داستان دختری غمگین وفقیره که دراجتماع گرگ صفت کسی کمکش نمیکنه، مجبوربه کارهای ناشایستی میشه که هردختری انجام نمیده. فقط برای زنده موندنش هرکاری میکنه که یه زندگی راحت وبی دغدغه داشته باشه. همچنین دراین بین گرفتاری اون باعشقش کیوان و مسائلی که پیش میاد داستان رو مهیج تر و غمناک تر و داغ تر میکنه. بقیه شو خودتون بخونید.این رمان درس بزرگی به آدم میده.

ژانر : اجتماعی، غمگین

تخمین مدت زمان مطالعه : ۴۹ دقیقه

مطالعه آنلاین دختر خراب

!# quote==تخمین مدت زمان مطالعه رمان == ۴۹ دقیقه!#

رمان دختر خراب

موضوع: اجتماعی ، غمگین

نوشته: نفس۷۵

خلاصه رمان :

داستان دختری غمگین وفقیره که دراجتماع گرگ صفت کسی کمکش نمیکنه، مجبوربه کارهای ناشایستی میشه که هردختری انجام نمیده.

فقط برای زنده موندنش هرکاری میکنه که یه زندگی راحت وبی دغدغه داشته باشه.

همچنین دراین بین گرفتاری اون باعشقش کیوان و مسائلی که پیش میاد

داستان رو مهیج تر و غمناک تر و داغ تر میکنه.

بقیه شو خودتون بخونید.این رمان درس بزرگی به آدم میده.

پارت(1)

نمیدونم باید چی بگم و از کجا شروع کنم اما بهترین کلمه برای شروع بدبختی و بدشانسیه

دو تا بچه بودیم و البته تنی هم نبودیم من و برادرم کیوان.......پدرم عرق خور و معتاد و ........هر اشغالی

که نباید باشه بود و مادر هم از اون بد تر یه زنیکه خیانت کار تمام عیار که وقتی بابام یه ماه یه ماه میرفت

و پیداشت نمیشد خرج ما رو از طریق خود فروشی میداد.بابام که معتاد بود و مواد فروش مادرم هم خود

فروش و سبزی پاک کن..........تو یه خونه اشغالی و ۷۰ متری تو جنوب تهران زندگی میکردیم شرایطم

زود منو با دنیا و زندگی اشنا کرد و تو ۱۵ سالگی عاشق این بودم که یه دوست پسر داششته باشم اما نمیشد.........از کیوان میترسیدم کیوان ۴ ۵ سال از من بزرگ تر بود و خودش هم اخره کثافت و دخختر باز اما با این حال رو من خیلی غیرت داشت.....تا دبیرستانی شدم حواسش رو بیشتر جمع کرد و گیر دادناش بیشتر شد.......بابا افتاد زندان و دیگه ما ت دوسال نمیدیدیمش مامانم هم فحش میداد به بابام و میگفت بهتر که دیگه سرخر تو این خونه نیست کیوان بچه این بابا نبود و بچه اون شوهر قبلیه مامانم بود که مرد خوبی بود اما بدبخت اخرشم میفته و میمیره.........کیوان از مامان فحش نمیخورد.اما من بدبخت تا به کارای مامان اعتراض میکردم باید فحش میشنیدم....

-تو هم از تخم همون مرتیکه نسناسی

داشتم میگفتم..........مامان هر شب دیر میومد خونه ارزوی یه روز خوب بودنش رو به گور میبردم کاش بابا داشتم کاش مامان خوب داشتم کاش و کاش و کاش پیکان میددیدم دلم ضعف یرفت چه برسه به یه بچه ای که یه دستش تو دست ننش باشه و یکیش تو دست باباش..........گیر دادنای کیوان شروع شده بود........یه ربع دیر از مدرسه برمیگشتم داد بیداد میکرد و فحشم میداد اما کتکم نمیزد فقط تهدید میکرد تهدیدایی که ترس رو تو وجودم مینداخت...............

-هوی کیمیا با تو ام یک بار دیگه فقط یک بار دیگه دیر بیای خونه میگیرمت به باد کتک فهمیدی؟

اولا باهاش لج بازی میکردم اما وقتی برای اولین بار نوازش دستشو تو صورتم احساس کردم فهمیدم این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست.

امتحانای ترم اول رو با معدل 13 تموم کردم مامان کاریم نداشت همین که تجدیدی نیاورده بودم براش کافی بود اما کیوان که بچه درس خونی بود و تازه هم دی÷لم گرفته بود حسابی اذیتم کرد

-خوب گوشاتو باز کن ببین چی بت میگم واسه ترم دوم اگه بخوای از این نمره ها بیاری میدونی چیکار میکنم؟دستا و ÷ا هاتو میبندم یه دست خوش مزه بهت کمربند میزنم بعدم واسه همیشه میندازمت گوشه اون اتاقت عین عتیقه خاک بخوری و ترش بشی

-خب من سعیمو کردم

-برو گم شو سعیمو کردم سعیمو کردم فکرت کجاست که درس نمیخونی هان؟

اون جلوجلو میومد و من از ترس این که کتک نخورم عقب عقب میرفتم

-هیج جا به خدا داداش من که کاری نکردم.......

-برو تو اتاقت و تا شب بیرون نیا بیرون بیای کتک خوردی

از ترسم گوشه اتاق کز کردم و شروع کردم به اشک ریختن دلم واسه خود بدبختم میسوخت مامان تو حال نشسته بود و صدامونو میشنید اما هیچ چیزی نمیگفت و هیچ کاری هم نمیکرد گاهی هم از حرف های کیوان خندش میگرفت و به جای طرفداری از من بدبخت خاک برسر عین این زنای هرزه بلندبلند میخندید........

