
رمان چنگار
- به قلم حنانه بامیری
- 122 پارت
- در حال نگارش
- 43.5K 👁
- 238 ❤️
- 808 💬
بیماری کُرونا دکتر مُعتضد را عزادار همسر میکند اما درست چهل روز بعد از مراسم همسرش، نامهای به دستش میرسد که ریشه بر تیشۀ باورهایش میاندازد. نامۀ خودکشی همکارش به واسطۀ عشقی که به همسر معتضد داشته. پیگیریهای مُعتضد پای او را در منجلابی میکشاند که بیرون آمدن از آن ممکن نیست... منجلابی که همچون سرطان بر غدد تاریک زندگیاش هجوم میبرد.
۳۱ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
حنانه بامیری | نویسنده رمان
داستان پیش بره متوجه میشید. عطر ارزون هم بی دلیل نیست (:
۲ روز پیشفاطی
در پارت 12210من حتی به مرد مسن روزنامه خون هم شک دارم.. در تمام این روزها پرونده را خوانده ام تمام لحظات را مانند یک مار بو کشیدم باید از ذهنم گذر کنم و مانند عقرب ضربه آخر رابزنم
۲ روز پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
چه قدر قشنگ آفرین
۲ روز پیشفاطی
در پارت 12100من در تن خود میخزم دوست دارم خود را ببلعم.و در گوشه ای پوست بندازم من این ساحل ضعیف را نمیخواهم باید بایستم ولی نمیتوانم.لمس کنم دیوار ها را،باید پیدا کنم راه نجاتی.چه کسی پشت این اتفاق است.مافیا.کسری.نکیسا.سایه..خودم..کاش نمی آمدم
۳ روز پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
ای کاش
۳ روز پیشفاطی
در پارت 12000من ته مرداب مانده ام..نی های مرداب مانند مترسکهای سرجالیز به من میخندن به سادگیم.خنده ها در سرم پژواک میشود..و من ساکت نگاه میکنم.من غرق نمیشوم نجات پیدا میکنم.
۵ روز پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
بسیار عالی😍
۵ روز پیشفاطی
در پارت 11900من سردرگمم در پرونده ای قطور در برگ برگ آن میچرخم..به هرسو میروم دارم از حجم آن خفه میشوم نفسم به شماره افتاده..مینشینم به آسمان خیره میشوم ستاره ها چشمک نمیزنن..سپهر بیا
۵ روز پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
باید بیاد دیگه
۵ روز پیشآسمان
در پارت 12000چرا کسری حرف گوش نمیده🤨🤨🤨
۶ روز پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
لجبازه🫠
۶ روز پیشSky
در پارت 12000افرین این شد! باید زودتر ب پلیس میگفت خسته نباشی عزیزم🌸
۷ روز پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
سلامت باشید 🥰
۶ روز پیشآسمان
در پارت 11900ای بابا ازتپش قلب مُردم 💔
۱ هفته پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
الهی🥺
۱ هفته پیشA-a
در پارت 11910عالی وپر از رمز وراز خسته نباشید👏👏👏🌹
۱ هفته پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
ممنون از شما که همراه قصهاید ❤️
۱ هفته پیشآسمان
در پارت 11800آقا بگو ب سپهر 🥺🥺🥺
۱ هفته پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
🥺🥺
۱ هفته پیشSky
در پارت 11800واااای خدا حشمتی چ عوضیه😧🤦🏻 ♀️ چه گیری داده رو این خونواده 😠
۱ هفته پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
🥲🥲
۱ هفته پیشفاطی
در پارت 11800من در دریاچه ی یخ زده ترک برداشته مانده ام..نمیدانم به کدام طرف چنگ بزنم با هر قدم بیشتر فرو میروم..صامت مینشینم حتی بدون کوچکترین نفس..خود را بغل میگیرم و در خود حل میشوم امیددارم که نجات پیدا میکنم..من مطمئنم..تشکر
۲ هفته پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
🥲🥲
۲ هفته پیشآسمان
در پارت 11700و سپهر وارد شود لطفا🙏🥺
۲ هفته پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
🥺🥺
۲ هفته پیشنا
در پارت 100عجیبهههههههه
۲ هفته پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
🤔🤔
۲ هفته پیشSky
در پارت 11700وای پناه معصومم😰😰 نکنه بلایی سرشون بیارن😨
۲ هفته پیشحنانه بامیری | نویسنده رمان
🥺🥺
۲ هفته پیش
Sky
در پارت 12100😣😣😣 الان پنیک میکنه💔 این مهیاره! اما گف بوی عطر ارزان؟! اخه فقط مهیار تو پارتای قبل به خاطرات قدیمی اشاره کرده بود... اخه چه خاطره ای میتونه باشه؟؟