رمان عشق و اسارت به قلم فریبا آرامیان
تعداد صفحات : 843
ژانر : طنز و عاشقانه
خلاصه رمان :
این داستان درمورد دختر مغرور اما شیطونیه به اسم مانیاس که سند قلبش شیش دونگ خورده به نام پسری مغرورتر ازخودش به اسم مانی ،عشقی ناب بین دختر و پسرقصمون به وجود میاد ،به وجود اومدن این عشق ناب همانا و ....
چگونه به توگویم که هرچه باداباد
که میکند غم عشق تو ریشه ازبنیاد
چقدرسربه هوایی وسرکش ومغرور
به سرو تکیه زدم وقامتش فریبم داد
توباد بودی ومن برگ دیرفهمیدم
هزاربرگ خزان می روند اگربرباد
انارکال درختان پناهشان شاخه ست
انارتا برسد شاخه می رود ازیاد
همیشه میوه شیرین به خاک می افتد
مرانچیدی واین میوه ازدهان افتاد
چه بی ثمر به دل سنگ تیشه میکوبم
عوض شده دست زمانه عوض شده فرهاد
میان عشق واسارت هزارفرسنگ است
که هر که دل به کسی داد می شود آزاد
(شیما شاهسواران احمدی)
ماشین رو جلوی شرکت شیوا نگه داشتم
شیوا:خانوم گلی فردا راهی هستین دیگه آره؟
من:اهووووووووم
شیوا:پس حسابی خرکیفی و کیفت کوکه دخترخوش بگذره عشقولی
پوزخندی زدم که ازچشمش دورنموند:خیلی خجسته ای شیدا خرکیفم؟دوسال گذشته اون الان منو فراموش کرده
شیوادستموگرفت وگفت مانی که من می شناسم محاله فراموشت کنه خانوم گلی
لبخندیزدموگفتم تواین سفرهمه چی مشخص میشه
شیوا:اهوووووم،لپمو *ب*و*س*ی*د*وازماشین پیاده شد
شیوا:،خب دیگه بامن کاری نداری بانو؟؟
من:ازاولشم نداشتم خاتون
شیوا:اونو که میدونم توهروقت کارت به من گیرمی کنه اینورا پیدات میشه
من:زبونمو درآوردمو گفتم خوبه که می دونیو میای جیگرجوووون
شیوا:چکارکنم دیگه شهید این رفاقتم مگه میشه نیام بای گلی
من:شرت کم
شیدا:پرروووووووو
من:همینی که هه ،گازشوگرفتموبه سمت خونه حرکت کردمو...جلوی خونه ترمزکردمو ریموت زدمو داخل خونه شدم وبدون هیچ حرف وعملی مستقیم رفتم اتاقمووروتخت ولو شدم
فکرم درگیربود درگیرفردا،مانی،سفر،احساسم،ینی شکست میخورمو سرخورده برمیگردم؟؟ باصدای گوشیم رشته افکارم پاره شد
هیراد بود شیرجه زدم روگوشیو جیییییییییییییییییغ کشیدم واییییییییی هیراد جونی دلم واست تنگیده بود
هیراد خندیدوگفت آی آی جیغ جیغو باز که موشه سلامتو خورد
ببشید ذوق زده شدم خب سلام
هیرادسلام خانوم طلا منم دلم واست تنگ شده بود بپر پایین دم در منتظرتم
چیییییییییییییییییییی؟؟
درست شنیدی خانومی بپر که طبیعت زیرپام سبزید
اکی اومدم ،بدون خدافظی گوشیو قط کردمو باسرعت جت پریدم دم درهیراد به فراریش تکیه زده بود یه لباس مشکی جذب تنش بودوشلوار سفیدجین پاش بود و مثه همیشه جذاب و باشیطنت خاصی نگام میکرد
رفتم سمتشو دستامو گذاشتم روکمرمو سینمو دادم جلوو گفتم : آی آی چشات ودرویش کن آقاهه دخیه خوجگل مردمو تموم کردی
دستاش و باز کردو خندید وگفت نچ نچ حالا حالاها تموم نمیشی خانوم موشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپریدم بغلشو گفتم دلم واست تنگ شده بود هیرادی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد منو محکم فشوردوحلقه دستاش ودور کمرم تنگتر کردو گفت منم دلم واست تنگ شده بود شیطون بلا از بغلش اومدم بیرون..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرماشین واسم باز کردو گفت:افتخار میدین سوارشین ماد مازل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپشت چشمی نازک کردموگفتم حالا که اصرار میکنی چاره ای نیست افتخارشو میدم و سوار شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم سوار شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:خب خانوم خوشگله کجابریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اووووووووووم بریم کافی شاپ پاپا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:باشه پس پیش به سوی پاپا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هیراد جونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:،جووونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هیرادی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:یادم رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد لپمو کشیدوگفت وای ازدست تو دختر منو اسکول کردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اوووووووم باهوشم هستیا چطور فرار مغزا نشدی تو آق پسر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد: خندیدوگفت دیگه دیگه ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:مانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:جووووووونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:ازشیواشنیدم فردا راهی سفرین!!آره؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:آره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:خووش بگذره حالا باکیاهمسفرینو مقصد کجاس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:مانی وخانوادش،مشهد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد یهو ترمز کردو ابروهاشو درهم کشیدوگفت :چیییییییییییی؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:واهیراد چت شد حرکت کن وسط خیابون ترمزکردی نیگاتوروخدا سروصدای ملت بلند شد ا ا ا ا ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون هیچ حرفی باسرعت جت برا افتاد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقییییییییییییییییییییژ ترمزکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:بدون اینکه بمن نگاه کنه پیاده شدو گفت پیاده شومانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازماشین پیاده شدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی جای دنج نشستیم و گارسون منو رو آورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:مانیا چی میخوری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:مثه همیشه هویج بستنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:دوتاهویج بستنی لطفا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند دیقه بعد گارسون هویج بستنیارو گذاشت رومیزورفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد: مانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:جونم هیراد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:ببخشید خانومی فکرم درگیر نفهمیدم چکار کردم ازم ناراحتی!