دوست داشتی؟

رمان دست خط خدا

  • 60.1K 👁
  • 28 ❤️
  • 17 💬

لگد میزنم ، روزگار دهن کج میکند ، دوستانم بی محلی … تو تنها کسی هستی که لگدش زدم و از شوق لمسه تکه ای از وجودم لبخند زدی … لبخندی به وسعت آغوشه پدری که گاهی بود و نبودش تفاوتی نمیکند … اما فقط گاهی … شیرم را با عسلی چشمانت نوشه جان میکنم … و بزرگ میشوم … به جای اینکه عصای دستت باشم برای احساسات پاکت زیرپایی میگیرم و میفهمم روزی زندگیم به خاطره درده احساس تو فلج خواهد شد! من به معجزه نگاهت ایمان آورده ام!! من … من هنوزم مومن لبخند های نادره توام! و تو … و تو ای بلندترین آستانه دردهای زمینی، تنها قِبله من، کعبه قلب توست!! پایان تلخ

بیشتر...
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • آلا

    00

    فقط میتونم بگم با اینکه پایان شادی نداشت ولی واقعا زیبا بودخسته نباشی نویسنده عزیز💛

    ۷ ماه پیش
  • سحر ۳۵

    00

    بد نبود خیلی دوسش نداشتم

    ۱ سال پیش
  • رمان خون همیشگی

    11

    راستش از ساناز بدم میومد ک حسینو همش پس میزد و نادیده میگرفت دلشو میشکوند بعد از مرگ هم واقعا مسخره بود از زبون خودش گفته بود اونجاش خورد تو پرم😂ولی خسته نباشی

    ۲ سال پیش
  • فریده

    01

    بعد از مرگ رو حداقل از زبان یکی دیگه مینوشتی قابل هضم تر بود بعدش هم مریضی که حرکتی نداره و باید چند بار در روز پوشکش عوض میشد نباید روی ناراحتی ساناز برا حمام بردن اونقدر مانور میدادی

    ۲ سال پیش
  • ندا

    00

    سلام و عرض ادب من یه مادرم به جرات میتونم بگم رمان بی نظیر بود احسنت به این انتخاب و کلمات جادویی من با تمام جانم حسش کردم اما هنوزم نمی دونم بچه ی من دختره یا پسر بهترینها براتون آرزومندم

    ۲ سال پیش
  • عاطفه بانو

    12

    صحبت های ساناز با خودش وجنینش زیادی طولانی بود همرو جلو میزدم چون کلافه کننده شده بود.خیلی کشش میداد. چون بیشتر رمان از طرف ساناز نوشته شده بود نباید میمرد. رمان بدی نبود.

    ۲ سال پیش
  • شیرین کارگر

    13

    نویسنده قلم خوبی داشت ولی نصف بیشتر رمان دلنوشته بود که از حوصله خارج بود داستان هم چنگی به دل نمیزد خصوصا پایان مضحکی داشت در کل نسبتا از وقتی که گذاشتم پشیمونم.

    ۲ سال پیش
  • آیلین

    20

    خیلی قشنگ و آرام بخش بود،عاشق حس های مادرانه ساناز شدم،تشکر از نویسنده

    ۲ سال پیش
  • الهه

    20

    خیلی قشنگ وآرامش بخش بود . چه عاشقانه های زیبایی با خداو جنینش داشت . کاش آخرش تلخ تموم نمیشد.

    ۲ سال پیش
  • خاطره

    40

    عالی بود سپاس نویسنده محترم دم و بازدمت گرم لذت بردم🌹🌹🌹🌹 منم ۹ساله ام اس دارم دعا کنید برای شفای همه بیماران

    ۲ سال پیش
  • تیکا

    10

    خیلی لذت بردم خیلی خوشگل بود

    ۳ سال پیش
  • ....

    00

    چرا من دلم میخواس نوع عشقشون آخر بار مادر و بچه ای نشههههه☹️☹️

    ۳ سال پیش
  • هانیه

    10

    خوب بود⚘

    ۳ سال پیش
  • هانی

    50

    رمان به این خوبی واقعا چرا باید انقد تلخ تموم بشه وقتی که آخرای رمان همه چیز درست شد آخه چرا؟ رمان قشنگی بود آرامش بخش ولی خیلی بد تموم شد...

    ۴ سال پیش
  • فطمه

    30

    رمان آرامش بخشی بود 😊دوسش دارم 😘 مرسی نویسنده❤

    ۴ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.