رمان دوراهی عشق و غرور به قلم meli770
آدما های مغرور دو دسته اند:مغرورِ خوب و مغرورِ بد . مغرورِ خوب هیچ وقت تو هیچ چیز جلو نمیره، اما اگه جلو بری و ازت محبت ببینه چند برابر بهت محبت میکنه… اما مغرورِ بد هر چه بیشتر بهش محبت کنی و علاقتُ بهش ثابت کنی غرورش پررنگ تر میشه ودست تو دستِ غرور میزاره و باهاش میره و ازت دور میشه و جواب محبت هات رو با سردی میده!
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، هیجانی
تخمین مدت زمان مطالعه : ۲ ساعت و ۴۳ دقیقه
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #هیجانی
خلاصه:
آدما های مغرور دو دسته اند:مغرورِ خوب و مغرورِ بد . مغرورِ خوب هیچ وقت تو هیچ چیز جلو نمیره، اما اگه جلو بری و ازت محبت ببینه چند برابر بهت محبت میکنه… اما مغرورِ بد هر چه بیشتر بهش محبت کنی و علاقتُ بهش ثابت کنی غرورش پررنگ تر میشه ودست تو دستِ غرور میزاره و باهاش میره و ازت دور میشه و جواب محبت هات رو با سردی میده!
گاهی باید قبول کنیم برای داشتنِ حالِ خوب باید از دوست داشتن دسته ی دوم دست برداریم،
دوست داشتن آدم هایی که غرورشان اولویتشان است آزار دهندست.
باید دید شخصیت های این رمان ازکدوم دسته هستند!
شخصیت هایی که توی یک دوراهی قرارمیگیرن.
***
خلاصه جلد اول:
در جلد اول با دوازده تا شخصیت اصلی داستان آشنا شدیم.
شش تا پسر وشش تا دختر.
دوازده تا اشراف زاده که تنها سرگرمیشون شیطنت بود.
اشراف زاده هایی که از سن 18 سالگی باید مستقل زندگی میکردن وتوی این راه هزارو یک اتفاق افتاد
که دراخر باهم ازدواج کردند وبچه دار شدند.
***
مطالبی که باید از جلد دوم بدانید:
داخل جلد اول با بزرگ خاندان تهرانی آشنا شدیم
ولی بعدازمدتی از دنیا میرن که
داخل این جلد بزرگ خاندان تهرانی
امیر علی
پدر بزرگ شش شخصیت اول داستان هست
کسانی که جلد اول رو نخوندن مشکلی نیست؛ چون متوجه میشن:)
لازم دونستم اسم شخصیت های اصلی جلد اول روبگم.
لطفا باجلد دوم قاطی نکنید.
شب آرا وشاهین
آرزم وداریوش
راتین وتینا
اتروان آرام
اترون نازنین
درفشان وماهیار
***
مقدمه:
غرور
وجودم را درید
با تو بودن را برید
و خیال پر تنهایی را
به من ارزانی داشت
غرور...
تخم یاس
تخم ترس
ترس تقابل با تو
و هزاران شبه بی نفس فاصله را
در درونم بالاند
غرور...
