دوست داشتی؟

رمان عابر بی سایه

رسومات كهنه و متحجر يك قبيله مرا از دل تمدن بيرون كشيد و حال من اسير امپراطوري بزرگ تو ! خانى و جان شده اي... سرزمين وجودم را با يك شبيخون به تاراج ببر و قلبم تنها غنيمت اين جنگ! قسم ميخورم تسليم تسليمم... درنگ نكن با عشق بتازان و بيا...

بیشتر...

رمان فوق به خاطر یکی از دلایل روبرو (چاپ ، در دست چاپ و یا عدم تمایل نویسنده به همکاری با دنیای رمان) امکان مطالعه آن وجود ندارد. از درک و توجه شما مخاطب عزیز سپاسگزاریم.

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.