پارت صد و سیزده

زمان ارسال : ۱۱۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه



پای چشمش حالا کبود و بنفش رنگ شده است. لبخند مهربانش با چشمان براق سیاهش هارمونی زیبایی دارد.

- خودت چی؟ واقعا از عشق زیادیت بهم این کارا رو کردی؟

اخم های روی صورتش عمیق تر می شود:

-ایلمان بهم گفته بود زیرنظر داشته باشمت. یادته اولین بار از یه تصادف مرگبار نجاتت دادم؟ اون تصادف عمدی بود. آدمهای نگار می خواستن کارت رو یکسره کنن. مطمئنم افسون هم از کثیف کارها

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.