تو سیندرلا نیستی به قلم نسترن قلی زاده
روژان غم های بسیاری را پشت سر گذاشته و دیگر آن آدم سابق نیست. او از روزهای گذشته اش برایمان می گوید. روزهایی که شخصیتی وابسته داشت و خود را غمگین و بدبخت می دید. او معتقد بود تنها زمانی خوشبخت می شود که با فرزاد پسر ثروتمند و خوش چهره ی جلال ستوده، دوست پدرش ازدواج کند. رسیدن به او تنها خواسته اش بود. روژان به آرزویش رسید فرزاد به او علاقه مند شد و با یکدیگر ازدواج کردند اما بعد از ازدواج متوجه دلیل واقعی ازدواج فرزاد با او شد. این حقیقت قلب روژان را شکست اما از ترس نابود شدن زندگی اش اعتراضی نکرد تا اینکه طی اتفاقاتی، با امیر جاوید که کینه ای قدیمی از خانواده ی ستوده داشت و دنبال فرصتی برای انتقام بود، آشنا شد و...
میتونی این رمان رو با دریافت سکه از طریق دیدن تبلیغ، رایگان بخونی!!
هنوز عضو رمان نشدی؟
همین الان روی دکمه "ارسال درخواست عضویت" بزن تا درخواستت برای نویسنده ارسال بشه و نویسنده راهنماییت کنه چطور عضو رمان بشی
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ملینا
در پارت 100داستان قشنگی هست
۲ هفته پیشهاجر
در پارت 100👍
۳ هفته پیشM
در پارت 800یکم نگرانم که پایانش خوش نباشه🤦🏻 ♀️😬
۲ ماه پیشستاره
در پارت 700خیلی قشنگه
۲ ماه پیشخوبه
در پارت 100عالی
۲ ماه پیشحدیثه
۱۲ ساله در پارت 100رمان منحصر بفردی بود
۲ ماه پیشالهام احمدی
در پارت 600خیلی عالی
۳ ماه پیشپانته آ
در پارت 100خوبه
۳ ماه پیشفاطی
در پارت 100خوب بود
۳ ماه پیشسوری
در پارت 500خوب
۳ ماه پیشسمیرا جیرانی
در پارت 400خوب
۳ ماه پیشرهام ریسی
در پارت 300عالی
۳ ماه پیشپارمیس سوری
در پارت 100خوب
۳ ماه پیش.
در پارت 500نویسنده در این چند پارت به خوبی توانسته که شخصیت ضعیف دیرین دختر داستان رو به تصویر بکشه ، واقعا قلم پخته و خوبی دارید.عالی بود. مشتاقانه منتظر ادامه ی داستان هستم
۳ ماه پیشنسترن قلی زاده | نویسنده رمان
ممنون از شما 🙏🏻
۳ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
ملینا
در پارت 200خوب بود