رمان آخرین بوسه به قلم مهسا 93
آروشا راد دختری شر و شیطونه که سختی های روزگار توی دوران کودکیش نتونست این روحیش رو ازش بگیره تا اینکه خودخواهانه دل یه عاشق رو میشکنه ، ماه ها و روز ها میگذرن و آه عاشق گریبانشو میگیره ، کسانی سر راهش قرار میگیرن که برخی زندگیش رو سخت تر و پر فراز و نشیب میکنن و برخی راه رو براش هموار میکنن و عشقی که فراغ چندین ساله رو به همراه داره و در نهایت آخرین بوسه…. آروشا چگونه با این سختی ها مقابله میکنه؟…
تخمین مدت زمان مطالعه : ۹ ساعت و ۳۰ دقیقه
ژانر: #عاشقانه #طنز
خلاصه :
آروشا راد دختری شر و شیطونه که سختی های روزگار توی دوران کودکیش نتونست این روحیش رو ازش بگیره تا اینکه خودخواهانه دل یه عاشق رو میشکنه ، ماه ها و روز ها میگذرن و آه عاشق گریبانشو میگیره ، کسانی سر راهش قرار میگیرن که برخی زندگیش رو سخت تر و پر فراز و نشیب میکنن و برخی راه رو براش هموار میکنن و عشقی که فراغ چندین ساله رو به همراه داره و در نهایت آخرین بوسه…. آروشا چگونه با این سختی ها مقابله میکنه؟…
مقدمه:
نميـــــــــــــــــــــدانم,,,,, چشمــانت با مـــــــــــــــــن چه ميکند!!! فقط وقت? که نگاهم ميکني چنان دلم از ش?طنت
نگاهت ميــــــــــــــــــــــلرزدکه حس ميــــــــــــــــــــــکنم چقدر ز?باست فــــــــــداا شدن ... برا? چـــشمها?ــــــــــــــي که تمام دن?ا? مـــــــــــــــــن است ...!
توجه!
همه شخصيت ها و داستان خيالي بوده و وجود خارجي ندارند
براي مشاهده عکس هاي شخصيت ها به آي دي:
roman__aroosha
در اينستاگرام مراجعه کنيد
-خسته نباشين بچه ها.
پوووووفففف بالاخره تموم شد ايشالا ديگه ريخته نحستو نبينم اه اه اه.با دستى که محکم خورد رو شونم دست از غرغر کردن برداشتم چشامو جمع کردم و دستمو گذاشتم رو شونمو برگشتم ببينم اين کودوم کرخرى بود با ديدن سيما اعصابم بيشتر ريخت به هم مثل اينکه ميخواست بازم بچزونمش باش بچرخ تا بچرخيم.
-گمشو از جلو چشام
خنديد و رفت زود کيفمو انداختم رو کولم و سوشرتمو برداشتم و خودمو دقيقا رسوندم پشت سرش تقريبا ترافيک بود واس همين بهتر ميتونستم نقشمو عملى کنم دور و برمو نگاه کردم معاونا نبودن سما پيش سيما بود و دستشو گرفته بود تو اون بين يه راه در رو هم واس خودم در نظر گرفتم چون ميدونستم رم ميکنه ميافته دنبالم تو يه حرکت با پام از پشت زدم به عصبش که پاش سست شد ميخواست بيافته که سما نگهش داشت برگشت تا منو ديد رم کرد ديدم هوا پسه زود اينو اونو هل دادم دوييدم از پله ها تو حياط مدرسه ورفتم تو کوچه تکيه دادم به ديوار نميرسيد که بگيرتم با اون ضربه اى که من زدم راه رفتنش زورکى حالا بياد منو بگيره عمرا آروم از ميون جميعت مدرسه سرمو بردم لاى در مدرسه ديدمش لنگ لنگ راه ميرفت حقته خب خيالم راحت شد رفتم داخل حياط با فاصله و صداى بلند گفتم:به پر و بال من بپيچى از اين به بعد همين من مثل دور و بريات نيستم هر غلتى بکنى خفه خون بگيرم دست و پات بم بخوره ميکشونمت دفتر تو پروندت ثبت ميکنم حالا ببين.
با خشم نگام ميکرد بى توجه بهش با قدم هاى بلند خودمو رسوندم به بچه هاى سرويس اعصابم به کل داغون بود انگار نه انگار مدرسه دبيرستان فرزانگان بود وضع بيمارستان راضى بهتر از اينجاست.
