رونیا سالاری دختری 20 ساله دانشحوی معماری که شیفته ی مادربزرگ پدری خود فخرالسادات سالاری است. روزی خبر فوت مادربزرگش به او میرسد ، طبق وصیت نامه ی مادربزرگ بزرگترین نوه ی دختری ( رونیا ) موظف به ازدواج با بزرگترین نوه ی پسری هوو اش میباشد ، چراکه میخواهد با این وصلت اختلافات گذشته را حل و فصل نماید . اگر رونیا و یا ارتام ( بزرگترین نوه ی پسری ) قصد این ازدواج را ندشته باشند ثروت فخرالسادات به آنان تعلق نمیگیرد. با این ازدواج اجباری مسیر زندگی این دو فرد تغییر میکند …!!!..پایان خوش

ژانر : عاشقانه، طنز، کلکلی، ازدواج اجباری

تخمین مدت زمان مطالعه : ۹ ساعت و ۳۲ دقیقه

مطالعه آنلاین وصیت نامه
نویسنده : sara 18 (سارا)

ژانر : #عاشقانه #ازدواج اجباری #کلکلی #طنز

خلاصه:

رونیا سالاری دختری 20 ساله دانشحوی معماری که شیفته ی مادربزرگ پدری خود فخرالسادات سالاری است.

روزی خبر فوت مادربزرگش به او میرسد ، طبق وصیت نامه ی مادربزرگ بزرگترین نوه ی دختری ( رونیا ) موظف به ازدواج با بزرگترین نوه ی پسری هوو اش میباشد ، چراکه میخواهد با این وصلت اختلافات گذشته را حل و فصل نماید .

اگر رونیا و یا ارتام ( بزرگترین نوه ی پسری ) قصد این ازدواج را ندشته باشند ثروت فخرالسادات به آنان تعلق نمیگیرد.

با این ازدواج اجباری مسیر زندگی این دو فرد تغییر میکند …!!!..پایان خوش

از ماشین پیاده میشم و دزدگیر و میزنم، به سمت خونه میرم . دستمو رو دوربین آیفون میذارم و زنگ و میزنم ، رامش جواب میده :

-بلـــــــه؟!

در حالیکه صدامو عوض میکنم میگم:

-ننه شبه جمعه ای نذری نداری ؟ بچه هام تو خونه تو نون شبشون موندن!

-مادر اول دستتون و بردارید، بعدشم الان دوشنبه اس، شبه جمعه کجا بود، حالتون خوبه؟

در حالیه سعی میکنم خندمو کنترل کنم جواب میدم :

-مادر دیگه ما فقیر فقرا تقویممون کجا بود ، مغلته نکن، کمک میکنی یا نه؟!

رامش با صدای مستاصل جوا میده

-چند لحظه صبر کنید الان میام.

در با صدا تیکی باز میشهمنم جَلدی میرم تو حیاط که چیزی کم از باغ نداره پشت یکی ا درختا قایم میشم، از دووور هیکل رامش با نایلونی بزرگ دیده میشه که داره میاد سمت در، میره سمت در و میگه :

-مادر، مادر کجایی پس؟!

همونجور که داره میگرده میپرم پشت سرش و با صدای بلندی میگم

-پــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــخ!!!!

رامش هول میکنه و سریع برمیگرده ] با چشمای گشاد شده از تعجب دستشو رو قلبش میذاره، بعد از چند لحظه در و سریع میبنده میاد سمتم منم می دوم اونم در حالیکه پلاستیک تو هوا میچرخونه با لحن لاتی میگه:

-یَک دَماری از روزگار تو فِنچولک در بیارم مــــــــن، حالا منو میترسونی؟ وایســـــــــــا!!!

جیغ میکشم و همونجور میدوم سمت خونه ماشالا باغ هم واسه خودش جاده ایه، مگه تموم میشه؟ با جیغ و داد ما عباس آقا و اکرم خانوم که با زندگی میکنن و عباس آقا باغبونمونه سراسیمه میان بیرون .

عباس آقا میگه : آقا رامش اتفاقی افتاده؟

رامش در حال دوییدن بالاخره مانتومو میگیره و میکشه سمت خودش و منو تو بغلش پرت میکنه در حالیکه نفس نفس میزنه میگه

-نه عباس آقا خیالتون راحت باز این آبجی کوچولوی من آتیش سوزونده.

عباس آقا و اکرم خانوم میخندن سری تکون میدن و مرن سمت خونشن که ته باغه.

رامش منو محکم بغلش میگیره و با یک حرکت منو از زمین بلند میکنه منم با خنده و جیغ دست و پا میزنم ولی فایده نداری که نداره.

رامش با خنده میگه

-حالا توه فسقل میخوای منو بترسونی؟ آره؟ باشه، خودت خواستی.

بعد منم که همونجور تو بغلش بودم و میبره سمت خونه با حیغ و داد های من مامان وحشتزده از اتاقش میپره بیرون میگه

-چی شده رامش کی مرده؟

بعد با دید خنده های ما خیالش راحت میشه و رو به من میگه

-آتیش پاره باز چه آتیشی سوزوندی؟ کله خونرو رو سرتون گذاشتین. حالا که گیره رامش افتادی حسابت با کرام الکاتبینه.

بعد هم بی توجه میره سمت اتاقش، رامش هم از پله های خونه بالا میره

( اتاق منو رامش و مامان و بابا و اتاق مهمان طبقه بالاست ، خونمون دوبلکس و طبقه پایین هم فقط اتاق کار باباست که گاهی رامش هم از اون استفاده میکنه آشپزخونه و غیره هم همون طبقه ی پایینن از در که وارد میشی یکم جلوتو سمت راست پله ها بصورت مارپیچیه که طبقه اول و از دوم جدا میکنه سمت چپ یکـــــــم اونورتر هم آشپزخونه اپنه ، پذیرایی هم تقریبا به دو قسمت تقسیم شده خونمون و خیــــــــــــــــــلی دوست دارم چون بابام نقششو کشیده ، نقشه این خونم مثه همه ی نقشه هایی که بابام میکشه و کلا زندگی بابام یه جوره خاصه خونمون از هیچ لحاظ شبیه خونه های دیگه نیس، کفه خونه سرامیکه ولی اتاق من پارکته خونه با کاغذ دیواری های کرم که به سفیدی میزنه همراه با گل های ریز بنفش و صورتی که با فاصله از هم قرار دارند وجود داره)

با تکون های رامش به خودم میام و بهش نگاه میکنم ناکس منو آورده اتاق خودش بم خبیثانه نگاه میکنه و منو با یک حرکت میندازه رو تختش و خودش و روم میندازه با خنده و جیغ و داد ازش میخوام ولم کنه ولی میگه

-خانوم کوچولو زلزله تازه شروع شده

بعد شروع میکنه به قلقلک دادنم ، انقدر میخندم که اشک از چشام میاد پایین هرچی التماس میکنم ولم کنه بیشتر میخنده و اذیتم میکنه، بعد از یه مدت که حسابی انرژیم تموم شده ولم میکنه

-بازم میخوای منو سرکار بذاری و بترسونیـــم؟؟؟

منم باخنده

-کیه که بدش بیاد داداشه یالغوزش و سرکار بذاره...!؟

با این حرفم میپره روووم که دوباره قلقلک بده که سریع از زیر دستاش جیم میشم زبونم و واسش دراز میکنم و سریع از اتاقش بیرون میرم و میرم اتاق کناریش که اتاق خودم و سریــــع درو قفل میکنم.

