رمان آخرین بوسه به قلم مهسا 93
آروشا راد دختری شر و شیطونه که سختی های روزگار توی دوران کودکیش نتونست این روحیش رو ازش بگیره تا اینکه خودخواهانه دل یه عاشق رو میشکنه ، ماه ها و روز ها میگذرن و آه عاشق گریبانشو میگیره ، کسانی سر راهش قرار میگیرن که برخی زندگیش رو سخت تر و پر فراز و نشیب میکنن و برخی راه رو براش هموار میکنن و عشقی که فراغ چندین ساله رو به همراه داره و در نهایت آخرین بوسه…. آروشا چگونه با این سختی ها مقابله میکنه؟…
تخمین مدت زمان مطالعه : ۹ ساعت و ۳۰ دقیقه
-6بايد اونجا باشم
-مسير تقريبا يکيه ساعت 5:45 راه ميوفتيم
-اوک
تا 5:45باهم گپ زديم ساعت که 5:45شد تاکسى گرفتيم تا بريم
#نيما#
-نيما خاله ساعت چنده؟
همه تو آشپزخونه کار ميکردن منم تو حال گيم بازى ميکردم که با صداى خاله به ساعت نگاه کردم
-6هس خاله
-پس اين دختره کجا موند؟سميرا سيمين يکيتون يه زنگ بزنين
سميرا-مامان دستام کثيفه
سيمين-کار دستمه
-بيخيال شمارشو بگين من زنگ بزنم
يه لحظه همه سکوت کردن و مامان چپ چپ نگام کرد
ساناى-نيما وايسا من حفظش کردم اممم آهان 09...
#آروشا#
سوار تاکسى شديم گوشى و هندزفريمو برداشتم يکيشو گذاشتم تو گوش خودم و اون يکى رو تو گوش سمانه ترافيک بود يه موسيقى گذاشتم يه نگاه به ساعت انداختم واى ساعت شيش بود يه لحظه آهنگ قطع شد به صفحه گوشيم نگاه کردم زنگ ميخورد سمانه بهم زل زده بود
-کيه؟
-شماره ناشناسه!
-جواب ند...
بى توجه به حرفش دکمه اتصالو زدم و بلافاصله صداى بم مردونه آشنا تو گوشم پيچيد ولى نتونستم تشخيص بدم
-الو
-الو بفرمايين
-خانوم راد؟
-بله ؟
-آروشا کجايى
سمانه که از هندزفرى که تو گوشش بود مکالمه رو ميشنيد چشاش گرد شد
-پسرخاله بفرما چايى
-چايى ميخورى؟نوش جونت
پسره اسکول گيراييشم صفره
- يعنى چى آقا چايى نخورده پسر خاله ميشى؟
-من خيلى وقته پسرخاله شمام
-آقاى به ظاهر محت...
-از کجا ميدونى؟
-چى رو؟
-اينکه به ظاهر محترمم تو که نميتونى ببينى؟
سمانه که ريز ريز ميخنديد
-ببين پسر...
-نميتونم!
-چيرو؟
-ببينمت
-نمک نريز نمکدون,اگه به جاىاينکه اين همه نمک ميريختى ميشستى سر درس و مشقت الان واسه خودت يه پا پزشک متخصص بودى
-يعنى صدام اينقد پيره؟
-پير پسر برو با هم سنو سال خودت شوخى کن اسکول
-من اسکول نيستم يه دخترخاله دارم 4سال ازم کوچيک تره اون اسکوله
-حالا....