روز بعد وقتی رفتم مدرسه حرفای بچه ها در باره دوستاشون دوباره منو به وجد اورد بچه اروم و سر به زیری بودم خیلی دلم میخواست یه دوست داشته باشم اما از کیوان میترسیدم..........کیوان با چند تا پسر بزرگ تر از خودش دوست شده بود و وقتایی که مامان شبا بیرون نمیرفت و خونه بود کی

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۱:۵۲]

پارت(2)

وقتایی که مامان شبا بیرون نمیرفت و خونه بود کیوان میزد بیرون و بعد مست و خراب برمیکشت یه شب که من اتفاقی بیدار بودم و مامان هم نبود نزدیک بود به من تجاوز کنه ولی من خودمو تو اتاق حبس کردم و درو بستم از ترس خودمو خیس کرده بودم و روم نمیشدم بیرون بیام تا برم حموم و خودمو اب بکشم و شلوارمو عوض کنم من و کیوان هر دو صورت های خوبی داشتیم منتها بر عکس کیوان مشکی بود و من چشم ابی(من دیدمش خیلی ناز بود) یه روز که رفتم مدرسه یه دختره که صبح چند تا شماره گرفته بود شماره هاشو بین بچه ها پخش میکرد منم اگه به سر و وعضم میرسیدم و از این حالت گدایی درش میاوردم میتونستم عین اب خوردن شماره جمع کنم این اولین فکری بود که به ذهنم رسید سراغ مامان رفتم

-گم شو نکبت من پولم کجا بود

به کیوان گفتم که تازگی مشغول کار شده بود

-اولا من هنوز حقوق نگرفتم دویما واسه چی پول میخوای میخوای بری دنبال جندگی؟

-داداش این حرفا چیه لباس میخوام لباسام کهنه شدن تنگ شدن

-برو بابا

حسرت همه چی داشتم همه چی..............یه بار وقتی داداش یکی از دوستام با ماشین اومد دنبالشو بعد درو براش باز کرد بی اختیار زدم زیر گریه اون قدر گریه کردم که بچه ها دیوانه شدن و منو به فحش کشیدن به هیچ کس هم نمیتونستم بگم چه مرگمه......

زندگیم خلاصه بود تو

-حسرت

-بدبختی

-نکبت

-و...................

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۱:۵۴]

پارت(3)

بی مهری اطرافیانم منو هر لحظه به برقراری احساس با یه غیر هم جنس نزدیک و نزدیک و نزدیک ت میکرد.......رفتم کنج اتاقم و شروع کردم به گریه کردن ننم که دلش به حالم نمیسوخت اما کیوان با این که اخلاقش خیلی گند میشد گاهی وقتا اومد تو اتاق

-چیه چرا این قدر گریه میکنی؟

-هیچی برو بیرون

جلو اومد و کنارم نشست

-بس که عجولی دختر ۱۰ روز صبر کن حقوق بگیرم ۳۰ تومن میدم بهت برو خرید خوبه؟

-راست میگی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من دروغم گفتم!!!!!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از شوق پریدم بغلش و بوسیدمش اروم گریه کرد در گوشم گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو حواستو جمع کن اشتباه نکن من هرکار بتونم برات میکنم تو به من قول بده سمت خطا نری منم قول میدم نهایت سعیمو بکنم و یه کاری کنم که از این نکبت بیای بیرون کیمیا قول میدم زندگی میچرخه همیشه همه چیز یکسان نمیمونه.........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گریه کردم اشکام اروم از روی گونه هام سر میخورد کیوان دستی به صورتم کشید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشمات مثه اسمونه وقتی گریه میکنی میشه دریا بعد منو از رو زانوهاش بلند کرد و رفت یه لحظه فکر کردم با همه ی بی مهری هاش چه قدر دوستش دارم و چه قدر از این که کنارمه خوش حالم اما باهمه ی حرفایی که زد بازم نتونستم اتیش روشن شده ی تو دلمو بخوابونم شاید اگر این همه محدودم نمیکرد این جوری نمیشدم.......کیوان بالاخره حقوق گرفت و به قولش عمل کرد نزدیک عید بود و مامانم بهم یکم پول داد و منم رفتم لباس خریدم از شوق توی خونه مانتو و بلوز و شلوارمو ۱۰ دفعه پوشیدم و ۱۰ ها بار تو اینه به خودم نگاه کردم.........مادر شبا که میرفت بیرون ارایش های ناجوری میکرد و منم به زور چند تا از رژ هاشو ازشگرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ارایش بد نکنی ها کیوان خون به پا میکنه.دلت کتک میخواد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه مامان خیالت راحتتتتتتتتتت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-از من گفتن بود خون به پا کنه من جلوشو نمیگیرم یعنی نمیتونم که بگیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه مرسی مامانی..........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدم نمیومد زیر ابروهامو بردارم بلد بودم بس که به دست ننم نگاه کرده بودم اما از کیوان میترسیدم مامان که بهم چیزی نمیگفت ولی کیوان.................

