سرمه به همراه چندتا از دوست‌های صمیمیش تصمیم میگیرن برای خوش گذرونی و استراحت به ویلای یکی از آشنا‌ها برن و چند روزی اونجا بمونن و تفریح کنن اما همون شب اول برای صاحب ویلا  اتفاقی می‌افته که همه خوشی‌ها بهشون زهر میشه و دردسر‌های زیادی برای سرمه به وجود میاد...


420
144,662 تعداد بازدید
258 تعداد نظر
138 تعداد پارت

1
۲۵۴ روز پیش

2
۲۵۴ روز پیش

3
۲۵۴ روز پیش

4
۲۵۴ روز پیش

137
۲۴۹ روز پیش

138
۲۴۹ روز پیش

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نگین

    ۲۳ ساله در پارت 7700

    خیلی این لحظه های هاتو عالی توصیف کردی نویسنده جونن 😂😘🤤

    ۱ ماه پیش
  • آستاتیرا عزتیان | نویسنده رمان

    خوشت اومده؟😉😂

    ۱ ماه پیش
  • .....

    در پارت 4200

    وای ببخشید ولی من عاشق فرزاد شدم😂

    ۱ ماه پیش
  • آستاتیرا عزتیان | نویسنده رمان

    حق داری خیلی چیز خوبیه😂🤲🏻

    ۱ ماه پیش
  • ندا

    00

    بی نظیر کیف کردم دمت گرم امیدوارم بازم ازت کارای جدیدببینم

    ۴ ماه پیش
  • آستاتیرا عزتیان | نویسنده رمان

    💕🥰

    ۴ ماه پیش
  • ستاره

    در پارت 15000

    درود نویسنده جان بسیار رمان زیبایی بود متنفاوت ترین رمانی بود که خوندمش احسنت به قلم شما👏🏻👏🏻❤

    ۴ ماه پیش
  • آستاتیرا عزتیان | نویسنده رمان

    لطف دارید❤️

    ۴ ماه پیش
  • Najva

    در پارت 15000

    خیلی ممنونم برای رمان جدید بود🌹✨

    ۴ ماه پیش
  • سِتاره

    00

    ایکاش به ی نفر میرسید ولیی

    ۴ ماه پیش
  • هانا

    در پارت 15010

    این رمان یاد داد به کسی وابسته نشیم همه یه جایی ول میکنن میرن خودت میمونی و خودت

    ۴ ماه پیش
  • آستاتیرا عزتیان | نویسنده رمان

    در آخر خودتی و خودت✌🏻

    ۴ ماه پیش
  • لیلی

    در پارت 15000

    شاید نظر من چرته ولی همه شون تاوان مرگ کوشا پس داون به نحوبب مقصر داستان بودن با پنهون کارییا شون

    ۴ ماه پیش
  • آستاتیرا عزتیان | نویسنده رمان

    نظر شما کاملا محترمه عزیزم بالاخره هرکس یه دیدگاهی داره❤️ ولی تا حالا کسی به این موضوع اشاره نکرده بود مشخصه رمان رو خیلی عمیق خوندی و درک کردی😍

    ۴ ماه پیش
  • هانا

    در پارت 14900

    از یوسف بدم اه***نشه بره با بوسف نوییندههه بگو من تنها کسی نیستم ک از بوسف متنفره

    ۴ ماه پیش
  • آستاتیرا عزتیان | نویسنده رمان

    والا یه سریا دوستش دارن یه سریا نمیخوان سر به تنش باشه🥲😅

    ۴ ماه پیش
  • هانا

    در پارت 12300

    طوری ک کمیل مراقب خواهرشه>> طوری ک من همچین داداشی میخام>> کمیل خیلی با خواهرش مهربونه>>

    ۴ ماه پیش
  • آستاتیرا عزتیان | نویسنده رمان

    اره خیلی داداش خوبیه واقعا🙂

    ۴ ماه پیش
  • هانا

    در پارت 14200

    فرزاد هم از اخلاق بهم میخورن هم باهم اوکی ان عشق شون قشنگه

    ۴ ماه پیش
  • سمیرا

    در پارت 12400

    وای نویسنده جان چطوری تونستی شخصیت کثیفی مث یوسفو خلق کنی وپروبال بدی به کاراش اولش فکرمیکردم چه رمانتیک وغیرتیه،واقعا خیلی چندشه نه منطق حالیشه نه آرومه نه وجدان نه درک سرمه انگارکاردرستی کرده واقعاک

    ۸ ماه پیش
  • آستاتیرا عزتیان | نویسنده رمان

    هیچ آدمی سیاه یا سفید مطلق نیست آدما خاکستری هستن بدی دارن خوبیم دارن باید دید کدوم کفه ترازوشون سنگین تره...

    ۸ ماه پیش
  • نینا

    در پارت 12400

    برگشت یا یوسف خریته غدورشو شکونده هرچقدم. یوسف خوبه باشه رمانت عالیه ادم فکر میکنه فیلمه:)

    ۴ ماه پیش
  • سونا

    در پارت 12001

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • هانا

    در پارت 11301

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • هانا

    در پارت 10611

    تف تو غیرت مسخرت:/ سرمه از رو نادونی با رزاد بوده بعد یوسف شعور داشته فقط بخاطر غیرتش ریده تو زندگی یه ختر دیگه؟:) بمیرم برای خواهر کمیل واقعا***دهن یوسف

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.