سدّ گفتن
گفتن عشق ، محبت ، دوستی
به تو در مدح و نماز راستی
می شود
با خم ل**ب
غرور...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمچو داسی تیز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه دستی ناشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irریشه برکند درختان امید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو چو هیزم شکنی زحمت کش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکمر همت بست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه نابودی این باغ نوید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغرور...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمچو آتش سوزان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمچو خنجر برّان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سیه خاک نشاندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irویران
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبنمود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستی من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو نشان داد به من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنیستی را
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغرور...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلق خودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوی خودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدشنه ای زد ز پشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه هنوز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمی چکد از زخم عمیقش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمایع خون خودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغرور...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعامل بدبختی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه در این دیر سعادت داشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه حضورش برسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو وفاداری خود را
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه حدش برسانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه در و خدمت او
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر که پرسد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irز چه چیزی به گزندش تو گرفتار شدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناله ناله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزجه زجه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا غرور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگویم غرور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغرور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمعرفی شخصیت ها:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir" اهورا "
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir“امشبم گریه و گریه و گریه و بارون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگریه واسه همه آرزوهامون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرزوهایی که بعد تو دیگه نموند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلی که خسته ی خسته ی خسته ست از اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتنهای تنهای تنهای تنها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرفا داره توی تنهاییاش با خدا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن میخوام باز به روزایی که قبلِ تو بودن برگردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی بخاطرِ داشتنِ تو به خودم بد کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرزوم اینه که خوب باشه حالت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتی خدا باشه پشت و پناه تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیگن درد هر کس رو از توو چشاش میشه فهمید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه حرفایی هستن فقط از خدا میشه پرسید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچرا قلب من دیگه مثل قدیما نمیشه؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجواب محبت شده بغضی که وا نمیشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامشبم گریه و گریه و گریه و بارون"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباحرص گیتار رو پرت کردم روی زمین که باعث شد صدای بدی ایجاد بشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها ترسیده سمتم برگشتن، مصطفی زودتر از همه شروع کرد به غرغرکردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهورا داداش چی شد؟ چرا گیتارتو پرت کردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببینم بینمک ترازاین اهنگ پیدادنکردین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از مصطفی که اخماش حسابی رفته بود تو هم صدرا و هامین شروع کردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببخش داداش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببخشم؟ صدرا به خدا میام کله تو میکنم. آخه پسر....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آروم باش اهورا... چرا داد میزنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا دادمیزنم؟ شماها یا نفهمین یاخودتون رو میزنید به نفهمی، پس فردا اجرا داریم آخه این شعره؟ آخه این ریتمه؟ این چه وضعشه بعد ازیک ماه تمرین کردن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدجور اون روم بالا امده بود؛ یعنی میخواستم همشون رو با هم بزنم ولی حیف، فقط حیف بهترین رفیقام بودن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه تا یک دقیقه دیگه اونجا میموندم استادیوم رو روی سرشون خراب میکردم. گیتارم رو از روی زمین برداشتم پرت کردم توی کیفش زیپش رو بسته، نبسته برداشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمستقیم رفتم سوارماشین شدم، مخم داشت میترکید. باید آروم میشدم اینطوری نمیشد برم عمارت اگه اینطوری میخواستم برم حتما یه بلایی سر یکی میآوردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشین رو روشن کردم و حرکت کردم سمت بام تهران، شاید تنها جایی بود که الان میتونست حال خرابم روخوب کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"امیرعباس"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکم کم داشت اون روی سگم بالا میاومد، اگه تا دودقیقه دیگه اونجا میایستادم حتما فک و مک طرف رو میآوردم پایین. مرتیکه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون توجه به بقیه ازجام بلندشدم که صندلیم برعکس شد افتاد روی زمین، گوشیم رو از روی میز برداشتم و از در بیرون زدم. همچین در بهم خورد که صداش توی کل سالن پیچید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا قدمهای محکم وعصبی خودم رو به آسانسور رسوندم فقط خداروشکر همون طبقه بود، وگرنه سالم موندن آسانسور رو تضمین نمیکردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از سه دقیقه به پارکینگ رسیدم. درماشین رو با سوئیچ بازکردم و نشستم پشت فرمون و سریع ماشین رو روشن کردم. دنده عقب گرفتم از پارکنیگ زدم بیرون، فاصله شرکت تا عمارت بزرگ تهرانی یک ساعت راه بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی راه که داشتم میاومدم به خاطر سرعت زیادم دو تا موتور پلیس افتادن دنبالم؛ چون حوصلهشون رونداشتم راهم رو دورتر کردم! لعنتیا، خیلی اعصابم سرجاشه اینا هم هی پیله میکنن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرِ سیدقیقه و یک ثانیه به عمارت رسیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشین رو خاموش نکردم چون حوصله خاموش کردن نداشتم. داشتم میرفتم داخل که یکی از در بیرون اومد. ازصدای جیغ جیغش میشد فهمید سوفیاس، تا اومد رد بشه دستش رو گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هی ترسیدم داداش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کجابه سلامتی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدجور عصبانی بودم،طوری که احساس میکردم ازچشام داره آتیش میباره، این رو ازقیافه ترسیده سوفیا هم میشد فهمید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بهخدا از بابا اجازه گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ازمن اجازه نگرفتی! سوفیا همین الان گم میشی تو، چون به اندازه کافی سگ هستم! نمیخوام روت دست بلندکنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ولی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-گمشو تو.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچنان عربدهای کشیدم که صدام توی کل باغ پیچید، درعرض دو سوت داخل رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودم هم بعد ازچند دقیقه داخل رفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسمت آسانسور هایی که گوشه سالن بود رفتم تا آسانسور رسید مستقیم دکمه اتاقم رو زدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدراتاق رو بهم کوبیدم. گوشیم رو پرت کردم رومیز تلویزیون. فکرکنم صفحش عیب کرد که اونم بهجهنم، خودم رو روی تخت پرت کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"نازدانه"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازبالکن اتاقم داشتم منظره بزرگ باغ عمارت رو تماشا میکردم، دست هام رو توی جیب سویشرتم برد. هوا عالی بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا به آدم آرامش میداد. صدای پرنده ها؛ صدای شر شر آب؛ صدای بادی که میپیچید لابه لای برگا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر آدمی رو به وجد میآورد ولی نمیدونم امروز چم شده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازصبح که ازخواب بیدارشدم حالم جا نیست. همش دارم به همه پیله میکنم یا پاچه میگیرم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اخمهای تو هم درحالی که داشتم باغ رو تماشا میکردم پای راستم رو خیلی آروم انداختم روی پای چپم و دست راستم رو ازجیبم بیرون آوردم و دسته استکان لیوان پایه کوتاهی که روی میزچهار نفره چوبی قرارداشت رو دستم گرفتم و آروم شروع به مزه کردن چایی کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irذهنم درگیربود، باید این مقاله رو تافردا آماده میکردم ولی اصلا نمیتونستم تمرکزکنم. اینطوری نمیشد باید به یکی رو میانداختم تا توی اتمام مقاله کمک کنه؛ ولی کی؟ لابد لار؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبافکرکردن به لار یه پوزخند گوشه لبم جا خوش کرد. تنها کسی که میتونستم بهش رو بندازم، فقط و فقط بابا بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"نازمهر"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سعیده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعیده با دو توی اتاق مدیریت اومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله نازمهر جون.؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مگه من باشماها نیستم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چی شده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودکاری رو که دستم بود محکم روی میز کوبیدم. ازجام بلندشدم، با بلند شدن من سعیده یه قدم رفت عقب.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-که چی شده؟ مگه من نمیگم صدای اون آهنگ رو کم کنید؟ البته دیگه نیازی نیست چون یک ساعت پیش بهتون گفتم. حداقل برو بگو آهنگ بدنسازی رو کم کنند، تا ده تا خیابون اون طرف تر رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چشم نازمهر جون، الان میرم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- سعیده... بچه های فیتنس اومدن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بله عزیزم اومدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خیلی خب میتونی بری.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- با اجازتون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبارفتن سعیده یه نفس عمیق کشیدم، من آخر ازدست اینا دق میکنم راحت میشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهام رو با کش دم اسبی بستم. کتونی هام رو پوشیدم، لباسم خوب بود، یه تاب وشلوارک بادمجونی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی از تیپم مطمئن شدم از اتاق مدیریت بیرون اومدم و سمت سالن فیتنس رفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشگاه چهار قسمت داشت، یکی ازقسمت های باشگاه رو اختصاص داده بودیم به بدن ساز؛ یک قسمت دیگه رو به فیتنس، پیلاتس، ایروبیک و یوگا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی دیگه ازقسمت ها استخر و سونا بود.