رمان زروان
- به قلم م.مطلق
- ⏱️۵ ساعت و ۳۵ دقیقه
- 87.1K 👁
- 366 ❤️
- 183 💬
نازگل دختر زحمت کشی هست که باید خرج خواهراشو و مادرشو بده و میره خونه ی مردی به اسم طاها فرداد برای پرستاری بچه هاش که اتفاق هایی براش میافته ...
-و آشپز خونتون .
بزرگه تا خواست دهن باز کنه با جدیت گفتم : به هر حال من اینجا مشغول به کار میشم چه بخواین چه نخواین !
برگشتم به شریعتی گفتم : من قرارداد رو امضا میکنم ولی بدون ضامن و سفته و اینا
سری تکون داد :
-مشکلی نیست . فقط مشکلی ندارین ک بخواین تا چند هفته اینجا م*س*تقر بشین ؟
- چرا مشکل که هست . من نمیتونم شبا هم اینجا بمونم . همون دم غروب که میاین زحمت رو کم میکنم
- خب من نیستم و همینطور پدرشون ... یک هفته دیگه پدرشون میاد منم باید برای پروژه ای برم جنوب ایران و نیستم و کسی نیست مواظب بچه ها باشه . مشکلی نیست ؟ بازم
ازتون خواهش میکنم !
ای بابا .. حیف تو نیست با این قد اورانگوتانت با این قیافه مثل پری از من خواهش کنی
به بچه ها نگاه کردم ... چقدر به من بدبخت بخت برگشته ی بد یومن بد قدم دوباره بدبخت به توان 6 بد نگاه میکردن !!!!
یه لبخند شل و وارفته زدم و گفتم : باشه .. گفتین یه هفته به این شکل ؟
-البته که برادر بنده یه پرستار تمام وقت میخواد ولی گفت اگه نشد پولش هم نصف میشه
ای تو روح باباتون ! خوب ماشالله زرنگین ! فدا سرم ... میمونم !!! والااااا !!!!
دستامو به کمرم زدم :
-مثلا چقدر هست اصل پول ؟
- ماهی 12 میلیون تومن !
یا حضرت صبر ! یا نوح ! یا عصای موسی !! 12 تومنننننن ؟؟؟ ماههههههههههی ؟؟؟؟؟
-قبول میکنم مشکلی نیست .
مگه خر بودم که قبول نکنم
از حق نگذریم چقدر باید یارو پولدار باشه ؟!
چیییش ! پس چرا خونش اینجاست ؟
جواب همین سوالمم الان از یارو گرفتم
-فقط اینجا خونه ی بنده س . خونه ی برادرم جردن هستش
چجوری از محلاتی پاشم برم جردن ؟؟؟
ولی پولش واقعاااا عالی بود !! خدا خدا خدا ... همیشه لنگ من تو لنگه ! مرسی عه !
دوباره نگاهی به بچه ها انداختم
لبخند دندون نمای بیریخت کریهی زدم که سراشون یک متر رفت عقب تر و چشاشون به طور چندش ناکی بهم خیره شدن !
چشامو محکم بستمو اروم گفتم : میشه اسماتون رو بدونم ؟
همشون یهو بلند گفتن : نه !
ای نه و کوفت نه و حنااااق !
یکم جدی تر شدم :
-ببینین .. منم اگه تو سن شماها بودم به پرستار علاقه مند نمیشدم ! ولی شماها هم درک کنین که میتونیم کلی خوش بگذرونیم . میشه درک کنین ؟
دوباره بلند باهم :
-نه!
فکر کنم این عنتر خان پشت من داشت میخندید به بدبختی من .
اره خب بخند .. تو نخندی کی بخنده ؟!
پوفی کشیدم :
-حداقل اسم یکیتون رو .. شاید اخرش رو بگیرم به شجره نامتون هم رسیدم !
اون کوچیکه اروم اومد جلو و با لحن به شدت معصومی گفت : ایشه یه چیز بگم ؟
لبخندی زدم :
-اره عزیزم چرا که نه .
لبخند دندون نمایی زد و گفت : دیش دارم !
لبخندم یهو ماسید . ای تو ذاتت لعنت بچه !
-خب برو دستشویی
-تنهایی ایترسم
ای تف تو ذاتت بچه ! دیگه اورانگوتان که تو چاه توالت نیست که !
برگشتم ببینم این عموی ج*ی*گ*ر خوشگل زشت بیریخت بی مسئولیت خوش قد و بالای خوش هیکل بد بوی همه چیز تموم کجاست که دیدم نیست .
برگشتم یه نگاه به پسرا کردم .. احساس میکنم امتحان الهی شرکت کردم اینا هم داوراشن . خیلی ریز و موشکافانه بهم خیره شده بودن
یکیشون یه جوری خیره شده بود احساس کردم با مایو دو تیکه ی ویکتوریا سیکرته شبرنگ جلوش وایسادم . همچییییین عمیق زل زده بود اصلا ... نابود شدم !