حرفم تو دهنم ماسيد الان فهميدم نيماس آخه شماره من دست اين چىکار ميکنه؟
-الو آروشا
-شوخى رو بزار کنار با جديت کامل خودتو معرفى کن
-اينجانب نيما فرزند آخر خاله کوچک شما هستم
وااااااااى
-عرضتون؟
-کجايى؟
-مدافع حقوق بشرى؟يونسکويى؟يونيسفى؟مبارزه با کودک آذارى؟آجانى؟چيکاره اى که بايد جواب پس بدم؟
-پيام خاله رو رسوندم
-تو ترافيک موندم با تاکسيم
-باش دوروغتو انتقال ميدم
-ديگه دارى پاتو فراتر از گليمت دراز ميکنى به توام ربط نداره دوروغ ميگم يا نه و برامم مهم نى بشينى تو گوش مامان من لوغوز بخونى مامان من مثل چشاش بهم اعتمماد داره از غديم گفتن در دروازه رو ميشه بست در گاله اى که تو صورت تو داره اسم دهنو يدک ميکشه رو نميشه بست
بدون اينکه منتظر جوابى از جانبش باشم قطع کردم برگشتم سمت سماانه که ديدم با فک باز و چشاى گرد شده بهم نگاه ميکنه
عارفه
00ببین فضای کلی داستان خیلی طنز و قشنگ بودش و توی طنز هم زیاده روی نکرده بودش ولی آخر رمان واقعا اشکتو درمیاره در کل رمان خیلی زیبایی بودش
۲ هفته پیشهستی
۱۵ ساله 00بچه ها این یکی از بهترین رمان های بود که خواندم الان سه روزه که گریه هام تمومی ندارع😭
۱ ماه پیشواقعا ناراحت کنندس
۲۰ ساله 00لطفاً فصل دومشو بزارید 🙏🙏
۱ ماه پیشثنا
۲۴ ساله 00دوسش داشتم قشنگ بود ولی آخرش خیلی ناراحت شدم کارآروشا چیزیش نمیشد مثلا درمون میشد اینا
۳ ماه پیشیاسی
10خیلی رمان خوبی بود من چند سال پیش برای اولین بار وقتی رمان خوندنوشروع کردم این اولین رمانم بود ولی به دلیل پایان غم انگیزش تاچند وقت روحیم خراب بود ودیگه هیچوقت رمان غمگین نتونستم بخونم 🙁
۳ ماه پیشهستی
20خیلی رمان خوبی هست. حقش این ندومین باره اینو میتونم که هر دفعه اشکم در میاد تا حالا انقدر گریه نکرده بودم از ساعت یک شب تا ساعت دو شب گریه کردم .اسم فصل دومش سوگند به دستهایت فصل دومش زیاد غمگین نیست
۱۲ ماه پیشMaryam ...
۲۳ ساله 00کجا میتونم جلد دوم رو پیدا کنم
۱۰ ماه پیشنسیم
00از کجا میتونم جلد دومشو تهیه کنم
۴ ماه پیشroya bano
۱۷ ساله 00واقعا رومان قشنگیه ولی اخرش خیلی غمگین بود چرا اینجوری شد سوگند به دستهایت رو کجا پیدا کنم
۵ ماه پیشرستا
۱۴ ساله 00رمان خیلی خیلی قشنگی بود بماند که چقدر گریه کردم لطفا اگر میشه بگید که جلد دومشو از کجا پیدا کنم و امیدوارم سرنوشت هیچکس انقدر غمگین و شوم نباشد و البته امیدوارم که تحت تاثیرش قرار نگیرم.
۵ ماه پیشنیهان
۱۷ ساله 00من خیلی خوشم نیومد چون همش یاتصادف میکردن یا مریض میشدن و همش تو بیمارستان بودن
۹ ماه پیشاعظم
۳۸ ساله 11اولا نویسنده عزیز خسته نباشید اما به نظر من اصلا نه موضوعش جالب بود نه نوشتاری که خیلی سطحی و بیخود بود اصلا پیشنهاد نمیکنم
۹ ماه پیش:)تجربه
20من این رمانو خیلی وقت پیش خوندم خیلیییی رمان غمگینیه می تونم بگم ی رمان غمگین و زیبا پیشنهاد می کنم کسای ک رمان غمگین دوس ندارن اصلاا نخونن چون تا یک ماه بعد از این رمان دیونه می شید
۱۰ ماه پیشMaryam...
۲۳ ساله 10هشت ساله که دارم رمان میخونم ولی این رمان تنها رمانی بود که انقدر براش اشک ریختم الان ساعت دو نصف شب و رمان تموم شد اما انقدر ناراحتم که حتی خابم نمی بره کاش قسمتو سرنوشت هیچکس شبیه این رمان نباشه 🥺
۱۰ ماه پیشفریبا
00خوبه
۱۰ ماه پیشفریبا
00خوبه
۱۰ ماه پیشMOONCHILD
10من رمانو خیلی دوس داشتم.ولی خیلی غمگین بود اشک ریختم برای اوستایی که اینهمه سختی کشیدو ذوق کردم برای خوشی هاشون.رمان کاستی هایی داشت که خب چون اولین رمان نویسنده بوده میشه گفت خوبوعالی بود.ممنونم از ن
۱۱ ماه پیشآرام
20اگ رمان غمگین دوس دارید بخونیدش آخرش خیلی بد تموم شد
۱۱ ماه پیش
نسیم
00من هنوز این رمانو نخوندم،ژانرش نوشته عاشقانه ،طنز،ولی جالبه که همه میگید غمگینه و اشکتو نو دراورده