یک قسمت روهم اختصاص داده بودیم برای تعویض لباس.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشگاه رو من و زهره یکی ازصمیمی ترین دوستام مدیریت میکردیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"نوراهان"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتااونجایی که میتونستم همه حرصم رو سر گاز ماشین خالی کردم. دختره پرو رو حرف من حرف میزنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی به خودم اومدم دیدم روی بام تهرانم. سرم رو گذاشتم روی فرمون تا بلکه یه ذره آروم شم ولی فایده نداشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ماشین اومدم پایین و ماشین رو با سوئیچ قفل کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم میرفتم که چشمم به ماشن اهورا خورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم پاشده اومده بام؟ پسر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای اهورا برگشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باز چی شده پا شدی اومدی اینجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irابروهام رو توهم کشیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من باید ازتو بپرسم چت شده که باز پاشدی اومدی اینجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-یک، اخم ها رو باز کن، دوفقط اینجا آرومم میکنه؛دلستر میزنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااهورا هم قدم شدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-توچرا اومدی اینجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به همون دلیلی که تو اومدی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لایک داشت!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir" لار "
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیگار کاپتان رو از جیبم بیرون آوردم. بافندکی که روی میز پایه کوتاه کنارم بود روشن کردم. به پشتی مبل راحتی سفید تکیه دادم و سیگار رو گوشه لبم گذاشتم. پاهام رو روی هم انداختم. آروم داشتم به سیگار پُک میزدم در همون حال گوشیم رو ازجیبم بیرون آوردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیگار روبین انشگت سبابه و انگشت میانیم گرفتم. داشتم تلگرام رو چک میکردم که باصدای صبا سرم رو بالا آوردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-داری چیکار میکنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداش عین مته روی مخم بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هزار بار بهت گفتم صداتو اینطوری نکن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا دادی که زدم یه قدم عقب رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببخشید عزیزم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چی کار داری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هیچی امدم ببینم چی کار میکنی، همین!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دیدنت تموم شد؟ برو بیرون... در رو هم ببند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لار...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای اعتراض آمیزش روی مخم بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-برو بیرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیگار رو سرجای اولش برگردوندم و یه پک عمیق زدم؛ هنوزصبا بیرون نرفته بود، صدای شروین امد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بازچی کارکردی این دختره قیافش توهم بود؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-این همیشه قیافش این شکلیه به منم ربطی نداره؛ صدبار بهت گفتم این دختر رو نیار اینجا؛حرف حالیت نیست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چته پاچه میگیری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمونطور که بامن حرف میزد نشست روی میز بیلیارد که وسط اتاق قرار داشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هیچی، فقط این دختر رو میبینم جنون میگیرم، میخوام خفش کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هروقت جنون گرفتنت تموم شد، پاشو بچه ها الان میان اینجا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تاالان نیومدن تعجبه؛ فقط قبلش این دختر رو ردکن بره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چشم قربان.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"آیناز"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه جا سکوت بود، تنها صدایی که به گوش میرسید صدای تیک تاک ساعت بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبایه حرکت، توپی که توی دستم بود شش تا شیشه رو با هم یه جا زدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ایول بالاخره زدمش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعریف الهه و سالومه نیشم تا جایی که میشد کش اومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ایول دختر عالی زدیش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دمت گرم آیناز.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه کنیم ما اینیم دیگه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بزن قدش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکف دستامون رو بهم دیگه زدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابچه هاشرط بسته بودیم هر کی نتونه شش تاشیشه رو با یه ضرب بزنه، بقیه رو مهمون کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسالومه، چهارتاشون رو زد، الهه هم سه تاش رو؛ فقط خودم تونستم شش تاش رو یه جابزنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زهرمار دستم ترکید، خر.