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم با مامان حرف زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامان تو میذاری من زیر ابروهامو دست بزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره از این قیافه بدترکیبم در میای ولی احتمالا یه دست مشت و لگد میخوری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمیشه راضیش کنی<؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به من چه تو میخوای بری جنده بازی من راضیش کنم بعدم تو که تا حالا این همه خوردی این یه بارم یا طاقت بیار یا در رو یا اگه جربزه این کارارو نداری گه میخوری از این گها بخوری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چرا همه با من این جوری حرف میزدن؟مگه منه بدبخت چی کار کرده بودم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۱:۵۵]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(4)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالاخره دلمو زدم به دریا و ییه روز که از مدرسه اومدم موچین دادم دست ننم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای چه حالی داشت وقتی تو اینه به خودم نگاه کردم مامانم منو بوسید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تخم جن خوشگل شدی ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تعریفشم با بد دهنی بود اما من به همینم راضی بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تق تق درو که شنیدم موش شدم و پتو رو کشیدم رو سرم و خودمو زدم به خواب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام مامان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-علیک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کیمیا کو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خسته بود خوابیده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خسته بود خسته بود کوه میکنه مگه مامان این ترم دوم نمره بد بیاره خونش پا خودشه ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببند دهنتو من جلو اون چیزی بت نمیگم تو هم گردن کش شدی افسار اون که دست توست هر گهی دلت میخواد بخوری بخور مگه وقتی عین حیوون بش سیلی زدی چیزی بت گفتم؟نه....پس از این به بعد هم نمیگم..........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیوان کوتاه اومد............نصفه شب پاشدم اب بخورم اومد چراغو روشن کرد(مامان نبود)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ترس تو چشمام دیده میشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دوانگشت اول دست راستش چنگ انداخت تو گوشت رون راستم و محکم تو دستاش فشار داد......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اییی ایاییی اییییی ول کن تو رو خدا ایاییییی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس بگو چرا خانو کپیده بودن.......مگه من به تو اجازه دادم...........دختره پتیاره.بی حیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو رو خدا ول کن ایییی من از مامان اجازه گرفتم ایییییی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-گه خورد بت اجازه داد پدرتو در میارم دختره بی ابرو.........شوهر کردی مگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد کتفمو چسبید و منو کشون کشون برد تو اتاق و پرت کرد رو تخت جای نیشگون محکمش میسوخت با دستم اروم جای نیشگونشو ماساژ میدادم و گریه میکرد به بازو هام پنهاه برد مدام منو میچلود دردم اومده بود و مدام میگفت بگو غلط کردم بگو گه خوردم میدونست که من چقدر از این دو تا کلمه بدم میاد منم اولش مقاومت کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمیگم بکشیم هم نمیگم...........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-که نمیگی هان هان..........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وسط این هاناش گوشت بازو و رون هامو میپیچوند و من ریسه میرفتم و گریه میکردم ضعف کرده بودم و دیگه نمیتونستم دووم بیارم برا همین گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببخشید دیگه تکرار نمیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اونی که گفتمو بگو اونی که گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیله خب باشه گه خوردم غلط کردم ایییی ول کن کندی گوشتمو ول کن تو رو خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دوباره دوباره یالا.................

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلید تو در چرخید مامان بود دستای کیوان از دور من رها شد و چشمش به طرف مامان چرخید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو تخت نشستم و شروع کردم به مالیدن جاهای کبود بدنم و گریه کردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان-باز چیکارش کردی ؟هان کیوان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ادم البته این ادم بشو نیست تو بهش اجازه دادی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اولا تو نه شما نکبت دویما اره برو بگیر بکپ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کارم با این تموم نشده هنوز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان کیفش رو به سمت کیوان پرت کرد....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-د برو د...........اشغال...............

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان رفت خوابید کیوان نگاه پر غیظی بهم کرد و گفت نجات پیدا کردی بقیش برا فردا........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا صبح از درد و از فکر بدبختیهام گریه میکردم و اشک میریختم .خدا رو شکر مدرسه به ابرو گیر نمیداد.....از بس که دختر خراب و اشغال تو مدرسمون بود با یکی دوست شده بودم اخر همه خرابا........تو دلم بهش فحش میدادم و فکر نمیکردم روزی برسه که منم به درد اون گرفتار شم اون شب مثه ثگ از داداشم ترسیده بودم و کتک خورده بودم جای نیشگوناش کبود شد جای دستای قدرتمندش رو تنم مونده بود اما به این فکر میکردم که ایا واقعا فردا هم کتک میخورم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبح زود از خواب پاشدم و اروم لباس پوشیدم و زدم بیرون یه پسری با موتو ر داشت از سر کوچمون رد میشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ای خوشگل چشم ابی کجا؟بشین ترک موتور برسونمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دفعه ی اول بود و من ترسیدم و قلبم تند تند میزد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو گم شو اشغال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با موتور اومد پشتم و اروم دستی به باسنم کشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جووووووووووووووووون هیکلته عش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۱:۵۶]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(5)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جووووووووووووووووون هیکلته عشقه سندی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من ترسیدم و شروع کردم به دویدن به سمت مدرسه و اونم قاه قاه میخندید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به مدرسه که رسیدم رنگم پریده بود و مدیرمون بهم اب قند دداد من ته دلم احساس خوش حالی میکردم و راضی بودم.........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو کلاس یکی از دوستام بهم یه شماره داد و گفت که شماره پسر عموشه.........خیلی با خودم کل انداختم تا بالاخره تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم اما کی و کجاش رو نمیدونستم................