سوار سرويس شديم طبق معمول سر و صداى بچه ها رفت بالا گوشى هاشونو در آوردن
شيرين:آروشا د رو کن اون گوشيتو
پووووووفففف
-هزار بار گفتم بازم ميگم من گوشى نميارم شيرين گرفتى؟
فاطمه-بيخى آروشا ولشون کن چى شده؟دمقى؟
-بيخيال فاطى اين يثربى اعصابمو ريخته به هم.
-من که ميدونم فقط يثربى نيس هنوزم رو راست نيستى
-فاطى يه امروزو بيخيال من شو
دستشو انداخت دور شونم و گفت:اوکى دوستم
فاطمه عالى بود عالى سه سال پيش تو خرداد ماه بعد امتحان ترم دوم با هم آشنا شديم و از همون موقع هم مدرسه بوديم ولى من وقتى قاطى ميکردم مثل الان ناراحتش ميکردم
آيدا:آروشا چته بابا گوشيتو در آر يه رمان توپ بزنم حالشو ببر
نه اينا دس بردار نبودن معمولا گوشيم همرام بود ولى از اونجايى که بين يه مشت آدم فروش بودم به هيشکى غير فاطى نميگفتم.به حرفاشون بى محلى کردم خوشبختانه اولين نفرى که پياده ميشد من بودم بالاخره رسيدم پياده شدم مسيره کوچه تا خونه رو پياده ميرفتم کوچه صد مترى نبودا بخندين بهم زنگ رو زدم در باز شد سعى کردم آروم باشم و پاچه نگيرم سوار آسانسور شدم و طبقه سوم رو فشار دادم.
همين که مامان در رو باز کرد پريدم بغلش و صورتشو بوسيدم
-سلام مامانى خوبى؟
سميرا-دختر گنده خجالت بکش 16سالته
-سميرا همچين ميگى شونوزده انگار پنجاه سالمه ساناى و سپهر کجان؟
ساناى-خاله اينجام
دوييد اومد بغلم الهى فدات شم ساناى دخمل آبجى بزرگم سميرا و سپهر پسرش بود ساناى هفت سال و سپهر دو سال داشت.اوصولا جور نبودم باهاشون.
-خاله سپهر خوابه بيدارش نکنى بزا من مشقامو بنويسم بعد
-باشه خاله
شيرجه زدم تو اتاقم و لباسامو عوض کردم گوشيمو از کيفم در آوردم روشنش کردم رفتم تا نهارمو بخورم. -آروشا مامان شام خونه مامانجونيم....
سيمين که طبق معمول از يونى اومد بود و تو اتاقش خواب هفت پادشاه رو ميديد يه بشقاب پر ماکرونى گذاشتم جلوم نت گوشيمو روشن کردم وااااااييييييى گوشى کم مونده بود هنگ کنه زرت زرت پياماى وايبر و لاين دو سه مين که گذشت گوشى آروم گرفت برش داشتم
-عليک آروشا خانوم خوبيم همه خوبن
منم در مقابل سيمين دخت کم نياوردم
-الحمدالله ايشالا هميسه سلامت باشن
و مشغول خوردن ماکرونيم شدم اومد يکى زد پس گردنم گفت-ببينم مگه تو قرار نيست کنکور بدى...
