رمان رعیت ارباب زاده به قلم زهرا خزائی
او زاده ی درد بود...دختری که تا چشم باز کرد،رعیت بود و کلفت...
زندگی انگار هیچ وقت با او مهربان نبود و سر سازش نداشت...
زیبا بود و بچه سن،برای کلفتی هنوز خیلی جوان بود...
نامش آفتاب بود...در این راه زجر های سختی اون را تحت تاثیر قرار میدهد..
همانند نامش زیبا بود و درخشنده...
او مسئول شستن رخت چرک های عمارت اربابی بود
روزی از روز ها با ارباب جوان و تحصیل کرده ی عمارت دیداری تازه میکند و همین دیدار اتفاقات بزرگی در زندگی دخترک رعیت رقم خواهد زد و اورا وارد چالش های سهمگین زندگی میکند
هنوز عضو رمان نشدی؟
همین الان روی دکمه "ارسال درخواست عضویت" بزن تا درخواستت برای نویسنده ارسال بشه و نویسنده راهنماییت کنه چطور عضو رمان بشی
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
۳ ساعت ۳۶ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
زهیر
در پارت 200تاالان عالی بودی
۴ ساعت پیشمیترا
در پارت 300عاشق داستانهای ارباب رعیتی هستم
۴ ساعت پیشمیترا
در پارت 300عاشق داستانهای ارباب رعیتی هستم
۴ ساعت پیشسگ
در پارت 100خوبه
۲۰ ساعت پیشسحر
در پارت 100اولش خیلی قشنگ بود امید وارم ادامشم همینطور قشنگ باشه
۲۱ ساعت پیشبرازنده
۲۷ ساله در پارت 4600دوست دارم با کف گرگی بزنم تو صورت فخرالزمان دریده😡
۲۳ ساعت پیشخ
در پارت 400خ
دیروزخبه
در پارت 200خله
دیروزایلدا
در پارت 100خبه
دیروزپرنیان
در پارت 200بزار بخونم بعد
۲ روز پیشعالی
در پارت 100عالی
۲ روز پیشZahra
در پارت 1300عالی
۲ روز پیشعلی
در پارت 1300خوبه
۲ روز پیشبهاره
۳۱ ساله 00عالی عالی
۲ روز پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
زهیر
در پارت 200خوب