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:یه لبخند دندون نمازدمو گفتم دیوونه شدی هیرادی معلومه که نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:مرسی که ناراحت نیستی مانیا خیلی واسم عزیزی نمیخوام اشکاو ناراحتیتو بیبینم میفهمی که هووووم؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اهوم فدات هیرادی میسی که به فکرمی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:ی نیگا ب هویج بستنیا کردو با ابرو اشاره داد بخور که میخوایم بریم تهرون گردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اهوووووووع باووشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتموم که شد هیراد رفت حساب کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار ماشین شدیم هیراد دستشو بین موهاش کشیدو به آینه *گ*ن*ا*ه* کرد گفت میگم دخی جون کیف کن که جووون رعنا وخوشتیپ وردلته ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اوهههههههههع میگم چش وچالمونو درآورد بابا کورشدیم رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:چیییییی !؟چی چش وچالتو درآورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:نوشابه هایی که واس خودت باز میکنی دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:وای مانیا دیوونه ایا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:مابیشتر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد ماشین و روشن کردوحرکت کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپنج دیقه سکوت شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاههه هیراد حوصلم اسهال شد توکه لالمونی گرفتی حداقل پخشو بزن دلمون واشه پخش وزدم که آهنگ علیزاده بود:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازت دورم امادلت بامنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازم دوری اما دلم روشنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوچشمای تو عکس چشمای من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوچشمای من عکس چشمای تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسینگینی نگاه خیرشوروخودم حس کردمو نیگاش کردمو ی چشمک زدم وباهاش زمزمه کردم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتواین لحظه هایی که دورم ازت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه خاطره هامونو خط به خط
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوره ازتو ذهنم نگاه میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدارم اسمتو هی صدا میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکی گفته از عشق تو دست میکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدارم باخیالت نفس میکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه حس عجیبی چه آرامشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوهم باخیالم نفس میکشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمی دونم توهم مثل من دلخوریتوتوهم مثل من بغضتو میخوری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهت پرازحرف و درد دله ولی خب تموم میشه این فاصله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره مثه اون روزای قدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه باهم توبارون قدم میزدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازاحساس همدیگه حظ میکنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکی گفته ازعشق تو دست میکشم دارم باخیالت نفس میکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه حس عجیبی چه آرامشی توهم باخیالم نفس میکشی....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:میگم مانیا صدات خوبه ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:خخخخخخ میسی هیراد جونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:مانیابریم شهربازی؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:،آخ جونمی بزن بریم دمت قیییییییییییییژ نه دمت جییییییییییز نه دمت سرررررررررد ای بابا دمت گررررررررررررم هیرادی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد که دیگه قهقه میزدو یکی زدتوسرم گفت آدم نمیشیا مانیا توادبیات غوطه وری غرق نشی صلوات بلند ختم کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اییییییییییییش ببند گاله رو مگس میره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد سرشوبه نشونه متاسفم تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هووووی آق پسر واس خودت متاسف باش اکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:اکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه ربع بعد هیراد جلوشهربازی ترمزکردو گفت:لیدی پیاده شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن پشت چشمی نازک کردمو پیاده شدمو همراه هیراد به شهربازی رفتیم همین که داخل شدیم هیراد رفت سمت گیشه و بلیط تونل وحشت گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیرادبایه شیطنت خاصی نیگام کردو یه تای ابروشوبالا دادو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیاتوکه نمیترسی هووم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:بروباوا منو ترس عمراچیه نکنه خودت ترسیدیو جازدی آق پسر؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد که چشاش اندازه یه گردوشده بود ومات نیگام میکرد گفت ینی نترسیدی واقعا؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:دستش گرفتمو به سمت تونل را افتادمو گفتم ترس برا نی نی کوشولاس افتاد؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:سقوط آزاد کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو می ببنی تودلم هیراد فحش بارون کردم ای بمیری هیراد آی جیز جیگرشی هیراد آی خودم حلواتو بپزم هیراد،بیشور انگاری گوشام مخملیه ونمدونم ازقصد تونل وحشت انتخاب کرد میدونه من مثه چی از تونل وحشت میترسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه تونل که رسیدیم هیراد همون ردیف اول انتخاب کردونشستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین که چشم به تاریکیو وضعیت خوف انگیز دیدم به پی پی خوردن افتادم باخودم فکرکدم آی خدا جونم من جیز خوردم من پی پی خوردم من غلط کردم فقط سالم برسم آی ننه کجایی که مانیات پر پر شد آی ننه کجایی که شلوار لازمم آی نه نه کجایی که ببینی د..