پووووفففف نذاشتم حرفشو ادامه بده
-سيميم تورو جدت البته به جز بابا بيخيال شو حالا دو سال مونده کوفتم نکن
-بااااششششههههه غر نزن خواهر کوچيکه پاشو بپوش لباساتو
-سيمين ميزارى کوفت کنم يا نه؟؟؟؟
-ريلکس ريلکس
همونطور که نهارامو ميخوردم گوشيمو گرفتمو مشغول چک کردن پى ام هام شدم يه سرم به پيج
توى اينستا زدم پيج من و سمانه (paris.lovely.city)
بود از اونجايى که هر دومو عاشق پاريس بوديم يه پيج باز کرده بوديم و مديريت ميکرديم سمانه صميمى ترين دوست و يار من بود از جيک و پوک هم خبر داشتيم چهار سال قبل به طزر اتفاقى تو کلاس زبان آشنا شديم صداى زنگ گوشيم از گذشته بيرو کشيدتم نگاهى به صفحه گوشيم کردم با ديدن اسم سمانه که رو صفحه گوشيم روشن خاموش ميشد لبخند نشست کنج لبم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو سلام سمى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاينو گفتم و به سمت اتاقم به راه افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام خوبى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوا واسه چى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شام خونه مامان بزرگيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب به جمالت گلم من نميخوام با اين پسره چشم تو چشم بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کودوم پسره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-يعنى گيراييت صفره صفر نيما ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کوفت نجاتم بده به جاى خب خب کردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ميتونم رفتنت به دو ساعت تاخير بندازم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چجورى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بيا پارک(...)همو ببينيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ايول باى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو بدون اينکه منتظر جواب باشم قطع کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-امممم امروز 26ام مهره....هاااااانن؟26مهر؟تولد سمانس خوب شد يادم افتاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پيش مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ماماااانننى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هوم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مامان جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ماماااانننن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هااان چته مامان مامان ميکنى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ميگم امروز 26مهره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تولد سمانس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ميشه بر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عمرا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چى عمرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-رفتن پيش سمانه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مامان تولد بهترين دوستمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پيشاپيش هديشو ميدادى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الان يادم افتاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان موشکافانه نگام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اگه الان يادت افتاده پس هديه نخريدى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا هفته پيش خريدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همون موقع ميدادى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فکر پيچوندن مهمونى رو از مغزت بيرون کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نميپيچونم مامان دو ساعت بعد شما ميام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جون من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ساعت چنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-3:30
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ساعت 6اونجايى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لباساتو خودت بردار من هيچى واست برنمىدارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپريدم تو اتاقم تل هامو سشوار کشيدم موهامو بافتم و با کيليپس بالا سرم جمع کردم يه تونيک سرمه اى که روش برج ايفل با پولک سفيد داشت رو با يه ساپورت سرمه اى تنم کردم يه برق لب زدم بارونى سرمه ايمو باشال سفيدم پوشيدم پاپوشاى سرمه ايمو برداشتم انداختم تو کيفم گوشيمو پاکت هديه رو برداشتم کفشاى عروسکى سرمه اى- سفيدمو پام کردم و راه افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir******
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو سمانه کجايى من تو پارکم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دارم ميرسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوکى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند دقيقه بيشتر نگذشته بود که صداى سمانه رو شنيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به به آروشا خانوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز نيمکت بلند شدم و برگشتم طرفش يه بارونى صورتى چرک و شلوارو شال سفيد يه کوله رو دوشش روبه روم ايستاده بود خودمو انداختم بغلش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سيلام خانوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب در رفتى ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره دستت طلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خواهش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اينا رو بيخى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپاکتو گرفتم سمتش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اين چيه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نخود چيه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچپ چپ نگام کرد و بسته کادو پيچ شده رو باز کرد با ديدن ساعت توى جعبه چشاش گرد شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اين هموني....