-مردی بیــــا، نترس رونیا خانوم نمیخورمت اگه مردی بیا این درو باز کن تا نشونت بدم که یالغوزه....!!

منم با خنده و لحنی لج در آر میگم

-نــــــــــــچ مگه از زندگیم سیر شدم.

اونم چنده مین در و میکوبونه و بعد بیخی میشه و میره

نفسی میکشم و مانتو و مقنعه امو از تنم میکنم و میندازم رو صندلی میز تحریرم .

اووووه چه قدر امروز گــــــــــرم بود!!!

سریع میپرم حموم و دوش میگیرم و درحالیکه حولرو دور تنم میپیچم خودمو پرت میکنم سمت تخت و با موهای خیس و همون وضعیت میخوابم چون عادت ندارم موهام و سشوار کنم بیخی به ادامه ی خوابم میرسم.

از خواب بیدار میشم و کش و قوسی به کمرم میدم و میپرم لباسام و عوض میکنم،. یه رکابی قرمز با شلوارک مشکی ، صندل های انگشتیمم پام میکنم و جلو آینه خودم و ورانداز میکنم . چشمای عسلی ، موژه های بلنـــــــــد و فر ، موهای همرنگ با چشام البته یکم تیره تر ، پوستی سفید ، موهام تا جای کمرم میرسه و نه لخته نه فره ، بچم حالت داره. و قدم بلنده حدود 170 اینا ، هیکلمم که نگووو دسته هرچی مانکن ایتالیاییه از پشت بستم . ( من از خودم تعریف نکنم عمم از من تعریف کنه؟ والــــا )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

البته اینو یادم رفت بگم ، وقتی میخندم یه چال خوشچل موشچل رو گونه ی سمت راستم ایجاد میشه که جذابیتم و چند برابر میکنه ، الهی فدام شم ، الهی قربونم برم ، هیشکی لیاقت تورو نداره رونی جون ، اصلا خودم با خودم ازدواج میکنم چطوره؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از تو آینه یه بوس و چشمک واسه خودم نثار میکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اتاق میام بیرون ، وسوسه ی سر خوردن از نرده ها ولم نمیکنه پس بیخیال رو نرده های مشینم و سر میخورم و همراهش جیـــغ میزنم یوهووووووووووووووووو...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدای جیغ من رامش از اتاقش میپره و با چشمای بسته در حالیکه دو تا دستاشو به حالت تسلیم بالا آورده میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-منو نکشین ، من جوونم ، آرزو دارم ، هنوز بچمو شیر ندادم ، بچه برام بابا بابا نکرده ، اصلا هرچی شما بگین، کـــی؟؟ رونیا؟؟ رونیا که سهله ریتا رو هم بخواین (مامانم ) میدم بهتون فقط دست از سره کچلم بردارین...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از حالتش و حرفاش خندم میگیره و با صدا ی بلند میخندم ، با خنده ی من چشاش باز میشه و با لحن کاملا جدی میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اِ پس مافیا کجان ؟ مگه نیومدن منو گروگان بگیرن ...!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این دفعه دیگه کنترلمو از دست میدم و غش میکنم از خنده و از شدت خنده ، زمین و گاز میگیرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با این حالت میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بخاطر چیت؟؟ شکم گندت یا پول بابات؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا خدایی شکمم نداره ها مشالا داداشم مثه خودم خوشگل و خوشتیپ ، قده بلند هیکل ورزشکاری ، واسه این بازو و ها و این اندام بیچاره داداشم چه ها که نکشیــد خودم شاهد انقد خوشتیپه که پشت سراش آبمولانس راه میره تا جسد دختر هارو جمع کنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رامش مثه خودم چشماش عسلیه و قیافش کپیه قیافه منم (البته من خوشگل ترم ) مو هامون هم همرنگه همه، همه ی اجزای صورتمون به مامانمون رفته غیر از بینی و ابرو ها که به بابامون ( دَدی سینا ) رفته رامش همیشه میگه "خدا گشته اجزای خوب و تو صورت ننه بابامون دست چین کرده ، تو خلقت منو تو بکار برده" خداییی راس میگه منو...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با داد رامش به خودم میام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هی رونیه ورپریده باز رفتی تو هپروت؟ چهار ساعته دارم صدات میکنم نگران نباش، یا خودش میاد یا نامش یام که اگه خدا قسمت کنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جنازش...!! نکنه تو فک کردی مافیا منو بخاطر تو گروگان میگیرن که به خیالت با تو ازدواج کنن؟ آره؟؟؟ لابد الان تو فکره اون یارو مافیه ای که قرار بات ازدواج کنی، راستشو بگو اسم نوه تونم انتخاب کردی؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از خنده سرخ شدم ولی حالت جدی به خودم گرفتم و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشم نداری ببینی خواستگارا پاشنه در و از جا کندن، از بس در و خراب میکنن بابا هرروز داره این در و تعوض میکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رامش هم با خنده میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه منظورت از خواستگارا کریم آقا (رفتگر محلمون) و آقا شاهرخه (سوپریه محلمون از اون اسمال آقا سیبیل سیــــاه ها ) باید بگم بلــــــــــه ، تو این زمینه درست گفتی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گلدون کنار دستمو پرت کردم سمتش و اون تو هوا قاپیدش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خنده داااد میزنم از اتاقم برو بیرووووون یالغوزه ترشیده لااقل من اونارو دارم ، توکه رفتی تو کاره بی بی فاطمه چی؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