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توی خونه مدام فکرم مشغول بود ساعت ۷ کیوان اومد خونه ریلکس تو حال نشستم و کاری نکردم مخصوصا یه تاپ تنم کرده بودم که جای کبودی هام رو ببینه و دلش به رحم بیاد انصافا هم زدم به هدف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جلو اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخ اخ اخ ببین چی شده خیلی درد میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه مهم نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۱:۵۷]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(6)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببخشید ولی کاش به من میگفتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این و گفت و رفت و من حد اقل از یه کتک شونه خالی کردم......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند روزی گذشت با عوض شدن قیافم پسرای محل شروع کرده بودن به تیکه اندازهی و شماره دادن اولا میترسیدم ولی بعد عادت کردم و تازه از این که بهم توجه میکردن راضی هم بودم به سمت باتلاقی میرفتم که از اون بی خبر بودم بالاخره اولین شماره رو قبول کردم و اولینم بار یکی از اونایی که میخواستم وارد زندگیم شد و به دلم نشست....صورت ارومی داشت و ارمشی خاصی بهم میداد چشمای سیاه و موژه های بلندش با چشمام بازی میکد و قلبمو اروم میساخت اخرای اسفند بود و بهش قول دادم که بعد از سال تحویل حتما بهش زنگ بزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همیشه تو اون خاطرات لعنتی لحظه ی سال تحویل بهترین لحظه ی سال من بود همه در کنار هم مهربون مینشستیم بابا با تمام بدی هاشس منو رو زانوش میشوند و مامان دستمو میفشرد و کیوان گاهی صورتم رو نوازش میداد اون سال بابایی در کار نبود ولی با این حال بازم من اون زمان رو دوست داشتم مامان همیشه اون زان گریه میکررد سال تحویل ااون موقعکیوان جای بابا رو خالی دید کنار هفت سین کوچولومون نشست و با دست به من اشاره کرد و چند بار به زانوش زد من نزدیک شدم وو با احترام خاصی روی زانو هاش نشستم وای که چه لذتی داشت و من چه قدر همه رو به خودم نزدیک میدیدم.چه ارزو های خوبی داشتم برای خودم......چه ارزو هایی حیف که همیشه ارزو میموندن و حقیقت نمیشدن....حیف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند روز که از عید گذشت بالاخره با ترس و لرز تصمیم گرفتم یه زمانی که کسی خونه نبود به حسین زنگ بزنم.گوشی خونرو برداشتم و تماس گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۱:۵۸]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(7)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حسین پسر ارومی بود و به عنوان نفر اول باعث شده بود که رو پسرا حساب گرگ بازی نکنم و به قول همه ایرانی ها خواهر و برادر ها ی ناتنی بشناسمشون اما اشتباه میکردم هر وقت فرصتی پیش میومد تماس میگرفتم و باهاش حرف میزدم اولا غرورم اجازه نمیداد از مشکلاتم براش بگم ولی بعد تازه یادم افتاد که برای چی دلم میخواسته با یکی دوست بشم و علتش در یه کلمه خلاصه میشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تنهایی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این که کسی حرفتو نفهمه خیلی بده خیلی بده که نتونی حرف دلتو به کسی بگی که درکت کنه خیلی بده کسی نباشه که بتونی شادی ها و غم هاتو باهاهش قسمت کنی کسی نباشه که بتونی تو اغوشش جون بگیری رو زانو هاش ارامشو پیدا کنی و رو گونه هاش عشقو لمس کنی/////

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من دنبال تمام این خوشی ها میگشتم میگم هیچ وقت به دارایی و پول دار بودن فکر نمیکردم نه ولی پول رو همه چیز نمیدونستم دوران خوبی رو با حسین داشتیم اون سعی میکرد تو شرایط سخت منو اروم کنه و بسیار هم تثیر گذار بو د اما بالاخره با زیاد اومدن قبض تلفن انگشت اشاره مامان به سمت من برگشت و من همه چیو براش توضیح ادم اولین کار مادرانه ای که از مامان دیدم این بود کهخ برای جلوگیری کردن از تنبیه من توسط کیوان به کیوان گفت که یکیه که ازشش خوشش اومده و داره باهاش حرف میزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من برای بار اول مهر و محبت مامان رو دیدم برای ترم دوم به کوب درس خوندم و معدلم تا دو نمره پیشرفت کرد و پیشرفتم به کیوان اجازه هیچ بحثی رو نداد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تابستون شروع شد و وقت ازادی من را رسید کیوان دیگه دو جا کار میکرد و دوست دختر بازی هاش هم اجازه گیر دادن به من و با من بودن رو خیلی بهش نمیداد و من هم رو دور بودم و حسابی حال میکردم این اون یکی دیگه دوباره از اول

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاطره ی مهمی نیستند میرفتند و میومدنو من تازه فهمیده بودم که چجوری میشه عششق کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اطلاعاتم در باره لذت جنسی صد برابر سنم بود....از فحشای مامان و پسر بازیام خوب چیزایی دستم اومده بود به مامان گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پول میدی میخوام برم دنبال یه کار خوب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۱:۵۹]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(8)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای خدا چرا من هر چی میگفتم یکی میزد تو ذوق من مگه من چه گناهی کرده بودم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامنان تو اصلا نپرسیدی من میخوام چی کار کنم.......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامان دوستم یه ارایشگاه داره که میگه اگه ۲۵ تومان اولیه رو بدم و یه هفته پیشش کار یاد بگیرم تو سه ماه تابستون استخدامم میکنه بند انداز بشم ماهی ۶۰ تومان میده ها.....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو بچه برو بگیر بتمرگ سر جاتت کیوان اجازه نمیده ها جوب خون راه میندازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اه اه اه مگه میخوام چی کار کنم مگه قراره برم تو ارایشگاه مثه اون دخترای مردمو بکنم؟؟؟؟؟ مگه من مثه اونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هوی صداتو برا من بلند نکن ها تو شنا گر ماهری هستی اب ندیدی حیفه نون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه چشمام جایی رو ندید با اشک صورت داغم داغ تر شد و بدون این که حرفی بزنم رفتم تو اتاق کلی گریه کردم گاهی که خیلی دلم ممیخواست پول دار باشم میگفتم خدایا خراب بودنم شغل خوبیه ها این که هرشب تو بغل یکی بخوابی و با گرمای تنش گرمت کنه و تنهایی هاشو ازت دور کنه خیلی باید فاز بده..............چی میشه منم مثه مامانم بودم!!!!!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شب کیوان زود اومد زنگ درو که زد تصمیم گرفته هر چی قدرت دارم برای تحمل فحش و کتک جمع کنم اما حرفمو راست و ریست بهش بزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-علیک حالت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرسی تو خوبی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حال داری یه چیزی بهت بگم/