یهو هیراد پقی زد زیرخنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هناق چیییییی ؟!!!من دوباره بلن بلند فکرکدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:اوخی الهی بچم ترسیده دلم کباب شد واست باکباب پز پلین گوگولی عب نداره خودتو قهوه ای کن ایزیلایف میگیرم واست ووخودم پوشکت میکنم خوجگله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:کوفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:تبریزی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:قلقلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای جیغ پشت سریامون یهومث ملخ ازجام پریدمو به بازوی هیراد چنگ زدم هرچی جلوترمیرفتیم تونل تاریک ترووحشتناکترمیشد و منم جییییییییییییییییییییییییغای بنفش و صورتی وقرمز میکشیدمو بیشتر مچاله میشدم همین که تایم تموم شد به خودم اومدم دیدم مثه نی نی کوشولوا توبغل هیرادم سرم وبلند کردمو نگاه خیره هیرادو حس کردم سرشونزدیک آوردوپیشونیمو *ب*و*س*ی*د*وگفت خانوم موشه تموم شد بریم نترس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازتونل اومدیم بیرون زیر درختاروچمن نشستیم هیراد بدون هیچ حرفی رفت سمت بوفه و بایه آب معدنی وآب میوه و کیک برگشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:آب معدنی سمتم گرفتو گفت بیا یه آب به صورتت بزن که حواست بیاد سرجاش دختر نلرز تموم شد صورتمو شستمو بعدش آب میوه وکیکو نووش جون کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:آخییییییییییش داشتم غزل خدافظی ومیخوندما ای بمیری هیراد که قلبم اقتاد تو شلوارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:من معذرت میخام ،بهتری الان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اهووم بهترم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:اوه اوه تودلم عروسی روده کوچیکه با بزرگس میگم مانیاتوگرسنت نیست؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:آخخخخخخ جونمی رستوران عشقولیا پپرونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:نچ نچ نچ ناهار امروز قراره هیراد پز باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هن!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:مررررغ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ایییییش بامنک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:دریاچه نمکم دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اووههههع بابا کم خودتو تحویل بگیر ببین هیراد من واسه آیندم برنامه دارما توکه بی رحم نبودی دلت میاد ضعیف کشی کنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد من میخام شوورکنم بچه دار شم چطور دلت میاد منه مظلومو بکوشی منه معصومو بکشی ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:خفه خونی چقد غر میزنی جیغ جیغو بسه دختر مگه چی خوردی انقد حرف میزنی وروره جادو،دستوگرفتو به سمت ماشین راافتاد عملا داشت منو میکشید بلاخره به ماشین رسیدیمو درماشین واکردو منوسوارکردو خودشم ماشین دورزدو سوار شد وبه سمت خونشون حرکت کرد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجاااااااااااان...!!!!!!!!!اینجاکجاس یاخدا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد ریموت وزدو ماشین توپارکینگ پارک کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن همیجورمنگ داشتم نیگاش میکدم که ازماشین پیاده شد واومد سمتو دروبازکردوگفت پیاده شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچیییییییییی؟؟؟!!!!!!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:مانیا باتوام پیاده شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ارور زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد باتوام میگم پیاده شو ..وقتی دید فایده نداره بغلم کردو سمت آسانسور رفتو طبقه۶ ازآسانسورخارج شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرآپارتمان وا کردو داخل شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن که تازه به خودم اومدم گفتم هووووی ایجا کجاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد :خونه مجردیمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:آی آی آی چشم روشن پدرو مادر گرام درجریانن دیگه په بگو ایجا عملیات +18انجام میشه چشم روشن اگه به همه نگفتم یه آشی واست نپختم یه آشی واست بپزم هیراد یه من روغن پیش کش سطل سطل روغن چیکه کنه آی هواار تو سرم آی مردم خاک برسرم شد آی..که بادست هیراد جلو دهنم بقیه حرفم روزبانم ماسید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:هیییییییییییییییس دختر آبرومو بردی الان مثه موروملخ میریزن روسرمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم نامردی نکردمو کف دستشو گاز گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:آخخخخخخخخخخخخخ دختره دیوونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن عقب عقب رفتمو یه قیافه جدی به خودم گرفتمو وگفتم هووی عمو به من دست زدی نزدیا کثافت چی ازجونم میخای مرتیکه ه**و*س* ب*ا*ز هیراد که باچشای گردشده ومات داشت نیگام میکرد آی قیافش خدای خنده بود پقی زدم زیر خنده وگفتم نیگاش کن توروخدا ریدی که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیرادبه سمتم خیز برداشت:منو ایسگا میکنی دختره خل بزار دستم بت برسه نشونت میدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم جییغ میکشیدمو فرار میکردمو اونم میخندید وغرغر میکرد تااینکه پخش زمین شدم آخخخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحس کردم دارم له میشم اوه اوه اوه هیراد روم بود وداشت خبیثانه نیگام میکرد کم کم نیگاش عوض شدو چشاش خمار و صورتش بیشتر وبیشتر به صورتم نزدیک میشد و نفسای گرمشوحس میکردم یاخدا هووارتو سرم شد این
