رمان سه دخیه شیطون بلا به قلم سمانه قربانی
ژانر: هیجانی، عاشقانه، اکشن
خلاصه رمان :
سه تا دختر تنها که هر کدوم با اتفاق هاییه بدی خانواده هاشونو از دست دادن و به خاطر اینکه پول دربیارن از ادماییه پول دار دزدی میکنن و خیلی شلوغ هستن این سه تا دوست، دوست که نه خواهر که تو یه اتفاق با سه تا پسر آشنا میشن و…..
در قابلمه رو برداشتم که به ماکارونیم نگاه کنم ببینم جا افتاده به به ببین چه کردم
زودی یه بشقاب تو کابینت برداشتم رفتم سراغ ماکارونی یه خنده خبیث کردم هاهاها بشقابو پر کردم از ماکارونی های خوشمزه صندلیو کشیدم عقب نشستم روصندلی بشقابم گذاشتم رومیز مث این قحطی زده ها با دست افتادم به جونش حالا بخور کی نخور همین جور که درحال خوردن بودم یهو یه چیز سفتی خورد تو سرم منم که شوکه با سر رفتم تو بشقاب یهو شلیک خنده رفت هوا سرمو از تو بشقاب بلند کردم دیدم این دوتا خل دیونه نفهمن.... خلاصه کلان با فوش هام مستفیض شدن
من _زبونمو دوره دهنم کشیدم یه نگاه به شیرین کردم صورتشو از این حرکت من جمع کرده یه نگاهم به سارا کردم با تاسف سرشو به چپ راست تکون میده گفتم خب چیه شمام مف که نخوردم ماکارونیه اصن شیرین بیشعور چرا زدی تو سرم که برم تو بشقاب ببین ماکارونی های نازنینم آی ننههه
شیرین _ اییی چندش، خواستی تنها تنها کوفت نکنی ببین همشو خورده کوفتتت شه مونا یه خنده خبیث هاهاها ولی یه چیز هس ته دیگشو دیگه به تو نمیدیم تا چشت دراد
مونا _ اصن من غلط کردم چیز خوردم
شیرین _ نوچ راه نداره می خواستی همه ی ماکارونیو تنها نخوری . سارا بیا بشین تا ته دیگشو بیارم
سارا _ با قابلمه بیارش مزش بیشتره
شیرین _ چشم الان رفتم قابلمه رو از رو گاز برداشتم نشستم رو سرامیک های کف آشپزخونه سارام اومد جلوم نشست یه نگاه به هم کردیم بشمار سه دوتامون افتادیم به جون ماکارونی اوووووم چه خوشمزه دهنتونم آب افتاد به من ربطی نداره
مونا _ قیافمو مظلوم کردم مث خره شرک رو کردم بهشون گفتم اجیا خواهریا دلتون میاد به منه مظلوم ته دیگ ماکارونی ندین
سارا _ الکی خودتو مظلوم نکن منکه میدونم چه جونوری هستی
شیرین هم با دهن پر گفت
شیرین _ راست میگه
مونا _ ندین اصن نخواستم بلند شدم رفتم دستشویی صورتمو با صابون شستم از دستشویی اومدم بیرون رفتم سمت پله ها هر قدمی که بر میداشتم غر غر میکردم اه ماکارونیه نازنینم ته دیگشو بگو اخ اخ حالا صبر کنید تلافی میکنم آخرین پله هم رفتم بالا رفتم سمت چپ طرف در اتاقم آها یه چیزی اتاق شیرین روبه رویه منه! میشه سمت راست اتاق سارام کنارش کلان خونه ما دوبلکسه از در که وارد میشی سمت چپ آشپزخونه اوپن دار سمت راستم کاناپه و تلویزیون روبه در ورودی راه پله هس که منتهی میشه به طبقه بالا که اتاقای ما سه تا دخیه شیطون بلا س خخخخ رفتم سراغ کمد لباسام وسایل برا باشگاه آماده کردم کمر بند مچ بند پا بند لباس مخصوصا رزمی خوبه حالا چی بپوشم یه مانتو آبی سنتی طرح شیشه که دوبرش هس با شال مشکی با شلوار آبی کفشم لیه آبی اسپورت کفشم گذاشتم دم در اتاق برگشتم خودمو تو آیینه نگاه کردم به به چه خوشکل شدم من به لوازم ارایشم که رو میز توالت بود نگاه کردم نه خوشم نمیاد از آرایش بیخیال کفشمو پوشیدم از اتاق زدم بیرون از پله ها رفتم پایین سمت آشپزخونه شیرینننننن ساراااااا من دارم میرم باشگاه الوووو وارد آشپزخونه شدم دیدم همه جا ته دیگ ماکارونی چسبیده یا خدا جنگ بوده احیانن؟!
شیرین _ نه این سارا دیوونه ته دیگمو خورد منم نذاشتم بقیشو بخوره همشو ریختم تو در دیوار
سارا _ جوووون چه چسبید
شیرین _ بهش چشم غره رفتم رو کردم به مونا گفتم تو کوجا؟!
مونا _ دارم میرم باشگاه. آشپزخونه رو تمیز کنیدا بعد هر جا خواستین برید
سارا _ باشه باو برو دیه
مونا _ خدافظ
رفتم نخورین منو. از در زدم بیرون پله ها رو پایین رفتم پاگذاشتم رو سنگ فرشای تو حیاط به سمت پارکینگ رفتم جووونم ببین چه ماشین ناناسی دارم من پژو آلبالویی دست زدم رو کاپوت ماشین گفتم چطوری رفیق اماده ای بریم در سمت راننده رو باز کردم نشستم ماشینو روشن کردم در پارکینگو با ریموت باز کردم د برو که رفتیم همچین گاز میدادم 130 واوووو عاشق سرعتم ماشینو یه گوشه پارک کردم رفتم سمت باشگاه جلو در خانوم صالحیو دیدم رفتم جلو
من _ من خانوم صالحی خوبید شما؟
خانوم صالحی _ خوبم مونا جان خودت خوبی
من _ خوبم خانوم صالحی
خانوم صالحی _ خداشکر. بیا بریم داخل امروز تمرینا رو سخت تر کردم یه جورایی فشورده
من _ خوبه منکه از خدامه هر چه زود تر حرفه ای بشم انشالله به کمک شما
خانوم صالحی _ انشالله تو علاقتم زیاده من خعلی ازت راضیم تو این مدت کم خعلی پیشرفت کردی عزیزم
من _ ممنون. من برم لباسامو بپوشم بیام فعلا
خانوم صالحی _ فعلا عزیزم
تو رخت کن لباسامو عوض کردم رفتم تو سالن و.. شروع تمرین....