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوپی که باهاش شیشه هارو زده بودم، روی میز عسلی کنار مبل مخملی شکلاتی گذاشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سالومه ده هزاربار گفتم القاب خودت رو به من نسبت نده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسالومه خودش رو انداخت روی مبل، حالت متفکری به خودش گرفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالا کی این شیشه ها رو جمع کنه پخش زمین شده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فکر خوبی کردی؛ ولی من الان حس فکر کردن بهش رو ندارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودم رو پرت کردم روی مبل، دست راستم رو تکیه گاه سرم کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالهه یه سیب از ظرف بزرگ میوه ای که روی میز بود برداشت، رو کرد سمت من.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حوصله داشته باشی خیلی عجیبه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اینا رو بیخیال، بریم بیرون یه چیز بزنیم مهمون شماها.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه پرو.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوی اوی، شرط بندی کردیم... یادتون که نرفته؟شیش تاشیشه رو با هم زدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالهه درحالی که داشت گاز های آخرش رو به سیبش میزد، با اون دستش موهاش رو که توی صورتش اومده بودن رو پشت گوشش فرستاد. رو به من گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره... ولی بعد از قرنی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مهم اینِ که زدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو از جام بلندشدم مانتوم رو ازچوب لباسی فلزی جلوی دربرداشتم، شالم رو سرکردم و کیفم و سویچ رو برداشتم، گوشیم رو تو کیفم گذاشتم. کفش های ساقدارم رو پام کردم و از در زدم بیرون. پشت سرم سالومه و الهه هم اومدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"بهار"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا جیغ سهیلا سه متر به هوا پریدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وای چته قلبم اومد توی دهنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بهار بهت گفتم اون آدامس لعنتی رو انقدر بادنکن تا بترکن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی ریلکس تکیهام رو به پشتی مبل کرم رنگ دادم. پاهام رو روی هم انداختم. کوسن روبرداشتم دستام رو دورش قلاب کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خیلی کیف میده چرا نکنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عزیزم، چون رو مخمه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من که خوشم میاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباجیغ فرا بنفش آمنه سه متر به هوا پریدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بهار.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هان؟ زهرم ترکید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-درد و هان، حقت بود میگم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لابد میخوای بگی بهادر کجاس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-یه چیز توی همین مایه ها.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآمنه، بهادر رو دوست داشت یابهتر بگم عاشقش بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه میدونم، صبح که از خونه زدم بیرون، خواب بود... از بس خرسه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوی! با داداشت درست حرف بزن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالا تونمیخواد حرص بهادر رو بخوری، یکی پاشه اون آهنگ رو زیاد کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای کم آهنگ روی مخم بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نوکر بابات غلام سیاه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اتفاقا نوکربابام گندمیه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسهیلا گندمی بود با قدی متوسط. میشه گفت تپل بود، موهاش هم فرفری مشکی بود، چشمای قهوهای، ابروهای قهوهای تیره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بهار...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا اومدم عکس العمل نشون بدم یه کوسن صاف تو صورتم خورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آخ آخ، دماغم! سهیلا بترشی الهی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حقته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منگلی دیه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-این چه طرزحرف زدنه بهار؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جون هر کی دوس داری گیر نده، اه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کلا بیاعصابیا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه خیرم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازجام بلند شدم تا برم صدای آهنگ رو زیادکنم، چون صدای کمش روی اعصابم بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباحرفی که سهیلا زد، ابروهام رو تو هم کشیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ازهم نشینی با لاره دیگه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا شنیدن اسمش یهو عین جن زده ها سرجام نشستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دفعه آخرته اسم لار رو میاری.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدم ازجام بلندشدم و به "بهار بهار" گفتن بچه ها هم توجه نکردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"فصل اول"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه ماشین ها داخل باغ عمارت تهرانی پشت سر هم پارک شده بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازمهر از پشت پنجره اتاقش نظاره گر باغ بود و توی دلش داشت غرغر میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- هوف،حالا نمیشد مهمونی نگیرید؟ وای خدا اصلا حوصله جمع مزخرف اشراف زاده رو ندارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباحرص پرده حریر صورتی رنگ اتاقش رو انداخت و به سمت میز توالتش رفت، گوشیش رو از روی میز برداشت و با نازدانه تماس گرفت که همون موقع در اتاقش باز شد و نازدانه وارد اتاق شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اخم هایی در هم نازمهر رو نگاه کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چرا نمیایی؟ همه اومدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حوصله ندارم نازدانه... چه خبره پایین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- هوف ازدست تو.. هیچ خبر؛ مثل همیشه... ولی اگه بیایی به نفعته!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازمهر موشکفانه نگاهی به نازدانه انداخت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چون همه اومدن... یعنی نوراهان واهورا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازمهر بادهن باز داشت به نازدانه نگاه میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناباور رو کرد سمت نازدانه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جدی میگی؟ اونم بعد از چندماه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اوهوم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه داخل سالن حضور داشتند، تنها کسایی که نبودند نازمهر ونازدانه بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوراهان با حرص داشت شربت آلبالوی خوش رنگ رو مزه میکرد که باصدای امیرعباس برگشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چته اهورا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هیچی... فقط نمیدونم این دوتا کجان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- نازمهر ونازدانه؟ میان یعنی باید بیان.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کاملا درسته!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز حرف نوراهان تمام نشده بود که سر و کله نازمهر و نازدانه پیدا شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوراهان لیوان شربت پایه بلند رو روی میز کنار دستش گذاشت و با اخم های توهم به سمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازمهر رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازمهر متعجب داشت نوراهان رو نگاه میکرد. نازدانه هم بدون توجه به نوراهان برای نازمهر دست تکون داد راهش روکج کرد وپیش دخترها رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوراهان عصبی رو کرد سمت نازمهر.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چه عجب... تشریف اوردین.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فکر نمیکنم برات اهمیتی داشته باشه بودن یا نبودنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اونش دیگه به خودم ربط داره... فقط نمیشه کمتر خط چشم بکشی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بازم به خودم ربط داره داداش کوچولو!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوراهان چشم هاش رو بست و چند تا نفس عمیق کشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازمهر هم با لبخند خبیثانهای که روی لبش جاخوش کرده بود سمت دخترا رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهمونی ساعت یازده شب تموم شد، بعداز مهمونی کسل کننده همه توی پذیرایی عمارت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمع شدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزرگ تهرانی بعداز گذشت چند دقیقه شروع کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- از وقتی که مستقل زندگی میکنید هرسه ماه یک بار هم به عمارت سر نمیزنید... با این اوضاع نمیتونم بذارم شماها وارث های خاندان تهرانی باشین"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه توی بهت فرورفته بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیرعباس آروم شروع به حرف زدن کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ولی از عمد نیست، باورکنید نمیتونیم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکوروش سمت امیرعباس برگشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چطور وقت میکنید دورهمی های دوستانتون روبرید، وقت نمیکنید اینجا بیاید؟خودتونم خوب میدونید. یکی از شرط های مستقل زندگی کردن، سر زدن به عمارت بود در غیر این صورت ارث بیارث!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها کلافه هم دیگه رو نگاه میکردند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان که پیش ماهیار نشسته بود رو کرد سمت بچه ها.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- یا مثل بچه های خوب حداقل هفته ای دو بار سر میزنید عمارت... یا تشریف میبرین سرکاراتون!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای اعتراض آمیز نازمهر بلند شد. اخم های ماهیار ناخوداگاه توهم رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- این چه طرز حرف زدنه نازمهر؟طلب کارم هستین؟ اگه اقابزرگ هم قبول کنند بهتون یک فرصت دیگه بدن... من راضی نمیشم با این لحن صحبت کردن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازمهر هاج و واج داشت پدرش رو نگاه میکرد، نوارهان دست هاش رو مشت که مبادا کاری بکنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکتایون مثل همیشه طرفدار بچه ها بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- شما هم بس کن ماهیار خان؛ فقط یک فرصت دیگه دارید البته با اجازه اقاجون!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اونجایی که کتایون اخرین فرزند امیرعلی بود حرفش رد خورد نداشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها روی مبل های سفید رنگ طبقه دوم نشسته بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمبل ها به صورت گرد چیده شده بودند. یک میز بزرگ شیشه ای گرد هم وسط قرار گرفته بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک رومیزی ترمه با یک گلدون روی میز رو تشکیل میدادن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهوار و نوراهان عصبی نفس هاشون رو مدام بیرون میفرستادن طوری که انگار باهم هماهنگ کردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیرعباس و لار عصبی باصدای نسبتا بلندی ساکتشون کردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ا بسه دیگه هی فوت میکنن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب راس میگه امیرعباس.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوراهان که منتظر یک حرف بود شروع کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بهنظرت تقصیر کیه که انقدر عصبی ام؟ نمیدونم کی گفته ایشون اظهار نظر کنن! نمیشه... نمیشه حرف نزنه... حرف مُفت نزنه میگن لاله."
