رمان طلایی تر از گندم به قلم آرزو رضایی انارستانی
گلبهار خانزاده خانمی مقتدر است. او و فرهاد، پسر نمایندهی شهر در آستانهی ازدواجند که تودهایها مزارع خانِ همسایه را به آتش میکشند. خواهر گلبهار، جز تودهایهاست. از همینجا پای فرخ، پسر کینهتوز خانِ همسایه به زندگی گلبهار باز میشود...
۱ روز ۳ ساعت آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ملیحه
۴۲ ساله در پارت 9400واقعا عالی.دلم میخواد هربار که رمان رو میخونم بهش امتیاز بدم و لایکش کنم.
۱۶ ساعت پیشK
در پارت 9400واقعا عالیه 🌹🌹🌹
۵۸ دقیقه پیشستاره
در پارت 9400عزززیزم گلبهار بی پناه👏👏👏
۹ ساعت پیشم.ر
00آخه چقدر شما خوب مینویسی☺️☺️
۱۰ ساعت پیشآمنه
در پارت 9410واقعا عالی راستی طایفه ما البته خان طایفه که پدربزگم هست خیلی وقت خون بس وهمچنین گرفتن پول ازمردم منع کرد درواقع حتی کلمه رعیت هم ازبین مردم پاک کرد فقط در حل مشکلات وکمک به مردم طایفه هست
۱۶ ساعت پیشAa
در پارت 9400زیبا ودلنشین👏🙏🪻
۱۷ ساعت پیشBahar
۲۴ ساله 00وااااییییی خیلی عالیه😍😍😍😍😍😍😍
۱۷ ساعت پیشمحیا
۲۶ ساله در پارت 9400خیلی خوب بود
۱۹ ساعت پیشآرزو
در پارت 9410عالی
۱۹ ساعت پیشملیحه
۴۲ ساله در پارت 9300وای چه وحشتناک.فرخ کجایی؟
دیروزفاطمه
۲۴ ساله در پارت 9300فکرکنم فرخ پیداش میشه سربزنگاه
۲ روز پیشهاوژین
در پارت 9310وایی نگران گلبهارم 😱
۲ روز پیشAa
در پارت 9300👏👏👏🌺
۳ روز پیشآ
در پارت 9300عالی بود
۳ روز پیشAa
در پارت 9200ممنون عالی بود فرهاد اومد؟👏🌺
۵ روز پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
الی
در پارت 9400فرهاد عاشق بود ولی تکیه گاه محکمی نبود، اما فرخ برای گلبهار هم تکیه گاه محکمیه هم داره عاشق گلبهار میشه و گلبهار هم عاشق فرخ ولی در عجبم چطور اینقدر راحت فرهاد رو تونست فراموش کنه قلمتون بسیار زیباست