خانوم صالحی _ عزیزم دفاع کن از خودت تمرکز کن رو حرکاتت
من _ چشم خانوم صالحی. همچین با لگد اومد تو شکمم دومتر پرت شدم عقب ولی کم نیاوردم زودی بلند شدم گارد گرفتم اومد جلو یه زیر پایی گرفتم خورد زمین اونم با پاش محکم زد به مچ پام اخ ننههه داغون شدم از ضعف من استفاده کرد با مشت زد تو صورتم عقب عقب رفتم خودمو گرفتم تا نخورم زمین صاف ایستادم اومد جلو با دست چپم سمت صورتشو نشونه گرفتم همین که اومد دفاع کنه با دست راستم زدم تو شکمش از درد خم شد منم از فرصت استفاده کردم محکم زدم ساق باش افتاد زمین ایول به خودمممم
خانوم صالحی _ آفرین مونا جان عالی بود دختر تو تمام شاگردام تو از همشون بهتر یاد گرفتی
من _ مرسی خانوم صالحی همش از زحمتایه شماس. حالا ذوق مرگ بودما از تعریفش ولی رو خودم نذاشتم خخخخخ
خانوم صالحی _ خوب دیگه وقت تمومه می تونی بری یا علی عزیزم.
من _ ممنون خانوم صالحی خدافظ. رفتم طرف رخت کن سریع لباسامو عوض کردم از باشگاه اومدم بیرون در ماشینو باز کردم نشستم گوشیمو از جیبم در آوردم اوه اوه ساعت شد 6 اخ اخ کوفته شده همه جام برم خونه دوش بگیرم سرحال بیام ماشینو روشن کردم و پیش به سویه خونه
وارد کوچه شدم دیدم شیرین سرشو گرفته بالا تو هپروت سیر میکنه یواش یواش راه میره منم یه فکر شیطانی زد به سرم هاهاها باسرعت از کنارش رد شدم بوقم زدم از ترس دومتر پرید هوا افتاد تو چال آبی که کنارش بود شد موش آب کشیده یعنیا پوکیدم از خنده چه حالی میده مردم آزاری
شیرین _ ایییی به گند کشیده شدم همین جور که داشتم بلند میشدم از تو چال فروش میدادم سرمو بلند کردم دیدم ماشین موناس آمپر چسبوندم خودمو تو یه حرکت رسوندم بهش در ماشینو باز کردم دیدم از خنده ولووو شده رو صندلی بیشعوره دیه یه نیشکون از بازوش گرفتم حواسش جمع شد منم داد زدم
شیرین _ بیشعوره دیوونه چرا این کارو کردی ببین لباسامو به گند کشیدی اه
مونا _ به جان خودت خعلی ژست باحالی گرفته بودی دلم نیومد اذیتت نکنم خخخخخخ خوب حالا داد نزن بیا بریم تو یه چشم غره به من رفت بعدم راهشو کشید رفت تو حیاط وای خدا چه حالی داد
ماشینو بردم تو پارکینگ پیاده شدم از رو سنگ فرشا رد شدم رفتم طرف دره سالن حیاطمان خعلی خوشکله با اینکه کوچیکه درختچه دور تا دور حیاط کف حیاط چمن کاری شده گل های رز نزدیک در ورودی خعلی قشنگه من عاشق گل رز هستم همین که در سالونو باز کردم خیس شدم اه اه چشامو باز کردم دیدم شیرین با سارا هرهر دارن میخندن شیرین گفت
شیرین _ حقته که دیگه منو نترسونی خخخ
مونا _ خعلی بدی لباسامو نگاه شده پره رنگ دوستشون داشتم
سارا _ خب حالا آب قوره نگیر لازم نداریم زیاد هس
مونا _ کوفت توعم برید کنار تا برم تو اتاقم سریع رفتم تو حموم خودمو خوب ساییدم حوله صورتیمو پوشیدم اومدم بیرون رفتم سراغ کمد اول لباس زیرامو پوشیدم بعد یه تاپ دکلته بنفش با شلوار ستش موهامم همینجور باز گذاشتم تا خودش خشک بشه از اتاق اومدم بیرون پله هارو پایین رفتم دیدم رو کاناپه نشستن دارن تام جری نگاه میکنن شلیک خندم رفت هوا گفتم
من _ جای تاسف داره دخترای گنده پاشین پاشین آماده شید برا آخر شب که بریم جوووون...
سارا _ ایولللل مونا من رفتم لباسامو آماده کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ آفرین برو. یه نگاه به شیرین کردم انگار داشتم با دیوار حرف میزدم زل زده به تلوزیون گفتم : هوووو شیرین تلخ الوووووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ چیه باو بزار نگاه کنم بعد می رم آماده میشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ نخیر الان میری وسایلتو برا اخر شب آماده میکنی پاشو نمی خوام خراب کاری کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ اه باشه باو رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ عا باریکلا خخخ منم رفتم تو آشپزخونه در یخچالو باز کردم کلمو کمرمو تا ته کردم تو یخچال اوووووم ببینم چی داریم آره آب پرتقال خوبه برش داشتم یه لیوان بزرگم از تو کابینت بغل یخچال برداشتم آب پرتقال ریختم تو لیوان آب پرتقال باقی موندشم گذاشتم تو یخچال رفتم رو کاناپه نشستم کانالارو بالا پایین کردم آها به به عجب چیزی عاشقانه زنه با لباسی که اصلا نمیپوشید سنگین تر بود رو پای مرده نشسته خم شده جلو دارو ندارشم ریخته بیرون مرده هم هی آب دهنشو قورت میده آخرم طاقت نیاورد و... . هوووف بقیش زشت بود زودی کانالو عوض کردم عجب چیزی بودا هنو تو جوشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ وایی من گشنمه مونا زنگ بزن پیتزا بیارن شماره رستورانو گذاشتم کنار تلفن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ باشه الان زنگ میزنم خودمم گشنم شده. از رو کاناپه بلند شدم رفتم سمت تلفن نزدیک پله ها شماره رو برداشتم زنگ زدم سفارش سه تا پیتزا دادم گفتن تا چن دقیقه دیگه میاد. دوباره رفتم رو کاناپه نشستم این دفعه دیگه تلوزیونو خاموش کردم چه چیزایی میزارن اه اه گوشیمو از رو میز جلو کاناپه برداشتم شروع کردم به بازی کردن چند دقیقه بعد صدای آیفون در اومد گفتم ساراااااا سارااااااا از پله ها اومد پایین گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ ها چیه صداتو انداختی پسه کلت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ بیا برو درو باز کن پیتزا آوردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ آخ ژووون پیتزا سریع رفتم آیفون برداشتم گفتم صبر کنید الان میام بدو بدو مانتومو از تو جالباسی کنار در ورودی برداشتم پوشیدم شالمم سرم کردم رفتم بیرون درو باز کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ پیتزا هارو گرفتم گفتم سلام چند شد؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآقا _ 50تومن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ بفرمایید پول بهش دادم زودی درو بستم رفتم سمت خونه وارد سالن شدم به به چه پیتزاییی بدویین بیایین که اگه دیر رسیدین همشو می خورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ اومدم اومدم وارد آشپزخونه شدم رفتم سمت میز صندلیو کشیدم عقب نشستم شروع کردم به خوردن به به اوووووم سارا اون سوسو بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ بیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ مرسی عشق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ عه عه تنها خورا پیتزای منم بدین گشنمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ بیا بیشین اینم پیتزات کوفت کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ مرسی تچکر اصلا غرق شدم تو دریایه محبتت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ صدا نده پیتزا تو بخور خپل خعلی بدش میاد بهش بگی خپل خخخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ چی گفتی تو نی قلیون ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ هیچی باو ما غلط کردیم بشین بخور. خب دخترا امشب نباید کوچک ترین اشتباهی رخ بده باید همه چی بدون نقص باشه لو نریم..!