دوست داشتی؟

رمان جنون آبی

  • 67.3K 👁
  • 155 ❤️
  • 120 💬

رمان جنون آبی روزمرگی های زندگی، روانپزشکی را روایت می کند که درگیر مشکلات زندگی یک دختر در خانواده ای متعصب شده است. مسائل و درگیری های زندگی این دختر شاید برای هر دختری که خانه اش محفل امن او نشد آشنا به نظر بیاید! به یاد آن روزها قصه را روایت می کنم! من، پزشکی که در میان مداوا هایم قدم در راهی بی بازگشت گذاشتم. سر این قصه دراز است و حوادث بسیار... و درپی آنم که بدانم مسببان پنهانی آن رنج آشکار چه کسانی بودند؟ که دختری را از آرزویش، چون مادری از فرزند جدا کردند و به جرم بیهودگی با او دشمن شدند... گـ ـناه او کوچک اماجرمش به بزرگی یک طناب دار است! روایت ما محدود به آسایشگاهیست به وسعت یک جهان... و دختری از که از قلب خانواده به قعر جامعه ای تاریک می افتد.

بیشتر...
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • مبینا

    00

    عالی و کم نظیر تاحالا همچین رمانی نخونده بودم ، خیلی جاها گریه کردم ولی نویسنده پایانو ترکوند

    ۶ روز پیش
  • الی

    00

    قلمت مانا. انشالا بهتر از این بدرخشی عزیزم

    ۲ ماه پیش
  • Setayesh

    00

    خیلی بی نظیر و زیبا بود واقعا مچکرم😍

    ۳ ماه پیش
  • سودابه

    00

    واقعا رمان خوبی بود قلم خوب و روانی داشت منکه واقعا خوشم ا منو ولی واقعا از وقتی میخوندم واقعا بغض داشتم.ولی خسته نباشید اساسی به نویسنده عزیز میگم

    ۳ ماه پیش
  • گل یاس

    00

    رمان خوبی بودآخرش خیلی خلاصه شده بود

    ۴ ماه پیش
  • نصرالله ۴۷ ساله

    00

    سلام واقعاعالی بود.خیلی جاهااشک ریختم امیدوارم بازهم بنویسی وماباخوندن شون لذت ببریم همیشه موفق باشی وسلامت

    ۴ ماه پیش
  • معصومه

    00

    امیدوارم بازم بنویسی و دست نکشی از نوشتن❤️ 🩹

    ۴ ماه پیش
  • حوراء

    01

    خیلی قشنگ بود خوندم، خندیدم، گریه کردم

    ۴ ماه پیش
  • م

    00

    ازاول رمان گفتوگویی مال آخر رمان لابه لای رمان یهویی قرار گرفته ۱،آدمو گیج میکنه ۲،تاکید برپایان تلخ داره همش تراژدی میشه دو خط آخر میگه پایانش خوشه همونم نویسنده زود کوفتمون میکنه که این واقعی نیست

    ۵ ماه پیش
  • زهرا

    00

    بسیار عالی قلمت ماندگار

    ۶ ماه پیش
  • ندا

    00

    عالی بود ممنون

    ۶ ماه پیش
  • آرزو۶۵

    00

    عالی بود عالی من باهاش زندگی کردم حتما بخونین

    ۶ ماه پیش
  • مریم

    00

    خییییلی قشنگ و متفاوت بود با ی پایان غیر قابل پیش بینی

    ۷ ماه پیش
  • خیلی عالی بود

    00

    قشنگترین رومانی بود که خوندم ممنونم

    ۹ ماه پیش
  • ملیح

    00

    خیلی خیلی عالی بود واقعاهمچین آدم های خوبی مثل فرشته نجات هستند

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.