( بی بی فاطمه سرایدار همسایه روبروییمونه که هروقت رامش و میبنه ازش میخواد کمکش کنه، تا جایی برسونش ، باش حرف میزنه سلام میرسونه و...)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو که گفتم قیافش قرمز میشه و منم داد میزنم. مامـــــــــــــــــــان!! !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان ریتا هم که به کارای ما عادت کرده با قـــــر از اتاقشون میاد بیرون میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جــانم مامان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بش بگو بره انقد منو اذیت نکنه!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان هم با قرو رقص و لحن خنده دار همونطور که از پله ها میاد پایین با یه حرکت لوندی رو ه رامش میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو برو ، برو برو ، برو برو ، برو ، برو برو برو ( دقت کنین مامانم این برو هارو ریتمیک میگه ، ریتمیکه خنده دار ، پس بنا به سلیقه ی خودتون یه ریتم خنده دار بهش بدید )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد دستشو سمت رامش دراز میکنه و میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیـــــــــــــــــــا! دوری کنیــم از هـــــــم ، برووووووو دوری کن از اووووووووووون (اشاره به من )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد دکمه پخش ضبط و میزنه و ضبط هم دقیقا رو آهنگه زیادی از باران پخش میشه .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان دست رامش و میذاره رو کمرش و دست خودشو رو شونه ی رامش و با حالت فوق العاده خنده داری باهم میرن وسط و میرقصن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامانم قـــــر میاد و رامش هم مثه اونایی که دوست دخترشون کنارشونه چشمک میزنه و قربون صدقه مامان میره ، مامانم هی عشوه میاد و ناز میکنه رامش هم سریع مامانم و بغل میکنه و چند دور تو هوا میچرخونه و از کمرش میگیره و مامان و خم میکنه بعد صورتشو نزدیک صورت مامان میکنه و گونشو میبوسه ، مامانم کم نمیاره سریع بلند میشه ، دست رامش و میگیره و چند دور ، دور خودش میچرخه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همونطور که این دوتا مشغول رقص با ایـــــــــــــــــــــــ ـن آهنگن بابام از راه میرسه، اول سرجاش خشکش میزنه بعد به خودش میاد و مثه ننه مرده سامسونیت و کت خودش و پرت میکنه سمت من و میزن تو سر و صورتش و با لحن خنده داری میگه:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وااای !! واای مَردم ! خاک بر سرم شد، زنم و دزدیدن ، زنم و اغفال کردن ، وای خاک بر سرو مردم....!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا همونطور در حال ضجه زدنه که مامان رامش و پرت میکنه و میاد سمت بابا دستای بابارو میگیره و همراه با آهنگ با یه ذره ناز میخونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببین گاهی یه وقتایی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم سر میره از احساس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه میخوابم نه بیدارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از این چشمای من پیداس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

(اینو در حالی میگه که مثه عشو شتری خودمون به قول روناک دوستم چند بار تند تند پشت سر هم پلک میزنه)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تنم محتاج گـــــــــرماته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

(همزمان با گفتن این خودش و به بابا میچسبونه دستاشو دور شونه بابا حلقه میکنه و ادامه میده )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زیادی دل به تو بستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچ دردی در این حد نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من از این زندگی خستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم تنگ میشه بیــــش از حد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم تنگ میشه بیش از حد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم تنگ میـــــشه بیـــــش از حد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم تنگ میشه بیش از حد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد بابام مامانم از کمر بغل میکنه گردنشو میبوسه بعد زیر زانوهای مامان و میگیره و با یک حرکت بغلش میکنه در حالی که داره از پله ها بالا میره میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببخشید بچه ها...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من و رامش همزمان میگیم هووووووووووووووووووو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد رامش سری تکون میده و میره سمت تی وی منم میرم آشپزخونه آب بخورم و به فک فرو میرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به مامان بابام فکر میکنم ، اینجور که از رامش شنیدم مامان و بابا عاشق هم بودن و وقتی خیلی سنشون کم بوده ازدواج میکنن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامانم موقع ازدواج 15 و بابام 20 سالش بود، خدایی جوجه کشی راه انداخته بودن. بابام در حال حاضر 45 و مامانم 40 سالشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من تک دختر خانواده سالاری 20 سالمه و رامش هم 24 !!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابام علاوه براین که یک کارخونه داره، دو تا شرکت ساختمان سازی هم زده، در آمدمون خوبه . بابام دکترا معماری و فوق لیسانس عمران داره ، رامش هم با اینکه 20 سالشه ولی اونم دکترای معماریشو گرفته و هم تو دانشگاه تدریس میکنه هم رییس یکی از شرکت های باباس، تعجبی نداره رامش با این سن کمش دکترا گرفته، بچم به خواهرش رفته نخبه س چند سال جهش زده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خونواده ما کلا مخن ، من کنکورم رتبه 58 آوردم ، بابام و مامانم و رامش هم 2 رقمی آوردن ، از مامان ریتا نگفتم ، مامیه خوشچل موشچلم ، تخصص زنان زایمان داره و تو بیمارستانی داییم رییسشه کار میکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وضع مالیه ما اِی بَدَک نیس (تواضع و حال میکنی؟ تو فامیل وضع ما از همه توپ تره اونوقت میگم ای بدک نیس ) آخه بابام غیر از ایران تو دبی هم یک کارخونه داره که ریاست اونجا با پسر عمومه ، سالی چند بار بابام میره اونجا به اونم سر میزنه .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ایـــــــــــــــــــــــ نم از بیوگرافی خانواده سالاری...!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

