رمان همخونه شیطون من
- به قلم دینا محدث
- ⏱️۱ ساعت و ۲۶ دقیقه
- 162K 👁
- 556 ❤️
- 968 💬
رمان دربارهی دختره شیطونی به اسم نفسه که در اصفهان زندگی میکنه و اما دختر داستان ما توی تهران دانشگاه قبول میشه. ولی باباش با خوابگاه و خونه جداگرفتن مخالفه. شریکه باباش یه پسر داره که دیوونس!!!! دیوونه هم نیستا فقط تیکه عصبی داره. حالا سره یه مسئلهای ازدواج اجباری بین این دوتا پیش میاد و.....
نفس:همین؟شما دارین میگین من برم با
یارو ازدواج کنم با کسی که اصن
نمیشناسمش
بابا:عزیزم فقط یه عقد موقت میکنید
نفس:اونا چی؟ میدونن؟
بابا:آره الان باهاشون حرف زدم
تا قرار نیست باهم هیچ رابطه ای هم
داشته باشین
نفس:شما میگین طرف دیوونسا ازش
هرچیزی بعیده
دانیال:نفسسسس.اون دوستمه میشناسمش کاریت نداره.
حالا راضی شدی؟
نفس:من باید فکرکنم
بابا:باشه ولی تافردا.
من برم بهشون خبر بدم
وای خدا تازه وقتم تعین میکنن.
همش تقصیره این دانیاله دیگه.میمرد
حرف نمیزد؟بله دیگه حرف نزنه میگن
لاله.اووف دانیال.
دانیال:اجی گله من اخه چرا انقدر غرمیزنی؟
بابا چیزی نشده که میری و برمیگردی
اونم که قرارنیست باهات کاری داشته باشه.
نفس:کاری ندارهههه؟بابا شما میگین
طرف دیوونس بعد کاری نداره؟
اونم با کی منی که نمیتونم2دقیقه
آروم باشم.
دنیال:ای گفتی.بابا تو اگه کاری باهاش
نداشته باشی اونم باهات کاری نداره
بابا من2یا3ساله دوستشمااا میشناسمش
نفس:واقعا که خیلی بی غیرتین.هم تو
هم بابا.
دانیال:نفس دهنتو باز نکن هرچی زر
مفته تحویله من بده.من و بابا فقط
به خاطر تو وآیندت میگیم برو.
نمیخوای بریم به جهنم همین جوری
بی سواد بمون.
درضمن مطمئن باش اگه ما بهشون
اطمینان نداشیم تورو نمیدادیم دستشون
یه ذره شعور داشته باش و بفهم
بعدم رفت و درو محکم بهم کوبید
ایشششش جوگیر.ولی تا حالا این بامن
اینجوری حرف نزده بود.
ینی انقدر بهش اعتماد دارن که میخوان
منو بفرستن پیشش و عقدش کنن؟🤔
وللش باو عقل من انقدر گنجایش نداره
همینقدرشم زیادی فکر کردم
صبح با صدای خرمگس که هی دمه
گوشم وز وز میکرد از خواب ناز بیدارشدم.
ای برخرمگس معرکه لعنت.والا این گاو مگس بود.بوخوداااا
نفس:دانیااااال.دنی.خرررر.هووووی کجایی؟
مامان:سلام دخی رفته بیرون
یه تاره ابروهای نانازمو دادم بالا وگفتم
نفس:اااایعنی کجاس؟؟؟؟
مامان:باز تو کاراگاه بازیت گل کرد؟
نفس:حالا بابا کجاس؟
مامان:باهم رفتن
نفس:اهان.پ مشکلی نی
دنیال:سلاااااام بر اهالیه خونه.