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هان چیه باز میخوای نیومده عصبیم کنی؟نه لازم نکرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه به خدا یه فکری کردم که به تو و مامان هم خیلی کمک میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یه کار پیدا کردم برا سه ماه تابستون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی؟کار؟؟؟؟؟تو ضعیفه میخوای کار کنی؟حهحه بمیر بابا بشین خونه جاروتو بکن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من ضعیفه نیستم کی یاد میگیری با یه خانم محترم درست حرف بزنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بایه خانم نوججون باید درست حرف زد کی یاد میگیری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بایه خانوم تو به زنیکه ای گفتی زکی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بدم هم نمیاد لااقل وقتی برم و جنده بشم فحش هایی که بهم میدید راسته و بی گناه فحش نمیخورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از جانش بلند شد و انگشن اشارش به سمت من برگشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فقط کافیه یک بار دیگه جملتو تکرار کنی اونوقت....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اون وقت چی اصلا تا نزاری برم کار کنم هم تکرارش میکنم هم عملیش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه خون جلوی چشماشو گرفت و با پشت دست جوری به صورتم زد که بی حس شد وقتی برای گریه کردن و این جور چیزا نداشتم اون به دستشویی رفت و من به اتاق دویدم مانتو پوشیدم روسریم رو سرم کردم و بی مهابا از در بیرون زدم صدای کوبیدن در کیوون و مامان را به دم در فراخواند اما من تو سیاهی اون کوچه باریک و اشغالی با اون لباس مشکی گم شدم و تنها چیزی که پیدا بود برق چشمای ابیم و صدام حق حقم بود...صدای قدم های کیوان رو میشنیدم که بهم نزدیک و از من دور میشد فقط تو ی یه ساختمون خبرابه پشت اجرا نشستم اخرش مامان یخه کیوانو کشید و گفت ولش کن نترس زود بر میگگرده خایه جنده شدن نداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زر نزن مامان دختره نگرانشم هزار تا از من و تو بد تر هست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان خوابوند پشت گردن و کیوان و کشیدش تو خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداش میومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دیوس به ننت میگی زر نزن کس کش رو حرف من حرف میزنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تازه فهمیدم چرا درو همسایه ادم حسابمون نمیکردن صدای این فحشا بوده که بیرون میرفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با گریه شروع کردم به راه رفتن تا به خیابون اصلی رسیدم یه پسره که دور دستش یه چاقو پیچیده بود باز نجیر بهم تیکه انداخت ترسیدم پیچیدم تو کوچه فرعی دنبالم اومد دویدم دنبالم دوید رسیدم به بن بست تنگ دیوار گیر کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ججججججججوووووووووووووووووون چه کسی گیرمون اومده یه بوس کوچیک میدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دست به من بزنی جیغ میززنم////

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب دستمو میذارم رو دهنت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدم هر هر خندید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شروع کرده بود به لیسیدن صورتم که یهو دیدم در یه پارک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۲:۰۰]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(9)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شروع کرده بود به لیسیدن صورتم که یهو دیدم در یه پارکینگ باز شد زدم لای پاشو چپیدم تو پارکینگ یه مرد حدودا ۳۰ ساله بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اقا اقا تو رو خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار که فهمیده باشه چم شده درو بست و محکم در اغوشم کشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نترس بیا بالا...............!!!!!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من ترسیده بودممممممممممم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گرخیده بودم وقت نداشتم که به این یکی اعتماد نکنم یا امتحانش کنم شایدم خیلی بچه بودم نمیدونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیه عزیزم ترسیدی؟ نترس خانومی بیا بیا بریم بالا یه چایی داغ بهت بدم خستگیت در بره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و چون مردود بودن من رو دید دستمو کشیدو اروم کشان کشان من را تا خانه اش برد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در نیمه باز بود در را با پا باز کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فرشته کوچولو بفرمایید تو نترس کسی خونه نیست خانومممم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه ممنون بهتره من برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نترس عزیزم باهات کاری ندارم برو تو یه چایی بخور خودم تا دم خونه میبرمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تامل سرمو انداختم پایین و رفتم تو میدونستم اون چیز دیگه ای میخواد اما تصمیمی گرفتم اون لذتو تجربه کنم و این بشه راه کسب درامدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بفرمایید بشین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشستم خانه جالبی بود به اشپزخانه اپنش رفت و دو تا چای ریخت و امد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روی تخت بودم شلوارم نصفه و نیمه پایین کشیده شده بود نمیدونستم ساعت چنده وقتی توی این خونه اومدم هدفم زن شدن و لذت بردن بود اما حالا ترسیده بودم نکنه یوقت داستان های ترسناکی که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میشنیدم راست در میومد !درباره زن شدن و کشته شدن دخترا و ..... نکنه کیوان میفهمید اون وقت چه بلایی میتونست سرم بیاره دیگه چشمام سیاهی رفت به خودم اومدم و دیدم یه لگد محکم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زدم به وسط پاش ! شلوارم میکشم بالا بیچاتره از درد افتاد روی زمین به سمت در حجوم بردم اون گیج پاشو بین دستاش قایم کرده بود من درو باز کردم شلوارمو نیمه بالاکشیده بودم و مانتو ام رو هم فقط

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برداشته بودم و تنم نکرده بودم پله ها رو دوتا یکی پایین رفتم صدای پاهاش از پله های باللاتر میومد از در