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازمهر با ابروهای توهم رو کرد سمت نوراهان.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بهتر حواست رو جمع کنی نوراهان، زیادی داری صحبت میکنی،هی من هیچی نمیگم! اصلا به توچه من چی میگم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- معلومه به من ربطی نداره... فقط از این به بعد خواستی حرف بزنی بفهم چی میگی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هر وقت تو فهمیدی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا داد امیرعباس هر دوشون سکوت کردند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ساکت شید تا خودم پانشدم جفتتون رو بزنم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- جرئت نداری!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- نازمهر سعی کن ساکت شی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- نشم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ساکت میکنمت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شتر در خواب بیند پنبه دانه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه چند لحظه سکوت کردند، طوری که انگار سال هاست حرف نزدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسخت بود خیلی سخت برای آدم هایی که از جون و دل هم دیگر رو دوست دارن، ولی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از سکوت طولانی، نسبتا آروم تر از قبل شده بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلار ادامه داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بادعوا نمیشه چیزی رو درست کرد، برای یک بار هم که شده بیاید مثل آدم باهم حرف بزنیم، نه بادعوا و داد و بیداد که اخرشم به هیچ جایی نرسیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآینازحرف لار رو تایید کرد و در ادامه گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- حق با لاره... الان مشکلمون جدی تر از این حرفاست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعداز یک ساعت حرف زدن به نتیجه ای مطلوبی نرسیدن، شاید برای اولین بار بود که بعداز سالها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون جنگ و دعوا باهم سر مسائل و مشکلاتشون حرف میزدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا زنگ خوردن گوشی نازدانه همه سرها به سمتش برگشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبارفتن نازدانه ازجمع دست های لار هم خود به خود مشت شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون توجه به بچه ها ازجاش بلند شد و دنبال نازدانه گشت که خوشبختانه آخر راهرو نزدیک بالکن پیداش کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازدانه همچنان با خنده مشغول حرف زدن بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر بلند میگفت و میخندید که لار مطمئن شد داره با یک فرد مهم صحبت میکنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلار عصبی داشت نازدانه رونگاه میکرد تا ببینه کی حرفش تموم میشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از گذشت نیم ساعت همچنان داشت با تلفن حرف میزد که خود لار تلفن رو ازش گرفت و تماس رو قطع کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازدانه متعجب داشت به لار نگاه میکرد، لار عصبی رو کرد سمت نازدانه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-معلوم هست داری با کدوم خری حرف میزنی سه ساعته که خنده ات هم یک لحظه قطع نمیشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اونش به خودم ربط داره، حالاهم گوشیم رو بده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به من ربطی نداره! باشه... نازدانه یادت باشه ازاین به بعد دیگه هیچ چیزی برام مهم نیست برام عین دیوارپشت سرت میمونی!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازدانه اروم تک خنده ای کرد و روکرد سمت لار.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همچین میگی از این به بعد انگار برات قبلش اهمیت داشته، میدونی لار بود و نبودت برام هیچ فرقی نمیکنه. پس بهتره انقدر ادای آدم های غیرتی رو درنیاری!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیش رو از دست های لار بیرون کشید و به سمتش اتاقش رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلار دست هاش رو شونه وار لابه لای موهاش کشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاروم زیر ل**ب باخودش زمزمه میکرد و به سمت اتاقش راه افتاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه کردم که دیگه نازدانه هم... هوف به درک!