رمان زروان
- به قلم م.مطلق
- ⏱️۵ ساعت و ۳۵ دقیقه
- 80K 👁
- 353 ❤️
- 169 💬
نازگل دختر زحمت کشی هست که باید خرج خواهراشو و مادرشو بده و میره خونه ی مردی به اسم طاها فرداد برای پرستاری بچه هاش که اتفاق هایی براش میافته ...
-و آشپز خونتون .
بزرگه تا خواست دهن باز کنه با جدیت گفتم : به هر حال من اینجا مشغول به کار میشم چه بخواین چه نخواین !
برگشتم به شریعتی گفتم : من قرارداد رو امضا میکنم ولی بدون ضامن و سفته و اینا
سری تکون داد :
-مشکلی نیست . فقط مشکلی ندارین ک بخواین تا چند هفته اینجا م*س*تقر بشین ؟
- چرا مشکل که هست . من نمیتونم شبا هم اینجا بمونم . همون دم غروب که میاین زحمت رو کم میکنم
- خب من نیستم و همینطور پدرشون ... یک هفته دیگه پدرشون میاد منم باید برای پروژه ای برم جنوب ایران و نیستم و کسی نیست مواظب بچه ها باشه . مشکلی نیست ؟ بازم
ازتون خواهش میکنم !
ای بابا .. حیف تو نیست با این قد اورانگوتانت با این قیافه مثل پری از من خواهش کنی
به بچه ها نگاه کردم ... چقدر به من بدبخت بخت برگشته ی بد یومن بد قدم دوباره بدبخت به توان 6 بد نگاه میکردن !!!!
یه لبخند شل و وارفته زدم و گفتم : باشه .. گفتین یه هفته به این شکل ؟
-البته که برادر بنده یه پرستار تمام وقت میخواد ولی گفت اگه نشد پولش هم نصف میشه
ای تو روح باباتون ! خوب ماشالله زرنگین ! فدا سرم ... میمونم !!! والااااا !!!!
دستامو به کمرم زدم :
-مثلا چقدر هست اصل پول ؟
- ماهی 12 میلیون تومن !
یا حضرت صبر ! یا نوح ! یا عصای موسی !! 12 تومنننننن ؟؟؟ ماههههههههههی ؟؟؟؟؟
-قبول میکنم مشکلی نیست .
مگه خر بودم که قبول نکنم
از حق نگذریم چقدر باید یارو پولدار باشه ؟!
چیییش ! پس چرا خونش اینجاست ؟
جواب همین سوالمم الان از یارو گرفتم
-فقط اینجا خونه ی بنده س . خونه ی برادرم جردن هستش
چجوری از محلاتی پاشم برم جردن ؟؟؟
ولی پولش واقعاااا عالی بود !! خدا خدا خدا ... همیشه لنگ من تو لنگه ! مرسی عه !
دوباره نگاهی به بچه ها انداختم
لبخند دندون نمای بیریخت کریهی زدم که سراشون یک متر رفت عقب تر و چشاشون به طور چندش ناکی بهم خیره شدن !
چشامو محکم بستمو اروم گفتم : میشه اسماتون رو بدونم ؟
همشون یهو بلند گفتن : نه !
ای نه و کوفت نه و حنااااق !
یکم جدی تر شدم :
-ببینین .. منم اگه تو سن شماها بودم به پرستار علاقه مند نمیشدم ! ولی شماها هم درک کنین که میتونیم کلی خوش بگذرونیم . میشه درک کنین ؟
دوباره بلند باهم :
-نه!
فکر کنم این عنتر خان پشت من داشت میخندید به بدبختی من .
اره خب بخند .. تو نخندی کی بخنده ؟!
پوفی کشیدم :
-حداقل اسم یکیتون رو .. شاید اخرش رو بگیرم به شجره نامتون هم رسیدم !
اون کوچیکه اروم اومد جلو و با لحن به شدت معصومی گفت : ایشه یه چیز بگم ؟
لبخندی زدم :
-اره عزیزم چرا که نه .
لبخند دندون نمایی زد و گفت : دیش دارم !
لبخندم یهو ماسید . ای تو ذاتت لعنت بچه !
-خب برو دستشویی
-تنهایی ایترسم
ای تف تو ذاتت بچه ! دیگه اورانگوتان که تو چاه توالت نیست که !
برگشتم ببینم این عموی ج*ی*گ*ر خوشگل زشت بیریخت بی مسئولیت خوش قد و بالای خوش هیکل بد بوی همه چیز تموم کجاست که دیدم نیست .
برگشتم یه نگاه به پسرا کردم .. احساس میکنم امتحان الهی شرکت کردم اینا هم داوراشن . خیلی ریز و موشکافانه بهم خیره شده بودن
یکیشون یه جوری خیره شده بود احساس کردم با مایو دو تیکه ی ویکتوریا سیکرته شبرنگ جلوش وایسادم . همچییییین عمیق زل زده بود اصلا ... نابود شدم !
نچی زیر لب گفتم : خب من اول اسمتو بدونم بعد میبرمت دستشویی
سرشو تکون داد و اروم گفت : ایتین
ها ؟؟؟؟؟ ایتین ؟؟؟ این اسم ماله هایتیه یا جیبوتی ؟؟؟
چشام شد اندازه گلابی فکر کنم که پسر بزرگه با یبسیت تمام گفت : متین .. کلماتی که اولش م باشه رو نمیتونه خوب بگه به جاش از ا استفاده میکنه .
سرمو تکون دادم و گفتم : هاااااا !
بعد برگشتم رو به متین و گفتم : من اجازه دارم با شما بیام دستشویی ؟
خندید .. عزیزم چقدر بامزه میخندید
-اره .. بیا نشونت بدم .
دستمو گرفت ... مجبور بودم قدمو کوتاه کنم و باهاش راه برم فسقلی رو
darya
00من دوسش داشتم، خوشم اومد که خوندمش، قشنگ بود،
۲ ماه پیشسودا
00مردی که برای بچش پرستار پیدا میکنه
۳ ماه پیشالسانا
00عاااالی بود
۵ ماه پیششیرین
00رمان خیلییی خوب و متفاوتی بود
۶ ماه پیشعاطفه
00متوسط رو به پایین بود.ولی خسته نباشی نویسنده ی عزیز
۷ ماه پیشhasti
00عالیههههههه ادامشو بنویسین لطفا واقعا تو خما ری موندیم
۷ ماه پیشVafa
00ادامه نداره
۷ ماه پیشVafa
00سلام نویسنده عزیز میشه ادامش رو بنویسید بخدا تو خماری گذاشتی ما را 🙏🙏🙏🦶
۷ ماه پیشزهرا
00عالی بود کلی خندیدم مرسی نویسنده عزیز امید وارم همیشه با این رمانایه طنزو جالب که کلی ادمو از مشغله زندگی دور منکنه بنویسی
۹ ماه پیشآرتین
00بهترین رمانی که خوندم همین بود دم نویسندش گرم
۱۰ ماه پیشتیتی
00سوتی زیاد داشت ولی موضوع رمان قشنگ بود. تشکرازنویسنده گرام
۱۰ ماه پیشیاسی
00رمان خیلی قشنگی بود مثل بقیه رمانا زیاد کلیشه ای نبود و در کل خیلی قشنگ بود
۱ سال پیشپری
20با اینه باره چهارمه میخونم ولی بازم آدم از خوندش سیر نمیشه رمان قشنگی بود
۱ سال پیشیاسی
10عالیییی
۱ سال پیش
ممد
00عالی واقعا با خوندنش اذت بردم