داستان رمان در مورد دو زوج است که در یک آپارتمان و در همسایگی یکدیگر زندگی می کنند.
دو زوج با نوع زندگی کاملا متفاوت و دیدگاه هایی که از زمین تا آسمان با یکدیگر فاصله دارند.
“دل من زن روستایی است، با چارقد گلگلی و چای که همیشه پای دار قالی سرد می شود…
دل من زن روستایی است…
دل من از جنس تار است و پود احساس تو…
چه قیمتی است این عشق دستبافت؟!”


96
68,021 تعداد بازدید
53 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۲۱ ساعت و ۳۸ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فرشته حبشی

    ۴۴ ساله 00

    خیلی لذت بردم ایشون واقعا قلم متفاوتی دارند .

    ۲ هفته پیش
  • زهرا

    00

    کیانو دوست داشتم قشنگ بود قربون صدقه هاش...ولی نویسنده تو زندگی با کاوه یکجوری پناه و توصیف کردی حال منم بد شد.سیاه چاق چشم ریز ..بعد توزندگی با کیان بهتر توصیفش کردی.کاش عکس بزارید واسه شخصیتها

    ۲ ماه پیش
  • زهرا

    00

    خیلی قشنگ بود و خیلی قلم خوبی داشت.ولی خداییش کاوه هم خیلی دوسش داشت زندگیش با کاوه هم قشنگ بود،بنظرم کیان وکاوه فرقی نداشتن باهم جفتشون زن باز بودن.حق علیرضا یکی مثه راحیل نبود طفلک از زن شانس نداشت.

    ۲ ماه پیش
  • شبنن

    ۲۲ ساله 00

    واقعا قلم زیبایی داره نویسنده ممنون به خاطر همچین رمانی خیلی عالی تموم شد و اینکه واقعا پناه و کیان باید باهم میموندن .

    ۴ ماه پیش
  • صدف

    ۴۲ ساله 10

    ممنون از نویسنده عزیز قلم بسیار قوی دارید رمان در کل جالب و خوب بود ارزش خوندن داره یک مقدار کش دار شد ولی روی هم رفته اونو دوست داشتم

    ۶ ماه پیش
  • رز

    00

    بدون شک یکی از بهترین های عمرم بود بهتون تبریک میگم نویسنده بسیار بسیار توانمند...آخر رمان هم واضح و زیبا بود سپاسگزارم.

    ۷ ماه پیش
  • شبنم

    ۲۱ ساله 00

    نویسنده رمان قلم خوبی داره موضوع رمان خوب بود ولی کاش اخرش با پناه و علیرضا تموم میشد چون دوتاشم به هم جس داشتن بهم میخوردن از هر لحاظ آخرش که خیلی بی معنی تموم شد ولی بازم خوب بود ممنون از نویسنده ش

    ۷ ماه پیش
  • ساناز

    ۳۳ ساله 00

    مکالمه ها معلوم نبودکی به کیه...خیلی کش دار بود....شخصیتها بدون برنامه و بدون هیجان وارد داستان میشدن و یا خارج میشدن...زیادی از موضوع اصلی خارج میشد و هجویات اضافه زیاد داشت....

    ۸ ماه پیش
  • ناهید

    ۳۹ ساله 20

    ازخلاصه ها که هیچی دستگیرمون نمیشه،نظرات هم همیشه آلبالو گیلاس میچینه ونمیشه براخوندن تصمیم قطعی گرفت،باباحداقل یاکلاًخلاصه نذارین یا خلاصه درست درمون بذارین،بسه دیگه مسخره بازی اه☹️

    ۹ ماه پیش
  • چقدر کش الکی داشت

    00

    چقدر کش الکی داشت موضوع خوب بود ولی اینقدر کش اومده بود که رشته داستان رو گم میکردی وبهش آب بسته میشد

    ۱۲ ماه پیش
  • ستایش

    30

    عالی بودحرف نداشت

    ۱ سال پیش
  • بهروز

    68

    هه خوب بود

    ۳ سال پیش
  • نازنین

    ۲۱ ساله 16

    اصلا جالب نبود اونی که عاشقه میتو نه با گذشت باشه ولی بنظرم پناه اصلا عاشق نبود عشقاشو ن آبکی بود هر دو زوج به هیچ جایی نرسیدن پایانش باز بود

    ۲ سال پیش
  • .

    60

    یکجوری میگی آدم با گذشت باید باشه انگار پناه تو اون یکی خونشون نقل و نبات پیدا کرده گذشت تا یه حدی خوبه از حدش بگذره میشه حماقت!:/

    ۱ سال پیش
  • Ida

    00

    رمان قشنگی و متفاوت بود ولی خیلی طولانی بود جالب تموم شد

    ۱ سال پیش
  • معتاد رمان?

    ۲۲ ساله 30

    از شخصیت کیان اولا مسل پناه متنفر شدم ولی بعد خوشمان امد این رمان نشون داد ک چگونه از اوج به زمین میرسن رابطه هابا یه خطا و اینم نگم نمیشه واقعن علیرضا از سوگند سرتر بود اح دختره ایکبیری با عرض پوزش.

    ۲ سال پیش
  • راضیه

    20

    قشنگ بود . گریه کردم ، خندیدم و درس گرفتم . ممنونم از خانم حیدری و دنیای رمان 🙏🙏

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.