رمان دوراهی عشق و غرور به قلم meli770
آدما های مغرور دو دسته اند:مغرورِ خوب و مغرورِ بد . مغرورِ خوب هیچ وقت تو هیچ چیز جلو نمیره، اما اگه جلو بری و ازت محبت ببینه چند برابر بهت محبت میکنه… اما مغرورِ بد هر چه بیشتر بهش محبت کنی و علاقتُ بهش ثابت کنی غرورش پررنگ تر میشه ودست تو دستِ غرور میزاره و باهاش میره و ازت دور میشه و جواب محبت هات رو با سردی میده!
تخمین مدت زمان مطالعه : ۲ ساعت و ۴۳ دقیقه
سعیده با دو توی اتاق مدیریت اومد.
-بله نازمهر جون.؟
- مگه من باشماها نیستم؟
-چی شده؟
خودکاری رو که دستم بود محکم روی میز کوبیدم. ازجام بلندشدم، با بلند شدن من سعیده یه قدم رفت عقب.
-که چی شده؟ مگه من نمیگم صدای اون آهنگ رو کم کنید؟ البته دیگه نیازی نیست چون یک ساعت پیش بهتون گفتم. حداقل برو بگو آهنگ بدنسازی رو کم کنند، تا ده تا خیابون اون طرف تر رفت.
- چشم نازمهر جون، الان میرم.
- سعیده... بچه های فیتنس اومدن؟
- بله عزیزم اومدن.
-خیلی خب میتونی بری.
- با اجازتون.
بارفتن سعیده یه نفس عمیق کشیدم، من آخر ازدست اینا دق میکنم راحت میشم.
موهام رو با کش دم اسبی بستم. کتونی هام رو پوشیدم، لباسم خوب بود، یه تاب وشلوارک بادمجونی.
وقتی از تیپم مطمئن شدم از اتاق مدیریت بیرون اومدم و سمت سالن فیتنس رفتم.
باشگاه چهار قسمت داشت، یکی ازقسمت های باشگاه رو اختصاص داده بودیم به بدن ساز؛ یک قسمت دیگه رو به فیتنس، پیلاتس، ایروبیک و یوگا.
یکی دیگه ازقسمت ها استخر و سونا بود.یک قسمت روهم اختصاص داده بودیم برای تعویض لباس.
باشگاه رو من و زهره یکی ازصمیمی ترین دوستام مدیریت میکردیم.
***
"نوراهان"
تااونجایی که میتونستم همه حرصم رو سر گاز ماشین خالی کردم. دختره پرو رو حرف من حرف میزنه.
وقتی به خودم اومدم دیدم روی بام تهرانم. سرم رو گذاشتم روی فرمون تا بلکه یه ذره آروم شم ولی فایده نداشت.
از ماشین اومدم پایین و ماشین رو با سوئیچ قفل کردم.
داشتم میرفتم که چشمم به ماشن اهورا خورد.
بازم پاشده اومده بام؟ پسر...
باصدای اهورا برگشتم.
-باز چی شده پا شدی اومدی اینجا؟
ابروهام رو توهم کشیدم.
-من باید ازتو بپرسم چت شده که باز پاشدی اومدی اینجا؟
-یک، اخم ها رو باز کن، دوفقط اینجا آرومم میکنه؛دلستر میزنی؟
- آره.
بااهورا هم قدم شدیم.
-توچرا اومدی اینجا؟
-به همون دلیلی که تو اومدی.
-لایک داشت!
***
" لار "
سیگار کاپتان رو از جیبم بیرون آوردم. بافندکی که روی میز پایه کوتاه کنارم بود روشن کردم. به پشتی مبل راحتی سفید تکیه دادم و سیگار رو گوشه لبم گذاشتم. پاهام رو روی هم انداختم. آروم داشتم به سیگار پُک میزدم در همون حال گوشیم رو ازجیبم بیرون آوردم.
سیگار روبین انشگت سبابه و انگشت میانیم گرفتم. داشتم تلگرام رو چک میکردم که باصدای صبا سرم رو بالا آوردم.
