آرامی که من باشم

به قلم missmasi

پلیسی عاشقانه اجتماعی

داستان راجع به دختریه که طی اتفاقاتی پدرش رو که خلافکار بوده از دست میده و مجبور میشه با خانواده ی پلیسی که پدرش روبالای دار فرستاده زندگی کنه اما همین ماجرا باعث میشه زندگیش مسیر جدیدی رو طی کنه…
دوستان عزیز این رمان،اولین رمان منه.لطفا بخاطر ضعف هام واشتباهاتم ببخشید.ممنون از خواهرای گلم محدثه ومهدیه جون که کمکم میکنند وانرژی میدن.


125
65,002 تعداد بازدید
83 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۲ ساعت و


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • هدیه

    00

    خوب بود

    ۴ ماه پیش
  • مریم

    00

    عااااااالی با این که رمان اولین بود عالی بود نویسنده موفقی میشی

    ۴ ماه پیش
  • بیتا

    ۱۴ ساله 00

    عالییییییییی بود خیلی خوب بود خیلی عاشقانه و احساسی نوشته شده بود به نظرم اینکه دختره یا مریض بود یا تو خطر بود و پسره نجاتش میداد خیلی زیبا بود

    ۶ ماه پیش
  • ناشناس

    ۰۰ ساله 00

    خیلییی هوب بود ولی ای کاش وقتی که ارام تیر خورد اونجای که داخل بیمارستان بود یا یه خلاصه میزاشتین ممنون بابت رمانتون

    ۷ ماه پیش
  • یگانه

    ۱۶ ساله 00

    عالی بود

    ۷ ماه پیش
  • Omoli

    ۱۷ ساله 40

    رمان ضعیفی بود وهمچنین خیلی خلاصه وار بود شخصیت آرام رو اصلا دوست نداشتم چون خیلی خودشو ضعیف جلوه میداداگه بیشتروقت میذاشت رمانی عالیی میشد

    ۱۱ ماه پیش
  • پری

    40

    رمان قشنگی بود ولی ای کاش رمان به چالش میکشیدی رمان جذاب تر میشد و آرام وهومن بدون هیچ هیجانی به اعتراف کردن واین هیجانی رمان کم کرد

    ۱۱ ماه پیش
  • فاطمه

    ۱۹ ساله 00

    عالی ترین رمانی که خوندم موفق باشی 🙏🤗

    ۱ سال پیش
  • ناشناس

    17

    اوکی ولی کاش آرام میمرد

    ۲ سال پیش
  • ندا

    ۱۵ ساله 31

    من دوست داشتم صحنه اس که توی بیمارستان بود رو هم مینوشت یعنی چی پرید تو عروسی به هر حال دوست داشتم ممنون

    ۱ سال پیش
  • ماهرخ

    ۳۲ ساله 00

    قشنگ بود اما خیلیییییییی کوتاههههه بود

    ۱ سال پیش
  • سارینا

    10

    خیلی رمان قشنگی بودش خیلی خوشم او ازش واقعا راضی بودم

    ۱ سال پیش
  • ندا

    30

    عالی بود درضمن چون رمان اولت بود که دیگه عالی با بقیه رمانا متفاوت بود افرین به هوشت ولی کاش بیشتر باهاشون وقت می گذروند بعد عروسی و هر چهارنفر تو همون خونه با بقیه زندگی می کردند و بچه امیدارم جلددوم

    ۱ سال پیش
  • Narges

    00

    خوبه

    ۲ سال پیش
  • رها

    41

    خیلی تند پیشرفت و هیچ صحنه احساسی نداشت . به هر حال ممنون

    ۲ سال پیش
  • ندا

    ۱۸ ساله 11

    خیییلیئی رمان خوبی بود برای منی ک ی رمان خون حرفه ای ایم خیییلیی خوب بود قسمتایی ک ایناز با مهیار حرف میزدن خیلییی دلگیر بود ادم دوس داشت بشینه ی ماااه گریه کنه فقط بخاطر عشق اونا 🥺

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.