رمان زروان به قلم م.مطلق
طراحی و صفحه آرایی: رمان فوریو
ژانر : #عاشقانه #طنز
خلاصه :
نازگل دختر زحمت کشی هست که باید خرج خواهراشو و مادرشو بده و میره خونه ی مردی به اسم طاها فرداد برای پرستاری بچه هاش که اتفاق هایی براش میافته ...
---------------
تو گرمای تابستون داشتم هلاک میشدم . ماشالله مترو هم که هیچوقت یه صندلی خالی نصیب ما نمیشه . به در مترو تکیه زده بودم و به تیکه روزنامه ی کنده شده ی همشهری نگاه
میکردم
برای بار سوم به اگهی خیره شدم، پرستار تعدادی بچه، آشپزی و دارای مدرک لازمه و اینا میخواست . خدایا یعنی برای بار اوله میبینم یه جا به انگشتان پر هنرم نیازمنده . یعنی حال میکنم اینجا هم برم بگن نه ... سابقه ی سرآشپزی رستوران البرز و فوق لیسانس روانشناسی کودک ... دیگه واقعااا چی میخوان ؟
همین که در مترو باز شد یه ایل ادم ریخت تو
یا صاحب مترو ! چه وضعیه اخه ؟؟؟
از مترو که اومدم بیرون به مهناز زنگ زدم که بعد از سه بوق برداشت :
-باز چی شده ؟
- ای مرده شورتو ببرن که من بخاطر دانشگاه ازاد خانوم مجبورم برم پرستاری بکنم
- ب*و*س ارتیستی رو گونت خواهرم ! کار که عیب نیست ؟! هست ؟؟
- راست میگی خودت کار کن ورپریده .
- نه دیگه شما پیشکسوتی شما باس پیش قدم شی
- گربه ی نیر خانوم چنگ بزنه به صورتت نسناس ... کجایی حالا ؟
- کجا باشم ؟ خیاط خونه م .
- باریکلا دوخت و دوزم میکنی؟
- نه با ندا نشسته بودیم حرف میزدیم . حالا رفتی سر کارش؟
- نه بابا دارم میرم .ونکه . پیرم در اومد تو این مترو بابا . ببین برام دعا کن این یکی ردیف شه . دیگه حله ...
- دعا کنم چی به من میرسه ؟
- ای ... لعنتی ... سگ خور واسه توام یه چی میگیرم با اولین حقوقم .
- جوشن کبیر یا زیارت عاشورا ؟
- تو فاتحه شو بخون بقیه ش رو خدا کریمه !
- باشه جونی ... گلی حواست به خودت باشه یه وقت اگهیه مسخره نباشه بخوان بریزن سرت یه بلایی سرت بیارنااا
- تو خوش رگ بودی قبلا اینو میگفتی نه الان که یه خیابون بیشتر نمونده
- خبه حالا
- مواظب خودت باش
- باشه بابای
گوشیو قطع کردم . ای خاک تو سر من با این وضعیت اسفناک زندگیم
محله ی باکلاسی بود
پلاکشون رو پیدا کردم و واحد ۸ رو دیدم . زنگشون رو زدم که صدای مردی اومد : بله ؟
-خسته نباشید، بابت آگهیتون مزاحم شدم
- بفرمایید طبقه ی چهارم
در رو باز کرد و من وارد آپارتمان شدم . ای بخشکی شانس ! گفتم الان عمارت میبینم
سوار اسانسور شدم و تو آیینه یکم سر و وضعم رو درست کردم و عطر بیکم رو برای بار شصتم به خودم زدم
نفسی کشیدم و دعایی خوندم و زنگ در رو زدم
یه مرد با یه پیرهن با یه شلوار پارچه ای در رو باز کرد و بفرماییدی گفت
یه خونه ی بزرگ و نسبتا دوبلکس چون برای آشپزخونه پله میخورد
با یه نگاه فهمیدم ۵ تا خواب داره و یه سالن و اشپزخونه ی بزرگ
سوتی زیر لب زدم که یارو گفت : بفرمایید تو اتاق منم الان میام
به دستش نگاه کردم و رد دستش که اتاقی رو نشون میداد رو گرفتم و رفتم تو اون اتاق رو یه صندلی رو به میز کار نشستم
بعد از یه ربع یارو با سه تا برگه اومد
یا بسم الله !
