دوست داشتی؟

رمان سه دخیه شیطون بلا

  • 73.6K 👁
  • 164 ❤️
  • 256 💬

سه تا دختر تنها که هر کدوم با اتفاق هاییه بدی خانواده هاشونو از دست دادن و به خاطر اینکه پول دربیارن از ادماییه پول دار دزدی میکنن و خیلی شلوغ هستن این سه تا دوست، دوست که نه خواهر که تو یه اتفاق با سه تا پسر آشنا میشن و…..

بیشتر...
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • رمان

    00

    رمانش خوب بود👌 ولی زود تموم شد

    ۲ هفته پیش
  • حدیث

    00

    وقتی نویسنده ۱۲ سالشه😂😂

    ۲ هفته پیش
  • روژی

    00

    رمانش بد نبود ولی خیلی زود تموم شد حداقل چند تا پارت دیگه باید بود و ادامه داش. خیلی خلاصه شده بود و خیلی زود عاشق هم شده بودن و اخرش هم خیلی بد تموم شد ولی در کل رمانش قشنگ بود

    ۳ هفته پیش
  • سلطان

    00

    خوب بود ولی زود عاشق شدن

    ۴ هفته پیش
  • سارا

    20

    نویسنده عزیز رمانت دیگه از بعد اینکه با پسرا کورس گذاشتن ابکی شد ادم انقدر ازدواجو شل نمیگیره ک😐

    ۲ ماه پیش
  • ریحانه

    00

    رمان خوبی بود ولی تا جایی که مونا و رادین اولین بار کنار دریا بودند ولی به بعدش اصلا بدرد نخور به بعدش اگر یکم دیگه طولش میداد به نظرم رمانه خییلی خوبی میشد ولی برای اولین بار خوب بود تشکر از نویسنده عزیز

    ۳ ماه پیش
  • مهسان نادری

    31

    حاجی خوب بودا ولی ارزش خوندن نداره

    ۶ ماه پیش
  • یونس

    00

    سرگرم باشم

    ۴ ماه پیش
  • یونس

    00

    سرگرم باشم

    ۴ ماه پیش
  • Priya

    10

    وای عاشقش شدم رمان گروهی بیشتر بزار

    ۴ ماه پیش
  • مریم

    10

    میخوام بخونم و بنظرم جذاب باشه

    ۵ ماه پیش
  • رومینا

    00

    عالی ترین رمان

    ۷ ماه پیش
  • رها

    00

    خیلی مسخره بود

    ۷ ماه پیش
  • هستی

    20

    خیلی داستانش خلاصه شده بود ،و همه چی خیلی تند تند اتفاق افتاد که این داستان رو کمی بچگانه کرده بود. به هر حال ممنون از نویسندش

    ۸ ماه پیش
  • دختری از دیار اسمان

    11

    وای قلم داغون هیچی نمیفهمی ازش خلاصه که کلا اشتباه نویسنده عجله داشت رمان و گذاشته دور تند بیست خط بیشتر نخوندم چون گند زد به اعصابم. ناموسا بخونین اول ببینین چه چیزی و میخواین نشر بدین. بدون تشکر

    ۹ ماه پیش
  • اتی

    10

    اقا اینا فقط سه روز باهم اشنا شدن چطور ازدواج کردن واقعا خیلی باحال بود فقط اونجایی که سارا داشت به حسام نگام میکر خخخخخخخخ

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.