نچی زیر لب گفتم : خب من اول اسمتو بدونم بعد میبرمت دستشویی
سرشو تکون داد و اروم گفت : ایتین
ها ؟؟؟؟؟ ایتین ؟؟؟ این اسم ماله هایتیه یا جیبوتی ؟؟؟
چشام شد اندازه گلابی فکر کنم که پسر بزرگه با یبسیت تمام گفت : متین .. کلماتی که اولش م باشه رو نمیتونه خوب بگه به جاش از ا استفاده میکنه .
سرمو تکون دادم و گفتم : هاااااا !
بعد برگشتم رو به متین و گفتم : من اجازه دارم با شما بیام دستشویی ؟
خندید .. عزیزم چقدر بامزه میخندید
-اره .. بیا نشونت بدم .
دستمو گرفت ... مجبور بودم قدمو کوتاه کنم و باهاش راه برم فسقلی رو
زینب
0رمان قشنگی بود نه که عالی و بی نقص باشه ها ن ولی رمان خوبی بود نویسنده هم خسته نباشه من معمولا رمان زیاد میخونم واسه همین اکثر رمان ها واسم خز هستن و تکراری و یا جذبم نمیکنن ولی این رمان متفاوتی بود و توصیه میکنم که ارزش خوندن رپ داره
۱ ماه پیشazin
1با اینکه رمان در سطح عالی نبود اما ارزش خوندن داشت من با لحظه لحظه ی این رمان انس گرفتم و واقعا تک تک کلمات این رمان برام دوست داشتنی بود خسته نباشید 🌸
۲ ماه پیشعباسی
0رمان خوبی بود ،خسته نباشید
۳ ماه پیشدختری بنام آرشا
0من دختر رکیم از نظر من منی که رمان زیاد می خونم اونقدرا هم به چشمم این رمان جذاب نبود نمی گم بد بود چون خوب بود ولی عالی نبود بین بد و خوب متوسط ارزش خوندنو داره و دست گلت درد نکنه نویسنده جان
۳ ماه پیشمانا
0خیلی قشنگه و بی نظیرهههه حتما بخونید
۳ ماه پیشHadiseh
1اولش که شروع کردم از روی بیکاری بود با خودم گفتم اینم مثل بقیه رمانای این مدلی دختره میره پرستار بچه ها میشه مردِ یک مرد همه چیییی تموم مغرور که زنش الکی بهش خیانت کرده ولی بعد دیدم خیلیییی فرق داره و آدم و جذب میکنه کاش طولانی تر بود یا فصل 2 داشت واقعا ارزش خوندن و داره. عالییییییی
۴ ماه پیشسارینا
0عزیزانی که میخوان بیشتر درباره. خلاصه داستان بدونن بگم که همون پرستار یعنی نازگل میره خونه طرف و از ۶ پسر قد و نیم قد مراقبت میکنه و مهر بچها ب دلش میشنه بابای بچها ی آدم کر و لاله که تازگیا با لکنت حرف میزنه ی پام نداره و مصنوعیه،، یکمی هم بچس انگار ک دختره خب بعد پسره و بچها عاشق دختره میشه آخر ا
۴ ماه پیشسارینا
0اما خب خوندنش ضرری نداره چون خوب بود🌸
۴ ماه پیشسارینا
1متوسط بود از نظرم از قسمت ۶ ۷ به بعد دیگه ادامه ندادم اولاش باحال بود اما بعد کم کم هیجانش افتاد.. ولی خب قلم نویسنده خوب بود ممنون از نویسنده عزیز ❤️❤️❤️🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۴ ماه پیشمینو
1کاش نویسنده ی این رمان فصل دوم و هم بنویسه، خیلی خیلی از این دمان خوشم میاد... مخصوصا میخوام بدونم ویهان چی میشه بردیا چه طور میشه زندگیش و صد البته از طاها و نازگل بیشتر میخوام بدونممم😭🥲
۵ ماه پیشفرشته رادمنش
0عالییییییی محشرررررررر بینظیرررررررر دست نویسنده درد نکنه عالیییی بود😊🩷
۵ ماه پیشماهک
1دوست داشتم قشنگ بود
۷ ماه پیشسانای
1زیبا بود.رمان های کمی هستن که مثل این رمان شخصیت های اصلیشو واقعیتر نشون بده و بدون هیچ کمو کاست و ایرادی نباشن.
۸ ماه پیشممد
0عالی واقعا با خوندنش اذت بردم
۱۰ ماه پیش
محدثه
0خوب بود داستان قشنگی داشت دختر وپسر داستان هرکدوم نقص های خودشون رو داشتن و هیچ کدوم بی عیب نبودن من خودم خسته شده بودم از نقش هایی که دختر داستان یه زیبای بی همتا بود وپسر داستان هم همه چی تموم بود این رمان کمی متفاوت بود ومن خوشم اومد به نویسنده خسته نباشید میگم