ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺩﻟﻨﺎﺯ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺗﻮﯼ ﺷﻬﺮﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ …ﺩﺭ ﻣﯿﻮﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺷﺨﺼﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﺪﻩ … ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺧﻮﺵ

ژانر : پلیسی، عاشقانه، اجتماعی، هیجانی، معمایی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۹ ساعت و ۵۹ دقیقه

مطالعه آنلاین رمانﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻟﻨﺎﺯ

!# quote==تخمین مدت زمان مطالعه رمان == ۹ ساعت و ۵۹ دقیقه!#

!#

img==f4m3

!#

ﻧﺎﻡ ﺭﻣﺎﻥ : ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻟﻨﺎﺯ

ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ: * Nadia-A *

ﮊﺍﻧﺮ : ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ، پلیسی ، هیجانی ، ،معمایی

ﺧﻼﺻﻪ :

ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺩﻟﻨﺎﺯ ﻫﻤﺮﺍﻩ

ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺗﻮﯼ ﺷﻬﺮﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ …ﺩﺭ

ﻣﯿﻮﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ

ﺷﺨﺼﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻭﻧﻮ

ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﺪﻩ … ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺧﻮﺵ

مقدمه:‌

اگر نیایی…

چه کرده ای با دلم ، حالم مثل گذشته نیست ، از یک سو تنها هستم و از سوی دیگر

تنهایی در کنارم نیست … دلتنگی می آید به سراغم و زندگی ام یک لحظه آرام نیست…

هر لحظه بی تابم ، در قفس نشسته ام اما در حال پرواز به سوی آسمانم…

کویر هم با تو دریا میشود ، اگر نیایی در کنارم ، امروزم فردا نمیشود…

قسمتی از رمان زندگی دلناز »

ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ

ﻏﺮﻭﻟﻨﺪﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺳﺮﯾﻊ ﮐﻮﻟﻪ ﺍﺵ ﺭﺍﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﻭﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﯿﻨﮑﻪ

ﺍﺯ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﺟﺴﻤﯽ

ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﺵ ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺣﺮﺻﯽ ﻧﻔﺴﺶ ﺭﺍ

ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑرخاست ﺧﺎﮎ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻧﺪ

ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ – ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻘﺪ ﺑا ﻋﺠﻠﻪ ﻣﯿﺮﯼ ﺯﺩﯼ

ﻧﻔﻠﻢ ﮐﺮﺩﯼ

– ﻧﻔﻠﻪ؟؟؟ﺑﺎﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ؟؟؟ﭼﻨﺪﺑﺎﺭ ﺑﮕﻢ

ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﮑﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ؟؟؟

ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺗﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﭻ ﺩﺳﺘﺶ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ

– ﺩﯾﺮﺕ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﺍ؟؟ !!

ﺑﻪ ﮐﻞ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﺯﺩ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺳﺮﯾﻊ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ

ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺮ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ

ﮐﺮﺩﻧﺶ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﻼﺱ ﺑﺮﻭﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﮐﻪ ﺩﺭﮐﻼﺱ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ

ﺯﯾﺮﮐﯽ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻧﯽ بی ﺘﻮﺟﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﺁﺧﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ

ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ

ادامه رمان:

مقدمه:‌

اگر نیایی…

چه کرده ای با دلم ، حالم مثل گذشته نیست ، از یک سو تنها هستم و از سوی دیگر تنهایی در کنارم نیست … دلتنگی می آید به سراغم و زندگی ام یک لحظه آرام نیست… هر لحظه بی تابم ، در قفس نشسته ام اما در حال پرواز به سوی آسمانم… کویر هم با تو دریا میشود ، اگر نیایی در کنارم ، امروزم فردا نمیشود…

ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺣﻖ

ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ

ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ

ﻏﺮﻭﻟﻨﺪﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺳﺮﯾﻊ ﮐﻮﻟﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ

ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﻭﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﯿﻨﮑﻪ

ﺍﺯ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﺟﺴﻤﯽ

ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ

ﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﺵ ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺣﺮﺻﯽ ﻧﻔﺴﺶ ﺭﺍ

ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑرخاست ﺧﺎﮎ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻧﺪ

ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ - ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻘﺪ ﺑا ﻋﺠﻠﻪ ﻣﯿﺮﯼ ﺯﺩﯼ