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره همونه تولدت مبارک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مگه واسه خودت نميخواستى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبارونيمو از رو مچم کنار زدم و جفت همون ساعت رو رو مچم نشونش دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عاشقتم آروشا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو رو سينم گذاشتم و به حالت لوتى گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ما چاکر شوماييم آجى حالا شيرنى تولد نميدى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعين من دستشو رو سينش گذاشت خم شد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هر چى شما بگى داشى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقيافه متفکرانه گرفتم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اووووومممم بستنى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشاشو گرد کرد-چيى؟ديوونه شدى؟پائيزه ها تابستون نيس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من ميخواااااممم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه بيا گم شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#نيما#
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزنگ درو زدن بازش کردمو به استقبال خاله رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام خاله خوبين؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام پسرم ممنون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسميرا و سيمينم اومدن و سلام احوال پرسى کرديم درو باز گذاشتم اومدم تو که اون دختره فک نکنه رفتم استقبالش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببند درو خاله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جانم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ميگم ببند درو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آر....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نيومده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس بازم پيچونده تو اين يکى دو سال خيلى کم پيدا شده بود مخصوصا به چشم منم که اصلا نميخورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان- چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخاله-با دوستشه شيش مياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزير چشمى طورى که تابلو نشه به ساعتم نگاه کردم اووووف ساعت 4:30 هس هنوز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#آروشا#
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسى سمانه چسبيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نوش جونت.تا کى هستى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-يه نگاه به ساعتم کردم 5 بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-6بايد اونجا باشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مسير تقريبا يکيه ساعت 5:45 راه ميوفتيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا 5:45باهم گپ زديم ساعت که 5:45شد تاکسى گرفتيم تا بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#نيما#
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نيما خاله ساعت چنده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه تو آشپزخونه کار ميکردن منم تو حال گيم بازى ميکردم که با صداى خاله به ساعت نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-6هس خاله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس اين دختره کجا موند؟سميرا سيمين يکيتون يه زنگ بزنين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسميرا-مامان دستام کثيفه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسيمين-کار دستمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بيخيال شمارشو بگين من زنگ بزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه لحظه همه سکوت کردن و مامان چپ چپ نگام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساناى-نيما وايسا من حفظش کردم اممم آهان 09...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#آروشا#
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار تاکسى شديم گوشى و هندزفريمو برداشتم يکيشو گذاشتم تو گوش خودم و اون يکى رو تو گوش سمانه ترافيک بود يه موسيقى گذاشتم يه نگاه به ساعت انداختم واى ساعت شيش بود يه لحظه آهنگ قطع شد به صفحه گوشيم نگاه کردم زنگ ميخورد سمانه بهم زل زده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کيه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شماره ناشناسه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جواب ند...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبى توجه به حرفش دکمه اتصالو زدم و بلافاصله صداى بم مردونه آشنا تو گوشم پيچيد ولى نتونستم تشخيص بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو بفرمايين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خانوم راد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا کجايى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسمانه که از هندزفرى که تو گوشش بود مکالمه رو ميشنيد چشاش گرد شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پسرخاله بفرما چايى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چايى ميخورى؟نوش جونت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره اسکول گيراييشم صفره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- يعنى چى آقا چايى نخورده پسر خاله ميشى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من خيلى وقته پسرخاله شمام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آقاى به ظاهر محت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-از کجا ميدونى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چى رو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اينکه به ظاهر محترمم تو که نميتونى ببينى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسمانه که ريز ريز ميخنديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببين پسر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نميتونم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چيرو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببينمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نمک نريز نمکدون,اگه به جاىاينکه اين همه نمک ميريختى ميشستى سر درس و مشقت الان واسه خودت يه پا پزشک متخصص بودى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-يعنى صدام اينقد پيره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پير پسر برو با هم سنو سال خودت شوخى کن اسکول