میخواد امتحان بگیره ؟
نشست پشت میز و عینکشو زد به چشمش
-ببخشید خانوم ِ ؟
- نازگل حبیبی هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بله خانوم حبیبی ... من یه فرم پر میکنم شما جواب سوالای منو بدید لطفا بعدا در مورد همه چی صحبت میکنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله، چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اینکه من و اون خونه تنها بودیم میترسیدم ... ولی خدا رو شکر هم تو کیفم پاشنه کفش بود هم اسپری فلفلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وضعیت تعهد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مجرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سن ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-۲۸ سال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه نگاه بهم کرد و دوباره سرشو زیر انداخت ! هه فکر کردی همه سن بالا ها مثه خودت پیرن ؟ خوشگل ندیده . ولی ناموس چرا پیر نمیزد ؟! نکنه فکر کرده ترشیدم ! ترشیدم ؟؟ واه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواه ... همه دخترا 30 سالگی تازه به فکر ازدواج می افتن ! والا !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تاریخ تولد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتاریخ تولدمو گفتم و شماره شناسنامه و کد ملی و اینا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب ببینین خانوم حبیبی ... من برادرم هنوز اینجا نیست ولی شما مسوئلیت شش تا پسر رو باید به عهده بگیرین ... پدرشون هم فعلا جایی هستن .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینکه اینو گفت قلبم درد گرفت ! شش تا پسررررررررررررررر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو جیبوتی هم دیگه کسی 6 تا بچه نمیاورد ! بابا لامصب وسط این شب جمعه هات یه فاصله مینداختی ! یکم جلوگیری ! این قرص ضدبارداری رو واسه چی ساختن خب ؟؟؟؟ واسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوش گرفتن که نساختن ! واه واه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعموشون که اینقدر ج*ی*گ*ره .. دیگه باباش چیه ؟ کنیز میگفت مردا از سی تا 40 جذاب ترین نوع خودشون رو دارن . نکنه 50 سالش باشه ؟ وییییییی ! نازگل بدبخت شدی .. میفهمی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدبخت !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاب دهنمو با صدا قورت دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مدرکتون چیه خانوم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- من فوق لیسانس روانشناسی کودک هستم با معدل ۱۹
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورتش انگار خندید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمدرک رو جلوی روش گذاشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سابقه ی کار دارین ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- یه مهد کودک بوده و یه رستوران
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- عالیه ! ببینین حقوقی که من براتون در نظر گرفتم که جای چک و چونه هم هست ماهی ۶ میلیون تومنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیا ابرفرضضضضض !!!!!!!!! من فکر نکرده میگم اره !!!!! تو البرزم بهم اینقدر نمیدادن !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شما با کار تمام وقت اینجا مشکل دارین ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ببینین من تنها اینجا نیستم . خانواده م هم هستن بالاخره .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ببینین ... هر پرستاری با بچه های برادر من نمیسازه خانوم ! و اینکه در مورد اشپز، فعلا سه ماه باشین و بعدش خود اشپزم میاد از سفرش و میمونه همون حقوق ولی فقط پرستار بچه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چند ساعت ممکنه وقت منو بگیره اقای محترم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- از صبح تا غروب بازم .. روی موندن فکر بیشتری کنین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مشکلی نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- قبوله ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- قبلش باید با بچه ها اشنا بشم و گرنه قبول نمیکنم کار رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- برای فردا ساعت ۳ بعد از ظهر تشریف بیارین همین ادرس با بچه ها اشنا بشین اگه مشکلی نبود من بنویسم قرارداد رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ممنون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از خداحافظی همین که از در رفتم به خودم لعنت فرستادم که چرا اصلا به قیافه ی یارو دقت نکردم ؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنزدیکای سه ی ظهر بود رسیدم خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه اوضاعی بود خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپری و منیژه داشتن لباس میشستن که با دیدن من بلند شدن :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام آبجی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب بهشون خیره شدم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام، چه خبره ؟ واسه چی لباس میشورین ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مامان گفت آبجی . آخه آبجی کنیز هم اومده اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- کیا خونه ن ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مامان و کنیز و مهناز و گلرو و ما دوتا آبجی .