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین داره چکارمیکنه!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟چشمام بستمو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد پقی زد زیرخنده وگفت آی آی شیطون شدیااین ونیگاش کنین منظربودیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:بروباواعمو وازروخودم هلش دادم وگفتم وزن که وزن نیس کروکودیل و ازجام بلندشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir____________________________________________________________
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا باتوان اسب بخارشروع کرد به ورورکردوخیلی جدی پشت سرهم میگفت:آی آی چشم روشن پدرومادرگرام درجریانن دیگه بگو پخ عملیات+۱۸اینجاانجام میشه چشم روشم اگه به همه نگفتم یه آشی واست نپختم یه آشی میپزم سطل سطل روغن چیکه شه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن مات بودم اونم همیجورداشت میگفت:آی هوارتوسرم شد آی مردم خاک برسرم شد...آی..دستمو گذاشتم جلودهنش وگفتم هیسسسسسسسسسسسس دختر آبروموبردی الانه که بریزن روسرمون کف دستوگازگرفت ورفت عقب وباقیافه غضبناکی گفت:هووی عمو به من دست زدی نزدیا کثافت چی ازجونم میخای مرتیکه ه*و*س* ب*ا*ز من ارور زدم خدایا مگه من چیکار کردم این باخودش چی فکرکرده وای نکنه فکرمیکنه آوردمش حااال کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irینی من ایجورآدمیمو نمیدونستم توای افکاربودم که پقی زد زیر خنده وگفت نیگاش کن توروخدا ریدی که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمتش خیزبرداشتمو وگفتم منو ایستگا میکنی دختره خل بزار دستم بت برسه نشونت میدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیام پشت سرهم جیغ میکشیدو فرار میکرد که پاش به پایه مبل گیرکردوپخش زمین شدو منم سکندری خوردم روش چشام توچشش قفل شدو محوعسلیه چشاش شدم تموم وجودم گرگرفت چشام به سمت لبای قلوه ایش سرخوردو ازخود بیخود شدم صورتونزدیکش بردمو لبم به لبش نزدیک نفساش بیشتر آتیشم میزد ووسوسه *ب*و*س*ی*د*نش بیشترمیشد خواستم لبام بزارم رولبش که وجدانم گفت هیراد خرشدی پسر چیکارمیکنی مرتیکه احمق یادت رفته خواهریت بود داداشیش بودی توکه انقد ضعیف نبودی ریدی که پسر ،به خودم اومدم دیدم چشاش بستسو داره لباش میلرزه ای خدامنو بکشه چیکار دارم میکنم آخه ،الکی خندیدم و گفتم اینو نگاش شیطون شدیا منتظر چی بودی تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو ازروخودش هول دادوگفت بروباباعمو اندازه کروکودیل وزنته ازجام بلند شدمو رفتم توآشپزخونه وازیخچال یه بطری آب بیرون آوردمو لاجرعه سرکشیدم اووووووف من چم شده آخه چراهمچین شدم من من داشتم چه غلطی میکردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیاازپشت بغلم کردو دستاشو روشکمم گذاشتو سرش وگذاشت روشونم مثه فنر ازجا پریدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا:خخخخخخخ ترسیدی بت تجاوزکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنترس باوا ناهار چیشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن همیجورداشتم نیگاش میکردمو تودلم میگفت نکن دختر نکن آمپرم زده بالا یهو دیدی کاری دستت دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستاش ومرتب جلوچشم تکون میداد هووی ی ی ی ی ی مگه کری باتوام کجایی تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: چی چی گفتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا :ماروباش باکی اومدیم ددر دودور بابا روده کوچیه وروده بزرگه ماه عسلشونم گرفتن په این ناهار هیراد پزچیشد مارواسکول کردی آره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ترسیدم دیوونه دیگه منو بغل نگیریا قلیم استپ کرد مانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا:خیلی خب باشه ببخشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوازآشپزخونه بیرون رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسمت یچال رفتم وچنتا گوجه و تخم مرغ آوردمو املت درست کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیرسرم قرار بود واسش پاستا درست کنما اهههه گندت بزنن هیراد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغذاکه حاضرشد صداش کردم مانیااااااااااااااااااااااا بیا ناهار حاضره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا اومدوچشش که به املت افتاد گفت این همه هیراد پز هیرادپز کردی این بود مارومچل کردی آخه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستم وگفتم بشین غرنزن که همینم غنیمته وبانق ونوق شروع کرد به خوردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد ازجاش بلند شدوبدون هیچ حرفی رفت آشپزخونه وا این چش بود مردم خل وضع شدنامنم پشت سرش رفتم ببینم چه مرگش شد یهوویی خواستم اذیتش کنم ازپشت بغلش کردموسرمو گذاشتم روشونش که یهو مث فنرازجاش پرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:خخخخخخخخخخخخ ترسیدی بت تجاوزکنم نترس باوا میدونم آفتاب مهتاب ندیده ای نترس باوا ناهار چیشد؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالوعموباتوام هوویییی دستمو جلوچشش تکون دادمو گفتم هوووووویییییییییی مگه کری باتوام کجایی تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:چی!