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرار کردم حتی در پایینی رو هم نبستم توی خیابون مانتو رو به زور تنم کردم اما دکمه هاشو نبسته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بودم سایشو که دیدم به یه خونه قدیمی پناه بردم در زدم نمیدونم برا چی اما ته دلم صلوات میفرستادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که تو مخمصه بدتری نیفتم پشت ایفون صدای یه پیرزن مهربون به گوش میرسیبد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مادر جون تورو خدا دنبالم کردن تو رو خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو کی هستی دختر جووون.؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو رو خدا تو رو خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیا بالا نه نه بیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درو باز کرد و من جلدی پریدم تو پیرزن یه لیوان اب قند برام اورد و داد خوردم منم براش گفتم تو خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دعوام شده و زدم بیرون و مزاحمم شدن اونم کلی نصیحتم کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالاخره گفت زنگ میزنه خونه که بیان دنبالم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیست دقیقه بعد کیوان دم در بود دیدمش میخواستم سرمو بندازم پایین اما برق سیلیش روی زمین پرتم کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لینک مشستقیم و ویرایش شده ی رمان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیا خانومی بزن گرم شی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشم ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون طور که چایی داغشو هورت میکشید گفت خب نمیخوای دربیاری لباستو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تردید گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ممنون راحتم دیگه بهتره برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کجا اگه میخواستی بری چرا اومدی؟نترس به اون پایین کاری ندارم و بلایی سرت نمیارم حالا بدو بیا بشین رو پام بدو دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من بلند شدم که برم یعنی ترسیده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما اون دستمو کشید و من رو روی پاش نشوند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مانتو ام را دراورد و روسریمو باز کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زیر مانتو تاپ تنم بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من تقریبا میلرزیدم گفت نترس نترس فشار نمیدم دردت نمیاد حالم میکنی وای چه دستای هنرمندی داشت دستاش رو سینم حرکت میکرد و من لذت میبردم اون هم با جون و نازی و اخ گفتنش من رو بیشتر تحریک میکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخ نه دیگه باید برم دیر شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کجا زوده هنوز نترس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۲:۰۱]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(10)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخ نه دیگه باید برم دیر شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کجا زوده هنوز نترس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه ترسیده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پاشو میخوام برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کجا بگیر بخواب !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ولم کن میخوام برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خفه جوجه حرف بزنی تنبیه میشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۲:۰۱]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(11)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولم کن مثلا میخوای چه غلطی بکنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الان بهت میگم ججججججججججووووووووووووووووووووووونننننننننننن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برق سیلیش رو ی زمین پرتم کرده بود پیرزنه گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نکن مادر اشتباه کرده بچگی کرده شما ببخش بچست دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من روی زمین ولو بودمو اشک میریختمو گونمو میماتلیدم و کیوان چپ چپ و محکم نگاهم میکرد یهو گفت بلند شو بلند شو بقیه حسابتو تو خونه میرسم پاشو تو له سگگگگگگگگگگ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما من هنوز روی زمین ولو بودم کیوان لگدی به پهلوم زد و درخواستشو این بار کمی بلند تر اعلام کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من به زحمت از جام بلند شدم کیوان رو به پیرزنه گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرسی حاج خانوم زحمت کشیدین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خواهش میکنم نه نه اینم عینه نوه خودم ننه جان یدقه بیا کارت دارم میخوام درگوشت یچیزی بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیوان جلو رفت نفهمیدم پیرزنه در گوشش چی گفت اما صدای کیوان که بلند تر بود رو شنیدم که نیگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه حاج خانوم بهش زیاد سخت نمیگیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد دست من و محکم کشید و در اون خونه رو محکم بهم زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیرون در اون خونه دستمو ول کرد و من از مو گرفت و گفت تا دم در خونه همینجوری میبرمت تا ادم شی بلایی به سرت بیارم که مرغا به حالت تخم بذارن انتر....رفتی جنده بازی اره؟ ادمت میکنم؟ رفتی سکس دیگه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه نه ایییییییییییی موهامو ول کن سکس چیه میخوای ببر ازمایش من سالم هستم من پشت یه ساختمون خرابه یه مدت قایم شده بودمو گریه میکردم یهو یدونه از این کار گر عوضیا که ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-که چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-موهامو ول کن تا بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ول نمیکنم بنال بجنب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخخخخخخخخخخ باشه باشه که یدونه ازاون کارگرا یسری حرفای چرت و پرت زد و خواست ازم لب بگیره و که منم در رفتم و در خونه این پیرزنه رو زدم و رففتم تو.......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرف من که تموم شده بود نزدیک خونه بودیم درخونه رو که باز کرد و رفتم تو مامان خونه نبود میدونستم کجا بود اما اصلا انگار نه انگار که دخترش این وقته شب از خونه زده بوده بیرون و ......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیدونستم چه مجازاتی در انظارمه داشتم بهش فکر میکردم که پرت شدم روی تخت خواب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دمرو شو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی؟ برای چی داداش ببخشید رحم کن دیگه داداشی تورو خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خفه شو گفتم دمرو شو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دمر روی تخت خوابیدم دستا و پاهام با طناب به تخت بسته شد هر چی التماس میکردم انگار اصلا گوشاش نمیشنید و نمیفهمید البته حق هم داشت ولینه به اون شدت و وحشی بازی دستمامو به میله تخت بسته بود کمربندشو باز کرد من جیغ میزدم که نزنه چون کیوان وقتی دست به کمربند میشد هیچی نمیفهمید و ضربه هاش اون قدر محکم بود که خون از بدنم جاری میکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ک ک ک ک ک ک ک ک ک ییییوان تو تو تو تو تو روخدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تق تق تق تق تق تق و صدای ضربه های پیاپی کمربند و اخ اخ اخ اخ اخ اخ ها و ناله های من بالاخره بعد از ۴۰ ضربه رضایت داد من دیگه حالا نیمه بیهوش بودم پشت موهامو گرفت و عین ساواکیا سرمو اورد بالا و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-گوشا تو وا کن دفعه دیگه از این غلطا بکنی پوست از پاهات میکنم میدونی که؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من رو به بیهوشی بودم و صدام در نمیومد و چشام هر لحظه بیشتر و بیشتر بسته میشد نمیتونستم حرف بزنم تا این که به کل از حال رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما من بدبخت نه با اب به هوش اومدم نه باسیلی من رو با نیشگون به هوش اورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پاشو توله سگ پاشو جنده کارم باهات تموم نشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ا خ اخ اخ ا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-صد بار میگی گه خورد غلط کردم تا ببخشمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو رو خدا بازم کن دارم میمیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یا میگی یا تا صبح به تخت بسته میشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تورو خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تق تق تق دوباره زد و بین ضربه هاش میگفتم بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تق تق تق تق بگو گه خوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من بار ها تکرار میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالاخره دست از سرم برداشت کمرم از خون پر شده بود و داشتم میمردم اشک میریخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۲:۰۲]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(12)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم میمردم اشک میریختم اما کسی نمیدید مامان هم حتی رسید چپ چپ نگام کرد و زد زیر خنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیوان جلو اومد دستامو باز کرد بعد با یدس من رو بلند کرد و خودش رو تخت نشست و روی دستاش منو خوابوند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نترس میدونم درد داری اما این درد برات لازمه تا ادب شی دیگه نباید این کارارو بکنی بسه دیگه گریه نکن من شاید خشن باشم اما اشک تورو هم دوست ندارم ببینم تو بیخود میخوای بری سرکار مگه من جون نمیکنم واسه چی میخوای بری کار کنی چرا تو ارم نمیگیری چرا همش رو مغز منی چرا عذابم میدی چرا کارای بچه گانه ای میکنی که به این حاال و روز بندازمت چرا کار خواهر من باید بکشه به پناه بردن به یه پیرزن و فرار از خونه برسه هان چرا؟ الان که تو دردی میگم الان که توشکی میگم الان که داری اشک میریزی میگم که بفهمی نمیخوام زندگی ایندت مثه الان باشه نمیخوام بشی کثافت نمیخوام مثه مامان بشی میفهمی لعنتی میفهمی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من اما تاب حرف زدن نداشتم کیوان اشک ریخت و پیشونیمو بوسید نگران زخمات نباش کیمیا الان بتادین میارم تمیزش میکنم یکم میسوزه اما براش لازمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون با بتادین زخمامو میز کرد و بست و منو سر جام خوابوند اون شب هر فکری از ذهنم رد شد اما به این نتیجه رسیدم که حقم بوده و اشتباه کردم روز بعد اما امتحان سخت تری در انتظارم بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبح روز فردا وقتی چشمامو باز کردم کسی خونه نبود تا خواستم از جایم بلند شوم یاد درد هایی که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کشیده بودم افتادم و .........کار اشتباهم.........اما با این کارم اشتباه بود لذتی که برده بودم وصف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناشندی بود و بدم نمیامد که هیچ دختری درجهان نبود و همه زن بودند تا هر کس به راحتی هرکاری رو که میخواست انجام بده..............

