رمان شکار خون آشام به قلم #تیم_اوروک
بعد از اتفاقاتی که در عمارت هالووید افتاد کیرا و دوستانش به دنبال کایلا و فرار از خون آشامها و ومپایرسها، سر از کوهستان کامبریا درمیآورند. طی این مدت بخاطر ومپایرسها که هر حرکتشان را پیش بینی میکنند، اعتماد میان کیرا و دوستانش خدشهدار میشود و...
تخمین مدت زمان مطالعه : ۴ ساعت و ۴۷ دقیقه
لوسِ « : پاتر بدون اینکه به من نگاه کند در تاریکی زمزمه کرد
». بینمک
گروهبان به مامورهایی که مقابلش ایستاده بودند نگاه کرد و گفت:
نمیدونم شماها فکر کردین کدوم خری هستین ولی من اسم و «
»... درجهاتون رو میخوام و
ولی پیش از آنکه فرصت کند حرفش را به اتمام برساند، آن مامور
به سمت جلو خیز برداشت و با دندانهاش یک تکه گوشت از گردن
گروهبان کند.
این اتفاق آنقدر سریع رخ داد که گروهبان فقط ایستاده بود و به آن
ماموری که تکهای از گوشت گردنش را کنده بود، نگاه میکرد. سپس،
وقتی چسبناکی خونی که جاری میشد را حس کرد یکی از دستانش را
به سمت گردنش برد و بعد جلوی کاپوت ماشین افتاد.
از ترس چیزی که دیده بودم نفس بلندی کشیدم و پارت از جا پرید
و دستش را جلوی دهانم گرفت.
سر و صدا « : در گوشم زمزمه کرد و نفسش روی صورتم پخش شد
». نکن و آروم باش تپلی. دلمون نمیخواد صدامونو بشنون
و دست پاتر را از جلوی ». الان آرومه « : لوک با صدایی آرام گفت
دهانم کنار زد.
به سمت ماشین پلیس نگاه کردم و آن مامورهای پلیس را دیدم که
روی گروهبان خیمه زده بودند و از او تغذیه میکردند. گروهبان ناامیدانه
و از سر درماندگی زیر آنها دست و پا میزد و سعی میکرد جلویشان را
بگیرد. لحظهای بعد خون در هوا فواره زد و روی شیشهی جلوی ماشین
پاشید.
وقتی گروهبان دست از تقلا برداشت مامورها عقب کشیدند و
هادسون « : دهانشان را با پشت دستکششان پاک کردند. رهبر گروه گفت
». و همراهاش نباید زیاد دور شده باشن. پیداشون کنین
همگی در جاده پخش شدند و به سمت پارک حرکت کردند.
فصل دوم
کنار دوستانم چمباتمه زدم و نفسم را نگه داشتم. وقتی صدای
حرکت کردنشان به سمتمان را در تاریکی شنیدم، سعی کردم آرام بمانم
و حتی یک اینچ هم تکان نخورم. قبلا متوجه شده بودم که ومپایرسها
توانستهاند در موقعیتها و قدرتهای اجتماعی نفوذ کنند... رام و فیلیپس
و تیلور این مسئله را اثبات میکردند، ولی انتظار دیدن چیزی که
شاهدش بودم را نداشتم. دیدن پلیس نماهایی که با آن وحشیگری
گروهبان را کشتند، مرا هاج و واج کرده بود.
قلبم خودش را به قفسهی سینهام میکوباند و میتوانستم صدای
بوم بومش را در گوشم بشنوم. به کایلا فکر کردم و با خودم گفتم اگر او
در این لحظه کنار من بود بدون شک صدای ضربان قلبم گوشش را کر
میکرد.
وقتی پلیسها نزدیک شدند ایزیدور حفاظ کمان روی دوشش را
آزاد کرد. بازوی راستم به بازوی لوک فشرده میشد، بازویش به سفتی
سنگ و بی حرکتی یک مجسمه بود. صدایی از جانب مورفی و پاتر
نمیشنیدم، حتی صدای نفس کشیدنشان. هر دویشان روی چهار دست
و پایشان خم شده بودند و هر لحظه آمادهی خیز برداشتن و حمله کردن
بودند.
وقتی از کمی آن طرفتر جایی که مخفی شده بودیم صدای خش
خش بلند شد، صدای قدمهای پلیسها و همینطور قلب من متوقف شد.
ناگهان نور چراغ قوهها درست چند اینچی ما روی زمین افتاد و زمین را
روشن کرد. نگرانی و اضطراب غیر قابل تحملی بر ما حکمفرما شده بود.