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه حواسمون هس فقط سر تا پا مشکی بپوشید تا دیده نشید طناب یادت نره شیرین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ نه حواسم هس خیالتون راحت. چرا این قدر نگرانید اینم مثل بقیشونه فقط یکم ریسکش بالاس که مام عاشق اینجور چیزا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ پاشین دیگه ساعت شد 11بریم آماده بشیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ من رفتم آماده بشم شیرین پاشو توهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ باشه رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ رفتم تو اتاقم لباسامو که آماده گذاشته بودم رو تخت پوشیدم یه دست سیاه مانتو مشکی کوتاه شلوار ساپورتی مشکی کلاه مشکی کفش مشکی کوله پشتیمم کوچیک مشکی بزار ببینم همه چیو برداشتم زیپشو باز کردم چاقو که هس طنابم هس دارو بیهوشیم که هست خوبه زیپو بستم زدم پشتمو از اتاق زدم بیرون پله هارو پایین رفتم دیدم مونا و شیرین منتظر منن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خب اینم سارا اومد پاشو شیرین بریم دخترا همه چیو برداشتین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا شیرین هم زمان گفتن _ آره حله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ پس بریم رفتیم سمت پارکینگ سوار ماشین شدیم درو با ریموت باز کردم گازشو گرفتم ایول سرعتو عشقس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ شیرین اهنگو پلی کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ باشه! اهنگو پلی کردم صداشم تا آخر زیاد کردم ایول یوهوووووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومدی تو زندگیم منم واست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکم نذاشتم نیمه گمشدمی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشم از روت بر نداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمات آسمونی بغضت ابره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاشکات بارونه حتی باشه یه قطرررره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه صورته فرشته با چشای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیطونی با نگاش منو می خوادو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم میگم ای جووووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای جووووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای جوووووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیطوننننن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا من میرقصی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی میرقصی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازت خوشم میاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه دلم نشستی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا من میرقصی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه جوری میرقصی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن ازت خوشم میاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینجور داشتیم سه تایی با آهنگ می خوندیمو قر میدادیم یوهووووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه دلم نشستی باورش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسخته فوقالعاده س
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدارن هر لحضه نشون میدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irما رو با دست باورش سخته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irما چقد تکمیلیم خیلی وقته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه تو یک تقدیریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلو بده دلو بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو بغلم قرو بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرقص به سازم اون کمرمو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعقب جلو بده داره میره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداره میره قلبم پیشش گیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرجا بره مال منه پس مهم نیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدل کی پیشش گیره ای جووووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای جوووون شیطون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا من میرقصی وقتی میرقصی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن ازت خوشم میاد به دلم نشستی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(حسین تهی /سامی بیگی )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ رسیدیم سر کوچه ماشینو همون جا پارک کردم دخترا مواظب باشین از دیوار بریم تو اول چک کنید که دزد گیری چیزی نباشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه حله بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ بریم سارا بیا من جا پا میگیرم برو بالا منم بکش بالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه بگیر! پامو گذاشتم رودستش خودمو کشیدم بالا اول پای راستم بعد چپم آها یه نگاه به دور بر کردم نه چیزی نیس گفتم:بچا همه جا امنه بیایین اول شیرینو کشیدم بالا با کمک مونا بعدم مونا که خودش پرید رو دیوار عینه میمون میمونه خخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ از دیوار پریدیم پایین پاورچین پاورچین بدون کوچک ترین صدا به سمت در ورودی رفتیم اشاره کردم به شیرین اومد نزدیک درو با سنجاق باز کرد درو هل دادم باز شد یواش وارد خونه شدیم بببین لامصبا چه خونه ای دارن این پول دارا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه جایه خونه پر از مجسمه های گرون قیمت کاناپه سلتنتی اووووف پله های مارپیچ اون قد زیبا که نمیشه توصیفش کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ هووووو کوجایی تو مونا دارم میگم بیا بریم طبقه بالا احتمالا گاوصندوق اونجاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ ها هیچ جا باشه باشه بریم شیرین اون طنابتو آماده کن سارا توهم دارو بیهوشیتو آماده کن که اگه کسی خونه بود خفتش کنیم ماسک هاتونم بزنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ امادس. ماسکو زدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ مال منم امادس ماسک زدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خوبه یواش برید بالا. پله های مارپیچو بالا رفتیم رسیدیم طبقه دوم اوووووو له له چقد اتاق سریع رو کردم سمت سارا گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ تو اتاقی سمت راستو بگرد اگه دیدی کسی تو اتاق هس خلاصش کن بدونه تردید. رو کردم سمت شیرین گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ اوکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ شیرین توهم اتاقایه اخر راهرو بگرد بدو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خودمم رفتم اتاقایه سمت چپ یکی در هارو باز کردم رفتم تو گشتم ولی چیزی پیدا نکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سمت اخر راهرو حسم میگه اونجاس اتاق بزرگه درو باز کردم دیدم شیرین داره میگرده منم شروع کردم به گشتن نبود اه لعنتی همینجور داشتم دوره خودم میچرخیدم که یک دفعه یه چیز خیلی ریز زیره میزه البته باید خیلی دقت کنی که ببینیش رفتم سمتش دست مو کردم پشت لبه میز یه دفعه کفه اتاق یه دریچه باز شد یه نگاه به شیرین کردم زودی رفتم سمته دریچه آخ جووووون پیداش کردم سرمو بلند کردم به شیرین گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ شیرین برو به سارا بگو بیاد تا زودی جمع کنیم بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ باشه الان. رفتم سمت اتاقا سارا الووو بیا بریم اتاق اخریه پیداش کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ ایول بدو بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ دخترا زود باشید سارا بیا دره گاوصندوقو باز کن زود باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه باشه حولم نکن. نزدیک گاوصندوق نشستم شروع کردم به رمز زدن بعد چن ثانیه طاقت فرسا باز شد واووووو پولارو نگاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ زود باشید دیگه بعدم میشه ذوق مرگ شد یه خورده پول ریختم تو کوله پشتیم مونا و سارا هم همین کارو کردن سریع بلند شدیمو تو نیم ثانیه جیم زدیم سوار ماشین شدیم. مونا بگاز بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ ای به چشم ماشینو روشن کردم پام و تا آخر روگاز گذاشتم پیش بسویه خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ بیارید این کوله هارو ای جوووون چقد پول گمونم 500تومنی هس بشمارید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ دخترا اینم از این یکی عملیات که به خوبی گذشت کلان یه 4میلیاردی داریم دیگه بسته مونه از الان فقط خوش میگذرونیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر که پایه هس بزنه دست مو بردم جلو هر دوتاشون دستشونو گذاشتن رو دستم هر سه با هم گفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irما همیشه باهمیم به ما میگن سه تا دخیه شیطون بلا الکی که نیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ پاشید جمع کنید بخوابیم که له شدم امروز بلند شدم شب بخیر گفتم رفتم سمت اتاقم با چشمایه نیمه باز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ یه خمیازه کشیدم گفتم منم رفتم شب خوش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ شبتون خوش اجیا منم رفتم لالا یه نگاه به ساعتم کردم 3 نصفه شبه چشام دراومد میگم چرا گیج میزنم دره اتاقو باز کردم پشت سرم بستمش لباسامو در اوردم لباس خواب طوسی خوشکلمو پوشیدم شیرجه رفتم تو تخت آوخ جوون چه حالی میده به ثانیه نکشید بیهوش شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ یه کشوقوصی اومدم بلند شدم از تخت پایین اومدم رفتم سمت دستشویی دستو صورتمو شستم با حوله خشک کردم خودمو تو آیینه نگاه کردم. دیدی تونستی رو پایه خودت وایسی دوتا رفیق خوب هم دارم ای کاش پدر مادرم درکم میکردن تا مجبور به فرار نشم هعییی بیخیال دختر این سر نوشته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوعه از دستشویی اومدم بیرون رفتم سمت دره اتاق بازش کردم دیدم مونا با موهاییه وز وزی چشاییه پف کرده داره از پله ها پایین میره صداش زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ مونا الوووو صبحت بخیر مو وزوزی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ ها چی؟ موهاییه کی وزوزیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ موهاییه تو چرا موهاتو صاف نکردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ دست کشیدم رو موهام اخ اخ میگم یه کاری یادم رفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ بدو بدو برگشت تو اتاقش منم با خنده رفتم پایین خخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب الان ساعت یازدهه یه صبحونه بخوریم بینم چی تو یخچال داریم کره عسل پنیر گردو به به گذاشتمشون رو میز چایی سازم آبش کردم تا چاییم دم کنم وقتی میزو چیدم صداشون زدم شیرینننن مونااااا بیایین صبحونه. خودم نشستم شروع کردم به خوردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خفه نشی. صندلیو کشیدم عقب نشستم شروع کردم به خوردن شیرینم اومد نشست خوردن وقتی صبحونه تموم شد ظرفا رو شستیم از آشپزخونه زدیم بیرون نشستیم رو کاناپه گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ دخترا نظرتون چیه بریم دروازه قرآن از اون ورم پارک آزادی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ عالیه عالییی من پاییم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ ولی من میگم امشبو فقط بریم دروازه حالش بیشتره. هر دوشون با هم گفتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین مونا _ باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خریدم بریم خیلی وقته چیزی نخریدیم همش فکر کار بودیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ اهوم عصری حرکت میکنیم میرییم بازار از اون ورم دروازه چطوره دخترا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا_ خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ کلاساییه رزمیتون خوب پیش میره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ آره عالیه خانوم صالحی خیلی خوب آموزش میده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ می خوام حرفه ایی بشین لازمتون میشه. اره خانوم صالحی کارش حرف نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا بزن یه کانال درستی این چیه آخه مستند نه این خوب نیس آها همین خوبه خروس جنگی برم تخمه بیارم بخوریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ مونا بدو دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ اومدم جا باز کنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ از بس خندیدیم دل رودمون دراومد وای خدا اینو نگاه آشپزخونه رو ترکوند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ ناموسن ببین اگه زن نباشه مرد نمی تونه از پس خودش بر بیاد. اه تموم شد ولی خیلی حال داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ اهوم اهوم. مونا چیشدی تو خودتی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ امروز چند شنبس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ پنج شنبه چطور؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ باید برم پیش مامان بابام منتظرمن دلم براشون تنگ شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ فداتشم باشه میریم برو آماده شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ مونا تو برو اون ور بشین من رانندگی میکنم تو حالت خوب نیس سوییچو بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ باشه. سوییچو دادم بش رو صندلی جلو نشستم سرمو تکیه دادم به شیشه ماشین چقد دلم تنگ شده برا شون چه روزایه خوبی داشتیم همیشه وقتی خراب کاری میکردم بابا پشتم بود که مامان دعوام نکنه یه بار که داشتم تو خونه با توپم بازی میکردم توپه خورد به گلدونی که مامان خیلی دوستش داشت بابا هم اومد گفت دختر گلم ناراحت نباش یکی دیگه میخرم برا مامان هعیییی خدا کاش منم میبردی پیششون خستم از این دنیا که باید همیشه تظارهر به خوشحال بودن کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ مونا عزیزم پیاده شو رسیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ پیاده شدم از بین قبرا رد شدم به مامان بابا که کنار هم آروم خوابیدن رسیدم نشستم براشون فاتحه خوندم گفتم سلام مامان سلام بابا خوبین دلم براتون تنگ شده کاش منم میومدم پیشتون کاش بودین هق هق میکردم اشکام تندتند راه خودشونو پیدا میکردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ رفتم جلو دستمو گذاشتم رو شونش گفتم : پاشو دختر ما تا آخرش باهاتیم هیچ وقت تنهات نمیزاریم پاشو عزیزم بابا مامانتم ناراحت میشن اشکاتو میبینن آروم باش گلم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خودمو انداختم تو بغل سارا گفتم نمی تونم سخته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ گذاشتم خوب که گریه کرد بلندش کردم بردمش تو ماشین به شیرین گفتم بره آب بیاره براش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ بیا سارا آبو بهش بده تا سرحال بیاد الهیی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ بده. بیا عزیزم مونا بخور آبو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ باشه مرسی میشه بریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ آره عزیزم میریم . رفتم سوار ماشین شدم و حرکت کردیم سکوت بدی تو ماشین حکم فرما بود آها یادم اومد رو کردم طرف دخترا گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ خب خب قرار بود بریم خرید هم حالو هوامون عوض میشه هم لباس میخریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ خوبه بگاز به طرف پاساژ.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ ای به چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ وای خدا پوکیدم از بس راه رفتیم سارا یه چیزی بخر دیگه معطلمون کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه توعم بیایید بریم تو مغازه تونیکایه خوبی داره وارد مغازه شدم رو کردم به فروشنده گفتم : ببخشید آقا میشه این تونیکی که گذاشتید پشته ویترین برام بیارید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفروشنده _ بله حتما. سایزتون؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ 39
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفروشنده _ چند لحظه صبر کنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ اخیششش بلخره یه چیزی پیدا کرد برو پورع کن ببینیم خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه. رفتم تو اتاقک تونیکو پوشیدم یه نگاه به آیینه کردم وایییییی خدا عالیههههه همونی که می خواستم رنگش بنفش دوبنده روسینه کش داره و تا پایین آزاده فوقالعاده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه بوس برا خودم فرستادم درو باز کردم تا مونا شیرین نظر بدن البته منکه میخرمش خیلی خوشم اومده ازش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ وای پس این سارا داره چه غلطی میکنه اون تو همین جور که داشتم با شیرین حرف میزدم چرخیدم سارا رو دیدم دهنم وا شد قده قاره علی صدر این کثافت چه خوشکل شده. وای سارا عالیه عالیه محشر شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ آره آره راست میگه خیلی قشنگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ مرسی اجیا تا شما حساب کنید منم اومدم اینم کیفم مونا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ باشه تو برو زود عوض کن بیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ بلخره بعد کلی مسخره بازی چتر پرت گفتن اومدیم خونه منکه یه راست رفتم تو اتاق خوابم لالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ فردا تولدمه کاش پدر مادرم پیشم بودن دلم براشون خیلی تنگ شده اون قد به قاب عکسشون نگاه کردم فکر های مختلف که نفهمیدم کی خوابم برد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ شیرین دارم میگم تو مونارو ببر بیرون یه چند ساعتی تا من همه چیو آماده کنم بعد بیمارش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ نه تو ببرش من کارارو میکنم تو سلیقت مزخرفه خخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ کوفت باشه اصلا من میبرمش بیرون تو کار کن هیکلت بیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ با سرو صدا یه زیاد دخترا از خواب بیدار شدم از تخت پایین اومدم رفتم سمت سرویس بهداشتی دست صورتمو شستم با حوله خشک کردم اومدم بیرون از پله ها رفتم پایین صداشون زدم شیریننن سارا الا چه خبرتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون خیر سرم خواب بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ ببخشید آجی گلی میای بریم بیرون یه دوری بزنیم حوصلم سرگرفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ چییی نه باو مثل که دیروز خرید بودیما من نمیام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ جون سارا بیا دیگه قیافمو کجوکوله کردم گفتم آجی جوووونم جیگرم نفسم بریم دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خندم گرفته بود ببین خودشو چه جور لوس کرده گفتم :باشه باو بریم قیافتم درست کن عین میمون شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ داشتیم آجی حالا شدیم میمون. برو آماده شو من تو ماشین منتظرتم بوسسس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ باشه عزیزم. شیرین تو نمیایی بریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ نه من کار دارم شما برید خوش بگذره عزیزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ بلند شدم لوپشو کشیدم گفتم مرسی عشقمممم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ اهههه ضد دفعه نگفتم این لپ منو نکش برو پی کارت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ سریع رفتم تو اتاقم لباسامو پوشیدم یه ساپورت حوله ای با مانتو آبی با روسری ستش کیف مشکی چهل تیکه با کفش صورتی جوووون چه چیزی شدم جلو آیینه یه خط چشم ریمل با روژ لب زدم کافیه خودم به اندازه کافی خوشکلم. خودشیفته هم خودتونید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزودی از اتاق زدم بیرون سرسری از شیرین خدافظی کردم رفتم طرف ماشین سارا دیدم هی داره غر غر میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ د پس کوجا موند این دختر بجا چمن درخت سبز شد زیر پام هووووف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ در ماشینو باز کردم نشستم جلو رو کردم بهش گفتم چته هی غر میزنی خانوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ از بس طولش دادی به به چه تیپی زده پسر کش شدیا مونا خانوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ صدا نده با کیفم میزنم تو سر تا راه بیفت تا پشیمون نشدم بوزینه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ چشم چشم شما نزن ماشینو روشن کردم از حیاط زدیم بیرون پیش بسویه ول گردی خخخ خو چیکار کنم میچسبه آهنگ زیاد سرعت بالا او لالا چه حالی بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ سارا یواش برو اییی گور به گور شی دستم رفت تو چشم یا خدا وای مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ چقد تو ترسویی مونا ببین چه حالی میده جوووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ بلند بلند با آهنگ خوندن سرعت بالا هم شد حال خیلی خری اصلا به حرف من گوش نمیده داره واسه خودش میخونه قرررر میده خول دیونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ آه ه تی ام بکس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلب بندر همه جمع
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمعه تی امه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهنگای باحال رویه سیستمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره خوشکله بندری به ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحال بده بیا رد بول نخورده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه ما حال بده خوشکلایه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلا موهات رنگه طلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبات عینه حنا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشات رنگه بهار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسمه فردارو نیار همش گرفتاریو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکار بگو امروز و چکار از شب تا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح بیدار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامشب دنباله تو فردا دنبال پول
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفردا استرس داره امشب یه حال توپ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیاله فردا آوهه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیاله فردا آوهه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیاله فردا آوهه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازو داغ و روندی حالا چیه خانوم شما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوندی مث چیله هندی تندی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخ نداری همرو بردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادا اطفارات میره رو مخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اون پاشنه و شلوارک لخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرچی میگم میزنی تو یه ذوق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصن میرم محو میشم تو افق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ ای بابا آخه اینم اهنگه حداقل عوضش کن سرم رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ وای نگووووو مونا من عاشق این اهنگم عالیهههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره بندری داغ ی مثل پس گردنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوشکلو نازنین شیرین مثله بستنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه دردات بخوره تویه سرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو تا آخر دنیا میبرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگلایه دنیارو واست میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسمه فردارو نیار همش گرفتاریو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکار بگو امروز و چکار از شب تا صبحش بیدار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامشب دنبال تو فردا دنبال پول.......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خم شدم سمت ضبط خاموشش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا بسه دیگه سرم رفت بیا بریم خونه دیگه معلومه حوصلتم اومده سرجاش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ اه چرا خاموشش کردی خیلی خب بریم مونا یه چیزی میدونستی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ نه چیو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ که خیلی ضد حالی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ کوفت توعم دلت بخاد. یه چشم غر ه بهش رفتم گریخت خخخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ یه زنگ بزنم ببینم شیرین آماده کرده چیزارو گوشیمو از جیبم در آوردم شماره شو گرفتم. الو شیرین اوکیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ آره آره بیارش همه چی امادس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه خدافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ سارا چی اوکیه؟! چرا شما دوتا امروز اینقدر مشکوک شدین چیزی شده که نمی خوایین به من بگین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ نه عزیزم چیزی نشده که شیرین رفته بود ارایشگاه زنگ زدم ببینم اومده خونه یا نه همین. خخخخ دروغ نگفته بودیم که به لطف این دوتا دیونه گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ باشه. ولی اگه چیزی شده و تو نمیگی به من خودت میدونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ ای باو نیس چیز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ اوکی. رسیدیم خونه من از ماشین پیاده شدم سارا رفت ماشینو پارک کنه بیاد از سنگ فرشا رد شدم رفتم سمت در سالن همین که بازش کردم صورتم سرم سفید شد دستمو کشیدم رو صورتم چشام باز کردم دیدم شیرین داره برفه شادی میریزه شوکه شدم با چشاییه درشت شده نگاهش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ ها چیه چشاشو بین ببینم. تولدت مبارک آجی خوله من انشالله صدوبیست ساله بشی از بغلش اومدم بیرون سارام بغلش کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ تولدت مبارک مونا جونم اجیه گلم ما همیشه کنارتیم همیشه انشالله صدوبیست ساله بشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ ممنونم ازتون اجیاییه گلم عاشقتونم مرسی بخاطر همه چی واقعا سوپرایز شدم ای جووون بادکنک هارو رفتم رو کاناپه نشستم گفتم :کیکمو بیارید خب بعدشم کادو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ پرررو. من رفتم بیارمش کیکو. رفتم تو آشپزخونه کیکو از تو یخچال بیرون اوردم گذاشتم رومیز شمع 21به انگلیسیو گذاشتم رو کیک روشنش کردم از آشپزخونه زدم بیرون تو راهم هی تولدت مبارک می خوندم شیرینم همراهیم میکرد: تولدت مبارک تولدت مبارک ایشالله یه شوهر گیرت بیاد از ترشیدگی در بیایی خخخخ آها آها قرش بده حالا سوتم میزدم جوووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ پوکیده بودم از خنده منم همراهیش میکردم دیونه رو. تولدت مبارک تولدت مبارک ایشالله یه شوهر گیرت بیاد از ترشیدگی در بیایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ ایشششش من شوهر نمی خوام از مردا بدم میاد پس خفه کیکو بیارید آب از لبولوچم اویزون بود اوف شکلاتی هم هس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ جمع کن اون لب لوچرو اه اه. کیکو گذاشتم رو میز چاقو رو هم دادم دستش که با روبان خوشکل صورتی تزعین شده. ببر کیکو جیگرررر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ نه صبر کن اول آرزو کن بعد....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ باشه. چشامو بستم تو دلم از خدا خواستم که الان پدر مادرم کنارم نشسته باشن بعدشم خوشبختیه این دوتا دیونه خودمه می خوام الهی امین چشامو باز کردمو کیکو بریدم این دوتا هم کولی بازی درآوردن جیغ زدن سوت خخخخ. خب خب الان وقته کادو هاس بدویین بیارید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ یه بسته کوچیکو از تو کیفم بیرون اوردم دادم دستش بفرما عزیزم بازش کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ آخ جوووون. کادو رو از دستش گرفتم بازش کردم یه دست بنده خیلی ناز بود وای سارا عالیه مرسیییی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ قابلتو نداره ترشیده خخخههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ کوفت خخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ بیا مونا جونم اینم کادوییه من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ مرسی شیرینی جون. کادو رو گرفتم بازش کردم یه ست لباس زیر . اینا چیه بمیری شیرین قرمزم گرفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ بپوش ببینیم بهت میاد خخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ جووون چه جیگری بشی با اینا بپوش بپوش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ میام دوتاتون رو له میکنما نخندین حالا بیایین کیک بخوریم یعنی همچین ضایع حرفو عوض کردم که خندشون بیشتر شد خودمم خندم گرفته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ با خنده گفتم بیایین کیک بخوریم بعدم قر بدیم چاقو رو برداشتم کیکو بریدم تکه تکه گذاشتم تو سه تا پیشدستی شروع کردیم به خوردن بعدم من بلند شدم رفتم سمت ضبط روشنش کردم شروع کردم رقصیدن مونا شیرینم اومدن وسط اون قد رقصیدیم جیغ جیغ کردیم که خسته هر کدوممون یه جا افتادیم یه ضربل مثل هست میگه سگ بگیرت جو نگیرت حالا سرما دراومده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ وای خدا چقد خسته شدم هوف پا هام درد گرفت دخترا میگم شام پیتزا بخوریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ آره پایم شدید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ منم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ بلند شدم رفتم سمت تلفن سه تا پیتزا قارچ گوشت سفارش دادم گفت ربع ساعت دیگه میارن منم تو این فاصله رفتم دستشویی خو چیه داشتم منفجر میشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ شیرین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ ای درد بگو جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ حالا هرچی بنال چته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ میگم من یه فکر خفن دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ بگو دیگه جونت درآد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ تو میزاری مگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبریم بانک بزنیمممم من جا شم میدونم همه چی امادس چطوره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ سارا میگم مونا چی قبول میکنه؟ منکه هستم پایه ولی مونا رو نمیدونم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ مونا با من راضیش میکنم حله فردا میریم وسایل مورد نیازو میخریم همین جور که داشتیم حرف میزدیم صدای آیفون بلند شد به به پیتزا اومد شیرین برو درو باز کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ اوک عشقم اومده رفتم درو باز کردم پیتزارو از مرده گرفتم پولو حساب کردم درو بستم اومدم داخل دخترا بیایید پیتزا اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ کو بده که روده بزرگه کوچیکرو خورد به به یه قاچ بزرگ برداشتم روشو پر از سوسه مایونز و کچاب ریختم شروع کردم به خوردن اوووومم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ یه نگاه به شیرین کردم بعد رو کردم به مونا قضیه رو که گفتم آمپر چسبوند که ما قول دادیم از این کارا نکنیم... از این چرت پر تا. مونا فداتشم ما واسه هیجانشه که میریم نه چیزه دیگه اوکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ هوف باشه بریم ولی تو دوربینا اینا رو چک کردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ آره حله فقط فردا بریم وسایل لازمو بخریم شبم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ حله پس برید بخوابید که صبحه زود بیدار شید بریم خرید من شب خوش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه شب خوش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین_ با دهنه پر گفتم شب خوش میگم سارا ایول داریا خیلی دلم یکم شیطنت می