ﻧﻔﻠﻢ ﮐﺮﺩﯼ

- ﻧﻔﻠﻪ؟؟؟ﺑﺎﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ؟؟؟ﭼﻨﺪﺑﺎﺭ ﺑﮕﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﮑﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺗﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﭻ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺳﺘﺶ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺩﯾﺮﺕ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﺍ؟؟ !!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻪ ﮐﻞ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﺯﺩ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺳﺮﯾﻊ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺮ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﺳﺘﺎﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺮﺩﻧﺶ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﻼﺱ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺮﻭﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﮐﻪ ﺩﺭﮐﻼﺱ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺯﯾﺮﮐﯽ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻧﯽ بی ﺘﻮﺟﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺁﺧﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭼﻨﺪ ﺩقیقه ﺑﻌﺪ ﮐﻮﻟﻪ ﺍﺵ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻧﮕﺎﻫﺶ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﺰﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ-ﭼﺨﺒﺮﻩ ﻣﮕﻪ ... ﻣﮕﻪ ﻣﺴﺎﺑﻘﺲ ﺍﯾﻘﺪ ﺗﻨﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﺮﯼ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺑﺴﻪ ﻣﺎﻧﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺷﮑﺎﺭﻡ ﻣﻘصر ﺩﯾﺮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﻭﻣﺪﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﺩﻭﺳﺎﻋﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺸﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺎﻻ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻫﻤ ﻘﺪﻡ ﻣﯿﺸﺪ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺟﻨﺒﻌﺎﻟﯽ ﺗﻮﯼ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﺎﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺗﺸﺮﯾﻒ ﺩﺍﺷﺘﯿﻦ؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ؟؟ ...!!ﺟﻨﺎﺑﻌﺎﻟﯽ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻧﺬﺍﺷﺘﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭘﻠﮏ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺑﺰﺍﺭﻡ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻮﺯﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺭﻭ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﭼﺘﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺣﺎﻻ ﯾﮑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﭼﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﮐﻮﻓﺖ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﻣﻨﺤﺮﻑ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻗﻬﻘﻪ ﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺭﻭﯼ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻋﺚ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻨﺠﮑﺎﻭﯼ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻫﺎﯼ ﻓﻀﻮﻝ ﻧﺸﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺩﯾﺮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻫﺸﺎﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻣﺎﻧﯽ؟؟ !!!!! ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺍﯾﻦ کارا ﭼﯿﻪ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺍﻧﺸﮑﺪﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺪﻧﺪ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﺧﯿﺮﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺪ ...ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺑﻌﺪ ﺟﯿﻐﺶ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﯼ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺍﻃﺮﻑ بودند ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﻝ ﺑﺰﻧﻨﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﺁﺑﺮﻭﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ کارات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ- ﺑﺴﻪ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ... ﻭﻭﯾﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻓﺮﻫﻤﻨﺪﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻓﺮﻫﻤﻨﺪ ﺟﻮﺍﻥ ﺳﺮﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺗﺄﺳﻒ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻡ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺮﺩﻧﺖ ﻣﯿﮑﺸﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﺑﺮﻭ ﺑﺎﺑﺎ ... ﻧﮕﺎﺵ ﮐﻦ ﺗﺮﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﻮﺷﺘﯿﭙﻪ ﻭﻭﻭﯾﯿﯽ ﻧﺎﺯ ﺷﯽ ﭘﺴﺮ ﮐﻪ ﺍﯾﻘﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻫﺴﺘﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﮔﺸﺎﺩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺳﺒﮏ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺳﺮﺍﻧﻪ ﻣﺎﻧﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺣﺎﻟﺖ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺍﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﭼﻨﺪﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩ .... ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻫﻤﺎﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﻧﮕﺎﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ...ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﺰﻭﺭ ﺍﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻀﺤﮑﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﺎﺹ ﻭ ﻋﺎﻡ ﻧﺸﻮﻧﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﻣﺎﻧﯽ ... ﻣﺎﻧﯿﺎ ... ﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﯽ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺣﺎﻓﻆ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺭﺷﺪ ﮐﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺟﻨﺎﺑﻌﺎﻟﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻓﺮﻫﻤﻨﺪﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺍﻭﻭﻭﻭﻣﻤﻤﻤﻢ ﺧﺐ ﺑﻔﻬﻤﻦ ﻣﮕﻪ ﺟﺮﻡ ﮐﺮﺩﻡ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺭﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺩﻟﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻟﺮﺯﯾﺪ ﺑﺨﺪﺍ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺒﯿﻨﻦ ﺁﺏ ﺍﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻫﻨﺸﻮﻥ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺑﺸﻪ ﻣﮕﻪ گ*ن*ا*ه ﮐﺮﺩﻡ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺮﻡ ﻃﺮﻓﺶ ﻣﺜﻞ ﺍﯾن ﺩﺧﺘﺮﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺯﺵ ﺁﻭﯾﺰﻭﻥ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻘﯿﻪ ﺣﺮﻓﺶ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﻣﺤﻮ ﺷﺪ .. ﺑﺎ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻫﺎﻧﯽ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﺍﯾﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﻮﺿﻮﻉ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻌﺠﺐ ﺁﻭﺭ ﺑﻮﺩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺧﻠﻮﺕ ﺑﺮﺩ ﮐﻤﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻭﻟﯽ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻫﯽ ﻣﺎﻧﯽ ﻣﯿﺎﯼ ﺑﺮﯾﻢ ﺧﻮﻧﻪ؟؟ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺗﺎ ﺩﯾﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻼﺱ ﺟﺒﺮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻧﻪ ﻗﺮﺑﻮﻧﺖ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﻤﯿﺸﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻣﺰﺍﺣﻢ ﭼﯿﻪ؟؟ﻓﻘﻂ ﯾﮑﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺧﻠﻮﺕ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ !!ﻫﻮﻡ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﻟﯽ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﺎﻧﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ...ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺁﻫﻨﯽ ﺗﻮﻗﻒ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻠﯿﺪ ﺭﺍ ﻭﺍﺭﺩ ﻗﻔﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻟﺨﺮﺍﺷﯽ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮﺩ ﮐﺮﺩ "ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻔﻞ ﺭﻭ ﺭﻭﻏﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﻢ ..."