*****

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای آهنگ گوشیم در میاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"یک توپ دارم قلقلیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرخ و سفید و گِلیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میزنم زمین ، پایین میاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه راست تو زیر زمین میاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من این توپ نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدر که جیغ کشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سیبیل بابام و کشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابام واسم خریدش"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عــــــــاشق این شعرم مخصوصا که یه بچه با صدای بچه گونه اینو میخونه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیدار میشم و کش قوسی به کمرم میدم ، یه دوش 5 مینی میگیرم جَلدی مانتو شلوار و مقنعه امو میپوشم که برم دانشگاه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از پله سر میخورم و برعکس بقیه وقتا یوهووو نمیگیم ، میرم نزدیک آشپزخونه ، اکرم خانوم در حال آماده کردن صبحونه س انقد مشغول کارشه که حضورم و حس نمیکنه .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میرم پشت اپن مثه اونایی که سنگر گرفتن قایم میشم ، دستامو به حالت تفنگ مانند در میارم و یه دفعه مپرم میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دستا بالا ، چشا پایین، چشاتو آرووووم بذار روی میز (یکی از دیالوگ ها ی خانوم شیرزاد تو سریال ساختمان پزشکان )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اکرم خانوم جیــــــــــغ میکشه و وقتی منو میبینی عصبی میشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-رونیا خانوم یاد نگرفتی اینجوری وارد نشی؟ قلبم اومد تو دهنم ، خدا منو بکشه از دست شما خلاص شم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حالیکه میرم بغلش میکنم میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-این چه حرفیه اکرم خانوم ایشالا صد سال زنده ای و سایت بالا سرمونه ببخشید، نمیخواستم بترسونمتون (آره ارواح عمم)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-رونیا جون عزیزم این کارارو بذار کنار چند روز دیگه عروس میشی، این شوهر بدبخت چه گناهی کرده گیر تو بیوفته؟ یکم از شیطنت هات کم کن دخترم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کی به این شوهر میده اکرم خانوم ، شمام شادی ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدا رامش برمیگردم میبینم پشت سرمه و با خنده و عشوه مثه زنا میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-میدونم خوشگل شدم ، ولی چشات درویش کن سلیطه من ، من صاحب دارما، میگم بیاد بخورتت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو بابا تو هم خوشی ها ، اگه منظورتت از صاحبت بی بی فطمه س باید بگم آره راس میگی (بی بی فاطمه سرایدار خونه روبه رویی که یه جورایی به رامش نظر داره :)) )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخنده و میره سمت میز ، صبخونه رو با شوخی و خنده و کل کل با رامش میخورم ( مامان بابا، هم سز کارن، گشتم نبود ، نگرد نیست خواننده ی فضول ، اصن مامان بابای من دیر بیان سر صبحونه یا اصن نیان، به شما چه ربطی داره؟ آفرین خواننده گل دیگه از این فضولیا نکن که کلامون بدجور میره تو هم)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدافظی میکنم و سوار پورشه آلبالوییم که هدیه تولدم بود میشم و می گازم به سمت دانشگاه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از دور روناک و رکسانا و هاله رو میبینم میرم سمتشون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام بچه ها، پس اِلی کو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک- هیچی نگو بذار واست تعریف کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بنال ببینم چه شده؟ اصغر با داوود وصلت کرد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببند رونی دو مین خفه شو باهات حرف بزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو به بچه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بچه این دیوونه باز چی خورده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رکسانا- تخم کفتر، نمیبینی چقدر ور میزنه ؟ از صبح کلمون و خورده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاله- اصن مجاله نفس کشیدنم نمیده یه بتـــــــــــد ور ور ور ور.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اِ؟ من ور ور میکنم خیل خب باشه اصلا قهر قهر تاروزه قیامت (زبونشم در میاره و مثه بچه دبستانیا راشو میکش میره)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من با خنده و لحنی عاشق پیشه با ادا های مخصوص مرم سمتشو میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-از من نگذر نمیتوووووونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چون وابستس به تو جــــــــونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

محتـــــاجم به نفس های تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخه دور از دستات تو زنـــــــــدونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخه دور از دستــــــات تو زندونـــــــم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد هاله و رکسانارو میبینم که از خنده دلشون و گرفتن و روناکم هرکار میکنه نمیتونه جلو خندشو نگه داره و میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیا بیا عشق من بیا بیا بیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با من برقص بیا بیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخوام بگم بیا بیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوستت دارررررررررررررم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تقریبا یه گله دختر و پسر دورمون جمع شده بودن به مسخره بازیای ما میخندیدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من رو به بچه های که دورمونن میگم ، خب دوستان فیلم تموم شد بی زحمت نفری یکی دو سکه ی ناقابل بندازه تو کلاه این دوسته ما (اشاره به روناک ) که طلفکی بخاطر دوقرون پول اینجارو با کنسرت اشتب نگیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اِاِاِاِاِاِاِ !! من اینجارو با کنسرت اشتباه گرفتم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه میزنن زیر خنده سری تکون میدن و میرن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک-حالا که اینطوره اصن منم بهت خبو نمیگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم که فضوووول بهش گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-روناکی، عقشم ، عمرم نفسم ، بابا تویی همه کسم بگو چی شده چی شده؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاله و رکسانا دستمون میگرن و میکشن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آبرو نذاشتین واسمون گم شین برین یه گوشه دیگه، نمیبینین هنوز دارن بهتون میخندن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاله-اگه من بترشم تقصیر شما دوتاس ، انقدر مسخره بازی و جفتک اندازی کردین که دیگه کل دانشگاه میشناسنتون ، الانم هرکی مارو ببینه میگه نگــــاه، اینا دوستای اون دو تا خل و چلن ، شانس آوردیم اِلی الان نبود وگرنه اون دیوونه هم مثه اینا مسخره بازی در میاورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اِ گفتین اِلی ، راستی الی کووش؟؟ نیستش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک-خب خُله من الان چهل ساعته میخوام همین و بت بگم ، اگه گذاشتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب بنال ببینم چی میگی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی رو داری رونی ، اگه بخاطر داداشت نبودا همچین کف گرگی نثارت میکردم حـــــظ کنی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو بابا ، پیرزن و از تاکسی خالی میترسونی؟ خوبه بازم روت میشه به منی که این همه کلاس کاراته و تکواندو و کنگ فو رفتم بگی بالا چشت ابروه تو واسه من هنوز جــــــــوجه ای!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاله-روناک میگی یا بگم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک –میگم بابا نزن ، میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب جون بکن دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک در حالی که مثلا اشکاشو پاک میکرد و دماغشو بالا میکشید خودشو انداخت بغلم و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-از دست رفـــــــــــــــــت (بعد مثلا میزنه زیره گریه و هق هق میکنه!*

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رکسانا میزنه تو سرش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خــــــــک دو عالم تو فرق سرت روناک ، این چه وضعه گفتنه؟ بچم جون به سر شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد رو به من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-رونی جون یه آقا خوشتیپه ای استادمون شده فامیلش چی بود؟؟ هــــا استاد زند، یک تیکه ایه لامذهب باید ببینیش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب این چه ربطی به الی داره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب احمق جون الی از وقتی دیدش دل از کف داد و مثه پروانه گرد شمع میچرخه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخندم و میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اِ؟ پس بالاخری الیسا خانوم سُریـــــد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

3تاییشون با هم میگن بـــــــــــله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عمو زنجیر بـــــاف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