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- پس زهره کجاس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آبجی زنگ زد گفت کارش طول میکشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزیر لب در حالی که میرفتم داخل گفتم : معلوم نیست کدوم گوری کار پیدا کرده که حالا طول میکشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرخونه که نگم ماشالله ... یه دست مینداختی لای درزش باز میشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر کوبیده شد به چارطاق که کنیز و مهناز و گلرو و مامان از جاشون پریدن و به من خیره شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز ادامسشو باد کرد و گفت : مبارک باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچپ چپ نگاش کردم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فعلا فاتحه ت وبالمو نگرفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان چیشی کرد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وا مادر قبول نکردنت ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- من قبول نکردم هنوز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز تا خواست حرف بزنه با چپ چپ گفتم : تو که باز اینجایی !! والا ما تو رو شوهر دادیم که از اینجا بری نه اینکه با دوتا بچه بیای اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگلرو نگاهی بهم کرد که موهاشو بهم ریختم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-احوال خانوم دکتر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زد خواهرک بیچارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز مثل مامان چیشی کرد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو باید پسر میشدی نازگل . جواد رفته عسلویه . منم که با اون مامان فولاد زره و خواهر عجوزه ش نمیسازم که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلیوان ابی خوردم و لیوان رو توی سینک شستم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خبه خبه . حتما پس فردا میخواد بهت بگه ۴ تا دیگه هم بزا .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اره والا خواهر از اینا هیچی بعید نیست ! تو کارت چی شد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباسامو عوض کردم و در حالی که آویزونشون میکردم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حقوقش خوبه، یعنی خیلی خوبه .. مسیرش هم با مترو خوبه ولی ... یارو زن مرده س یا طلاقی نمیدونم .. حتی خودشم نبود داداشش بود! شایدم دروغ گفته داداششم ... ناموسا" خیلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irج*ی*گ*ر بود! ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز چشاشو توی کاسه چرخوند :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ابجی .. لنگت یه جا دیگه لُنگ شده ... بنال خواهر بنال !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوست لبمو کندم و انگشاتمو طبق عادت تو هم گره زدم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-6 تا پسر داره !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچایی تو گلوی گلرو پرید و کنیز داد زد : ۶ تاااا ؟؟؟؟ مگه چند سالشه یارو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب گفتم : جوون میزد ! البته داداشش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز با یه لحنی گفت : پنجاه بابا بیبی فیس میزنه .. البته داداشش !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگلرو اداشو در اورد که مامان زد به ساق پام و گفت : تو چی گفتی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-گفتم من اول باید بچه هاتون رو ببینم . نکنه یهو پسراش ۱۸ به بالا باشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز خندید : خواهرم ۲۸ سالته . بعد 18 به بالا پرستار میخواد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز گفت : وییییی الان به دختر ۶ ساله رحم نمیکنن ! والا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگلرو اروم گفت :حالا حقوقش چند هست ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسری تکون دادم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-۶ میلیون با چک و چونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو دیدم همشون چشاشون ورقلمبید ... یا عصای موسی ! سکته نکنن یهو ؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان و کنیز و مهناز خیز برداشتن و با تعجب گفتن :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-۶ میلیووووون ؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوهومی گفتم که مامان نگام کرد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-قبول کن مادر !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز اخم کرد به مامان :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نخیر مادر من ... چرا ادم نمیشی شما ؟ بحث دخترته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخندی زدم و گفتم : کنیز این حرفا تاثیر نداره، مامان داره به این فکر میکنه با کل این ۶ تومن پسر علاف معتادشو ترک بده زن بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تهدید به مامان که با ترش رویی بهم نگاه میکرد گفتم : قبولم بکنم یه دویستیشم تو روی پسرت تف نمیکنم . کل زندگیمون رو همون پسرت به باد داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب به پسرا که به قد خط شده بودن نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسلام کردم که با اخم سلام کردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزرگاشون ۱۳ سالشون بود و دوقلو بودن یکیشون ۱۰ ساله بود، یکی ۸ ساله و یکی ۷ ساله و آخریشون هم که با اخم خیلی بامزه ای که بهم نگاه میکرد ۴ ساله بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون مرده هم که باهاش مصاحبه کردم وحالا فهمیده بودم فامیلیشون فرداد بود گفت : اینم پسرای برادر بنده خانوم حبیبی .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم مثل اونا اخم کردم و خیلی جدی صدامو کلفت کردم و رو بهشون گفتم : راضیین من بشم پرستارتون ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچکدوم هیچی نگفتن فقط کوچیک ترینشون با ذوق گفت : و آبشز ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها با اخم بهش نگاه کردن که دوباره اخم کرد و سینه شو داد جلو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-و آشپز خونتون .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزرگه تا خواست دهن باز کنه با جدیت گفتم : به هر حال من اینجا مشغول به کار میشم چه بخواین چه نخواین !