دوست داشتی؟
رمان عاشقانه,رمان جنایی,رمان معمایی, رمان هوده,نویسنده مهدیه سجده,دنیای رمان

رمان هوده

  • 30.9K 👁
  • 275 ❤️
  • 1.4K 💬

«‌دستانی که در آتش می‌رقصید حکایت از پشیمانی‌ای داشت که چاره‌ای برایش نبود و چشمانِ محکوم به تماشا، حکایت تلخش را از بَّر شد!» زندگی مشترک بهنود که در شرف سه نفره شدن بود رو به فروپاشی رفته و تلاش‌هایش‌ بی‌ثمر شده‌بود؛ اما مشکلات از جایی آغاز شد که بهنود در شغل وکالتش با پرونده‌ای رو به رو شد و همه‌ی زندگی‌اش روی دور باطل افتاد. پرونده‌ای که هرچه بیشتر حقیقتش آشکار می‌شد فهمیدنش را برای بهنود سخت‌تر می‌کرد؛ اما کاغذهای سوخته‌‌ی لا به لای پرونده، حقیقت فراموش شده‌ای را هجی می‌کرد که انگار از یاد رفته‌بود. شخصی بعد از سال‌ها از راه رسید، حقیقت را از بین خاکسترهای به جا مانده فهمید و حالا می‌خواست دردی که با گوشت و استخوانش حس می‌کرد را تا مغز استخوان مقصرها برسد!

بیشتر...

اطلاعیه ها :

مهدیه سجده : ۵ روز پیش

سلام دوستای عزیزم.
اینم یه پارت طولانی‌تر از همیشه برای قدردانی از همراهی قشنگتون.
راستی خوشحال میشم پیج اینستاگرامم رو اگر دوست داشتین فالو کنید تا بیشتر باهاتون اشنا بشم❤️
@mahdiyesajdeh97
به نظرتون قراره داستان تا کجا بره؟ هدف قاتل چیه؟ چرا فیلم شکنجه رو فرستاده برای پلیس؟

مهدیه سجده : ۱ هفته پیش

سلام سلام
خوب من دوباره اومدم خوبین؟
خواستم یه سری نکات رو بگم.
اولی اینکه باربد ربطی به هیچکدوم از قاتلا نداره و با آدمایی می‌چرخه که اکثرا خطرناک هستند.
دوم در مورد آرش، قطعا آرش قلتل نیست ولی به هاتف و‌زرباف ربط داره و چندین دادگاه رو جلو برده که با رو شدن دست هاتف و زرباف قطعا پای آرش خم وسط میاد و براش دادگاه جدا در جمع وکلا ترتیب داده میشه.
سوم یکم در مورد گره‌ها صبوری کنید به مرور باز میشه تا اینجا هم خیلی از گره ها باز شده مثلا ربط بهنود و هاتف و زرباف و اینکه هدف قاتل چیه
جلوتر بازم خیلی چیزا معلوم میشه نگران نباشید رمان با معمای حل نشده تمام نمیشه
و حتما حتما حتما نظر بدید حدساتونو بگید و نقد اگر دارید برام بنویسین حتی نقد منفی و اگر قسمتی از رمان مشکل داره برام بنویسید.
دوستون دارم :)

68
دیروز

67
۳ روز پیش

66
۵ روز پیش

65
۸ روز پیش

2
۱۰۶ روز پیش

1
۱۰۶ روز پیش

نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • ....

    در پارت 6800

    هر پارت محشره تا این پارت رمان عالی بود

    ۹ ساعت پیش
  • فاطمه

    در پارت 6800

    دلم برای النازم میسوزه بنده خدا خیلی تحت فشاره انگار هاتف رو بدین قاتل از همه واجب تر کشتن هاتفه انگار😅

    ۹ ساعت پیش
  • فاطمه

    در پارت 6810

    بهنود راست میگه واقعا نمیشه یه دفعه دوست قدیمی رو گذاشت کنار ارشم ادم بدی نیست به نظرم ولی حس میکنم تهام نقشه ای داره یا با قاتله یا یه چیزی می دونه

    ۹ ساعت پیش
  • Setareh

    در پارت 6700

    خیلی دلم میخواد بزنم تو دهن محیا...نویسنده جان محشری♥️

    ۱۶ ساعت پیش
  • فاطمه

    در پارت 6700

    منم خیلی دوست دارم بزنمش وقاحتم حدی داره این مدل دخترا زیادم هستن جدیدا

    ۹ ساعت پیش
  • Setareh

    در پارت 6800

    پس بالاخره به تهام مشکوک شده...واقعا حق داره به آرش اعتماد نداشته باشه کم چیزی نیست

    ۱۵ ساعت پیش
  • Setareh

    در پارت 6600

    چقد هاتف نامرده...بیچاره بهنود واقعا حس بدی داره...برای اولین بار دم قاتل گرم حرف نداری داداش😂😂😂...فقط یکم از این خشونتت کم کنی بد نیست

    ۱۶ ساعت پیش
  • Setareh

    در پارت 6500

    وای خدا استرس بهنود کم بود حالا باید استرس اینم داشته باشم که باربد قاطیه کارای اونا نشده باشه به نظرم قاتل گوشی باربد رو زده بعد اینکه هاشم رو احتمالا سربه نیست کرده جعبه مربوط به هاشمه

    ۱۶ ساعت پیش
  • هانیه

    در پارت 6800

    من از اول گفتم این تهام خیلی مشکوکه امیدوارم تهام دل محیارونشکنه

    ۱۶ ساعت پیش
  • Setareh

    در پارت 6400

    دلم برا باربد سوخت

    ۱۶ ساعت پیش
  • A-a

    در پارت 6800

    شاید تهام با قاتل در ارتباطه؟!ممنونم عالی وهیجان انگیز خسته نباشید👏👏👏👏👌👌🪻🌷🪻🌷

    ۲۴ ساعت پیش
  • نفس یک

    در پارت 6830

    یه چیزییی دیالوگای این پارت همشون قشنگ بود حرفای ذهنی بهنود هم دوست داشتن کلا این پارت عالی بود خسته نباشی نویسنده ♥️

    دیروز
  • فرهاد

    در پارت 6810

    منم موافقم خیلی حرفای خوبی تواین پارت بود

    دیروز
  • فرهاد

    در پارت 6810

    این هاتفو قاتل بکشه من خودم دیشو میدم 😂😂

    دیروز
  • ...

    در پارت 6700

    تو جنایی تکه

    دیروز
  • فرهاد

    در پارت 6700

    عین یه فیلم معمایی جنایی حرفه ای که آدم میمونه به می شک کنه همه یکی یه مشکوک میشن و بعد میفهمم آدم اشتباهی رومظنون حساب کردم این یعنی قلم نویسنده خفنه

    دیروز
  • فرهاد

    در پارت 6700

    معرکه واقعا حرف نمی ذاره واسه گفتن

    دیروز
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.