ایزیدور کمانش را آماده کرد و مورفی و پاتر مانند دوندههای مسابقهی
دو کمرشان را خم کردند. لوک هم شروع کرد به فشردن دست من.
نور چراغ قوه به سمت ما حرکت کرد و بعد متوقف شد.
». فقط یه روباه بود « : یکی از آنها گفت
»؟ کجا « : یکی دیگر از آنها که به نظر مطمئن نمیآمد پرسید
ببین! اونجا!
برای لحظهای همه جا ساکت بود. سپس، آن مرد شکاک گفت:
». آره. دیدمش. بیاین به راهمون ادامه بدیم «
آرام و بی حرکت در تاریکی مخفی شدیم تا وقتی که صدای
یاسر
۲۳ ساله 00می تونم بگم یکی از بهترین رمان هایی بود که خونده بودم واز خوندنش لذت بردم ولی فکر نمی کردم اینجوری تموم شه یه پایان بی پایان...
۵ ماه پیشهستی
۱۵ ساله 00ببخشید من متوجه نشدم این رمان کلش ۱۳جلدیه یا ۳جلد
۹ ماه پیشآرتمیس
00جلد بعدی هم داره این رمان؟کی جلد بعدیش میاد ؟
۲ سال پیشبردیا
۲۹ ساله 00چجوری جلد بعدشو بیاریم؟
۹ ماه پیشعاطی
۲۹ ساله 00چرا ادامه رمان نیست؟ چجوری بخونم؟😭😭
۹ ماه پیشآیلار
00سلام چطوری میتونم فصل سوم رمان کیرا و لوک رو بخونم
۱ سال پیشNegar
۱۴ ساله 00سلام کسی میدونه رمان هالوز خون آشام رو باید از کجا پیدا کنم
۱ سال پیشزهرا پادیر
۱۸ ساله 00رمان خیلی خوبی بود
۱ سال پیشMaei
۱۴ ساله 30فقط اسم اون یارو💆🏿 ♀️ کیرا
۲ سال پیشعاطی
۲۰ ساله 00دختری بود هااا
۱ سال پیشSani
۱۵ ساله 00راستش برای من کلمه ها عوض شده و راحت نمیتونم بخونم و نمی فهمم که نوشته چیکار کنم؟؟؟
۱ سال پیشسارینا
۱۴ ساله 00خیلی رمان خوبی هس واقعا پیشنهاد میکنم ♡♡
۱ سال پیشSis
20فصل اولش شیفت ،بیداری،شکار،ارتش،خانه گرگ،هالوز هست همشون آخرشون خون آشام دارن فصل دوم جسم مرده،شب ،فرشتگان،مجسمه ها،سث،گرگ،اب،تغییر،مرگ،پایان همش آخرش مرده داره به ترتیب بخونید هالوز و سه تا آخر ف
۲ سال پیشmohadseh
00اقا یا خانم ...لطفا میشه ایدی تلگرام خانم مهدی یا لینکشو اینجا بنویسید من هر کاری میکنم نمیاد خیلی به این رمان علاقه دارم و وقتی بدونم ادامه ای دارم نمیخام همینطوری از دستش بدم تا فرشتگام مرده رو
۲ سال پیشSis
00........._.........
۲ سال پیشRoyamahdi_translate
20آیدی و لینک نمیشه فرستاد ولی قسمت نامم و ببین یه ادساین بزار
۲ سال پیشSis
10مجموعه یا فصل سوم هم ۹جلده که داره پارت گذاری میشه در تلگرام رایگان کانال خود خانم رویا مهدی انگلیسی تایپ کنید رویا مهدی ترنسلیشن میاره حتما بخونید یه اسپویل کنم پاتر به کیرا با سوفی خیانت میکنه😁🥲
۲ سال پیشناشناس
۱۸ ساله 10چند فصله؟ این فصله آخرشه؟ فوق العادس رمانش عاشقش شدم تو یه هفته دو فصله دیگشو تموم کردم اگه میشه جواب سوالامو بدین
۳ سال پیش...
۱۱ ساله 00این جلد ۳۱ فصله و فصل آخر فصل ۳۱ هست اما تو این جلد ناکام میمونه و جلد چهارم ارتش خون اشام تمام میشه .
۲ سال پیشآساره
۳۰ ساله 00بعد از رمان هری پاتر بهترین رمانی بود که توی این سبک خونده بودم
۲ سال پیش
یاسر
۲۳ ساله 00و یه چیز دیگه، از مترجم واقعا ممنونم بخاطر ترجمه ی این رمان. فکر نمی کنم احساسی که موقع ترجمه ی این رمان راداشته بتونم توصیف یا درک بکنم ولی حتما یه حس خاص وزیبا بوده...