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم به شریعتی گفتم : من قرارداد رو امضا میکنم ولی بدون ضامن و سفته و اینا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسری تکون داد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مشکلی نیست . فقط مشکلی ندارین ک بخواین تا چند هفته اینجا م*س*تقر بشین ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چرا مشکل که هست . من نمیتونم شبا هم اینجا بمونم . همون دم غروب که میاین زحمت رو کم میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب من نیستم و همینطور پدرشون ... یک هفته دیگه پدرشون میاد منم باید برای پروژه ای برم جنوب ایران و نیستم و کسی نیست مواظب بچه ها باشه . مشکلی نیست ؟ بازم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازتون خواهش میکنم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای بابا .. حیف تو نیست با این قد اورانگوتانت با این قیافه مثل پری از من خواهش کنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه بچه ها نگاه کردم ... چقدر به من بدبخت بخت برگشته ی بد یومن بد قدم دوباره بدبخت به توان 6 بد نگاه میکردن !!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه لبخند شل و وارفته زدم و گفتم : باشه .. گفتین یه هفته به این شکل ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-البته که برادر بنده یه پرستار تمام وقت میخواد ولی گفت اگه نشد پولش هم نصف میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای تو روح باباتون ! خوب ماشالله زرنگین ! فدا سرم ... میمونم !!! والااااا !!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستامو به کمرم زدم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مثلا چقدر هست اصل پول ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ماهی 12 میلیون تومن !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیا حضرت صبر ! یا نوح ! یا عصای موسی !! 12 تومنننننن ؟؟؟ ماههههههههههی ؟؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-قبول میکنم مشکلی نیست .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگه خر بودم که قبول نکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز حق نگذریم چقدر باید یارو پولدار باشه ؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچیییش ! پس چرا خونش اینجاست ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجواب همین سوالمم الان از یارو گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فقط اینجا خونه ی بنده س . خونه ی برادرم جردن هستش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچجوری از محلاتی پاشم برم جردن ؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی پولش واقعاااا عالی بود !! خدا خدا خدا ... همیشه لنگ من تو لنگه ! مرسی عه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره نگاهی به بچه ها انداختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند دندون نمای بیریخت کریهی زدم که سراشون یک متر رفت عقب تر و چشاشون به طور چندش ناکی بهم خیره شدن !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشامو محکم بستمو اروم گفتم : میشه اسماتون رو بدونم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمشون یهو بلند گفتن : نه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای نه و کوفت نه و حنااااق !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم جدی تر شدم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببینین .. منم اگه تو سن شماها بودم به پرستار علاقه مند نمیشدم ! ولی شماها هم درک کنین که میتونیم کلی خوش بگذرونیم . میشه درک کنین ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره بلند باهم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکر کنم این عنتر خان پشت من داشت میخندید به بدبختی من .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاره خب بخند .. تو نخندی کی بخنده ؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوفی کشیدم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حداقل اسم یکیتون رو .. شاید اخرش رو بگیرم به شجره نامتون هم رسیدم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون کوچیکه اروم اومد جلو و با لحن به شدت معصومی گفت : ایشه یه چیز بگم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زدم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره عزیزم چرا که نه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند دندون نمایی زد و گفت : دیش دارم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندم یهو ماسید . ای تو ذاتت لعنت بچه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب برو دستشویی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تنهایی ایترسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای تف تو ذاتت بچه ! دیگه اورانگوتان که تو چاه توالت نیست که !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم ببینم این عموی ج*ی*گ*ر خوشگل زشت بیریخت بی مسئولیت خوش قد و بالای خوش هیکل بد بوی همه چیز تموم کجاست که دیدم نیست .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم یه نگاه به پسرا کردم .. احساس میکنم امتحان الهی شرکت کردم اینا هم داوراشن . خیلی ریز و موشکافانه بهم خیره شده بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکیشون یه جوری خیره شده بود احساس کردم با مایو دو تیکه ی ویکتوریا سیکرته شبرنگ جلوش وایسادم . همچییییین عمیق زل زده بود اصلا ... نابود شدم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنچی زیر لب گفتم : خب من اول اسمتو بدونم بعد میبرمت دستشویی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو تکون داد و اروم گفت : ایتین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irها ؟؟؟؟؟ ایتین ؟؟؟ این اسم ماله هایتیه یا جیبوتی ؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشام شد اندازه گلابی فکر کنم که پسر بزرگه با یبسیت تمام گفت : متین .. کلماتی که اولش م باشه رو نمیتونه خوب بگه به جاش از ا استفاده میکنه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو تکون دادم و گفتم : هاااااا !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد برگشتم رو به متین و گفتم : من اجازه دارم با شما بیام دستشویی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید .. عزیزم چقدر بامزه میخندید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره .. بیا نشونت بدم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو گرفت ... مجبور بودم قدمو کوتاه کنم و باهاش راه برم فسقلی رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای خدا این روزو براتون نیاره که بچه دستتون رو بگیره بعد بره دستشویی براتون شعرم بخونه . اخ اخ !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دستشویی که اومدیم بیرون یه گوشه نگهش داشتم و اروم گفتم : ببین متین .. الان داداشات با من خوب نیستن .. شایدم حق دارن ولی منم حق دارم چون قراره یه مدت کوتاه یا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند باهاتون زندگی کنم . الان تو بهم نشون دادی که خیلی بزرگ و مرد و عاقلی که اسمتو بهم گفتی . میتونی کمکم کنی که بتونم اسم داداشاتو یاد بگیرم نه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو محکم تکون داد و گفت : اره اطمئنم باش ایتونم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زدم و موهای کوتاه خرمایش رو بهم ریختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره رفتم جلوی پسرا که متین خیلی جدی گفت : هیشکدومتون ارد نیستین که اسماتون رو بگین .. ایترسین !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنده م گرفته بود از ژستش . چقدر بچه ی شیرینی بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکیشون که 7 سالش بود سریع بلند شد و با دستپاچگی گفت : نه کی گفته ؟ من نمیترسم . اسمم میگم ولی .. ولی اول باید اون اسمشو بگه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسرای دیگه هم سرشون رو به نشونه ی موافقت تکون دادن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زدم و گفتم : اها الان گرفتم مشکل چیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه یه مبل اشاره کردم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میتونم بشینم اقایون ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزرگترینشون گفت اره .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیر سرم 8 سال درس خوندم پس واسه چی ؟! یوهاهاها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستم روی مبل و خیلی اروم و با طمانینه گفتم : خب اسم من نازگل .. من 28 سالمه و هنوز ازدواج نکردم . بعد بگم بهتون که یه مدت سرآشپز اصلی یه رستوران بودم تا اینکه طرح
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتفکیک جنسیتی زدن من و یه سری خانوم رو بیرون کردن .. خلاصه .. یه مدت مربی مهد بودم یه مدت منشی یه مدت تو بستنی فروشی یه مدت تو کیک فروشی و بیگیر تا اخرش ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامروز هم اومدم تا یه مدت اینجا کار کنم .. پیش شماها ! بعد من کلی براتون برنامه های خوب خوب چیدم حالا میتونم با شماها اشنا شم ؟ ایا ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسکوت بلند بالایی حکم فرما شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدومیشو بلند تر ختم کن !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزرگه با صدای دو رگه ای که مشخص بود ماله بلوغه گفت : من بزرگترینم و اسمم دانیاله ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irب*غ*ل دستیش که کمی شبیهش بود گفت : منم قل دانیال اسمم دانیاره .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا لبخند اروم گفتم : چه اسماتون قشنگه و بهتون میاد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکیشون لبخند زد اون یکی تفشم سمتم نیفتاد ! ای خدا .. لَنگم به لُنگت بند اخه این چه کاریه با ما میکنی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسر سومی خیلی خجالتی بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای بابا ... حالا بیا ناز اینو بکش ! تو کل عمر دخترونگیم یه بارم ناز ما رو نکشیدن . تو بچگیم اگه ناز میکردیم با تریلی 12 چرخ 30 بار از رومون رد میشدن .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir10 سالش بود ولی خیلی خجالتی بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاروم گفت : اسم من باربده .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهش لبخندی زدم و به ب*غ*لیش نگاه کردم که یه لباس بتمن شکل پوشیده بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو نقاب روی سرش رو گذاشت رو صورتش و دوید سمتم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیا عصای موسی ! یا قنداق عیسی ! یا تک تک حیوونای کشتی نوح !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمردم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازومو گرفت به مشتو با صدایی که کلفت کرده بود گفت : دیش .. منم بردیام .. دیش دیشششش .. بمییییر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه مشت مثلا خیلی خفن زد که خیلی جدی بازومو گرفتم و بغض کردم و رو بهش گفتم : هم اسمت قشنگه هم لباست ... دستم پاره شد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید که از خنده ش خنده م گرفت و موهاشو بهم ریختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه پسری که داشت کارتون تام و جری میدید و گه گداری اب بینیشو با استینش پاک میکرد نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمتین رفت سمتش و اروم صداش زد که سمت من برگشت .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دیدن چشماش یه لحظه کرک و پرم ریخت ! چشماش رنگاش باهم فرق داشت .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبینیشو کشید بالا و با صدای تو دماغی گفت : هان ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانیال گفت : مودب باش . هان چیه به یه خانوم میگی ! بابا بهت چی یاد داده ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو کج کرد و خیلی ملوس گفت : ژانم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنده م گرفت بود ! ای تو اون ذات باباتون که اینقدر فعال بوده !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اسمت چیه عزیز نازگل ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آرات .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزبونش میگرفت ! توک زبونی بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آراد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو اروم تکون داد و دوباره برگشت سمت تلویزیون .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاه به ساعت کردم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباید میرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب بچه ها خیلی خوشحال شدم . من فردا وسایل هامو میارم که دیگه باهم کلی عشق و حال کنیم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سمت دانیال و دانیار و باهاشون خیلی مردونه دست دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباربد و بردیا رو اروم ب*و*سیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمتین و آراد هم که کلا دلم غنج رفته بود واسشون هر دوشون رو محکم ب*و*سیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدم در بودم که همشون باهم گفتن : خدافظ نازگل .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند و چشمکی حواله شون کردم و در رو بستم که سینه به سینه ی عموی ج*ی*گ*رشون شدم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجون .. به به ! دست تقدیر دستت درست .. کاش عین این فیلما می افتادم تو ب*غ*لش مثلا . یا غش میکردم .. یا چشای چپمو میدید عاشقم میشد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خانوم حبیبی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ب..بله ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- صداتون کردم چندبار نشنیدید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببخشید .. کاری داشتین ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- میخواستم بدونم رابطتون با بچه ها ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- فعلا خوب بوده . من بلدم کارمو انجام بدم اقای فرداد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- پسرا تا حدودی به پدرشون رفتن و اهل اذیت نیستن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگه تو اهل اذیتی گوگولی ؟ وا خاک به سرم ! چقدر هیز شدم !!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم سکوت شد که گفت : فردا ساعت 8 اینجا باشین که قرارداد رو تکمیل کنیم و شما هم م*س*تقر شین قبلش هم من بهتون یه سری اطلاعات بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاروم گفتم : بله چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخداحافظی ای کردیم و اروم راه افتادم سمت مترو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسر کوچه زهره رو دیدم که از یه 206 پیاده میشد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیخندید و کفشای پاشنه بلندی که با چسب به بدبختی درستشون کرده بودم پاش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتیپش خیلی ضایع بود ولی ملوس میخندید و یه سیگار رو خیلی شل لای انگشتاش گرفته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرژ لب قرمزش رنگ خون گوسفند بود !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ماشین دور شد و پاهاشو توی هم گره کرد و یه پک به سیگار زد که چشمش به من افتاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جون خوشگل محل . کجا بودی تا حالا !؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستامو توی جیب مانتوم کردم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من یا تو زهره جووووون ؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیگارشو توی جوب پرت کرد و اومد سمتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-صاحب کارم بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرصی گفتم : اره اونقدر در جریانم که اب منو برد الان روحم اینجا داره باهات قدم میزنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه رمانتیک ! نه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- زهره حواست به خودت هست ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اره دیوونه ! میخوای میریم پزشکی قانونی .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنیشگونی از گردنش که از شال معلوم بود گرفتم و حرصی گفتم : خفه شو ورپریده . یه روز اگه من به هر دلیلی مردم تو برو با هزار تا وساطت بگو که دلیل مرگش زهره و کار هاش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.. حداقل یه کار مفید واسم بکن . حالا کجا کار پیدا کردی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شوهر کنیز پیدا کرده ... این پسره هم دوست پسرمه . فردا باهاش کات میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چشه مگه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو اورد جلو و اروم گفت : مشکل جنسی داره !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irابرو هامو انداختم بالا :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اههههه وااااا ! خاک به سرم تو از کجا میدونی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خودش دیروز گفت .. گفت خیلی .. خیلی اتیشیه .. مثلا هفته ای سه بار !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر دومون خندیدیم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهره فقط یک سال از من کوچیکتر بود . هیچوقت به نوع پوشش گیر ندادم با اینکه پوشش توی محل ابرومون رو برده بود و همه به چشم بد بهش نگاه میکردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما خواهرم پاک پاک بود . اینو مطمئن بودم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو کجا بودی گلی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- کار پیدا کردم . حقوق خوب .. جای خوب .. پرستاری 6 تا بچه .. ماهی 12 تومن .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدهنش باز موند :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوه مای گاد ! آبجی میلیونر شدی دیگه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- شاید اگه مسئولیت 9 تا ادم رو دوشم نبود اره !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ویت ویت .. من و منیژ و پری و کنیز و گلرو و مهناز و مامان و احمد که 7 تاییم ! اهااااا .. بچه های کنیز !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو به نشونه ی اره تکون دادم و در خونه رو باز کردم و با زهره رفتیم تو .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه های کنیز داشتن تو حوض اب بازی میکردن و منیژ و پری و گلرو روی تخت کتاباشون ولو بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتابستون و درس ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرچند خود منم همین شکلی بودم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچوقت یادم نمیره کسی واسه اینکه رتبه ی 12 کارشناسی انسانی شده بودم دست نزد . چون احمد میگفت حق نداره کسی درس بخونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاروم به زهره گفتم : خوبه که احمد نیست !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اگه بود هممون مثل کنیز بودیم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز گوشه ای از حیاط تلفن به دست نشسته بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیاه بخت شده بود ! احمد شوهرش داد .. چون کنیز بهش گفت میخواد خیاطی یاد بگیره !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو سن خیلی کمی شوهرش داد .. به جواد ! به یه کارگر بدبخت ساده که مادر و خواهرش بدبخت کرده بودن خواهر منو .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز از پله ها اومد پایین .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچموش بود .. عین خودم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی تنبلیش به کنیز رفته بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاحمد برادر معتادم بزرگترین بچه ی این خونواده بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدش من .. بعد از من زهره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز 25 سالش بود و دوتا بچه داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز 22 سالش بود .. 3 سال پشت کنکور موند تا رتبه ی خوب بیاره .. هر سال بدتر از سال پیش ... دانشگاه ازاد قبول شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگلرو 20 سالش بود و با تمام تلاشش دکتری دانشگاه ازاد قبول شد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپری و منیژه هنوز دبیرستانی بودن . سال دیگه کنکور داشتن .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین خانواده خیلی از نزدیک خوب نبود .. ولی شاید کسی از اول کوچه به این خونه نگاه کنه بهش لبخند بزنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین برای من بسه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه مهناز گفتم : مامان کو ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادامسشو باد کرد و ترکوند : خونه نیــــرجووووون . دورهمی حاج خانوماس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنده ی ارومی زدم و یکی از سیبای روی تخت رو برداشتم و به سمت کنیز پرت کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیدونستم در عین هپروت بودنش گیرنده ی خوبیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیبو گرفت و گفت : به نظرت زنگ بزنم ننه ی جواد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهره که لباساشو عوض کرده بود و یه شال باز روی سرش گذاشته بود گفت : واه واه .. بلا به دور ! زنگ بزنی همین نمیچه حالتم بپره ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز نگاهی به من کرد .. بزرگتری یادش نرفته بود خواهر سیاه بخت من .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بزن .. یه احوال پرسی ساده ... تعارف معارف نکن هرچند نمیان ... حرف از بچه ی سوم شد بگو کو جواد ؟ حلیوسه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حلیوسه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتلفن رو برداشت و رفت داخل خونه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروی تخت نشستم و رو به منیژ گفتم : درسا چطوره ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوبه .. یکم سخت هست ولی باز از بقیه من و پری جلوتریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خدا رو شکر . اولین حقوقم که بیاد میدم برین هرچی کتاب میخواین بخرین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشال گلرو رو هم کشیدم که سرشو اورد بالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند بهش زدم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-واسه توام یه لپ تاپ خوب میگیرم . خوبه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهره نخودی خندید :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-واسه منم یه ماشین بگیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدمپاییم رو در اوردم سمتش پرت کردم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو حرف نزن که 5 ساله میخوای گواهی نامه بگیری نگرفتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیادم اومد باید بهشون بگم دیگه نیستم برای یه هفته .. شاید بیشتر !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبینیش سرخ بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگریه کرده بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچادرش رو پیچید دور خودش و به بچه هاش گفت برن خونه لباس عوض کنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازشون خواستم بشینن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفهمیدن حرف مهمیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من .. من قبول کردم .. پولش ماهی 12 میلیونه به شرطی که کامل بمونم پیششون . من .. من قبول کردم . ازتون میخوام جلوی خواهشای مامان واسه دیدن احمد کوتاه نیاین . الان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیاد از دورهمی میگه پسر فلانی فلان سال معتاد بوده ازدواج کرده خوب شده شما ها خر نشین . من نیستم مواظب خودتون باشین . هر چند قرار نیست نبینمتون .. میام دیدنتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرازگاهی .. ولی مواظب هستین دیگه نه ؟ مشکل پیش اومد بهم زنگ بزنین . هر روز به یکیتون زنگ میزنم . حواسم بهتون هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغم تو چهره شون پیدا بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز پوزخندی زد و سبد رختا رو برداشت و با بغض گفت : تو بری .. این خونه مرد نداره !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعی کردم با شوخی بحثو عوض کنم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خبه حالا ... نون بیشتر بهتون میرسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندشون گرفت که زهره و کنیز هم فهمیدن و ادامه ی شوخی رو گرفتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب به مامان هم گفتم و مامان از خدا خواسته گفت که برم . حتما فکر میکرد من برم پسر تکدونه ش میاد تو خونه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگلرو و منیژ و بچه های کنیز خوابیده بودن و پری هم از دستشویی اومد بیرون که کنار مامان بخوابه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irما 4 تا هم طبق معمول بالا پشت بوم میخوابیدیم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر چند مگه میشه 4 تا خواهر همسن و سال باشین و شب باهم بگیرین بدون حرف بخوابین ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلیوان ابی واسه خودم ریختم گفتم : میدونین چیه ... دلم واسه احمدم تنگ شده !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهره چیشی کرد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وا گلی ... چیه اون نکبت دل تنگی داره ؟ بدبختمون کرد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز خنده ای کرد و صورتشو کج کرد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اگه ما بدبخت نمیشدیم شاید الان اون سه تا خوب نمیخوابیدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز چادرش رو روی خودش کشید و گفت : دلم میخواد برگردم به وقتی که 18 19 سالم بود .. هیچوقت نمیگفتم احمد میخوام خیاطی یاد بگیرم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا پام زدم به رون پاش :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زر نزن بابا ... حالا یکی دو سال اینور اونور تر شوهرت میداد . اخر و عاقبتت هم همین جواد بود ! منو نگا !! دانشگاه هم رفتم .. فوق لیسانسم گرفتم .. شوهر اومد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهره خنده ی نخودی کرد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بی شوهری بیداد میکنه !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز بهش چپ چپ نگاه کرد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو زر نزن تو فقط روزی 12 تا دوس پسر عوض میکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز چادرشو با دندون گرفت و بلند شد و با مداد چشمی که هممون ازش استفاده میکردم یه خال گذاشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادای نیر خانوم رو در اورد و با لحجه ی قمی گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-واه مَن نَمدونم این دوس پسر ماس چی ؟ اصلا شی شی درد میخوره ؟ هن ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهممون زدیم زیر خنده .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهره اروم گفت : باشه بابا من اصلا عند دوس پسر ... کدومشون مثلا میان خواستگاری من ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز به من نگاه کرد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شاید اگه ما به جای محلاتی توی جردن زندگی میکردیم الان هممون خونه شوهر بودیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اینجوری فکر نکن ! کسی که بخواد شوهر کنه میکنه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزهره چهار دست و پا اومد سمت من و پاچه شلوارمو کشید :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به خدا .. به گربه ی نیر قسم که دیگه بالاتر از این قسم ندیدم من خیلی خواستم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعلاوه براینکه از خنده روده بر شده بودیم خودشم داشت از خنده میمرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادامه داد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ولی نیست خواهرم ! من برم لبامم اینجوری کنم دو کیلوییش کنمم نیست .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خنده گفتم : بسه اینقدر فک نزن .. بگیرین بخوابین .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهممون کنار هم به قول معروف قطاری دراز کشیدیم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل هر شب لگد پرونی قبل خوابمون شروع شد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلگد میزدیم بهم و میخندیدم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشاید همین کار مضخرف باعث میشد چند دقیقه هم شده فراموش کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنیز 25 سالشه و 2 تا بچه داره و از خونه زندگیش افتاده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهناز 3 سال بخاطر احمد پشت کنکور مونده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irdarya
00من دوسش داشتم، خوشم اومد که خوندمش، قشنگ بود،
۲ ماه پیشسودا
00مردی که برای بچش پرستار پیدا میکنه
۳ ماه پیشالسانا
00عاااالی بود
۵ ماه پیششیرین
00رمان خیلییی خوب و متفاوتی بود
۶ ماه پیشعاطفه
00متوسط رو به پایین بود.ولی خسته نباشی نویسنده ی عزیز
۷ ماه پیشhasti
00عالیههههههه ادامشو بنویسین لطفا واقعا تو خما ری موندیم
۷ ماه پیشVafa
00ادامه نداره
۷ ماه پیشVafa
00سلام نویسنده عزیز میشه ادامش رو بنویسید بخدا تو خماری گذاشتی ما را 🙏🙏🙏🦶
۷ ماه پیشزهرا
00عالی بود کلی خندیدم مرسی نویسنده عزیز امید وارم همیشه با این رمانایه طنزو جالب که کلی ادمو از مشغله زندگی دور منکنه بنویسی
۹ ماه پیشآرتین
00بهترین رمانی که خوندم همین بود دم نویسندش گرم
۱۰ ماه پیشتیتی
00سوتی زیاد داشت ولی موضوع رمان قشنگ بود. تشکرازنویسنده گرام
۱۰ ماه پیشیاسی
00رمان خیلی قشنگی بود مثل بقیه رمانا زیاد کلیشه ای نبود و در کل خیلی قشنگ بود
۱ سال پیشپری
20با اینه باره چهارمه میخونم ولی بازم آدم از خوندش سیر نمیشه رمان قشنگی بود
۱ سال پیشیاسی
10عالیییی
۱ سال پیش
ممد
00عالی واقعا با خوندنش اذت بردم