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من اسکول نيستم يه دخترخاله دارم 4سال ازم کوچيک تره اون اسکوله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالا....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرفم تو دهنم ماسيد الان فهميدم نيماس آخه شماره من دست اين چىکار ميکنه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو آروشا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شوخى رو بزار کنار با جديت کامل خودتو معرفى کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اينجانب نيما فرزند آخر خاله کوچک شما هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوااااااااى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عرضتون؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کجايى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مدافع حقوق بشرى؟يونسکويى؟يونيسفى؟مبارزه با کودک آذارى؟آجانى؟چيکاره اى که بايد جواب پس بدم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پيام خاله رو رسوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو ترافيک موندم با تاکسيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باش دوروغتو انتقال ميدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ديگه دارى پاتو فراتر از گليمت دراز ميکنى به توام ربط نداره دوروغ ميگم يا نه و برامم مهم نى بشينى تو گوش مامان من لوغوز بخونى مامان من مثل چشاش بهم اعتمماد داره از غديم گفتن در دروازه رو ميشه بست در گاله اى که تو صورت تو داره اسم دهنو يدک ميکشه رو نميشه بست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون اينکه منتظر جوابى از جانبش باشم قطع کردم برگشتم سمت سماانه که ديدم با فک باز و چشاى گرد شده بهم نگاه ميکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-صدايش به جمالش نمىخورد آروش جان!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پسره نفهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب در و تخته با هم جورين هيچکودوم تو جواب کم نياوردين!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عزيزم رسيديم پياده نميشى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوا,آقا من همينجا پياده ميشم باى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irHave a good night
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-thanks bye
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا وقتى برسم فقط به فکر اين بودم که کى جرئت کرده شماره منو بده به نيما؟مطمئنا يه کتک حسابى از جانب من داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#نيما#
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره بىادب پررو گوشى رو رو من قطع ميکنى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداى زنگ در اومد رفتم از چشمى نگاه کردم چراغ خاموش بود واسه همين چيزى ديده نميشد دررو باز کردم و يه لحظه هنگ کردم اين آروشا بود؟چقد دلم براش تنگ شده بود؟سه ماه بود نديده بودمش!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عموووو برو کنا بزا باد بيااددد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداش از افکارم کشيد بيرون چپ چپ نگاش کردم وقتى ديد تکون نمىخورم با کيفش هولم داد تو و خودش اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام بر همگى خاله مامانجون مامان سيمى سمى دختر دايى مينا ساناى عسل سپهر....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان-نفس بگير بچه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپريد مامانجون رو بغل کرد اه اه خود شيرين بعدشم مامان رو بعدشم مينا رو طبق معمول
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم نشستم روى مبل آروشا رفت تو اتاق لباساشو عوض کنه اومد که بيرون متعجب موندم اونم سرمه اى پوشيده بود منم لباس تنم يه شلوار پارچه اى سرمه اى و پيرهن چارخونه سرمه اى- سفيد..پامو انداختم رو پام زنگ در به صدا در اومد خواستم بلند شم که آروشا دوييد سمت در مينا و آروشا جلو در ايستاده بودن سلام و احوال پرسى گرم با دايى و شيما دختر دايى و شايا پسر دايى با ديدن شايا رفتم سمتش بعد احوال پرسى نشستيم گرم صحبت بوديم کم کم مهمونا اومدن آروشا و شيما و مينا با سيمين تو آشپز خونه ميوه ميچيدن و چايى مىريختن منو شايا و ميعاد جلوى ورودى آشپز خونه به پذيرايى نشسته بوديم داشتيم حرف ميزديم که ديدم آروشا از آشپزخونه با يه سينى چايى داره مياد هيچ خوشم نميومد با اون ساپورت جلوى ميعاد و شايا و پسراى ديگه خم و راست بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#آروشا#
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشيما دختر داييم ازم يه سال کوچيک بود مينا هم اون يکى دختر داييم سه سال ازم بزرگ تر بود شيما سينى چايى رو داد دستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا من ريختم بىزحمت ببر بگير
