ترنم عاشقی به قلم مریم آقایی
رمان درباره ی یه دختر و پسره به اسمای ترنم و پارسا که عاشق هم هستن ولی ابراز نمیکنن.
شب خواستگاری خانواده پارسا از ترنم ، خانواده هر دو به قتل میرسن
درگیر اتفاق هایی میوفتن که تلخ و شیرینه
زیاد همو نمیرنجونن
ولی هر دو شون تا سره هم بلا نیارن اعتراف نمیکنن........پایان خوش❤️
تخمین مدت زمان مطالعه : ۱ ساعت و ۱۲ دقیقه
ترنم?
+ترنم آجی این درو بازکن....ترنم....ترنم با توام...باز کن دیگه...
و همین طور به در میزد
کلافه ام کرده بود
-ااااااااااااااااااااااه پری بسه الان میام
اینو که گفتم انگار خیالش راحت شد که با یه پایین منتظرتم از در فاصله گرفت.
دستی به مانتو نباتیم کشیدم.
بعد از وارسی خودم کیف و کفش چرم قهواییم رو برداشتم و از در زدم بیرون
پریسا و علی و پارسا تو حیاط بودن سمتشون رفتم
که علی و پریسا با هم نشستن تو ماشین علی و من هم تو ماشین پارسا.
پشت علی راه افتادیم
عمو محسن و آقای آشوری هم تو محضر منتظرمون بودن
همین جور داشتم بیرون رو نگاه میکردم که صدای آهنگ تو ماشین پیچید
(یه نفر —مجید یحیایی)
تو تنهاترین عشقه تو دنیامی منو ارومم کن تو اوجه تنهایی
به تو عادت کردم بدونه تو تنهام تو عشقو میبینی از تمومه حرفام
این زندگی خوبه تو کنارم هستی همه چی بهتر شد تو به من دل بستی
یه حسه رویایی تو وجوده من هست تا تهش با من باش تا وقتی دنیا هست
یه نفر تو زندگیم هست که قلبم واسه اون میزنه همه دنیای منه قلبمو نمیشکنه
من اونو میفهمم اونکه با من خوبه اونکه هر لحظه قلبش واسه من میکوبه
یه نفر تو زندگیم هست که قلبم واسه اون میزنه
همه دنیای منه قلبمو نمیشکنه
من اونو میفهمم اونکه با من خوبه
اونکه هر لحظه قلبش واسه من میکوبه
تو دلیله خنده هامی تو که همش باهامی چشمامو میبندم تو اوجه لحظه هامی
این زندگی با تو هر روزش بهشته وقتی تو باهامی همه دنیا رو عشقه , همه دنیا رو عشقه
یه نفر تو زندگیم هست که قلبم واسه اون میزنه همه دنیای منه قلبمو نمیشکنه
من اونو میفهمم اونکه با من خوبه اونکه هر لحظه قلبش واسه من میکوبه
یه نفر تو زندگیم هست که قلبم واسه اون میزنه
همه دنیای منه قلبمو نمیشکنه
من اونو میفهمم اونکه با من خوبه
اونکه هر لحظه قلبش واسه من میکوبه.....
تا تموم شدن آهنگ داشتم از حسودی میترکیدم
حس میکردم عشق عزیییییییزش رو داره به هر من میکشه
باشه پارسا خان بگرد تا بگردیم
داغم رو به دلت میذارم اگه نذارم ترنم امیری نیستم
برای عقد مهریم رو گذاشتن صد سکه تمام بهار آزادی
و برای شرایط هم درخواست لغو محرمیت ولی در صورتی که پارسا از مشروبات استفاده کنه با منه
آزمایش هم که داده بودیم
وقتی مراسم تموم شد رو کردم به همه
-همون طور که همه میدونین به خواست پدرامون دیگه مراسم ختم برگزار نمی کنیم و به خواست خودشون با پولش کار مد نظرشون که معین شده رو انجام میدیم
و اینکه خیلی تاکید داشتن که شاد باشیم و برای از دست دادنشون ناراحتی نکنیم
با بغضم ادامه دادم
-پس، از امروز به بعد همه میشیم همونی که اونا میخوان
همه صلوات فرستادن و از محضر خارج شدیم
علی و پریسا رفتن خرید عروسی
بقیه هم دنبال کاراشون
پارسا گفت بریم کارخونه
که از نظر منی که عاشق کار و کار خونه ام حرف عالی بود .
البته نه با این لباسا پس قرار شد بریم اول لباسامون رو عوض کنیم
پارسا زیاد حرف نمیزد و این برام خیلی سخت بود.
سخته که عشقت بهت توجه نکنه خیلی سخته.....
لباسای مشکی و البته با ترکیب های قهوایی روشن پوشیدیم و راه افتادیم
به کار خونه که رسیدیم نگهبان سلام کردو با تسلیت گفتن و حال و احوال در رو باز کرد.
شونه به شونه هم تو راه رو ساختمان اداری کار خونه راه می رفتیم و همین جور با کارمندا سلام میکردیم
به میز منشی که رسیدیم سریع از جاش بلند شد
چون زیاد میومدم کارخونه منو می شناخت و پارسا که معاون اول کارخونه بود که هیچ
سلامی گفت و به هر دو مون تسلیت گفت ،
۴۰
00عالی بود ممنون از نویسنده خوب و قهار
۳ ماه پیشخانم آقا ایمانم
۲۹ ساله 00خوب بود، بچه ها دنبال یه رمان میگردم، دختره تمام اعضای فامیلش، دوستاش،همسایه هاشون همشون فوت میکنن،بعد دختره تنها زنده اس با دو نفر دیگه،اسم رمانش نمیدونم چیه کسی میدونه اسمشو؟؟
۳ ماه پیشدلیار
10پدر ترنم وپارسا تووصیت هاشون نوشتن میدونستن خودشون وهمسراشون کشته میشن و حتی تاریخ ازدواج پریسا با علی وترنم با پارسا روهم معلوم کردن تووصیت نوشتن ( یکم دور ازواقعیته آخه مگه شهر هرته)
۳ ماه پیشرقیه
۱۶ ساله 00ببین من نزدیک ۵ سال رمان میخوانم رمانی به این ضعیفی ندیده بودم هر تیکه از رمانتو از رمان های دیگه برداشته بودی اصلا ساخته ی ذهن تو نبود تو مثل از زمان قدیم شروع کنی یعنی زمان امیر فرهاد تابه حال برس
۴ ماه پیشسدنا
۱۶ ساله 10بد نبود ولی اونفدرهم رمانش قوی نبود ولی اینکه کم بود خوبه
۴ ماه پیشنمیدونم
11چرا فقط دو قسمته😶
۴ ماه پیشباران
۲۵ ساله 01عالی بود
۵ ماه پیشنگاه نامی
۱۵ ساله 00عالی کوتاه اما زیبا خسته کننده نبود حتما بخونید به عنوان یه نویسنده ترجیح میدم بخونم در کل عالی بود ممنون از تمام کسانی که این رمان را در اختیار ما گذاشتند
۶ ماه پیششهناز
۴۲ ساله 01عزیزم یه سوال تو مدرسه از درس انشا نمره چند می گرفتی ولی اعتماد به نفستو ستایش می کنم
۶ ماه پیشمینو
00آنقدر گفتین چرت و مزخرف ک کنجکاو شدم بخونم🤷🏻 ♀️😂🤌🏻 نویسنده جان ناراحت نشی ها بخونم نظر میدم ❤️
۷ ماه پیشمو فرفری مهربون
20نمونه ز بارز یک رمان ابکی......
۹ ماه پیشسحر
۳۰ ساله 20خیلی افتضاح بود
۱۰ ماه پیشAymah
00به نظرم اصلا رمان خوبی نبود خیلی خیلی زیاد آبکی بود هدف نویسنده فقط این بوده. که رمان زودتر تموم بشه و اصلا هم مهم نیست که چجوری به پایان میرسه سر و ته رمان مشخص نبود
۱۰ ماه پیشفاطمه السادات
۱۴ ساله 20اقا من ۳ سال رمان میخونم برای منی که رمانای هزار صفحه ای به بالا خوندم این هیچه قلمش خوب نبود توضیحش خوب نبود پدر مادر ادم بمیره رفتار اینه 🤣😬🤨 پلیسی نبود کم بود در هر صورت دستش درد نکنه نویسنده
۱۰ ماه پیش
مریم
۱۹ ساله 00خیلی بد بود رمان باید یه جوری باشه تو فکر بری و تصورش کنی ولی اینرمان اصلن اینجوری نبود