رمان همخونه شیطون من به قلم دینا محدث
رمان دربارهی دختره شیطونی به اسم نفسه که در اصفهان زندگی میکنه و اما دختر داستان ما توی تهران دانشگاه قبول میشه. ولی باباش با خوابگاه و خونه جداگرفتن مخالفه. شریکه باباش یه پسر داره که دیوونس!!!! دیوونه هم نیستا فقط تیکه عصبی داره. حالا سره یه مسئلهای ازدواج اجباری بین این دوتا پیش میاد و.....
تخمین مدت زمان مطالعه : ۱ ساعت و ۲۶ دقیقه
نفس:همین؟شما دارین میگین من برم با
یارو ازدواج کنم با کسی که اصن
نمیشناسمش
بابا:عزیزم فقط یه عقد موقت میکنید
نفس:اونا چی؟ میدونن؟
بابا:آره الان باهاشون حرف زدم
تا قرار نیست باهم هیچ رابطه ای هم
داشته باشین
نفس:شما میگین طرف دیوونسا ازش
هرچیزی بعیده
دانیال:نفسسسس.اون دوستمه میشناسمش کاریت نداره.
حالا راضی شدی؟
نفس:من باید فکرکنم
بابا:باشه ولی تافردا.
من برم بهشون خبر بدم
وای خدا تازه وقتم تعین میکنن.
همش تقصیره این دانیاله دیگه.میمرد
حرف نمیزد؟بله دیگه حرف نزنه میگن
لاله.اووف دانیال.
دانیال:اجی گله من اخه چرا انقدر غرمیزنی؟
بابا چیزی نشده که میری و برمیگردی
اونم که قرارنیست باهات کاری داشته باشه.
نفس:کاری ندارهههه؟بابا شما میگین
طرف دیوونس بعد کاری نداره؟
اونم با کی منی که نمیتونم2دقیقه
آروم باشم.
دنیال:ای گفتی.بابا تو اگه کاری باهاش
نداشته باشی اونم باهات کاری نداره
بابا من2یا3ساله دوستشمااا میشناسمش
نفس:واقعا که خیلی بی غیرتین.هم تو
هم بابا.
دانیال:نفس دهنتو باز نکن هرچی زر
مفته تحویله من بده.من و بابا فقط
به خاطر تو وآیندت میگیم برو.
نمیخوای بریم به جهنم همین جوری
بی سواد بمون.
درضمن مطمئن باش اگه ما بهشون
اطمینان نداشیم تورو نمیدادیم دستشون
یه ذره شعور داشته باش و بفهم
بعدم رفت و درو محکم بهم کوبید
ایشششش جوگیر.ولی تا حالا این بامن
اینجوری حرف نزده بود.
ینی انقدر بهش اعتماد دارن که میخوان
منو بفرستن پیشش و عقدش کنن؟🤔
وللش باو عقل من انقدر گنجایش نداره
همینقدرشم زیادی فکر کردم
صبح با صدای خرمگس که هی دمه
گوشم وز وز میکرد از خواب ناز بیدارشدم.
ای برخرمگس معرکه لعنت.والا این گاو مگس بود.بوخوداااا
نفس:دانیااااال.دنی.خرررر.هووووی کجایی؟
مامان:سلام دخی رفته بیرون
یه تاره ابروهای نانازمو دادم بالا وگفتم
نفس:اااایعنی کجاس؟؟؟؟
مامان:باز تو کاراگاه بازیت گل کرد؟
نفس:حالا بابا کجاس؟
مامان:باهم رفتن
نفس:اهان.پ مشکلی نی
دنیال:سلاااااام بر اهالیه خونه.
رویا
00عالی بود نویسنده عزیز اگه این پیام رو میخونی بهت بگم که کارت حرف نداره و امیدوارم رمان های بعدیت هم همینطوری باشی به امید موفقیت دوبارت گلم
۲ هفته پیشVarsh
۲۰ ساله 10ابکی و کوتاه بود.. تکراری بود مبتونست بهتره بشه و طولانی تر خیلی یهویی به هم رسیدن و اصلا وضع دانشگاه و اینا معلوم نشد... درکل جای بهتر شدن میتونست داشته باشه
۲ هفته پیشمرضیه
۲۷ ساله 00خوب بود ،معمولی و تکراری و کوتاه بود پتانسیل بهتر شدن داشت
۴ هفته پیشمهسا
00مزخرف ترین رمانی بود ک تا حالا خوندم خیلی چرته
۴ هفته پیشیکتا
۱۴ ساله 00خیلی مزخرف نویسنده بیکار بوده آمده رمان نوشته بهتره بگم چرت و پرت
۴ هفته پیشکیمیا
۱۶ ساله 00خیلی چرت بود خدایی حیف وقتی ک برا این رومان گذاشتم خوندم
۱ ماه پیشمیترا
۱۷ ساله 00خیلی زمان داغون و آبکی ای بود حیف وقت و چشمی که گذاشتم
۱ ماه پیشفاطی گلی
۱۶ ساله 00یک رمان خیلی عالی بود
۲ ماه پیش???? ??
00ادامه رما و بیشتر کنید رمانش فوق العاده جذاب بود خیلی ممنون واقعا
۲ ماه پیشفاطی
100واقعا خیلی مسخره بود 😂برای عذاب دادن خودم تا آخر خوندم 😂
۸ ماه پیشخ
10ایییی🤢آخه این چه رمان مضخرف بود،کلیشه ای و قلم ضعیف🙄
۶ ماه پیشدنی
00منم😂💔
۲ ماه پیشsogand
10کامل نبود من این رمان رو دو سال پیش خونده بودم کلی بلا سر نفس بدبخت میاد رها زندس نمرده میاد زندگیشونو ب گوه میکشه کاملش کنید
۵ ماه پیشکاملشو کجا خوندین
00مزخرف
۵ ماه پیشمینو
00میشه بگی کجا خوندی و بگی چطوری بود چون دوست دارم کاملشو بخونم توروخدا
۴ ماه پیشآیلی
۱۸ ساله 00خیلی زود تموم شد و همه چی خیلی سریع بود و جو رمان جوری نبود که منتظر ادامه اش باشی و به نظر من اصلا جزو رمان های معمایی نبود و خودت بقیه اش رو از بر بودی ولی بازم از نویسنده می خوام روی این مهارت کار
۲ ماه پیشhosna
۱۷ ساله 00خیلی چرت بود🙄
۳ ماه پیشثنا
00خیلی مسخره بود ارزش خوندن نداشت
۳ ماه پیشMaede
20خیلی رمان مضخرفی بود😐
۳ ماه پیش
نیایش
00خوب بود ولی اگر قلم قوی ترین دانش میتونست بهتر باشه و رمانهای زیادی کوتاه تر و اینطوری بودن اما بهتر اما خب برای سرگرمی چیز خوبی بود