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوکى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسينى رو گرفتم و رفتم سمت پذيرايى همين که ميخواستم برم بگيرم نيما بلند شد و با اخم سينى رو ازم گرفت تو بهت حرکتش موندم ولى واس اينکه ضايع نشه برگشتم آشپزخونه پسره تعادل نداره خود درگير...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جانم شيما؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه زود اومدى؟سينى کجاست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سينى؟...اااممم...چيزه دادم پسرا بگيرن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آهان!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقت شام پسرا سفر رو پهن کردن يه لحظه خواستم حرفاىپشت تلفنو نيما رو جبران کنم پس فل فور يه نقشه توپ کشيديم و طبق نقشه من نوشابه سياهو چند بار تکون دادم و بردم سر سفره جلو شايا گذاشتم تو دلم خدا خدا ميکردم کسى قبل نقشه هوس نوشابه نکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irطبق نقشه شيما کنار شايا و من و مينا رو به روشون و من کمى با فاصله ولى کنار نيما تا اينجا خوب پيش رفتيم شيما با علامت من شروع کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-داداش ميشه نوشابه رو بدى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشايا بدون هيچ حرفى نوشابه رو داد شيما الکى زور داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مينا من نمىتونم باز کنم ببين تو ميتونى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمينا بطرى رو گرفت و الکى باش ور رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باز نميشه شيما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن-بدش ببينم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگرفتم و منم الکى زور زدم همه اين کارا رو زير پوزخند نيما ميکرديم تو دلم گفتم نوبت به پوزخند هاى مام ميرسه بطرى رو گرفتم سمتش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ميشه بازش کنى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا غرور انگار ميخواست موشک هوا کنه با يه حوکت درشو باز کرد اما باز کردن همانا و کثيف شدن لباساش همانا يه دفعه من و مينا و شيما و شايا و ميعاد هم زمان زديم زير خنده شلواوش کاملا کثيف شده بود نقشه عالى بود و همين باعث شد هر سه تامون با اشتها غذامونو خورديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصفحه گوشيم خاموش روشن ميشد يکى از بچه ها زنگ ميزد جواب دادم اما تو اون سر و صدا نمىشد حرف زد رفتم تو اتاق مکالمم که تموم شد برگشتم و با ديدن نيما زهر ترک شدم مثل يه گرگ زخمى.با پيژامه(چون شلوارش کثيف شده بود پيژامه تنش کرد)رو به روم ايستاده بود خواستم از کنارش رد بشم که با يه حرکت دستش مچمو گرفت و جورى فشار داد که اخمام تو هم شد واون چسبوندتم به ديوار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به پر و پام نپيچ جوجه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-با پيژامه خوش تيپ ترى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفشار انگوشتاشو رو مچم بيشتر کرد و از لايه دندوناش غريد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببند دهنتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستم بدجور درد ميکرد ولى اگه دستمو ول ميکرد ميدونستم باهاش چىکار کنم يه فکرى به سرم زد هميشه وقتى بچه بودم اگه وسايلشو بهم نمىداد يه طرز خاصى نگاهش ميکردم که دلش مىسوخت او خوصوصيتش هنوز بود در برابر اون نگاه من نمىتونست مقاومت کنه از همون ترفند استفاده کردم.يه لحظه محکم تر فشار داد اما فورى شل شد حالا وقتش بود با يه حرکت سريع مچمو از لايه انگشتاش کشيدم بيرون و قبل اينکه بتونه کارى بکنه يه کشيده زدم تو صورتش دستشو گذاشت رو صورتش و همونجورى تو بهت حرکتم موند انگشت اشاره مو به حالت تحديد تکون دادم و با جديت تموم گفتم-اينو زدم بدونى حرمت نگهدارى بار آخرت باشه دستت ميخوره به من برو دعا کن آبرو ريزى راه ننداختم فکر نکن ازت ميترسيدم نخير همش به خاطر اين بود که بين خونواده ها اختلافى پيش نياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خفه شو تو نيم منم نيستى اينقد من من نکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوشبختانه سر و صدا اونقدر زياد بود که صدامون به گوش کسى نرسه همونطور که از اتاق ميومدم بيرون به مچ دستم نگاه کردم جاى انگشتاش سرخ سرخ شده بود آستين تونيکمو تا حد ممکن کشيدم رو مچم ولى مطمئنا جاش ميموند دردش شديد بود نتونستم جلوى زبونمو بگيرم زير لب غريدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وحشى آمازونى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-با من بودى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ميگم با منى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چى ميگى مينا چى رو با توام؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وحشىآمازونى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه بابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دستت چى شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه نگاه به مچم کردم آستين تونيکم رفته بود بالا زود کشيدمش پايين از کنار مينا بلند شدم رفتم آشپزخونه دنبالم خودشو رسوند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وايسا ببينم کجا ميرى آر,وشا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چيزه...مينا گوشىمنو نديدى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دستته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پشت همون مچ ناقصمو کشيد که يه جيغ خفيف کشيدم و با اون يکى دستم مچمو گرفتمنشستم زمين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا چى شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه دفع اشکام سرازير شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا چت شد چرا گريه ميکنى؟ميگى يا برم عمه رو صدا کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مينا ساکت شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآستين تونيکمو کنار زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وااااى چت شده ورم کرده ترکش شيطنت هاته؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منم بى جواب نذاشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب چىشده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه چىرو تعريف کردم اونم گوش ميداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالا خوبه کم نياوردى خداييش جوابشو خوب دادى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من کم ميارم؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-در مقابل اين بشر ايستادگى همچين آسون هم نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ولىخداييش پيژامه بهش مياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ديوانه اى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو هر دو زديم زير خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*******