هارمی
0خلاصه میکنم چرت بود
۶ روز پیشمطهره
3به نظرم رمان خوبی بود ولی کمی کلی بود انگار که نویسنده فقط خواسته من درکی از رمانش به دست بیارم ولی اون حسی که باید رو از رمان نگرفتم با این حال زیبا بود و البته کمی ایراد داشت که اگه اونا برطرف بشه و موضوع باز تر بشه رمان فوق العاده ایی می شه با تشکر 😗
۸ ماه پیشآدینا
0حق با تواِ . امید وارم نویسنده رمانهای بعدیش رو زیباتر و با قدرت شروع کنه
۲ هفته پیشآنی
0واقعا خیلی مسخره بود خیلی سریع تموم شد ، و اینکه اولش کلا بی غیرت بازی بود حدقل یجوری رمان بنویسید که به مخاطب بر نخوره تا سلامتی تو ایران زندگی میکنیم و این حجم از بی بندو باری عجیبه واسمون😐😂، درکل خیلی مسخره تموم شد الکی وقتتونو نذارید واسه خوندن این بجاش یه رمان طولانی تر جالب تر بخونید 🫡✨
۳ هفته پیشدارام
2به نظرم خیلی خلاصه وار بود .من زیادباهاش حال نکردم
۱ ماه پیشتارایی
1داغون بود عوق🗿پیشنهاد میکنم نگاهم بهش نکنین
۱ ماه پیشباسره
0سلام به همگی» اینکه تلاش کردید تا یک رمان بنویسید و به اشتراک بزارید کار جالب و ستودنیه امارمانتون بشدت آبکی با ژانر تکراری,تخیلی وخارج از زندگی بود.ازدواج،رفتار ،اسم رمان و...خیلی غیر منتظره بود،امیدوارم تلاش بیشتری برای رمان بعدی ات بکنی، قامت سبز🩷اما ؛من پیشنهاد میکنم این رمان رو نخونید؛
۲ ماه پیش....
0بهتره به رمان های که سطحش ضعیفه نگیم چرت بالاخره هر کسی تا یک جایی هنر نویسندگی داره و نویسنده وقتش رو برای نوشتن این رمان صرف کرده درسته زیاد خوب نبود اما دلیل بر این نمیشه که بگیم افتضاح بود
۲ ماه پیشیارا...
0به نظرم خیلی اشتباهه که ما عشق رو زمینی می بینیم عشق پاک آسمانی زمانی جاودانه میشه که یه راه بشه برای رسیدن به خدا کاش تحقیق کنیم و بفهمیم عشق اگر یه راهش به خدا وصل نشه دیگه عشق نیست و نام او هوس است... رمان ضحی را بخونید
۲ ماه پیشهلیا
3چرت محض... واقعا نباید این اولین نوشته ها رو به اشتراک گذاشت!!!
۲ ماه پیشM.A
1رمان خیلی بد بود چجوری به همین راحتی خانواده ی نفس با رفتن به خونه و ازدواج با یه پسر موافقت کردن اصلا رمان خیلی کلیشه ای بود
۲ ماه پیشتارا
1افتضاح بود.وادفاز اصلا پسره روانیه بعد داداش نفس با این که میدونه بازم باهم عقدموقت میکنن .
۲ ماه پیشتکتم
9افتضاح بود انگار یک کودک ابتدایی داستان نوشته بود
۳ ماه پیشالین
0اتفاقا خیلی خوب و جذاب بود
۲ ماه پیشالین
0وای چقدر این رمان جذاب بود خیلی کف کرذم دلم میخاد دوباره بخونمش💖
۲ ماه پیشparmis
4این رمان و به کودکان زیر سن بلوغ معرفی میکنم چون واقعا چرته
۲ ماه پیش
-
رمان فرار دردسر ساز ژانر : #عاشقانه #طنز #کلکلی #غمگین #همخونه ای
-
رمان عشق کیلویی چنده ؟ ژانر : #پلیسی #عاشقانه #طنز #کلکلی #هیجانی
-
همخونه شیطون من ژانر : #عاشقانه #طنز #کلکلی #ازدواج اجباری #همخونه ای #هیجانی
-
سوپر استار ژانر : #عاشقانه #طنز #کلکلی #هیجانی
-
اجبار شیرین ژانر : #عاشقانه #طنز #کلکلی #ازدواج اجباری
...
0خوب که نمیشه گفت قابل تحمل برا اول خوب بود سعی من بقیه رمانت بهتر قشنگ در باشه