3تاشون – بـــــــه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زنجیره منو بــــافتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بــــــــــله!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پشت کوه انداختــــــی؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زنــــــد اومده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی چی آورده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الی آورده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-با صدای چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من آمده ام وای وای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من آمـــــــــده ام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عشق فریــــــــــــاد کند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من آمـــــــده وااااااااای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دفعه دستی روشونم میشینه و سریع برمیگردم میبنم یه پسره تیــــــــــکه ای خوشتیپ و خوش هیکل با چشمای و قهوه ای و موهای مشکلی لخت و بینی متانسب و لبای قلوه ای جلوم واستاده و اخم کرده (دقت کنین من هیز نیستم تو یه نگاه تونستم همه اینارو ببنم )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دفعه چشم میخوره به الی که کنار این آقاهه واستاده و ســـــــــــرخ شده .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آقاهه اخمی میکنه و به من میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانم لطفا حرمت محیط دانشگاه و زیر پاتون نذارین ، اینجارو با مهد کودک اشتباه گرفتین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخمی میکنم و میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله، به گمونم شما هم تازه این مهد اومدید، بخش نوباوه ها اون طرفه، اینجا پیش دبستانیه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانوم احترام خودتون و نگه دارید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عذر میخوام نگه ندارم چیکار میکنید؟ اصلا شما کی هستید؟ به چه حقی به منو دوستام گیر میدید؟ اگه کار ما خلاف حراست دانشگاه گوشزد میکنه ، دیگه گمون نمیکنم نیاز به وکیل وصی باشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دفعه الیسا با لحنی که مثلا داره خرابکاری منو ماست مالی میکنه میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-رونیا جون آقای زند استاد جدیدمون هستن. (یه چشم غره هم نثارم میکنه )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واااااااااای بدبخت شوم، این اون استاده اس، لامصب عجب تیپی داره کی فکرشو میکنه مردی به این جوونی استاد باشه، رونی، باز تو خل شدی، مگه رامش 24 ساله نیست و استاد دانشگاس؟ اِ راس میگی رامش از این جوونتره؟ نه این جوونتره، نه رامش جوون تره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مورد پسند واقع شدم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به خودم اومدم نیم ساعته تو چشماش زل زدم حق داره خب.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به خودتون نگیرید جناب زند داشتم فک میکردم چطوری یک بچه ای که از قضا مال قسمت نوباوه هم هست ، میتونه مربی مهد کودک باشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو که گفتم سرخ شد و با عصبانیت بهم زل زد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بهتره مواظب حرف زدنتون اشید خانوم سالاری ، من همیشه خوش اخلاق نیستم ، فراموش هم نکنید 2 تا درس 4 واحدی با من دارید خانوم، پس چه بخواید چه نخواید باید زبونتون و کوتاه کنید، وگرنه من خودم زحمت کوتاه کردنش و میدم! (رفـــــــت!!)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بچه ها سمتم حمله کردن و تا میخوردم منو میزدن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاله-آخه احمق نونت کم بود؟ آبت کم بود؟ مهمدکودک گفتنت چی بود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دیوونه فکر میکنه کیه! استاد هست که هست دلیل نمیشه هرچی از دهنش در اومد به بقیه بیریخته ایکبیری، ایــــــــــــش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

4تایی میزنن زیر خنده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الی-بچه بریم الان داوودی خفمون میکنه چرا دیر اومدیم سر کلاس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک-راس میگه بعد اون کاری که تو و رونی کردین به خونتون تشنه س

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رکسانا-باز شما دو تا چشم منو دور دیدین چه آتیشی سوزوندین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو الی با یاد آوری اون روز میزنیم زیر خنده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک-رُکی تو غایب بودی نبودی ببینی چیکار کردن، من که منم از خجالت سرخ شدم، این دو تا ورپریده از چیزای پلاستیکی هست که مثه بادکنک باد داره روش بشینی از اون صدا خزابه که خوراک دسشوییه میکنه، از این چیزا یه دونه برداشتن گذاشتن رو صندلی بدبخت داوودی بیچاره انقدم سرشو گرم کردن که اصلا نفمید رو چی میشنه، همین که نشست ه صدا ی داغـــــــــون کل کلاس و گرفت بچه ها همشون 2 ثانیه سکوت کردن بعد همه غــــش کردن از خنده ، بیچاره داوودی انقد سرخ شده بود که نگو بعد وقتی بلند میشه اونو زیرش میبنه یه نگاهی به این دو تا میکنه که من به جای اینا سرخ میشم. این دو تا هم پرو پرو میرن سره جاشون میشینن انگار نه انگار .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رکسانا-گم شین برین خاک تو سرها، اگه به شوهراتون نگفتم یه واستون نپختم ...!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هممون میخندیم و سمت کلاس حرکت میکنیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خنده و سر به سر گذاشتن دانشگاه تموم میشه با بچه بای بای میکنم و میرم سمت پورشه م، ریموت و میزنم میخوام سوار شم که یکی میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کوچولو ! اینا اسباب بازی نیستن، مراقب باش خرابشون نکنی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برمیگردم ، زند و میبینم که با یه پوزخند به ماشین اشاره میکنه و ادامه میده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-رانندگی هم بلدی؟ اوخی نازی، یه وقت خودتو اوف نکنی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میام یه چیزی بگم که دزدگیر فِراری ی مشکیشو میزنه با سرعت از کنارم دور میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حرص یه لگد به تایر ماشین میزنم و میگم (رونیا نیستم اگه آدمت نکنم مردک چلغوز) با حرص پامو رو پدال گاز فشار میدم و ماشین با سرعت از جاش کنده میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رسیدم خونه انقدر تند رانندگی کردم که مسیر یه ربعی و تو 5 دقیقه رسیدم، در خونه و باز کردم ، خونه و باغ تاریک تاریک بود ، بخاطر یکی از بچه ها و چند تا از سوالاش دیر رسیدم خونه واسه همین به شب خوردم ، تو باغ به جز چند تا چراغی که بود نوری نبود، البه از ته باغ روشنایی خونه عباس آقا اینا به چشم میخورد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برقارو روشن میکنم و میرم بالا تا لباسامو عوض کنم که صدای تلفن خونه میاد...!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدو رفتم سمت تلفن، صدای مامان بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام دخترم رسیدی فرزندم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بلی بانــــو رخصت میدادین خدمت میرسیدم بعد تشریف فرما میشدیم ، به فکر دل بنده ی حقیر نبودین؟ منو خونه تنها گذاشتین؟؟ اگه لولو ها منو بخورن چی؟ کی تضمین میکنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب خب خب، ولش کنم تا فردا میره، آخه خُل دختر، تو که تو فراموشی و آلزایمر دست هرچی پیرزن و بوده از پشت بستی! من الان 2 هفته س دارم میگم سه شنبه خونه عمو سیامکت دعوتیم ، بعد تو الان داری میگی کجیین؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