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتنها چند ساعت از فرصت بچه ها برای تصمیم گیری مونده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماهیار، درفشان به همراه بقیه روی مبل های پذیرایی نشسته بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتروان درحالی که داشت برای آرام سیب پوست میگرفت رو کرد سمت بقیه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اینطوری که اینا دارن پیش میرن تا دوسال دیگه هم دیگر رو هم نمیشناسن وای به حال بقیه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماهیار پاهاش رو انداخت روی هم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-با اتروان موافقم..باید یه فکری بکنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرفشان درحالی که سرش رو روی شونه ماهیار گذاشته بود؛ دست راستش رو حلقه کرد دور دست افشین و ادامه داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باید توی عمارت نگهشون داریم تا روابطشون بهتر بشه، فقط هر کدوم یه چوب کم دارن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از صبحونه همه توی سالن جمع شدند تا ببیند بالاخره بچه ها چه تصمیمی میخوان بگیرن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوفیا دمق روی مبل نشسته بود مطمئن بود که هیچ کدومشون قبول نمیکنن توی عمارت بمونن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلار روی مبل دونفره کنار نازدانه نشست و شروع کرد به سیگارکشیدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از گذشت نیم ساعت شاهیار با اجازه اقاجون شروع به حرف زدن کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-با اجازه اقاجون، تنها یک راه دارین که مجبورین قبول کنید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدل تو دل هیچ کدومشون نبود،ازطرفی همشون میخواستن که توی عمارت بمونن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی هیچ حسی توی صورتشون مشخص نبود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنیاوش به بازیای که جدیدا خریده بود فکرمیکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهنواز هم مثل سوفیا هیچ امیدی نداشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشاهیار نفسش روبیرون فرستاد و محکم تراز قبل ادامه داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باید شش ماهی توی عمارت بمونید که ثابت بشه که واقعا نمیتونید به عمارت سر بزنید و مسئولیت قبول کنید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه توی بهت فرو رفته بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوفیا و بهنواز خوشحال ازاینکه بچه ها مجبور شدند بمونن توی عمارت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی امیرعباس،اهوار نوراهان ولار بدون هیچ حسی نشسته بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنازمهر، آیناز، نازدانه و بهارهم دست کمی از پسرا نداشتند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه مجبور به اطاعت کردن بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستایش اریا مهر
۱۹ ساله 00مزخرف
۱ سال پیشندا
00مثل جلد اول عالی بود ولی ای کاش بیشتر می گفت از عروسیشون از واکنش خانواده وقتی که وقتی اینا می خوان با هم ازدواج کنند و از بچه هاشون، کاش فصل 3 هم داشت یا بنویسین ممنون از نویسنده موفق باشی عزیز💓💓
۱ سال پیشآوا
00خانم یا آقای محترم نویسنده می گم تو دو خدا حلد سوم رو هم بزارین خیلی رمان خوبی هست
۱ سال پیشآوا
00مثل جلد یکش خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی قشنگ بود
۱ سال پیشظفرتاش
۱۴ ساله 00اوایل رمان خیلی خوب بود اما کاش اخرش اینجوری تمام نمی شد
۱ سال پیشخانوم پلیس
00عالی ولی کم محشر بود اشکم دراومد
۲ سال پیشاسرا
۱۵ ساله 11یه سوال داشتم چرا من نمیتونم جلد اول این رمانو پیدا کنن اصلا اسم جلد اولش چیه
۳ سال پیشملیکا
00رمان جلد اول اشراف زاده های شیطون
۳ سال پیشخانوم پلیس
00اشراف زاده های شیطون درباره مادروپدرای این رمانه خیلی باحاله رمانش
۲ سال پیشخاطره
۳۷ ساله 10عالی بود سپاس نویسنده عزیز موفق باشی دم و بازدمت گرم 🌹🌹🌹
۲ سال پیشفاطمه
00خوب بود ولی کم بود
۲ سال پیشمریم
20رمان باید توصیح کامل داشته باشه و طولانی باشه کمی ولی این رمان کاملن تند پیش رفت
۲ سال پیش..
20مزخرف هست
۳ سال پیشریحانه
۱۴ ساله 00خوب ولی میتونست بهتر هم باشه
۳ سال پیشyasi
21سلام. اسم جلد اول رمان فرق داره؟ چرا من نمیتونم پیداش کنم؟ 😕
۳ سال پیشf
40وااای نویسندع جون این چع رمانی هس کع نوشتی جلد اولش کع راجب خانوادع هاشون هس خیلی قشنگ ترع این رمانت خیلی کم و خلاصع بود خیلی آبکی بود این فصل رمان..اگ طولانی تر بود خیلی متفاوت تر میشد ممنون از زحمتت
۳ سال پیش
폭우
00عالی بود اونقدر که من کل رمان رو توی ۳ روز تموم کردم خداییش خیلی خوب بود 정말 좋았고 눈물이 났습니다