
رمان بازگرد و مرا به خانه برسان
- به قلم لیلا مردانی
- 42 پارت
- در حال نگارش
- 22.2K 👁
- 184 ❤️
- 180 💬
بازگرد و مرا به خانه برسان قصهی خسروست قصهی عشق پرشوری که در نهایت به بیزاری رسیده و برای او و همسرِ اینفلوئنسرش راهی جز جدایی نگذاشته. اما تصمیم به طلاق بعد از به دنیا آمدن فرزندشان، با مرگ گیسو در روز زایمان، همهچیز را تحتالشعاع قرار میدهد. بعد از گذراندن روزهای سوگواری، سختیهای زندگی یک پدر مجرد با وجود شرایط خاص و سفرهای کاری خسرو و دور ماندنش از پسرکش' نیکان بیشتر خود را به رخ میکشد و او را ناچار به بازگشت به خانهی پدری میکند. اما این شرایطی نیست که خسرو با آن کنار بیاید بهخصوص که داشتن حریمخصوصی به دلیل شغل امنیتیاش' در طی سالها در او نهادینه شده. ولی با یادآوری زندگی مشترکی که داشته، نمیخواهد بیگدار به آب بزند؛ برای همین با وجودیکه خانوادهاش بیشتر از مذهب، پایبند عرف هستند، تصمیم به ازدواجموقت میگیرد. بازگرد و مرا به خانه برسان قصهی نگار است؛ نگار که در هفت سالگی پدرش را از دست داده. با ازدواج مادر و تاکید همسر جدیدش به دور نگهداشتن نگار از زندگیشان، او پیش خالهی مادرش' بزرگ میشود. باوجودیکه مادرش نویسنده و استاد دانشگاه است و تاکیدش به تحصیلات عالیه، این اتفاق در مورد نگار نمیافتد و با ازدواجی که مادرش مخالف آن است رابطهی تیرهیشان کاملا قطع میشود. حالا نگار در روزهایی که از همسرش جدا شده در خانهی کوچک اجارهای که نه به لحاظ مالی، بلکه به لحاظ روحی انگیزهای حتی برای پُر کردن آن ندارد، شبیه به کسی که درون چاهی سقوط کرده، حتی تلاشی برای نجات خودش نمیکند تا روزی که حضور نیکان چون بارقهی امیدی به سیاهی این چاه میتابد...
هنوز عضو رمان نشدی؟
برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
برای قدردانی از همراهی شما، هر هفته 2 پارت از رمان در روزهای چهارشنبه ، پنجشنبه به صورت رایگان منتشر میشود. از مطالعهی آنها لذت ببرید!
۱ ساعت ۲۲ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
Zahra
در پارت 2300نسبت شخصیت هارو یادم میره🤭بعد یکم که فکر میکنم حافظه ام برمیگرده فقط توی ویلا بود که نسبت بعضی هاشون رو اصلا متوجه نشدم.ولی خیلی نوع نگارش و داستانش رو منو جذب کرده👌👌👌👌
۲ روز پیشلیلا مردانی | نویسنده رمان
مرسی از همراهیتون🙏🩷
۲ روز پیشZahra
در پارت 2200ممنون خیلی قلم روان وقشنگی دارید
۲ روز پیشلیلا مردانی | نویسنده رمان
ممنون از حضور پرمهرتون🙏🌼
۲ روز پیشZahra
در پارت 2200خیلی شخصیت نگار رو دوست دارم با اینکه اعتماد به نفس کمی داره یا اشتباهاتی داشته ولی دوست دارم ببینم چه سرنوشتی داره
۲ روز پیشاکرم بانو
در پارت 2200نگارشخصیت دوست داشتنی داره،دوستش دارم،چون خودمم ادم کم رووخجالتی هستم باهاش احساس***میکنم
۳ روز پیشزهرا
در پارت 1100تا اینجا عالی خسته نباشی نویسنده جونم
۴ روز پیشلیلا مردانی | نویسنده رمان
مرسی از همراهیتون 🩷🌸
۴ روز پیشاسرا
در پارت 1900همیشه ناخواسته باعث نجات نگارمیشه 🙏
۴ روز پیشZahra
در پارت 2100آخی چرا هرچی میخونم بیشتر دلم برای نگار وخسرو میسوزه🥲
۱ هفته پیشZahra
در پارت 2000پس خسرو هم کمکم بله......
۱ هفته پیشاکرم بانو
در پارت 2100دخترخوبیه نگران نباش،من ضمانت میکنم😂
۱ هفته پیششیوا
00سلام ببخشید من روی درخواست عضویت کلیک میکنم درخواست سکه میاد ولی من میخوام حق عضویت رو پرداخت کنم.
۱ هفته پیشلیلا مردانی | نویسنده رمان
سلام وقت بخیر بگین برای پرداخت حق عضویت با سکه است. یعنی باید اون تعداد سکه رو برای عضویت پرداخت کنید. و راه رو درست انجام دادم. روی دکمه***رنگ " درخواست سکه مورد نیاز " بزنید تا پیام راهنمایی براتون ارسال بشه.
۱ هفته پیشاکرم بانو
در پارت 2010ای جان... خسرو داره دم میده به تله😂😂😂
۱ هفته پیشZahra
در پارت 1900این سحر هم ی چیزیش هست ها اون از حرفاش با نگار اینم توصیه هاش به خسرو
۲ هفته پیشZahra
در پارت 1800این زخما واسه قبلنه؟؟؟یعنی شوهرش این بلا رو سرش آورده؟؟؟؟ یادمه موقعی که تصادف کرده بود بازم کتک خورده بود انگار واینکه خسرو هنوز یادش نیومده این همون کسیه که باهاش تصادف کرده؟؟
۲ هفته پیشZahra
در پارت 1700چه قدر خوبه که خسرو باهاش راحته👌
۲ هفته پیش
اکرم بانو
در پارت 2300مشکل مینوچیه؟چرا انقد سردن باهمدیگه؟