خواست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ فدامدا منم برم لالا توهم کمتر بخور میپوکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ نمی خواد نگرانه من باشی برو لالات رو بخواب . وقتی پیتزارو تا تهش خوردم رفتم سمت پله ها و پیش بسویه خواب اخ ژووون چه حالی میده رو تخت گرمو نرم خوابیدن پتو رو تا گردنم کشیدم خوابیدم اه پشه مزاحم بادستم زدم بهش رفت بازم اومد دیگه کفری شده بودم چشامو باز کردم دیدم سارایه دیونس موهامو میکنه تو بینیم جیغ زدم ساراااااا میکشمت از خواب ناز بیدارم کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ دیدم اوضاع خطر یه جیم زدم گفتم پاشو امادشو بریم خرید تنبل خانوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ از آشپزخونه اومدم بیرون گفتم چه خبرته سارا خونه رو گذاشتید رو سرتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ رفتم این شیرینو بیدار کردم البته با یه خورده مخلفات خخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خیلی خب بیا صبحونه بخوریم که بریم خیلی کار داریم سارا بازم میگم همه چیو چک کردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ آره باو حله اصلا نگران نباش فقط به هیجان اخر شب فکر کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ پاشدم رفتم سرویس دست و صورتمو شستم با حوله خشک کردم از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت آشپزخونه دیدم این دوتا دارن میلنبونن منم صندلیو عقب کشیدم شروع کردم به خورد وقتی خودمو خفه کردم رو کردم سمت دخترا گفتم: دخترا ماشین بریم دیگه خیلی خرید داریم من رفتم آماده بشم بلند شدم از آشپزخونه زدم بیرون پیش به سویه کمدلباس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ منو تو که آماده هستیم تو برو ماشینو روشن کن تا منم میزو جمع کنم بیاییم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه پس رفتم. بعد چقد که زیر پاهام درخت سبز شد اومدن کوجایین شما زود سوار شید بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ این شیرین خول طولش داد انگار می خواد برا عروسی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ خوبه توهم سوار شو بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدخترا میگم سه تامون مشکی سر تا پا اوکی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ سارا _ حله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ کوله و وسایل داخلش طناب، چاقو، با من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ دارو بیهوشی برا من با کلت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ منم کلت با طناب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ بعده این که خرید کردیم رفتیم رستوران جوجه زدیم به رگ اومدیم خونه. دخترا الان ساعت 4هس پس برید آماده کنید وسایلتونو منم برم ماشینو چک کنم بعد که کارامونو انجام دادیم شد ساعت 9 یه املت درست کردم دخترارو صدا زدم شروع کردیم خوردن میدونین بزرگ بودن خیلی مسئولیت سختیه آخه من از این دوتا بزرگ ترم من 21سالمه، شیرین 20، سارا 19 هر سه تامون خیلی سختی کشیدیم بدبختی آوارگی هعییی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ الووو مونا کوجایی تموم شد املتا بخور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ ها! هیچ جا می خورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ من رفتم تلوزیون ببینم شمام بیایین. از رو صندلی بلند شدم از در آشپزخونه زدم بیرون رفتم سمت کاناپه نشستم کنترلو از رو میزه شیشه ایی جلو کاناپه برداشتم تلوزیونو روشن کردم کانالارو بالا پایین کردم که به یه فیلم اکشن هیجانی رسیدم ایووووول خودشه عاشق این جور فیلما هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواووو مرده از رو دیوارا با مهارت خاصی میپرید یکی هم دنبالش که البته بهش نمیرسه خخخ پرید تو یه کوچه یه موتورو برداشت سوار شد پاشو گذاشت رو گاز د برو که رفتیم همچین لایی میکشید جووون کلان تو جو فیلم بودم که یهو یه چیزی شکست خواستم سکته کنم بلند شدم نگاه کردم دیدم مونایه دیونه پیشدستی رو شکسته ای بمیری این چه کاری بود روانی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خخخخخ تا تو باشی نری تو جو فیلم هرچی صدات میزنم نفهمیدی منم اینو شکستم یه نگاه به ساعت بنداز خانومه دزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ ساعت چرا؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ چون که زیرا! . الان ساعته 12شبه قرار بود چه اتفاقی بیفته؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ یکم فکر کردم یهو مثل دیونه ها بلند شدم دور خودم چرخیدم قرار بود بریم بانک بزنیم وای مونا الان چیکار کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ بهترین راه اینه که بری تو اتاقت لباساتو بپوشی بیای بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ آره آره رفتم. جلدی رفتم تو اتاقم لباس یه دست مشکی پوشیدم با کوله پشتی که از قبل وسایلشو آماده کرده بودم با کفش اسپورت مشکی از اتاق زدم بیرون از پله ها اومدم پایین رفتم سمت دخترا گفتم : خب من آماده ام بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ چه عجب زیبایه خفته. بیایین بریم دیر شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه سوار ماشین شدیم پیش به سویه هیجان وقتی به محل مورد نظر رسیدیم ماشینو یه گوشه پارک کردم که زودی در بریم بعد رفتیم پشت بانک طنابو از کیفم در آوردم قلاب زدم با یه حرکت انداختمش رو پشت بوم کشیدمش سفت بود اول من رفتم بالا بعد شیرین اومد بعدم مونا طنابو کشیدم بالا تا جلب توجه نکنه پاورچین پاورچین رفتیم سمته سفقه شیشه ایی شیرین دوتا شیشه رو ما مهارت برداشت بدون سروصدا بعدم من پریدم پایین همه جا رو نگاه کردم امن بود بهشون گفتم : همه جا امنه بیایین پاییین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ شیرین تو اول برو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ باشه. آروم بی سروصدا پریدم پایین پشت سرم هم مونا اومد پایین آروم آروم رفتیم سمته گاو صندوقه بزرگ شروع کردم ور رفتن باهاش بعد دو دقیقه بازش کردم دره گاوصندوقو رفتیم تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ جوووون چقدر پول زود باشید هرچی کیفاتون جا میگیره پول بردارید بدو بدو. سریع کیفامونو پر کردیم از گاو صندوق اومدیم بیرون درشو بستیم بخاطر دستکش هاییه مشکی که دستمون بود اصر انگشت نمیزاریم سریع دور بر و نگاه کردم از سفقه شیشه با طناب یکی یکی رفتیم بالا لحظه آخر شیرین پاش به گلدون گیر کرد افتاد صدای آژیر در اومد تو سه سوت نگهبانا ریختن تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوه اوه شیرین گند زدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ چرا حالا خشکتون زده بیایید بالا من حواسشونو پرت میکنم شروع کردم به تیراندازی به نگاهبانا داد زدم بدویین دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ زودی رفتم بالا شیرینم کشیدم بالا طنابو جمع کردم انداختم کنار از رو پشت بوم ها مثل لاک پشت نینجا میپریدیم اونام دنبالمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامورا _ ایست وایسید تا شلیک نکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ زر نزن باو وایسادم دوتا تیر انداختم گریخت دیونس شروع کردم دویدن مثل نینجا ها دخترا ماشینو دوتا کوچه بالا تر پارک کردم برید اونجا بدویین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خوشم اومد با اون تیراندازیت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ جیگرتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ پس اونیم که آماده شلیک شده بزن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ کو؟ دستشو دنبال کردم رسیدم یه ماموره اوه تک تیراندازم هست سریع کلتو آوردم بالا روش زومم کردم و شلیککک خورد تو کتفش افتاد مام از فرصت استفاده کردیم طنابو آویزون کردم از دیوار رفتیم پایین طنابو کشیدم پایین با دو رفتیم سمت ماشین سوار شدیم پامو تا آخر رو گاز گذاشتم ماشین از جا کنده شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ پشت سرمو نگاه کردم دیدم اوه اوه چقدر ماشین پلیس گفتم : الان چه غلطی بکنیم هرچی پلیسه دنبالمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ نگران نباش همچین بپیچونمشون که حال کنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ شیرین تفنگه جرسه رو بده زیر صندلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ باشه. سریع دستمو بردم زیر صندلی تفنگو در آوردم دادم دست مونا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ شیشه ماشینو کشیدم پایین نیم تنمو کردم بیرون شروع کردم تیراندازی دوتا ماشین اولی چپ شد بقیشونم افتادن روهم مام که فرصت طلب پیچیدیم تو یه فرعی بازم یه فرعیه دیگه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم دنبالمون بودن هی شلیک میکردن ایست میگفتن مام بیشتر گاز میدادیم کلتمو برداشتم یه تیر زدم به تایره ماشنشون وایسادن رو کردم به سارا گفتم : سریع برو گاراژ بیرون شهر سریع سریع . شیرین تو حواست به پشت باشه اومدن شلیک کن تا زنگ بزنم ماشینو ماده کنن گوشیمو از جیبم در آوردم زنگ زدم به نگهبان گاراژ گفتم تو سه سوت ماشینو آماده جلو دره گاراژ بزاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ هی پشت سرمو نگاه میکردم فکر کنم نفله شدن که پیداشون نیس تو همین فکر بودم که یهو یه ماشین پیداش شد اه چقد سمجن شیشه ماشینو کشید پایین با کلت شروع کردم تیراندازی اونم کم نیاورد شروع کرد شلیک کردن یه تیر از بغله گوشم رد شد گوشم سوت کشیدم اوه یه تیر زدم تو شیشه جلو ماشین از جاده خارج شد و تمام خخ مرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ تا جایی که میشد سریع میرفتم رسیدیم گاراژ مونا سریع پرید پایین رفت سمته ماشین نشست پشت فرمون نگهبان رفت سمتش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ اون یکی ماشینو بنداز گاراژ بگو بیان اوراقش کنن فقط حواست باشه حتما له بشه وگرنه مرگت پایه خود ته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگهبان _ چ.. ش.. م خانوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ شیرین بدو بریم پیاده شدیم سوار ماشین شدیم ماشین از جا کنده شد مونا دیونه وار میروند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ دخترا واقعا متأسفم همش تغصیر من بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ بی خی آجی خیلیم خوب بود هیجانش رفت بالا کارمون خخخ مگه نه سارا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ آره خیلی حال داد. اصلا خودتو ناراحت نکن شیرینیی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ فداتون همش عذاب وجدان داشتم ولی خدایشش خودمم خیلی حال کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ مونا داری کوجا میری الان ما که خونه دیگه ای نداریم جز همون یه دونه؟!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ داریم البته موقع هایی که احتیاج به تنهایی داشتم میدمدم اونجا یه چند روزی میمونیم وقتی همچی حل شد برمیگردیم دیگه نزدیکیم این کوچه باغو رد کنم رسیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه بریم لباس هس که اونجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ آره باو گذاشتم برا روزه مبادا مثل الان همه چی هست نگران نباشین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ جووون غذا هم هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ بپرید پایین رسیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ از ماشین پیاده شدم نگاهم افتاد به خونه اه چه خونه قشنگی هست بیشعور رو نکرده بود پس روزایی که ناپدید میشد میومد اینجا مونا خیلی قشنگه از بیرون درو باز کرد رفتیم تو حیاط خودشم ماشینو آورد تا حیاط پیاده شد گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا_ توشو هنو ندیدی بیایین بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ مثل یه کاخ دیواراش سفید استخر وسط درخت هایه بلند اون وره حیاط سمت راست یه تاپ وسط دوتا درخت گل هاییه رز دوبره پله هاییه ورودی خیلیییی قشنگه نمیشه توصیفش کرد باید دید با مونا از پله ها رفتیم بالا درو باز کرد رفتیم تو خونه دهن منو شیرین افتاد کفه سالن وایی خدایه من خیلی قشنگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ بیشعور چرا بهمون نگفتی همچین خونه ای خریدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خواستم سوپرایزتون کنم حالا برید بالا لباساتونو عوض کنید بیایید چایی بخوریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ شیرین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ ای کوفت بگو جونم. میگم همه ات اقا قشنگن کدومو برداریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ منکه این اتاقه سمته راستیو که ست صورتی داره برمیدارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ باشه پس منم ست بنفش کنار اتاق تورو برمیدارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ زودی لباسامو در آوردم رفتم سمت کمد لباس که گوشه اتاق بود بازش کردم پره از لباس خونه مجلسی لباس زیر کیف کفش همه چییی بود یه تاپ قرمز با شلوارک ستش پوشیدم موهامم بستم بالا یکم شونه زدم از اتاق زدم بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا _ رفتم سمته کمد لباسا درشو باز کردم همه چییی بود واوو ایول به مونا یه تاپ صورتی با شلوارک ستش پوشیدم موهامم آزاد ریختم دورم یه بوس برا خودم فرستادم از اتاق زدم بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا میگم همیشه دیگه اینجا بمونیم هم قشنگه هم روحیه آدم میگیره نظرت چیه شیرین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین _ آره منم تو همین فکر بودم بهت بگم مونا جا یه خوبیه چرا بریم تو اون شهر پره دود همینجا بمونیم چی میگی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمونا _ خب بگم که قراره همیشهگی باشه اون خونه ای که توش بودیم شناسایی شده و الان پره پلیسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهسان نادری
۱۴ ساله 00حاجی خوب بودا ولی ارزش خوندن نداره
۲ ماه پیشرومینا
۱۱ ساله 00عالی ترین رمان
۳ ماه پیشرها
۱۷ ساله 00خیلی مسخره بود
۳ ماه پیشهستی
۱۶ ساله 00خیلی داستانش خلاصه شده بود ،و همه چی خیلی تند تند اتفاق افتاد که این داستان رو کمی بچگانه کرده بود. به هر حال ممنون از نویسندش
۴ ماه پیشدختری از دیار اسمان
00وای قلم داغون هیچی نمیفهمی ازش خلاصه که کلا اشتباه نویسنده عجله داشت رمان و گذاشته دور تند بیست خط بیشتر نخوندم چون گند زد به اعصابم. ناموسا بخونین اول ببینین چه چیزی و میخواین نشر بدین. بدون تشکر
۵ ماه پیشاتی
۱۲ ساله 00اقا اینا فقط سه روز باهم اشنا شدن چطور ازدواج کردن واقعا خیلی باحال بود فقط اونجایی که سارا داشت به حسام نگام میکر خخخخخخخخ
۵ ماه پیشنفس
10همه چی یهویی اتفاق افتاد زیاد جالب نبود
۱۰ ماه پیشماهور امیری نسب
۲۰ ساله 00فقط یه چیزی ... نوشته بودین تفنگ جرسه ولی اون ژسه هستش ولی به نظر من یکم باید بیشتر روش کار می کردی همه چی یهو اتفاق افتاد سعی کن رمان های بعدیتو بهتر بنویسی ❤
۶ ماه پیشالناز
۱۲ ساله 00خیلی خیلی گیج کننده بود همه چی یهویی شد کی میاد با یه پسر که یه روزه شناختش بره ازدواج کنه آخه
۶ ماه پیشb. m
۱۳ ساله 00بدک نبود ولی ای کاش یکم بیشتز کار میکردی
۶ ماه پیشیلدا
۱۴ ساله 00به نظر من بد نبود برای رمان اول اما همه چی خیلی تند تند انجام شد یکم دیگه روش کار کنی عالی میشه😉
۶ ماه پیشاسما
00افتضاح ترین رمان
۷ ماه پیشنفس
۲۱ ساله 00خیلی رمان چرتی بود فقط خلاصه نویسی کرده و در ضمن بسیار تکراری بود
۷ ماه پیشسارا
۱۷ ساله 00رمان خوبی بود ولی خیلی کوتاه بود اگر از خانوادهاشون توضح میداد خیلی خوب میشد به حرحال خوب بود مرسی از سازنده احمقش
۷ ماه پیش..
00رمان خوبی بود ولی احمقانه بود مثلا کی میاد با ۳تاپسر که فقط یه روز شناختتش بره شمال.
۷ ماه پیش
مریم
۱۸ ساله 00میخوام بخونم و بنظرم جذاب باشه