این رمان درباره ی دختری خوش چهره و زیبارو است به نام شفق که او در یک مرکز درمانی به کار پرستاری مشغول میباشد . چند روزی به مرخصی میرود و در بازگشت از مرخصی به دکتری جوان و خوش ظاهر به نام کامران برخورد میکند . کامران تازه کارش را در بیمارستان شروع کرده و پس از دیدارهای زیاد شفق رو عاشق خودش میکند . در این جا شفق حرف های زیادی در مورد کامران میشنود که باعث عدم اعتمادش به او میشود ولی کامران او را متقاعد کردن و تمام تلاشش را میکند که با او ازدواج کند و …


215
112,828 تعداد بازدید
152 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۸ ساعت و ۳ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه

    00

    این رمان حذف شده بجاش ی رمان دیگه هست

    ۴ هفته پیش
  • lele

    30

    چرا برای من یه رمان دیگه میاره ؟؟چندبار هم دانلود کردم

    ۶ ماه پیش
  • برای منم همینطور

    00

    برای منم همینطور

    ۳ ماه پیش
  • زهرا

    00

    اخه این ک رمان شفق نیس من اینو قبلا خوندم متنشو عوض کردید رسیدگی کنید لطفا

    ۴ ماه پیش
  • یسنا

    ۱۴ ساله 00

    برای من یه رمان دیگه بالا میاد که اسم افراد إروما و دایان هست لطفا اسم اصلی رمانو بگید

    ۴ ماه پیش
  • حسنا افغان

    ۱۷ ساله 00

    چقدر سخصیت کامران بد بود بیشتر به آدمای هوس باز میخورد تا عاشق ببخشیدا ولی زیاد خوب نبود

    ۶ ماه پیش
  • رستا

    ۱۶ ساله 20

    خوب بود ولی کامران بیشتر به یک روانی می خورد تا عاشق 😂😂😂😂

    ۹ ماه پیش
  • آوین

    00

    آشغال به تمام معنا

    ۹ ماه پیش
  • پری

    00

    رمان جالبی نبود موضوعش تکراری بود ونویسنده اونجوری که باید باشه بیان نکرد

    ۱۰ ماه پیش
  • zahra

    00

    زیاد خوب نبود توی این رمان همش کامران ابراز علاقه میکردو همین اگر شفق شیطون بود بهتر بود و اینکه اگه آزاد هم بعد ازدواجشون دیگه توی رمان نمیومد بهتر بود ولی در کل میگم که قلم نویسنده زیاد خوب نبود

    ۱۰ ماه پیش
  • ناهید

    ۲۹ ساله 00

    عالی هست دست نویسنده دردنکه

    ۱۲ ماه پیش
  • S.S.R

    00

    رمان خوبی بود من دوست داشتم ولی باید بیشتر کار می شد رو به عنوان کسی که تا به حال رمان های زیادی خونده میگم جای کاستی داره و میتونست بهتر از این باشه.🌟🌟 دست نویسنده درد نکنه و خدا قوت. 🤗🌹🌌💌🎖

    ۱۲ ماه پیش
  • Aniya

    ۲۹ ساله 24

    یه تیکه ازداستان واقعاکامران روروانی نشون میداد،که نوشته بودمن بالباس عروس بودم که کامران لباسم روازپشت بازکردوگردنم روبه شدت گازگرفت که هم دندوناش خونی شدهم روی لباسم چکید،ولی واقعااینجوری نشد🤷

    ۲ سال پیش
  • Aniya

    ۲۹ ساله 10

    بعدامتوجه شدم اینافقط خواب بوده،باعرض معذرت😊

    ۱ سال پیش
  • AREZOO

    ۲۰ ساله 00

    عالی بود

    ۱۲ ماه پیش
  • marya

    00

    رمان های این سایت سانسور شدن؟

    ۱ سال پیش
  • بهار

    ۲۱ ساله 00

    خیلی زیبا بود. عاشقانه هاشون و قدرت قلم نویسنده منو به شوق اورد و از حس و حالشون چشمانم نمناک شد 🥹🥰❤

    ۱ سال پیش
  • نفیسه

    ۱۵ ساله 00

    عالی بود عاشق این داستانها هستم

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.