
رمان تو عاشق نبودی
- به قلم سمیه هرمزی
- 89 پارت
- تمام شده
- 90.1K 👁
- 409 ❤️
- 509 💬
افسون در حالیکه همه فکر می کنن قراره -بعد از یکبار بهم خوردن نامزدیش با پسرخالهاش راستین-دوباره با اون ازدواج کنه اما ناگهان مرد دیگه ای رو برای ازدواج انتخاب میکنه.مردی که مسبب مرگ نامزد قبلی راستینه. زندگی افسون با این ازدواج و مزاحمتهای راستین به جهنمی عذاب آور تبدیل میشه...
هنوز عضو رمان نشدی؟
برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
نشمین
در پارت 7410وااای خدا اینقدر این رمان و دوست دارم دلم نمی خواد تموم شه
۴ روز پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
دیگه به هر حال هر رمانی یک جا به پایان می رسه. خوشحالم که رمان رو دوست دارید
۴ روز پیشامیر
در پارت 7410زندگی کردن با گذشته ها بخشی از وجود ما می باشد در اینجا نویسنده خوب توانسته این حالات را جلوه بدهد وبه عشق خود که افسون است متصل کند عالی بود
۵ روز پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنونم از نظر زیباتون
۴ روز پیشم
در پارت 7420این داستان مرگ رعنارو یه بار کامل نمیگن چی بوده ،چی شده مرده
۱ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
گفته میشه یه بار کامل در ادامه
۴ روز پیشزهرا
در پارت 7410❤️❤️❤️😘😘😘😘🙏🙏🙏🙏
۱ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
❤️
۴ روز پیشم
در پارت 7310خیلی قشنگه عشق افسون و داوود ، چقدر کثافتو لجن این افشار عوضی ،حقشه داوود یه کتک مفصلی ازش بزنه قبل هرکار قانونی، خیانت رو اون کرده مارال کتک خورده
۱ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
افشار نمونه یک مرد بی عار بی ارزشه
۴ روز پیشم
در پارت 7210کاش داوود از اون دانشگاه بره تا این سرور عوضی که فقط بخاطر چسپوندن خودش به داوود اونجاست ضایع بشه
۲ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
سرور برای داوود تمومشده.دیگه با وجود افسون سروری جا نداره
۱ هفته پیشم
در پارت 7210بله برای داوود تموم وشناخته شدست،ولی برای اون نه ،کلا از کسایی که آدمارو بازیچه خودشون قرار میدن متنفرم حتی اگه کسی تو زندگیشون نباشه و بگن شاید علاقه مند شدم
۱ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
👍👍👍
۴ روز پیشزهرا
در پارت 7340چقدر این ذوج دوس داشتنی دست نویسنده گلمون درد نکنه خوش قلم😘
۱ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنون از همراهیتون
۱ هفته پیشلیلا
10این رمان حس خیلی خیلی خوبی به من میده عاشقشم😍😍
۱ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
خوشحالم که رمان رو دوست دارین
۱ هفته پیشزهرا
در پارت 7210اووووه اینا باز قهر کردن حلا کی بیاد اشتیشون بده🙏😂
۲ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
خودشون آشتی میکنن
۱ هفته پیشزهرا
در پارت 7100وای مردم از خنده عشق فقط افسونو داوود 🙏🙏🙏🥰🥰🥰😂😂
۲ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنون از همراهیتون
۱ هفته پیشم
در پارت 7100خیلی جالب بود،وای عجب سوتیی فکر کنم دیگه میخواد معرفیش کنه،وقتشه آمنه باچشماش ببینه تاباور کنه
۲ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
بله دیگه برای آمنه خوب شد
۱ هفته پیشنشمین
در پارت 7000خیلی این دو پارت قشنگ بود عاشق شیطنت های افسونم مرسی سمیه جان
۳ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
افسون رو خودمم خیلی دوست دارم. ممنون از همراهیتون
۳ هفته پیشامیر
در پارت 7010زندگی که براساس صداقت تشکیل میشه عشق ومحبت را به همراه دارد بشرطی که طرفین همدیگر را درک کنند وهمدیگر را در خود جذب نمایند نویسنده تا اینجا خوب توانسته این عشق را بوجود بیاورد
۳ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
خوشحالم مه این حسرو تونستم به مخاطب القا کنم
۳ هفته پیشامیر
در پارت 6910ان چیزی که باعث شد داوود وافسون را به هم نزدیک کند وعشق واقعی را در دل آنها شعله ور کند صداقت وصبوری طرفین بود و نویسنده چقدر زیبا آن را ترسیم کرده
۳ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
بله دقیقا صبر و حوصله تا همدیگرو بشناسن ممنون از همراهیتون
۳ هفته پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است
-
صفحه اینستاگرام نویسنده s.hormozi.60
-
آیدی تلگرامی نویسنده @memosin
-
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
م
در پارت 7600وای که چه لجبازیه داوود، میگه هیچ کسی ندارم منظورش افسونه که اونم اشتباه می کنه،پدر،مادر ،خواهر،برادرا همه اومده بودن هرچند پدر بداخلاقی داره وبرای سیلی زدن اومده بود، آخرش باید افسون براش شهادت بده