(وااااااااای بدبخت شدم ، به کل یادم رفته بود، عمو سیامک بزرگترین عمومه و امشب کل فامیل و دعوت کرده که مثلا منو نشون پسر بزرگش ، سهیل کنه ، ولی کور خونده ، نه من راضیم نه مامان نه رامش ، فقط بابا و عمو و زن عمو ثریا و سهیل راضین !!! اااااههههههه )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آخ مامان راست میگیا، ولی مامان از طرف من ازشون عذرخواهی ویژه همرا با بوس بکن ، بگو رونیا امتحان داره نمیاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آخه دختره خُلم ، تو خنگی فک میکنی بقیه هم خنگن؟ کی اول ترمی امتحان داره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اَه راست میگی مامی ، ریـــــــتا جـــــــون یکاریش میکنی اعصاب سهیل و ندارم خدایی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه مامان میگم رو به موت بودی ، الان هم که داشتی باهام حرف میزدی ، وصیت میکردی؟ چطوره؟ نقشم خوبه؟ مو لا درزش نمیره!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامی خانوم حالا اگه خدایی نکرده ای زبونم لالی بگی به جایی بر نمیخوره ها!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب بی خیه این حرفا دُخی ، میگم مریض بودی حالت بد بود نیومدی ، فقط سوتی ندیا دختر!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عــــــاشقتم مامان باشه چشم حتما ، یه بوس رو لپت ، بـــــــــای.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یه بوس رو چونت بــــــای خل دختر .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اون گوشیو قطع کردم زنگیدم به روناک ، اعصابم سر قضیه سهیل خط خطیه ، نمیخام باش ازدواج کنم ، سهیل 28 سالشه و جراح مغز و اعصابه! ایبیکری!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک-خانوم اشتباه گرفتین!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوا شما علم غیب دارین؟ الو نگفته تشخیص میدین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانوم محترم روناک مُــــــــــرد لطف کنین دیگه زنگ نزنین.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-روناک خفه شو چرا چرت و پرت بلغور یکنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عوضی بعد سالی ماهی عمری زنگیدی توقع نداری که قربون صدقت برم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببین اعصاب ندارم بخوای حرف مفت بزنی قطع میکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوه اوه باز که تو پاچه میگیری ، بابا من به سگ خونمون میگم یه چند روزی بره مرخصی تو جاش هستی دیگه؟ ماشالا تو پاچه گیری سگ که سهله اژدهارو هم گذاشتی تو جیبت؟ باز چه مرگت شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه روناک بس کن خوبه بهت گفتم اعصاب ندارم ، تموم میکنی یا قطع کنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب بابا ، تعریف کن چی شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-این عمو سیامک ما مهمونی را انداخته میخواد منو به پسره ایکبیریش بند کنه ، حالا من امشببا مامان هماهنگ کردم ، دو در کردم نرفتم ، ولی آخه تاکی میخوام در برم؟ ته تهش باید بیخ ریش این سهیل خله باشم ! عُــــــــــق!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-راست میگی؟ بدبخت، نــــــــــــازی!! پس یه عروسی افتادیم ، من برم با سهیلا (دختر خالش) بیرون ببینم لباس گیر میارم واسه عروسیت؟ اصلا لباس ندارم ، واااااااای میمردی زود تر بگی رونی؟ آخه من چی بپوشم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای بمیری روناک که تو دو مین نمیتونی جدی باشی! من میگم اعصابم خورده تو شوخی میکنی؟ متاسفم ، بــــای.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهش فرصت حرف زدن نمیدم و گوشی و قطع میکنم ، بیخیال روشن کردن برقا میشم و میرم سمت ضبط و یه آهنگ میذارم و میرقصم ، گور بابای سهیل و کرده امشب فقط عشــــــــــق و حـــــــــال...!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همشن جوری که میرقصم تلفن خونه زنگ میخوره، بابامه، صدامو کمی خش دار مثه مریض ها میکنم و جواب میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام بابـــا خوبیــــ ... (سرفه)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سام دخترم ، مرسی تو حالت خوبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آره بابایی نگران نباشیـــ ... (سرفه ) من حالم بـــد نیــــ ... (دوباره سرفه) اگه یکم استراحت کنم خوب میشـ ... (سرفه شدید تر )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بابا تو که رو به موتی کجا حالت خوبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نه بابا یکـــم استراحت کنـــ (سرفه) خوب میــشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مطمئن باشم دخترم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره بابا بهتون خوش بگذره جای ما رو .... (سرفه ) هم خالی کنین.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه دخترم مراقب خودت باش ما تا 2 یا 3 ساعت دیگه میایم خونه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه بابایی، خدافظ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مراقب خودت باشی رونی جان، خدافظ بابا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد گوشیو قطع میکنم و به سوپری محل زنگ میزنم ، به هر حال بابا کلی بهم سفارش کرد مراقب خودم باشم، نمیشه که آدم به حذف بزرگترش گوش نده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زنگ میزنم به سوپری و بعد از سفارش چیپس و پفک و دلستر میزنگم به پیتزا فروشی و 2 تا پیتزا سفارش میدم ، میخوام دلی از عزا در بیارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جَلدی میپرم سمت دستگاه دی وی دی و چندتا فیلمی که یکی از بچه های دانشگاه داده بود و برمیدارم ، یه 5-6 تایی میشن که همشون فیلم و پرسی و تا حدودی ترسناکن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای آیفون میاد بعد از تحویل گرفتن چیپس و پیتزا و مخلفات همه رو رو میز پخش میکنم و تی وی روشن میکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه عادتی که دارم اینه که وقتی محو فیلم دیدن یا کتاب خوندن میشم هیچی از اطرافم متوجه نمیشم نه صدایی میشنوم نه چیزی میبینم فقط و فقط فیلم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از دو ساعت که فیلم تموم شد میرم سمت دستگاه و میخوام یه فیلمه دیگه بذارم که یه صدایی از خونه میاد! فک میکنم باید دزد باشه! یـــا خدا!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نترس رونی خیر سرت تکواندو کار و کاراته بازی هست واسه خودت! ولی بازم بی احتیاطی نمیکنم و مگس کش و برای دفاع از خودم برمیدارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میرم سمت آشپزخونه تو تاریکی چیزی دیده نمیشه ، فقط یه مرد خوش هیکل و خوشتیپ و میبینم که پشتش به منه! خدایا عجب دوره زمونه ای شده ، دیگه دزد ها هم بباید انقد خوشتیپ و خوش هیکل باشن ؟ وااااای عجب عطری، یادم باشه سر فرصت ازش مارک ادکلنش و بپرسم ، عجب دزد هایی پیدا میشن یا خدا توفیق بگردان ، الهی آمیــــــن! چه جالب آقا دزده در حال درست کردن قهوه س نه بابا! پس میخواد بزمی هم به پا کنه؟ اشکال نداره ! منم بزمشو تکمیل میکنم! با کتک های پی در پی خودم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با یک حرکت دستاشو میپیچونم و محکم میگیرمش ٌ صدای بلند آخشو میشنوم و میگم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هی تو دزدی؟ چرا اومدی دزدی؟ اگه اومدی دزدی، میخوای منو بدزدی؟ (اینو ریتمیک و با شعر میگم البته!! )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای خندشو میشنوم و دستشو بیشتر میپیچونم که دوباره میگه آخ!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جدیانه تو دزدی؟ پس اگه دزدی بیا یه معامله کنیم ، من رمز گاوصندق بابامو با جای طلا جواهرات مامیمو بلدم بیا هرچی دزدیدی با نصف نصف کنیم؟ قبوله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا به خودم میام میبینم اون دستاشو از دستم ول کرد و دستای منو محکم پیچونده، به دستاش نگاه میکنم، چرا این آدم انقدر آشنا میزنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دفعه برق و روشن میکنه و من چهرشو میبینم ، واااااااااااای نه خدایا ! این اینجا چیکار میکنه! فکم چسبیده به زمین ، شـــــــــــک ندارم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میزنه زیر خنده و میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دهنتو ببند ، میترسم پشه بره تو دهن زنــــــــــــم ! بعدشم تو چه پیشنهاد بیشرمانه ای به من دادی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واااای خاک به سرم آبروم رفت، سرم و از خجالت میندازم پایین که با لحن بچه گانه ای ادامه میده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه به عمو نگفتم ، یه آشی واست نپختم!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دفعه به خودم میام، اون به من چـــــــــــــی گفت؟ گفت زنم یه دفعه عصبی میشم و میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اینجا چیکار میکنی؟ برای چی اومدی؟ که رات داد خونه؟ برای چی به من خبر ندادی ؟ برای چی ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستاشو میذار رو دهنم و مانع ادامه دادن میشه و میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وااااااااای سرم رفت رونی ، یه دقیقه نفس بکش سرم رفـــــــــــــت، عمو گفت حالت بده ازم خواست بیام دنبالت ببرمت دکتر ، منم هرچی زنگ زدم بهت بگم آماده شی گوشیتو جواب ندادی ، منم اومدم خونه ، هرچی آیفون و زدم بازم جواب ندادی، نگرانت شدم از در اومدم بالا ، وقتی وارد ساختمون شدم دیدم سرکار خانوم فارغ از دنیای دو ملت نشستن دارن فیلم تماشا میکنن حتی یادشون رفته درو قفل کنن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد با شیطنت بهم نگاه میکنه و میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمیدونستم انقدر حالت وخیمه و مریضی وگرنه زودتر میومدم دنبالت (به پوست چیپس و پفک و جعبه های پیتزا اشاره میکنه! )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وااااای بدبخت شما همین یه ذره آبرو هم رفت ! بعد اون باصدای بلند قهقهه میزنه میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-منم میخوام مریض داری کنم ، با اجازه، میره سمت مبل و کنترل و برمیداره و فیلم و پِلِی میکنه و مشغولو دیدن میشه و یه یه گاز از پیتزایی که من از گاز زده بودم و میخوره!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اَه ، چندش میرم کنارش میشینم و جعبه رو از دستش چنگ میزنم میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اَه ، سهیل حالمو بهم دی ، برو از اون یکی پیتزا بخور، دو تا سفارش دادم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مثه بچه ها پاشو رو زمین میکوبونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه ، نه من از اون میخوام (به حالت نمایشی میزنه زیر گریه! )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اِاِاِاِاِاِ! بچه کوچولو چرا گیه موکونی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من به به موخوام (دوباره میزنه زیر گریه)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب به من چه من که مامانت نیستم، ساکت باش سهیل میخوام فیلم و ببینم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهم نزدیکتر میشه و دستمو میگیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامانم نیستی ، زنم که هستی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جــــــــ ــــــــان؟؟ این چی گفت؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمو با عصبانیت از دستش میکشم از رو مبل بلند میشم و میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هـــــــه!!! کور خوندی آقا، من اگه بمیرمم زن تو نمیـــــشــــــــم!! شیر فهم شد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونم با عصبانیت از رو مبل بلند میشه و دستامو محــــــکم فشار میده و با عصبانیت میکه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وقتی زنم شدی نشونت میدم ، بالا بری ، پایین بیای ، تو آخرش مال منـــــــــی! میفهمی؟ مــــــــن! افتاد خانوم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد به سمت در خونه میره و در و محکــــــــم میکوبونه ، صدای ماشینشم از باغ میشنوم که راه افتاد رفت! اه عجب سیریشیه! حالا اینو کجای دلم بذارم؟؟ گند زد به بزم و پایکوبیه شبانــــم!!! اهههههههه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