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افکار مانند شاخه ها ی یک درخت بزرگ و بزرگ تر میشدند و رشد میکردند..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زندگی از سر اغاز شدده بود نمیفهمیدم به داشتن برادر ناتنی چون کیوان باید افتخار کرد یا نالید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیدانستم و نمیفمیدم و نمیتوانستم حس کنم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از ظهر کیوان به خانه امد با یک بسته کادویی که با کاغذ قمرز ارزان قیمتی بسته بندی شده بود من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که هنوز غرق در فکر بودم گوشه اتاقم کنم دیوار جنوبی مچاله شده بودم و سرم را بین پاهایمم گرفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بودمو اشک میریختم یاد حرف بابا افتاده بودم رکه میگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کیمیا وقتی گریه میکنی چشمات قرمز میشه قرمزیه سفیدی چشت به اون ابی خوشگلش نمیادا.....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخخخخخخخخخ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیوان وارد خانه شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کیمیا کیمیا اببجی کجایی؟ بیا برات یه هدیه دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در دل پوزخند زدم و با صدایی اهسته و گریه الود گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اینجام تو اتاقم بیا تو اتاق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو که هنوز داری گریه میکنی؟ باور کن برات لازم بود کیمیا حالال اشکاتو پاک کن ببین برات چی خرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-این چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو باید بازش کنی من که میدونم توش چیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برا منه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه برا عممه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بسته را با هیجان باز میکردمو اشک هایم را پاک مینموندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی؟ یه روپوش سفید پزشکی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب اره!!! خوشت نیومد؟ مگه نمیخوای تو ارایشگاه کار کنی؟ لباسات کثیف میشن اینو خریدم برا اون موقع

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرف هایش مانند زنگ بود از جایم بلند شدم و چشمانم را درشت و معصوم کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی چی کیوان تو چی گفتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-همون که شنیدی دیدم ماگه بری سر کار بهتر از اینه که بری ول بشی ولی باید محیطو ببینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی محابا خودم را در اغوشش رها کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وای کیوان دوستت دارم دوسستت دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و اون منو در اغوش گرفت و چند بار چرخاند و از روز بعد کار من در ارایشگاه شروع شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبح روز بعد در ارایشکاه بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قت قت شهین خانوم من کیمیا هستم اومدم برای کار اموزی و کار مبلغ اولیه رو هم که برای ثبت نامم خواست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۲:۰۵]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لینک کانال رو فروارد کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

