پارت صد و شانزده

زمان ارسال : ۱۱۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه

.

؟


شیرآب را باز کرده و روی گوجه ها و خیارها می گیرم:

-اون خودش مشکلی نداره ولی برادرش ایلمان با وجود خونواده وتو مشکل داره. می گفت تو بابای من نیستی. منم جایگاهش رو توی زندگیم مشخص کردم. اون نمی دونه اگه تو نبودی منم احتمالا تا حالا مرده بودم. از وقتی دیدمت تصوراینکه یه لحظه م ازتون دور بشم منو می کشه. لقمان هیچ وقت توی زندگیم به اندازه این چند ماه احساس خوشبختی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.