رمان طلسم تارادیس به قلم طیبه حیدرزاده
ضحای قصه ما یه کتابفروش سیاره، دنبال برادر دوقلوش، همه دخمه های شهر رو زیر پا میذاره، حتی به جنگ کارون زنگنه ای میره که دیو قصه ماست.
تار و پود قصه ضحا و کارون با عشق گره می خوره؟ یا طلسم کینه های از دل تاریخ اونها رو به قعر نابودی می کشونه؟
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
اسرا
در پارت 5900🙏💞💋
۲ هفته پیشاسرا
00ماه تولدتون نگفتیدهرماه میگوییم روزبدنیاامدنتون مبارک چونکه نویسنده به این کوشاامیدوارآمده 💞💋
۴ هفته پیشطیبه حیدرزاده | نویسنده رمان
مرسی عزیزم.
۴ هفته پیشاسرا
00خوب سندهامگه ضحاتوجنگل قربانی نکردند؟🙏😘💞
۱ ماه پیشطیبه حیدرزاده | نویسنده رمان
نه
۴ هفته پیش):
در پارت 1200خیلی پیچیدس
۱ ماه پیشالهه
در پارت 100من همیشه رمان های این نویسنده عزیز رو دنبال میکنم
۱ ماه پیشاسرا
در پارت 5500بلاخره حبیب دیدولی حقیقت یاتوهم؟🙏
۱ ماه پیشطیبه حیدرزاده | نویسنده رمان
حقیقته
۱ ماه پیشاسرا
در پارت 5300🙏طیبه خانم😘💞
۲ ماه پیشاسرا
00عالیه ممنون
۲ ماه پیشاسرا
00سلام طیبه خانم ایکاش این رمان هم مثل رمان حزین پارت آماده داشتید
۲ ماه پیشاسرا
00امیدوارم مادرتون سلامت بشن 🤲
۲ ماه پیشاسرا
00پس کارون چی شدالان ایناخوبن یابد🙏😘
۳ ماه پیشاسرا
در پارت 5000بیچاره ملکه بخاطره بچه اش چه دردهاندیده ممنون طیبه خانم 😘
۳ ماه پیشاسرا
در پارت 4900چرااین صداهاروضحاتاثیرنداره ولی خیلی صحنه وحشتناکی دیده ممنون طیبه بانو
۳ ماه پیشطیبه حیدرزاده | نویسنده رمان
داستان لو نمیدم...🤐😬
۳ ماه پیشاسرا
در پارت 4800چراکارون همه چیزمیدونه؟ممنون طیبه خانم😘
۳ ماه پیشطیبه حیدرزاده | نویسنده رمان
حالا
۳ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است
-
صفحه اینستاگرام نویسنده tayyaba_heidarzadeh
-
آیدی تلگرامی نویسنده ثبت نشده است
-
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
اسرا
در پارت 6000یعنی وقفه میفته 🙏💞⚘