دوست داشتی؟

رمان پا به پای خورشید

  • به قلم مهنا
  • ⏱️۲ ساعت و ۵۵ دقیقه
  • 76.4K 👁
  • 197 ❤️
  • 139 💬

آتنا شریعتی دختری اهل جنوبه که تو پالایشگاه تهران شاغله و شغلشم مردونست. تو زندگیش سختیای زیادی کشیده و همه ی عمرش به فداکاری گذشته. بخاطر همین فداکار بودن و از خودگذشتگی که داره با مرد بی احساسی به نام اسحاق کرامت ازدواج میکنه...

بیشتر...
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زهرا

    00

    عالی بود کیف کردم

    ۱ ماه پیش
  • اسرا

    00

    سازندنمیشه رمان دیگری ازش بذاری 🙏

    ۱ ماه پیش
  • فندق

    ۲۵ ساله 00

    سن اسحاق زیادبود.رمان خیلی زودجمع شده بودپروبال نداده بود.مگه میشه دوتاسرطان بگیری وخوب بشی.پیوندسرطان مغزو استخوان فقط بایدازهمخون خودت باشه.درکل بنظرم بایدجوردیگه ای اتفاقات رقم میخورددرکل بیمزه بود

    ۷ ماه پیش
  • اسرا

    00

    پیوندمیشه ازیکی دیگه گرفت ولی احتمالش ۷۵درصدپیدابشه وازاین۷۵درصد۹۰درصداحتمال داره بشه پیوندزدآره بعضی هستن باچندنوع زنده میمون ولی بعضیبایک نوع میمرن مربوط به امیدزندگی درفردهست❤

    ۲ ماه پیش
  • ملیکا

    00

    باحال بود بعد مدتها بهم خوش گذشت...

    ۳ ماه پیش
  • نیایش

    00

    در کل واسه سرگرمی خوب بود اما معلوم بود اصلاااا حقیقی واسه ی نوشتش صورت گرفته چون پیوند مغز و استخوان فقط با اقوام درجه یک (دوقلو همسان) یا خواهر و برادر ترجیحا هم جنس شخص امکان داره نه هرکی ://////

    ۸ ماه پیش
  • رمانخون

    ۳۲ ساله 10

    من نمیدون کی این نویسنده یاد میگیرن درست بنویسن طرف نمازخونه سرلختو استین کوتاه با ارایش مییاد تو جشن مختلط این چه وضعشه

    ۹ ماه پیش
  • ناهید

    ۴۰ ساله 00

    رمان نسبتاً خوبی بود وبیشتر آموزنده بود تا عاشقانه

    ۹ ماه پیش
  • طیبه

    ۴۰ ساله 00

    رمان قشنگی بود .ولی رویایی کارشده . سن اسحاق زیاد و آخرشم سریع تموم شد . خسته نباشید. امیدوارم برای کارهای بعد تموم تلاشتون بکنید

    ۹ ماه پیش
  • Hani

    00

    رمان خیلی قشنگی بود منتها آخرش یه جوری خیلی سریع رمان جمع شد دوس داشتم بیشتر از این میشد در کل خوب بود

    ۱۰ ماه پیش
  • سلطان غم

    00

    عالی عالی

    ۱۰ ماه پیش
  • خوب بود و خلاصه

    ۴۱ ساله 00

    خوی بود و خلاصه

    ۱۰ ماه پیش
  • رها

    ۴۵ ساله 00

    رمان بسیار بامحتوای و آموزنده آیی بود درس محبت بی شائبه و خدا گونه به خواننده میده

    ۱۰ ماه پیش
  • F.b

    ۲۲ ساله 10

    رمان قشنگی بود ولی اگه یکم سن اسحاق کمتر بود بهتر می شد

    ۱ سال پیش
  • دلیار

    40

    اصلا نمیتونم درک کنم چرا نویسنده از یه طرف آتنا رو یه دختر نمازخوان وبا حیا نشون میده ازیه طرف تو مهمانی صالحی که مختلطه بالباس بدون آستین ونیمه باز و بدون شال جولون میده

    ۱ سال پیش
  • سیلاماا

    ۱۱ ساله 00

    واییییی که نسمدونی چقدر خوبه فقط سن اسحاق چقدر بود من هم تصمسم با رمان نوشتن دارم اگه میخواید یکسر بزنید نام رمان شکوفه های پاییزی

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.