*****

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند روزی از اون روز کذایی میگذره ، تو ماشینم و الانم دارم میرم دانشگاه ، از شانس بدم امروز با زند داریم و از شانس بدترم 10 دقیقه س که دیر کردم خدا امروز و به خیر بگذرونه ، ما اگه شانس داشتیم که لخت به دنیا نمیومدیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس عمیقی میکشم و در کلاس و میزنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بفرمایید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد کلاس میشم زند همین که منو میبینه اخماش میره تو هم و میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

--خانم سالاری این چه موقع اومدنه؟ شما که این همه تاخیر داشتید لطف کنین بفرمایید بیرون وقت کلاس و هم نگیرید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سو تفاهم نشه جناب من نیومدم سر کلاس شما باشم ، اومدم خدمتتون خبری و عرض کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سریعتر لطفا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مهد کودک دو تا کوچه اونورتر خارج از دانشگاه سمت چپه ، اینجا دانشگاه است احتمالا ، مگه شما مربی مهد کودک نبودید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه بچه ها میزنن زیر خنده و زنده داره از گوشاش دوود میاد ، چقدر قیافه این پسره جذاب میشه وقتی عصبی میشه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانوم بفرمیید بیرون و احترام خودتون و نگه داریــد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امر نمیفرمودید هم رفع زحمت میکردیم جنــــــــــاب!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در و محکم و میکوبونم زیر لب به آبا و اجدادش درود میفرستم ! پسر ایکبیری زشـــــــــت!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدایا چرا به بعضیا که قیافه دادی عقل ندادی؟ ( به جز خودم البته ! )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیخیال میرم سمت بوفه و یه چیزی میخرم و رو صندلی میشینم ، خدا رو شکر لپ تاپم و آوردم ، الان راحــــــــت میتونم روی یکی از نقشه ها که دیشب داشتم طراحیش میکردم ، کار کنم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از 2 ساعت با صدای جیغ جیغ های بچه به خودم میام!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ها چیه؟ چتونه ؟ چر انقدر جیغ جیغ میکنین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاله-دیوونه اون چه حدفی بود بهش زدی؟ ولی دلم خنک شد ، عجب ضایع شد هــــــا!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک-آخه خانوم خله ، تو که از جونت سیر شدی ، چرا به فکر جون مانیستی و هممون و بکشتن میدی؟ ها؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مگه من چیکار کردم؟ درضمن اون تیـــر چراغ برق حقشه ، حالا چرا شما رو به کشتن بدم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الی- آخه خل خانوم قبل از شرفیابی مادمازل ، با همه بچه ها میگفت و میخندید، همین که تو نیومدی و اون حرف و زدی ، تا آخر کلاس پاچه میگرفت ، به 4 نفر منفی داد و 2 نفر هم از کلاس بیرون انداخت!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوووو چه آمار تلفات زیـــاد بوده! ولی خدایی هر بلایی سرش بیاد حقشه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیخیه این بحثا ، بچه ها من خسته شدم ، تابستون خیلی بهم ساخته بود، الان تحمل درس و دانشگاه و ندارم ، اول ترمی میخوام سریغ تعطیل شیم ، بیاین یه کاری کنیم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بچه ها 5 شنبه که کلاس نداریم ، جمعه و شنبه هم که تعطیله ، یکشنبه هم فقط با خدیبی داریــم که از بچه شنیدم عمل داره ، نمیاد ، بیاین این چند روز و تا یکشنبه بریم ویلای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ما ، بابلسر! چطوره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه با هم – ایـــــــــــول!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