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحدود يه هفته از اونروز ميگذشت دستم دو سه روز ورم کرده بود الانم باز جاش درد ميکرد مونده بودم اين چقدر قدرتشو ريخته تو دستاش.داشتم مسير کوچه تا خونمونو طى ميکردم گوشيمو از تو کيفم در آوردم و روشنش کردم به محض روشن کردن زنگ خورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوووووففففف نيماس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بفرمايين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شناختى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوبى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دکترى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه ولى قراره بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زنگ زدى چرت پرت بگى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اممم...نه خب...اومممم...ميخواستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پوووففف زود باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دستت چطوره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ياد آورى اون روز خشمم گرفت و بدون توجه به سوالش قطع کردم.ولى دوباره زنگ زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا ميخاى مزاحم بشى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه جواب سوالمو نده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کارت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کجايى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باز تو شدى سازمان مدافع حقوق بشر يا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هيييس ميگم کجايى خاله اينا خونه مان بم گفتن از دانشگاه که ميام تو رو هم بردارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه چرا؟ اين چه شانسيه من دارم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مگه من بچم تو رو فرستادن دنبالم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شکى درش نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا اونوقت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-از لجبازى هات معلومه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من اگه با تو اومدم آروشا نيستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منم همچين مشتاق نيستم ولى اگه تو رو نبرم خاله و مامان پوستمو ميکنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باش پس دم در خونتون منتظر باش من با مترويى اتوبوسى چيزى ميام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه.منتظرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجوابشو ندادم قطع کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسيدم دم در يه دستمو به کمرم زدم و گوشيمو در آوردم بهش زنگ بزنم که صداشو شنيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زنگ نزن اينجام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون سلامى چيزى دستمو رو زنگ فشار دادم سگ محلشم نذاشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*****
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند ماهى ميگذشت من کمتر از قبل به چشم ميخوردم همه چيز خوب بود و من از يک سال قبل خودمو واسه کنکور آماده ميکردم کلاساى کنکور برام مفيد بود و هدفم پزشکى دانشگاه علوم پزشکى تهران بود و بعدشم فرانسه هر موقع هم از درس خسته ميشدم با ياد آورى اهدافم انرژى ميگرفتم ديگه به عيد هم نزديک ميشديم هر از گاهى با سمانه کتابخونه هم ميرفتيم.طبق معمول تو اتاقم درس ميخوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا خودتو تو اتاقت خفه نکن بيشتر از يه سال مونده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مامان بذا درس بخونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پاشو بيا بيرون کارت دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اتاق رفتم بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-يه ماه به عيد مونده حاضر شو يا با من بريم خريد يا با سمانه برو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مامان هنوز يه ماه مونده سر جدت بيخيال شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-يعنى چى؟اونقد خودتو تو اتاقت حبس کردى گند زدى به اخلاقت بخواى اينجورى پيش برى نميذارم کنکور بدى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه مامان باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زنگ بزن به سمانه برو من کار دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو اتاقم و به سمانه زنگ زدم خدا چىکار کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو آروشا تا کجا خوندى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خفه بابا کمتر خر بزن حاضر شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خريد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خريد چى؟بشين درستو بخون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خريد عيد مامان نميذاره حاضر شديا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوکى
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه بافت بادمجونى تا زانوم با ساپورت کلفت سياه پوشيدم پالتو سياهمو باشال سياهمو کيف بادمجونيمو برداشتم تل هامو يه ورى ريختم رو صورتم بوتاى بادمجونيمو پوشيدمو راه افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir******
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا آماده شو نيم ساعت مونده تا تحويل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزود زود لباسامو پوشيدم و رفتم جلو آينه خوب بود يه بارونى ياسمنى تا زانو با شلوار سفيد لوله تفنگى و شال سفيد ياسمنى و يه کيف سفيد چون مو هام فر بود بهشون موس زدم و خوش حالت ريختم يه طرف صورتم از زير بارونيم يه بافت نه چندان کلفت ياسمنى پوشيده بودم واسه همون دکمه هاى بارونيمو باز گذاشته بودم رفتم بيرون بچه ها با شوهراشون تو پذيرايى بودن تو خونمون من کوچيکترين فرزند بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشوهر سيمين-به به سلام خواهر زن خوب هستى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام خوبم....مامان چقدر تا تحويل مونده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-15دقيقه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهممون دور سفره هفت سينى که من چيده بودم جمع شديم و توپ شليک شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آغاز سال يک هزار و.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همه به هم تبريک گفتيم دوييدم سمت در گوشيمو انداختم تو کيفم کفشاى عروسکى سفيدمو پام کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زود باشين بياين بيرون اينبار ما زودتر برسيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدم در خونه آقاجون اينا ايستاده بوديم زنگ رو زدم واى نزديک دو ماه بود مامان بزرگ و بابا بزرگو نديدم خاله ها و دايى خا رو هم که شيش ماه ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر که باز شد پريدم بغل مامان بزرگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وااااى مامانجونم خوبى چقد دلم واست تنگ شده بود فدات شم عيدت مباااارک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو لپاشو بوسيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام دخترم عيد تو هم مبارک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز بغل مامان بزرگم بيرون اومدم دوييدم تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام آقاجون خوبيد؟عيدتون مبارک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسى دخترم عيدتو هم مبارک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو پذيرايى زود کيفمو انداختم تو اتاق بارونيمو در آوردم زدم تو کمد تونيک ياسمنيمو درست کردم و شالمو مرتب کردم دوييدم تو آشپز خونه چون ميدونستم واسه مامان بزرگ کارا سخته تند تند پيش دستى ها و کارد و چنگال و فنجونا رو آماده کردم زنگ به صدا در اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#نيما#
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حاضر شدى نيما؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مامان دو ديقه وايسا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلو آينه مو هامو مرتب کردم خوب بودم يه کت شلوار مشکى با پيرهن کتون سفيد يه پاپيون سياه هم رو يقه ام زدم موهامم طبق معمول سشوار کشيده و مرتب موهام به طلايى ميزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مادر مرده کجا موندى پس بيااااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم صداى مامان از افکارم بيرن کشيد پووووففف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اومدم مامان اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلوى در خونه آقاجون اينا ايستاده بوديم کتمو مرتب کردم و زنگ رو زدم صداى جيغ جيغ و خنده تو کوچه ميومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کيه...واى شيما وايسا خفت کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر باز شد صدا صداى آروشا بود رفتيم تو همين که درو باز کردم شيما شال آروشا رو گرفت اونم جلو در خورد زمين شالش باز شد موهاشو بافته بود و تل هاشم با حالت خوشى فر شده بود با ديدن من فورى پا شد خودشو انداخت تو اتاق شيمام شال آروشا دستش لب زيرشو بين دندوناش گرفته بود به من نگاه ميکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببر شال اون بيچار رو بده ... اممم به نظرم نرو نزديکش چون خرخرتو ميجوه بده يکى ديگه ببره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هيشکى نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه پس ببر پرت کن تو اتاق در رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدم رفتم تو و عيدتون مبارک و اينجور چيزا آروشا که اومد بيرون سلام کردم ولى فقط با سرش جواب داد ديگه اعصابمو به هم ريخته بود سر يه چيز مسخره نزديک پنج ماهه قهره مثلا. باورم نميشد سر قهر کردنش اينقد عذاب بکشم دلم واسه رو مخ رفتناش تنگ شده بود ولى جورى رفتار ميکرد انگار نميديدتم بايد باش حرف ميزدم زود زود به شيماى بىچاره چشم غره ميرفت اونم از وحشتناکا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا ميخواى کودوم دانشگاهو بزنى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان بود که پرسيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خاله واقعيتش هدفم پزشکى دانشگاه علوم پزشکى تهرانه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجايى که هدف منم بود ولى نشد و حالا دنبال کاراى انتقالمم ناگفته نماند که با اين حرفش يه نيشخند هم سمتم پرتاب کرد که تو لياقتشو نداشتى بلند شد رفت پيش دستى و کارد چنگال آورد چيد بعدم شيما ميوه هارو گرفت دوباره رفت آشپزخونه منم يه بهونه جور کردم و رفتم دنبالش داشتم ميرفتم تو که يه سرفه مصلحتى کردم داشت تو فنجونا چايى ميريخت نزديک تر رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه محض گفتن اين کلمه جيغش رفت هوا و فنجون از دستش افتاد صداى شکستن و جيغ باعث شد همه هجوم بيارن آشپزخونه دستش سوخته بود آخه نيما تو ميتونى يه کارى رو درست حسابى انجام بدى؟ زدم داغون ترش کردم چون خاله اينا نبودن برديمش بيمارستان و دستشو باند پيچى کردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آروشا دست راستته؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو اين دوازده روز تعطيلو تست ميزنى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بعله با اجازتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-با اون دستت که نميتونى مامان از اونجايى که هم رشته ايم من ميرم باهاش درساشو کار ميکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز آينه بهش نگاه به خونم تشنه بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تنبيه خوبيه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خاله نيازى نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هستش تعارف نکن فردا نيما مياد خونتون راستى پنج روز فرصت دارى چون قراره بريم ويلاى شمال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- باشه خاله اين پنج روزو هم به خودم استراحت ميدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب حرفت درسته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مامان پس تنبيه من...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-گفتم که ميخوام استراحت کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir