رمان اورینا به قلم سنا فرخی
کسی نمیداند که دو سال قبل، نهال با دو چشم مرعوبِ خود، قتل دردآگین دوست کودکیهایش را دید. عاجزانه تماشاگرِ مرگی بود که او را هم به فنا واداشت. امروز، برق انتقام در چشمان دختر نزار و بیمار دیروز میدرخشد. او تکههای پازل ناتمامی را تکمیل میکند و با طلوعش به سیاهی شب پایان میدهد...
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
دُنی.
در پارت 4000بینظیرههههه
۱۳ ساعت پیشاکرم بانو
در پارت 4310فکرمیکنم پسره عیب وایرادی داره
۱۷ ساعت پیشیاسمن
در پارت 100تازه شروع کردم 🙂🤎
۱۹ ساعت پیشیاسمن
در پارت 100تازه شروع کردم 🙂🤎
۱۹ ساعت پیشدرسا
در پارت 4300😍
دیروزسارا
در پارت 4100عالی. الان به همه شک دارم🤣
دیروزدرسا
در پارت 4010نهال خیلی تنهای باید با هیراد یک تیم بشن. 😍
دیروزدرسا
در پارت 3500داستان داره جذاب ترمیشه👌
دیروزدرسا
در پارت 3300🙏🙏🙏
دیروزAa
در پارت 4300خسته نباشید ممنون🪻
دیروزاکرم بانو
در پارت 4200خسته نباشید👏👏👏
۳ روز پیشسنا فرخی | نویسنده رمان
خیلی ممنونم از کامنتتون😍🤍🌸
۲ روز پیشدلارام
در پارت 4210❤️نیاز به گفتن ندارم مثل همیشه عالی❤️
۳ روز پیشسنا فرخی | نویسنده رمان
متشکر از لطفتون😍
۲ روز پیشاکرم بانو
در پارت 4100هرلحظه پیچیده ترمیشه
۳ روز پیشاکرم بانو
در پارت 4000آریانهال رو زیرگرفت؟
۳ روز پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
فخری
00ممنون از رمان خوبت خسته نباشی نویسنده عزیز پایدار باشید 🙏🏻🙏🏻🌹🌹