@rrooommmaaannn

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۲:۰۸]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(13)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قت قت شهین خانوم من کیمیا هستم اومدم برای کار اموزی و کار مبلغ اولیه رو هم که برای ثبت نامم خواسته بودید با خودم اوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهین دستی به موهایش کشید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیا تو پولتم بذار رو میز اگرم لباس اوردی بپوش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کارهایی که گفت انجام دادم داشت زیر ابرو برمیداشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیا دختر بیا ور دستم و به دستم خوب نگاه کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من هم در دستش دقیق میشدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همانطور که کار میکرد گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببین بچچه از تخم و ترکه هر کی هستی باش این جا خراب بازی طعتیله ارایش گری که باش ارایش بد نمیکنی بدحجابی نمیکنی افتاد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله من خودم هیچ کدوم از این کارارو نمیکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوبه افرین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند روزی گذشت هم کار یاد میگرفتم هم کار میکردم سشوار میکشیدمو و بند مینداختم و زمینو تمیز میکردم از این که تو خونه و تو اون محیط نبودم راضی بود یه هفته ای گذشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یروز زنگ زدن از ارایشگاه و به مامانم گفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام خانوم خسته نباشین ما فردا دوتا عروس داریم شاید مجبور شیم کیمیا رو یکم دیر بفرستیم خونه اشکال نداره؟ اخه سرمون خیلی شلوغه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و مامان هم مخالفت نکرده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون روز واقعا روز سختی بود من قبل از غروب افتاب میرفتم خونه اما کار اون شب تا ساعت ۱۰ طول کشید من دیگه حسابی از پا افتاده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستم برم که شهین خانوم داد زد!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کجااااااااااااا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خونه دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو این تاریکی؟ تنها؟صبر کن پسرم داره میاد اینجا بگم تا دم خونه ببرتت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه بابا خیلی ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ناز نکن بهتره یه مرد تو این تاریکی همرات باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و چند لحظه بعد اون پسر پایین در بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من جلو ی در رفتم و سلام کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام خانومه.......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کیمیا هستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کیمیا خانوم خوشحالم از اشناییتون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و شما اقای؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-علی رضا هستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علی رضا..... همیشه اسم علی رو دوست داشتم دلم میخواست اگر پسری به دنیا اوردم اسمشو علی بذارم یا حد اقل اسم همسرم علی باشه علی رضا پسر شهین خانوم جوونه بیستو یکی دو ساله ای بود با چهره ی مردونه ی کاملا ایرانی موهای پرپشت و مشکی و چشم ها ی درشت و مژه های برگشته پوستی جو گندمی و بینی نسبتا جمع و جور و لب هایی زیبا.......قد و بالا دار و چهار شونه و تو پر و هیکلی وا گر بخوام از تیپش بگم اون موقع برای من وصف ناشدنی بود یا بهتر بگم خودم هم از دیدنش یکه خورده بودم واقعا بهش نمیومد پسر شهین خانوم باشه یا به شهین خانوم نمیومد همچین پسری داشته باشه و اصلا به علی رضا نمیخورد که بچه پایین شهر باشه اصلا با اون دکوپوز فکر میکردی بچه ی بالا شهره که البته همینم بود من غرق همین افکار بودم و شانه به شانه علی رضا راه میرفتم تا این که با صدای او به خود امدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کیمیا خانوم شما همیشه اینقدر ساکتید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله؟ نخیر فقط گاهی من بیشتر اهل حرف زدنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس چه قدر خوب میشه که اگه منو هم بهرمند کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخه راستش الان موضوعی برای حرف زدن ندارم شما بفرمایید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من؟ من از چی بگم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نمیدونم از همونی که توقع داشتید من حرف بزنم چون منم موضوعی برای صحبت نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب چطوره از خودمون بگیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رمان دختر خراب, [۳۰.۰۶.۱۶ ۰۲:۱۸]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پارت(14)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این جمله رو که میگفت من دقیقا منظورش را فهمیده بود یعنی هر کس نمی فهمید هم خر فهم میشد زیرا که جوری پر شیطنت به صورت و چشمهایم خیره شده بود که فهمیدم معجزه عشق درونم صورت گرفته....چه لذت بخش بود اولین عشششششششششششق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پس بازم شما شروع کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من من بیستو یک سالمه قراره لیسانسمو اینجا بگیرم و کارامو جور کردم که برای فوق لیسانس برم خارج از کشور............ممکنه برم المان شایدم فرانسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوه چه عالی این خیلی خوبه پس شما حسابی اهل درسید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مگه شما نیستید؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الان که همه دیپلومو میگیرن اونی موفقه که بخواد ادامش بده و من نمیدونم که میخوام چی کار کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بدیه پایینه شهر اینه که سنتی تر عمل میکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مگه شما بچه اینجا نیستید؟شهین خانوم که........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شهین خانوم با پدر من ازدواج کرد پدر من ادمی بود ببا وضع مالی عالی و اخلاق واقعا بد وقتی که من کوچیکتر بودم بابا مامانمو طلاق داد مهریش رو هم بخشید تا جونشو ازاد کنه و از زیر دست بابام و کتکاش بیاد بیرون و همین کارم کرد......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-و شما پیش پدرتون موندید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به ناچار اره اخه سرپرستیمو دادن بابام ولی از وقتی که ۱۸ سالم شده بین این خونه و اون خونه در رفت و امدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخی چه زندگی سختی داشتید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شما چی شما نمیخواید از خودتون بگید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا ولی راستش رسیدیم خونه ما تو این کوچست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب تادم منزلتون همراهیتون میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه اخه.......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-میفهمم میترسید پدرتون فکر بدی بکنه.......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه نه پدرم نیست برادرم یذره عصبیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-درک میکنم منم راضی نیستم شما اذیت بشین خوشحال شدم از اشناییتون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-منم همینطور خدانگهدار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خداحافظ ااا نه نه یه لحظه صبر کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و کاغد و قلمی از جیبش دراورد و شماره ای روی ان نوشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بفرمایید این شماره اتاقه منه نگران نباشید کسی جز خودم این خطو برنمیداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تامل شماره رو ازش گرفتم و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-منتظر تماست هستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سری تکان دادمو رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روزها پست سره هم میگذشت من همش فکر علیرضا بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوست داشتم به ش زنگ بزنم اما نمیشد هم میترسیدم هم ازش خجالت میکشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخه اون از همه لحاظ از من بالاتر بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از نظر سنی عقلی سطح تحصیل محل زندگی و.....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روم نمشد با اون رابطه داشته باشم همه فکر میکردم از اون پایین ترم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیوان دیگه وقته خدمتش رسیده بود من هر شب قبل خواب تصوره روزای بی کیوانو میکردمو با خوشحالی میخوابیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

البته فکر به علیرضا نمیذاشت این خوشحالی دووم بیاره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه هفته گذشته بود من احساس میکرد هر روز علاقه م به علیرضا بیشتر میشه با فکر کردن به ش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی هر روز زنگ زدن به ش برام سخت تر میشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدر به علیرضا فکر کرده بودم که دیگه به پسرا محل نمیذاشتم همه ش فکرم اون بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا اینکه یه روز ما تو ارایگاه کاره زیاد داشتیم مجبور شدم تا 9 بمونم شهین خانم که حواسش بود دیر وقته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفت امروز علیرضا میاد اینجا وایسا بگم بات بیاد وقتی گفت علیرضا میاد از خوشحالی بال دراوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی یهو گوشیه ارایشگاه زنگ خورد شهین خانم برداشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله بفرمایین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.