چی گفتی؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ماروبااااش باکی اومدیم ددر دودور بابا روده کوچیکه وبزرگه ماه عسلشونم گرفتن په این ناهار هیرادپز چیشد مارواوسکل کردی آره؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:عصبی وباصدای خش دار تقریبا داد زد ترسیدم دیوونه دیگه منو بغل نگیریا قلبم استپ کرد مانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:دلم شکستوبابغض گفتم خیلی خب باشه ببخشید وازآشپزخونه خارج شدمورومبل وارفتم وtvروشن کردم اهههههه اخبارورزشی شبکه سه گندت بزنن داشتم شبکه هارو بالا پایین میکردم که هیراد:مانیاااااااااااااااااا بیاناهار حاضره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اوووم نه مثه اینکه واقعا راس گفتا وبه آشپزخونه رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگام که به املت افتاد چشام چارتا شدوگفتم این همه هیراد پز هیراد پز کردی این بود مارومچل کردی آخه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیرادنشستوگفت بشین غرنزن که همینم غنیمته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ایییییییش باشه وشروع کردم به خوردن وااین چراساکتهوجدیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هیراد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:جانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هیراد چیزی شده چراسایلنتی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:نه یه کم سرم دردمیکنه همین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:مسکن دارم میخای بت بدم؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:نه خودم خوب میشم غذات وبخور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:باوووشه سرگرم خوردن بودیم که گوشیم زنگ خورد،اییییییش برخرمگس معرکه لعنت خروس بی محل اهههههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:بجای این حرفا بروگوشیت جواب بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم سریع ازجام جستمو رفتم پذیراییوگوشیم وازتوکیفم بیرون آوردم مامی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:الوسلام مام چطولی ،خوفی ،خوشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:سلام معلوم هست کجایی ازصب کله سحررفتی ونیستی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:وامامان چرامیزنی اومدم خونه پیش هیرادی جوونمم خب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:مگه هیراد برگشته،؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اهوم صب اومد دم خونه دنبالم الانم خونشونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:خیلی خب په سلام برسون واسه شام دعوتش کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:خداحافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:سعدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هیراد مامان بود سلام رسوند گفت واس شام بیای خونمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد: سلامت باشه ولی یه جایی کاردارم نمیتونم باشه یه وقت دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اوکی خواستم بشینم بقیه ناهارمو نوش کنم که دیدم ظرف خالیه وهیراد همه رو کوفت کرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواهمه رو چپوندی توشیکمت په من چی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:اوه ببخشید حواسم نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:مهم نیست کیفم وازرومبل ورداشتمو گفتم دیگه باید برم بیشترازاین مزاحمت نمیشم دستم رو دستگیره بود که هیراد منو به سمت خودش کشید سرم پایین بود هیراد بادستش چونمو بالا دادوگفت: مانیاقهرکردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:مهم نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:بغلم کرد:خانومی توکه لوس نبودی نمیخواستم دلخورشی فدات شم فقط سرم درد میکرد همین منظوری نداشتم سرم روسینش بودصدای قلبش وبه راحتی میشنیدم اوووووووم چه عطری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:دلخورنیستم هیرادی جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد موهام *ب*و*س*ی*د*وگفت باورکنم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:آره هیرادی باورکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:منومحکم ترگرفت وگفت :مرسی که خوبی خانوم گل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:قابل نداره هیرادی ولی داری بدجورمنو میچلونیا دردم گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:آخ ببخشید حواسم نبود صبر کن خودم میرسونمت بعدش ازم جداشدو دروواکردوگفت: بریم و به سمت آسانسوررفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرگرم غذابودیم که گوشیش زنگ خورد مانیاشروع کردبه نق زدن: ایییییش برخرمگس معرکه لعنت خروس بی محل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن گفتم :به جای این حرفا بروگوشیت جواب بده سریع ازجاش پریدو رفت گوشیش وجواب داد فک کنم مامانش بود که داشت بازجویش میکرد و توضیح میداد پیش منه انقدر غرق درافکارم بود که بی ملاحظه کل املتو خوردم آخرین لقمه دستم بود که مانیا چهارچوب درایستاد :مامان سلام رسوندوگفت واسه شام بیای خونمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبایه بهونه الکی پیچوندم اما دلم میخاست برمو بیشترپیشش باشم اما میترسیدم و شرمنده بودم از اعتمادش بنابراین ترجیح داد نرم و بپیچونم په، بلاخره گفتم نمیتونم باشه یه وقت دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیابه سمت میزاومد که دید ظرف خالیه چشاش اندازه نعلبکی شدو گفت: واهمه روچپوندی توشیکمت په من چی؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن تازه به خودم اومدم که چه گندی زدم اوه ببخشید حواسم نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا شونه ای بالا انداخت ودلخورازآشپزخونه رفتو گفت :دیگه باید برم بیشترازاین مزاحمت نمشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای خدااین اخمای منو دیده و حالام خوردن ناهار باخودش فکرکرده ازبودنش ناراحتم سریع به سمتش دویدم خدا وشکر هنوز خنرفته بود خواست دروبازکنه که به سمت خودم کشیدمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرش پایین بود چونشوبالا دادمو گفتم مانیا قهر کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا:مهم نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحوعسلی چشاش شدمو نگام سرخورد رولباش و کل صورتش وای خدا چقد خواستنی بودو خوشگل چطور تاحالا متوجهش نشدم انگار که کوربودما انقد نازوخواستنی بود که بی مهاباکشیدمش توبغلمو وسرشوگذاشتم روسینم تموم تنم گرگرفت قلبم هرلحظه بیشتروبیشترضرب گرفتو میکوبید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:خانومی توکه انقدلوس نبودی نمیخواستم دلخورشی فدات شم فقط سرم درد میکرد همین منظوری نداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا:دلخورنیستم هیرادی جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین دختر داشت بامن چیکارمیکرد موهاش مثه ابریشم نرم بودو خوشگل موهاش *ب*و*س*ی*د*مو وگفتم باورکنم؟؟؟ مانیا:آره هیرادی باورکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخودم گفتم دختر میدونی هردفعه هیرادی صدام میکنی من دیوونه ترمیکنی ومحکم تربغلش کردمو گفتم: مرسی که خوبی خانوم گل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا:قابل نداره هیرادی ولی داری بدجورمنو میچلونیا دردم گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن به خودم اومدمو گفتم :آخ ببخشید حواسم نبود صبرکن خودم میرسونمت وحلقه دستامو شل کردمو به سمت آسانسور رفتیم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوارماشین شدیمو به سمت خونشون حرکت کردیم کل مسیرو سکوت کرمو مانیام هیچی نگفت ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:رسیدیم خانوم گل به مریم جون سلام بده وبگو هیراد عجله داشت ببخشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت آسانسور رفتیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوارماشین شدیمو بی هیچ حرفی حرکت کرد وکل مسیرسکوت کرد زیرچشمی نگاهش کردم اخماش توهم بود باخودم فکرمیکردم خدایاچیکارکردم که اینطوری شد چش شد اصن وا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:رسیدیم خانوم گل به مریم جونم سلام بده وبگو هیراد عجله داشت ببخشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:دستش وگرفتمو گفتم هیراد جونی مطمئنی ازم ناراحت نیستی؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد:فدات شم چرادلخورباشم آخه توهمه چیزمنی یادت رفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:لبامو غنچه کردمو مثه بچه ها گفتم آخه هیشی نگفتی وسایلنت بودی همش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراددستم محکمترگرفت وشصتشوپشت دستم میکشیدوگفت توهمیشه خوب بودی گلم یه چشمک زدوگفت :من پی پی بخورم دلخورشم ازت دخی بلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:نیشم تابناگوش بازشدوگفتم ایول په بای بای بعدش یه بوس براش فرستادمو ازماشین پیاده شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوهیراد رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزنگوزدم دینگ دینگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:مانیاتویی بیاتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:نه من ورژن جدید پیامکم اومدم بگم فرش قرمزبنداز که خوشگل خونه داره میاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:بیاتوکم نمک بریز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداخل که شدم مامان دم در منتظربود پریدم بغلشو گفتم سلاااااااااااااااااااام مامی جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:لپمو *ب*و*س*ی*د*وگفت: سلام به روی ماهت هیراد کو په
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irااااااا مامان نگو که بخاطرهیراد اومدی استقبال ماروباش فک کدیم مهتاب ازکدوم طرف درواومده، هیراد گفت بت بگم مریم جونی شرمنده عجله داشتم یه جایی کاردارم یه وقت دیگه میام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان منوهل داد وگفت :خفه شدم دختر باشه فداسرش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اهههه میگم مامانی این همه محبتته که منو نابود کرده بخدا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:الهی من فدات شم تانابود نشدی برو لباسات وعوض کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:باشه ورفتم اتاقمو لباسام عوض کردمو یه تاپ آبیو یه شلوارک سفید پوشیدمو موهام رودوشم ربختم و رفتم پایین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیراد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین که زنگو زد گازشوگرفتمو ازش دورشدم انقدسرعتم زیادبود که یه ربع بعدش رسیدم ریموت زدمو بعدش سریع به سمت آپارتمانم رفتم مخم داشت میترکید رومبل ولوشدمو سرم رو تو دستام گرفتم و موهام چنگ زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدایامن چم شده چرا انقد ضعیف شدم من بااین همه دخترو زن که دورمن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم تونستم نیازم سرکوب کنم اما، اما امروز کنارمانیا ،مانیایی که داداشیش بودم جون کندم تابتونم نیازم سرکوب کنم به آشپزخونه رفتمو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیشه ویسکیوازیخچال آوردمو شروع کردم به خوردن با هرپیک چشمای عسلیش بیشترتوذهنم نقش می بست کلافه بودم ازخودم بدم اومدوباحرص شیشه ویسکیو به دیوارکوبیدم وترق تیکه های شیشه وویسکی پخش زمین شد فریاد میزدم لعنتی....لعنتی... احمق خواهریته بفهم ....بفهم لعنتی... وسیگارپشت سیگارروشن کردم داغون بودم ازخودم عقم میگرفت من هیراد رادفر به دوست بچگیام به کسی که که مث خواهرم بود حس نیازوش*ه*و*ت داشتم به خودم سیلی میزدم محکم میزدمو فحش میدادم مرتیکه پفیوز اون خواهرته ،آشغال اون خواهرته وشروع کردم به رژه رفتن نمیدونم ساعت چند بود ولی بلا خره خسته شدمو رفتم تواتاق و روتخت ولوشدمو سعی کردم به چیزی فک نکنم کمکم چشام گرم شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir____________________________________________________________________ مانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهامو رو دوشم ریختمو ورفتم پایین مامان رومبل نشسته بود داشت نبرد گلهارو میدید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: یه سوت کش دار کشیدمو ویه چشمک زدم گفتم: اووههع میبینم که لیدی مشغولن وکنارش نشستمو سرم وروشنش گذاشتمو گفتم: مامی جوونی بدآموزی داره ها من چش وگوش بستم مهتاب وشب ندیدم منحرف میشما نمیگی یهودلم میخواد وخودم ترتیبت میدم نیست شمام داف خوجگلی هستی ازمن گفتن بودا نگی که نگفتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامانی لوپمو *ب*و*س*ی*د* گفت :آدم بشونیستیا خل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم لوپش کشیدمو لبام غنچه کردم وبینیشم گرفتم: خلوچلتم مامانی جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:بسه بسه کم نمک بریز پاشوبرو میوه بیار بخوریم همیطور خالی خالی نمشه که فیلم دید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاطاعت نظامی کردمو گفتم :ای به چشم قربان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه آشپزخونه رفتمو ظرف میوه روازیخچال آوردمو گذاشتم روی عسلی وبعد روبروی مامان زانو زدم: بانو چیز دیگری میل داری آیا؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان خندیدوگفت: ممنون گلم خودتو بی بخور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستمو چند دونه انگو از ظرف ورداشتمو باملچو ملوچ خوردم عاشق ایطور انگورخوردن بودم میچسبید حسابی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:اهههه چندش مانیا عادت کردیا زشته نکن اینکارو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:آخه مامانی مزش وفازش بیشتره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir............
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفیلم که تموم شد مامان گفت وسایلتو واسه فردا حاظر کن چیزی جانمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن ازجام پاشدمو گفتم: باشه مامانی وبه اتاقم رفتم وکمد لباسارو باز کردم چنتا تاب وشلوارک باطیف رنگهای سفید وقرمز وزرد وسبز وآبی ومشکی ورداشتمو بعدش وسایل حموم ومسواکم اوووووم داشت یادم میرفتا رفتم سمت کمد مانتوهام اوووم کدومارو بیارم؟؟ اونایی که ازهمه خوشگلگتره رو باید بیارم میخام مانی کف کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد یکی یکیشونو پرو کدم اهههه هیچکدوم اونطورکه بایدوشاید خوب نبود باید برم چنتا بگیرم و بااین فکر سریع به شیوازنگیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا:الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:پخخخخخخخخخخخخخخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیواخندیدوگفت: بویی ازآدمیزاد نبردیا باز کجاکارت لنگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اووووووم خودمولوس کدم و با لحن کوشولوا گفتم: شیواجونی میای بریم خرید ؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیواخندیدوگفت: بازم که مخم زدی باشه ساعت چند؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:4
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا:اکی یه ساعت دیگه میام دنبالت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا:بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:بای تا های
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اتاق مامی رفتم مامان داشت وسایلش وحاظر میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:مامان یه ساعت دیگه شیوا میاددنبالم بریم خرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:باشه برودخترم و بعد به سمت کمدش رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اتاق خودم رفتمو مانتو مشکی جلوبازمو بایه شلوار لوله تفنگی سفیدو شال وکیف سفیدم ست کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووووم حالا نوبت خوجگل شدنمه (ولی خودم عروسکما گفته باشم میخوام عروسک ترشم) ازاونجایی که خودم عروسکم فقط یه رژو خط چشم و ریمل لازمم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخط چشم باریک وخوشگلی کشیدم مژه هام روهم خیلی خوجگلترریمل زدمو بعد رژ قرمزم به لبای قلوه ایم زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجوووووون چه جیگری شدما ژووووووووووووووووون یه بوس ازآیینه واسه خودم فرستادم وخودم لایک کردم (نق نزنینا که ازخود راضیم خوجگل و خوردنیم به همین برکت قسم راس میگم)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیم زنگ خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا:دم درم بپرپایین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اکی شیوا توماشین لکسوزسفید خوجگلش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه پاساژرسیدیمو بعداز بالا پایین کرده ویترینا بلاخره دوتا مانتوی سفیدوقرمز چشمو گرفتن: آخ جون پیداش کردم شیدا خودشه ژووووووون بپوشمش چه جیگیری میشما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:شیوا این مانتو سفیدو قرمز خوجگلن؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیدا:آره شیکن بریم پرو کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدپروکردن وحساب کردن راهی خونه شدیم شیداخواست بره که قبول نکردمو بزور به خونه بردمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:خبر دارم خبر ،مامان هووووووووووووووووی کجایی دقیقا کجایی بدو که مهمون داریم ماماااااااااااااان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:یامان سرم رفت چته صداتوانداختی توسرت اینجام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا:سلام مریم جوون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:اوا شیدا ببخشید گلم حواسم نبود خوش اومدی فدات شم چرادم در واسادی بیابشین گلم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیدارومبل ولوشدو گفت :خواهش مریم جوونی مگه این ورپریده حواس واسه آدم میزاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اوه اوه دوبه یک این ناجوانمردانست ولبولوچمو آویزون کردمو مظلوم بشون نگا کدمو گفتم: خیلی نامردین مظلوم کشی میکنین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:بسه بسه خودتو لوس نکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:گل رنگه باووشه و شونمو بالا دادمو رومو ازشون گرفتمو گفتم: آی ام قهر اصن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان اومد بغلم کردگفت: الهی من فدای دختریم شم لوس نشو دیگه ببینم چیا گرفتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشوق دستامو به هم کوبیدمو برگشتم سمت مامانی وگفتم: وای ماما مانتو گرفتم پسرکش مانتو گرفتم جیگر هلو زردآلو باعجله مانتو رو نشونش دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامانلوپمو *ب*و*س*ی*د*گفت :مبارکت باشه گلم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا:میگم مانیا آب توخونتون پیدامیشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هاااان...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا:آب چیست؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:آب مایع حیات است