-داری چیکار میکنی؟
صداش عین مته روی مخم بود.
-هزار بار بهت گفتم صداتو اینطوری نکن.
با دادی که زدم یه قدم عقب رفت.
-ببخشید عزیزم...
-چی کار داری؟
-هیچی امدم ببینم چی کار میکنی، همین!
-دیدنت تموم شد؟ برو بیرون... در رو هم ببند.
-لار...
صدای اعتراض آمیزش روی مخم بود.
-برو بیرون.
سیگار رو سرجای اولش برگردوندم و یه پک عمیق زدم؛ هنوزصبا بیرون نرفته بود، صدای شروین امد.
-بازچی کارکردی این دختره قیافش توهم بود؟
-این همیشه قیافش این شکلیه به منم ربطی نداره؛ صدبار بهت گفتم این دختر رو نیار اینجا؛حرف حالیت نیست.
-چته پاچه میگیری؟
همونطور که بامن حرف میزد نشست روی میز بیلیارد که وسط اتاق قرار داشت.
-هیچی، فقط این دختر رو میبینم جنون میگیرم، میخوام خفش کنم.
-هروقت جنون گرفتنت تموم شد، پاشو بچه ها الان میان اینجا.
-تاالان نیومدن تعجبه؛ فقط قبلش این دختر رو ردکن بره.
-چشم قربان.
ستایش اریا مهر
۱۹ ساله 00مزخرف
۱۲ ماه پیشندا
00مثل جلد اول عالی بود ولی ای کاش بیشتر می گفت از عروسیشون از واکنش خانواده وقتی که وقتی اینا می خوان با هم ازدواج کنند و از بچه هاشون، کاش فصل 3 هم داشت یا بنویسین ممنون از نویسنده موفق باشی عزیز💓💓
۱ سال پیشآوا
00خانم یا آقای محترم نویسنده می گم تو دو خدا حلد سوم رو هم بزارین خیلی رمان خوبی هست
۱ سال پیشآوا
00مثل جلد یکش خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی قشنگ بود
۱ سال پیشظفرتاش
۱۴ ساله 00اوایل رمان خیلی خوب بود اما کاش اخرش اینجوری تمام نمی شد
۱ سال پیشخانوم پلیس
00عالی ولی کم محشر بود اشکم دراومد
۲ سال پیشاسرا
۱۵ ساله 11یه سوال داشتم چرا من نمیتونم جلد اول این رمانو پیدا کنن اصلا اسم جلد اولش چیه
۳ سال پیشملیکا
00رمان جلد اول اشراف زاده های شیطون
۳ سال پیشخانوم پلیس
00اشراف زاده های شیطون درباره مادروپدرای این رمانه خیلی باحاله رمانش
۲ سال پیشخاطره
۳۷ ساله 10عالی بود سپاس نویسنده عزیز موفق باشی دم و بازدمت گرم 🌹🌹🌹
۲ سال پیشفاطمه
00خوب بود ولی کم بود
۲ سال پیشمریم
20رمان باید توصیح کامل داشته باشه و طولانی باشه کمی ولی این رمان کاملن تند پیش رفت
۲ سال پیش..
20مزخرف هست
۳ سال پیشریحانه
۱۴ ساله 00خوب ولی میتونست بهتر هم باشه
۳ سال پیشyasi
21سلام. اسم جلد اول رمان فرق داره؟ چرا من نمیتونم پیداش کنم؟ 😕
۳ سال پیشf
40وااای نویسندع جون این چع رمانی هس کع نوشتی جلد اولش کع راجب خانوادع هاشون هس خیلی قشنگ ترع این رمانت خیلی کم و خلاصع بود خیلی آبکی بود این فصل رمان..اگ طولانی تر بود خیلی متفاوت تر میشد ممنون از زحمتت
۳ سال پیش
폭우
00عالی بود اونقدر که من کل رمان رو توی ۳ روز تموم کردم خداییش خیلی خوب بود 정말 좋았고 눈물이 났습니다