****

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوار ماشینم 206 که مخصوص سفر هست میشم و به سمت شمال حرکت میکنیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بچه ها حاضرین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه-بلـــه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زنجیر منو بافتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه- بلـــــــه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پشت کوه انداختی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه-بلـــــــــــه!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الی-خانوم سالاری این حرکات چیه از خودتون در میارید؟ اینجا دانشگاه س ، با مهد کودک اشتباه گرفتین ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه میزنیم زیر خنده !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خدارو شکر این چند روز سفر باعث شد از شر اون زند ایکبیری راحت شیم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با شوخی و خنده بالاخره به ویلا میرسیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ویلا دوبلکس و 6تا اتاق داره ، ماهم هرکدوم توی اتاق اطراق میکنیم و اتاق مامان بابامم که طبق روال قفلـــــــــه!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تقریبا ظهر رسیدیم واسه همین همه خسته بودیم رفتیم که بخوابیم ، البه من رفتم تو اتاق و بچه ها تو حال خوابیدن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از یک ساعت استراحت زودتر از همه بیدار میشم میرم پایین!! بــــــــه دوستان گلم چه خواب نازی هم فرو رفتن ، افکار شیطانی قلقلکم میده و هوس سر به سر گذاشتنشون و میکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میرم سمت ضبط و یکی از آهنگ های متال و انتخاب میکنم و صداشو تا تـــــه زیاد میکنم و پِلِی و میزنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دفعه همی از خواب میپرن و فرانک و الی که رو کاناپه بودن با شـــــدت میخورن زمین و تو عالم هپروت به سر میبرن، هاله و روکسانا هم سراشون به هم میخوره و من از دیدن این صحنه ها از خنده غــــــــــــش میکنم ، بعد از چند لحظه که گیجی خواب از سرشون پرید به هم نگاه میکنن و علامت میدن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الی و روناک آستینای دستاشون بالا میزنن و چهار نفری منو محاصره میکنن. بین خنده هام میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-واااای بچه ها عالی بود صحنه ای به این باحالی تو عمرم ندیده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک-خودتو واسه صحنه های باحالتر آماده کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دفعه 4تایی منو از جا بلاند میکنن و از ویلا خارج میشیم ، همون جوری که دست و پا میزنم میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ولم کنین دیوونه ها چتونه شما؟ بابا شوخی بود جنبه داشته باشید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاله-ما بی جنبه تو جنبه ی این کار مارو داشته باش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میبرنم سمت ساحل و شست خبر دار میشه با جیغ میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خواهران گرامی ولم کنین آقا، شکر خوردم ، بابا غلط کردم و واسه همین موقع ها گذاشتن دیگه!! اصلا تا آخر سفر ظرفارو من میشورم چطوره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه-نـــــــــــــــخیر!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با یک حراکت منو میندازن تو آب یــــــــــخ دریا و بیشرف ها سرمو چند لحظه زیر آب نگه میدارن هرچی دست و پا میزنم انگار نه انگار، همین که حس میکنم دارم دار فانی وداع میگم یه دفعه منو میارن بالا ولی من هوس سر به سر گذاشتن میکنم و خودم و همچنان بیهوش نشون میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-رونیــــــــا!! رونی خوبی؟ چشاتو باز بابا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک-چرا چشاشو باز نمیکنه؟ رونی؟ رونی خوبی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رکسانا-خــــــــاک تو سرتون با این شوخی های پشت وانتیتون! اگه بلایی سرش بیاد چی؟ این چه شوخی بـــود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد یکی محکم شکممو فشار میده تا مثلا آب ها بیاد بیرون و هاله با گریه ادامه میده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-رونی ، رونی تورو خدا به هوش بیا غلط کردیم ، کمـــــــــک یکی نیس کمک کنه؟؟؟ کــــــــــمک!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای قدم های چند نفر و میشنوم یک پسر میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانوما اتفاقی افتاده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چقدر صداش آشناس ، با این حرف برای چند لحظه بچه ها ساکت میشن ، میتونم حس کنم همه دارن با تعجب بهش نگاه میکنن. الی به خودش میاد و میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام آقا زند راستش رونی نزدیک بود خفه شه هرکار میکنیم بهوش نمیاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برین کنار.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای... خدایا، یعنی درست میبینم یا اینکه دوباره توهم زدم؟ یعنی این زند پشت قباله ی ما شده که دم به مین با ماست؟ خدا یا یعنی چیکار کتم؟ پاک آبروم جلوی این استاد ایکبیری ریخت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کم کم چشمام و باز میکنم تا ضایع نباشه ، با دیدنشون واقعا خوف میکنم ، استاد زند عزیز همراه با یک پسر دیگه ای به همراه دوستان کله پوک بالا سرم بودن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بچه ها دورم و میگیرن و هرکدوم به نحوی حالم و میپرسن که زند میگه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به نر حالتون بهتر میاد...!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سعی میکنم خونسردیم و حفظ کنم و با نیش میگم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حضور شما باعث شد به خودم بیام استــــــــاد!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زند که نیش کلامم و فهمید اخم کرد و دوستش بلند زد زیر خنده بچه ها هم ریز ریز میخندیدن ، روناک گفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-استاد...شما کجا اینجا کجا... خوشحال شدیم دیدیمتون...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوستش لبخندی میزنه و میگه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به هزار بدبختی تونستمی آرتام و راضی کنیم ، باهامون بیاد... پدرمون در اومد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ویلا ی کنار ویلای ما رو نشون میده و میگه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اونجا مستقریم ، خوشحال میشیم در خدمت خانوم ها باشیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روناک نیشش تا بناگوش باز میشه که بهش ضربه میزنم که به خودش میاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرتام یا همون استــــــــــــــاد زند میگه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب دیگه رامبد ، بریم ، بچه ها منتظرن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رامبد باهامون خدافظی میکنه و آرتامم فقط به تکون دادن سر بسنده میکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی میرن ، دستم و با مشت میزنم به پهلوم و با اعتراض به بچه ها میگم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وااااای خدا مرسی واقعا ، من چند روز اومدم شمال تا مجبور نشم بخاطر دیدن این مجسمه ی ابوالهول کفاره بدم حالا از شانس گندمون باید ویلای کناریمون باشن ! آخه چرا خـــــــــــدا؟؟ (مثلا میزنم زیر گریه! )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاله-بیخی بابا اونا که به ما کار ندارن ولشون کنین، بریم یه چیزی بخوریم که دارم میمیرم از گشنگی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رکسانا-منم! بریم بچه ها!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.