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا:خوب شد گفتی نمیدونستم مایع حیات لازمم شدیدا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:مامان بپریه لیوان آب واسش بیار که بچم هلاک شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا یه پس گردنی بم زد:بی تربیت خجالت نمیکشی به مامانت دستور میدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:وکیل مدافعی که میگن شمایین آیا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیواسری به نشونه متاسفم تکون داد:ودیگرهیچ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان غش غش میخندید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هرهرروآب بخندی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان چشاش گرد شد:وا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:والا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه آشپزخونه رفتم شربت آلوبالورو باچندلیوان ورداشتم ورفتم پیش بقیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:بیاشیواخانم مایع حیات خواستی شهدشیرین بهشت برین دادم خدمتت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوانیشش تابناگوش بازشدوازم گرفتش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:دستم دردنکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا زبونش درآورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:اووووووف خسته نشدین انقد فک زدین پاشد و به آشپزخونه رفت :من برم شام بپزم که اینجا موندن واسمون شام شب نمشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:شیواپاشوبریم لباسامون عوض کنیم یه چی بدم توام بپوشی که راحت باشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا:باش بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اتاق رفتیم یه تاب و شلوارک بش دادموهردو لباسامون عوض کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ژووووووووون عجب مالی هستیا خبیثانه نیگاش میکردم که رفت عقب:هویییییییییییییییییی عموچشات درویش کن من صاحب دارما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اییییییییییییییش مرده شور خودتو صاحبت تو گلوش گیر کنی خفه شه اههههههههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا:خفه خونی ،راستی هیرادو دیدی؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن لبخندی زدم ورو تخت ولوشدموگفتم :آره اومدبعدش کل جریان امروز باهیراد رو واسش توضیح دادم غش غش میخندید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هناق دختره جلف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:مانیاااااااااااااااااا _شیوااااااااا بیاید شام حاظره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشام قرمه سبزی مامان پزبود جاتون خالی خوشمزه بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد ازخوردن شام شیوا ازاونجایی که خیلی شعورداشت واسه استراحت وحاظرشدنمون زودی رفت خونه خودشون واسه همینم عاشقش بودم زمانی که اسکول میبود میبود زمانیم که باید شعور میداشت داشت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:مامان ،ملیحه خانوم کی میادش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان اخم کرد :چیه تنبلیت میشه ظرفارو بشوری خودم میشورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:اوووووووووم اون که آره ظرفا دستای خوجگل تورومیبوسه ولی مامان دوهفته نیستما کی میخاد مراقب خونه باشه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:نترس آخرشب میرسه تهران ومیاد خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:باوووشه په شبت بخیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اتاق رفتم بعدازچک کردن وسایلم روتخت گرم ونرمم رفتم باکلی شوق وذوق واسه فردا چشام گرم شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح ساعت7باآلارم گوشیم که جیغ جیغای خفن شیوا بود ازخواب بیدارشدم یه خمیازه بلند کشیدمو کش قوصی به بدنم دادم وازروتخت بلند شدمو رفتم دسشویی جیش کردمو سروصوتمو شستم رفتم آشپزخونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irملیحه خانوم داشت میزصبونه رو میچید بااینکه کارگرمون بود اما من و مامی دوسش داشتیم مثه اعضای خونواده بود واسمون نه کارگرواسه همین پریدم بغلش: دلاااااااام ملیحه جونی قولفونت بلم من ،کوجابودی آخه نمگی دلمون واست تنگ میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irملیحه بوسم کرد:فدات شم دل منم واستون تنگ شده بود خانومی بشین صبحونه حاظره یه چی بخور جون بگیری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:وای میسی ملیحه جونی این چندوقت که نبودی من سوتغذیه گرفتم مامانی اصن هیچی درست نمیکدخونمون سومالی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:دروغ که کنتور نمیندازه بی چشم رو ااااااا دختره چش سفید همین دیشب میگفتی قرمه سبزی فقط قرمه سبزی مامان پز مریم جونیا اهههههه این ملیحه بااون دسپختش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن لبمو گازگرفتم وسرم پایین گرفتم و گفتم: بوخدا اغفال شدم همش تقصیر شیوا بود ملیحه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irملیحه خنیدوگفت: فدات شم عیب نداره مشغول شین وخودشم اومد صبونشو خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:مامان ساعت ۱۰ پرواز من برم یه دوش بگیرمو بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:فعلا بای بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir