رمان رعیت ارباب زاده به قلم زهرا خزائی
او زاده ی درد بود...دختری که تا چشم باز کرد،رعیت بود و کلفت...
زندگی انگار هیچ وقت با او مهربان نبود و سر سازش نداشت...
زیبا بود و بچه سن،برای کلفتی هنوز خیلی جوان بود...
نامش آفتاب بود...در این راه زجر های سختی اون را تحت تاثیر قرار میدهد..
همانند نامش زیبا بود و درخشنده...
او مسئول شستن رخت چرک های عمارت اربابی بود
روزی از روز ها با ارباب جوان و تحصیل کرده ی عمارت دیداری تازه میکند و همین دیدار اتفاقات بزرگی در زندگی دخترک رعیت رقم خواهد زد و اورا وارد چالش های سهمگین زندگی میکند
هنوز عضو رمان نشدی؟
همین الان روی دکمه "ارسال درخواست عضویت" بزن تا درخواستت برای نویسنده ارسال بشه و نویسنده راهنماییت کنه چطور عضو رمان بشی
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
۱ روز ۱۷ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
سوگند
در پارت 100خوب بود
۳۲ دقیقه پیشسولماز
در پارت 100خوب
۱ ساعت پیشفاطمه
در پارت 1300عالیه عالی
۲ ساعت پیشنسرین
در پارت 100خیلی عالی
۲ ساعت پیشنسرین
۶۰ ساله 00خیلی خوب
۲ ساعت پیشمریم
در پارت 700خوب
۲ ساعت پیشنسا
در پارت 100عالی
۳ ساعت پیشبود
در پارت 1200خیلی عالیبود تا ایجا
۷ ساعت پیشدنیا
در پارت 300خوبه
۱۶ ساعت پیشدنیا
در پارت 210خوبع
۱۶ ساعت پیشدنیا
در پارت 100قشنگه
۱۶ ساعت پیشفاطمه وظایفی
۱۸ ساله در پارت 1210دست نویسنده درد نکنه رمان خیلی خوبی هست
۱۶ ساعت پیشگندم
در پارت 200جالب بود
۱۸ ساعت پیشگندم
در پارت 100جالب بود
۱۸ ساعت پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
لیلا
در پارت 400رمان جالبیه