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻟﺤﻈﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﯼ ﺍﺯ ﺳﻮﺕ ﻭ ﮐﻮﺭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﺳﻌﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﮐﻔﺶ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺎﻧﯿﺎ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺍﺟﻤﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ از

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻗﺒﻞ ﻣﺰﯾﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻫﺎﻝ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺩﻟﻨﺎﺯ ﺷﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺩﻟﻨﺎﺯ ﺑﺎ ﭼﺎﯼ ﺩﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﻭ ﭼﺎﯼ ﻭ ﮐﯿﮏ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﮐﺮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻣﺎﻧﯽ ﺟﺎﻥ ﻓﻌﻼ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺳﺮ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ناهارم ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﺸﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺑﺴﻪ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﺗﯿﮑﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﻧﮑﻦ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﻪ ﻣﻦ ﺍﻫﻞ ﺗﻌﺎﺭﻓﻢ ﻧﻪ ﺗﻮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻌﺪ ﺩﺳﺖ ﺩﻟﻨﺎﺯ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ-ﺧﺐ ﺣﺎﻻ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﭙﺰﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻭﺍﯾﺴﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺗﻮ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺁﺷﭙﺰﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺷﻮﺧﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻨﺪﺷﺎﻥ ﺗﺎ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﻓﺖ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺩﺳﺘﺖ ﻃﻼ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺑﻮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻟﻨﺎﺯ -ﺑﺮﻭ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﻮﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺍﺭﻩ ﺍﺭﻩ ﺭﺍﺳﺘﻢ ﻣﯿﮕﯿﺎﺍﺍﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﺘﺮﯾﻪ ﺑﺮﺳﻢ ﺗﻮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻫﻢ ﺑﯿﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ ﺍﯾﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻓﺮﻫﻤﻨﺪ ﭼﯿﻪ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﻧﺨﯽ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺍﺭﯾﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺎﺭﯼ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺱ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﻫﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﯿﻦ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﮔﻮﺵ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﺪﺍﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻓﺮﻫﻤﻨﺪ ﭘﺮﻭﺭﺷﮕﺎﻫﯽ ﺑﻮﺩﻩ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺳﻮﺯﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﻧﺎﻟﻪ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺭﺩ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺁﺥ ...ﺷﻮﺧﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻣﺎﻧﯽ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺩﯾﻮﻧﻪ ﺷﻮﺧﯿﻢ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﺰﺍﺭ ﺑﻘﯿﺶ ﺭﻭ ﺑﮕﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺁﺭﻩ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﺭﺷﮕﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺍﺩ ﻫﻢ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﺍ ﺭﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ؟؟ﺍﯾﻨﺎ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺪﻭﻧﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﺎﻓﺬﺵ ﺭﺍ ﺭﯾﺰ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺷﮏ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﻫﻮﻝ ﺷﻮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ- ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺭﻭ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﮑﻦ ﺍﺩﻡ ﺧﻮﻓﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺯﻭﺩ ﺑﮕﻮ ﻣﺎﻧﯽ ﺑﺤﺜﻮ ﻧﭙﯿﭽﻮﻥ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﺧﺐ ...ﺭﺍﺳﺘﺶ ... ﺭﺍﺳﺘﺶ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻼﻓﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺑﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻣﺮﺽ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﺶ ...ﺯﻭﺩ ﺑﮕﻮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﻥ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺯ ﺩﻟﻨﺎﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺣﺴﺎﺏ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﻭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻭﺳﺖ داشت ﺩﻭﺳﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﺧﺐ ...ﺧﺐ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﺗﺼﻮﺭﺍﺗﺶ ﺑﻮﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺳﺘﺎﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻓﺮﻫﻤﻨﺪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎﯾﺶ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ... ﺍﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺗﺼﻮﺭ ﻓﮑﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ ﺯﺩ ﺩﻭﺩ ﺍﺯ ﮐﻠﻪ ﺍﺵ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺣﺪﻗﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻩ ﻧﮕﺎﻫﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻪ ﻣﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻧﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻪ ... ﯾﻨﯽ ﻣﺎﻧﯽ ... ﺗﻮ ...ﺍﺳﺘﺎﺩ ..ﺍﻣﮑﺎﻥ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﺪﺍﺭﻩ ... ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻤﮑﻨﻪ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺯﺩﻩ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺑﺨﺪﺍ ﺍﺯﻡ ﺧﺎﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺧﺐ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﮔﯿﺮﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺑﻐﻀﺶ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻏﻠﯿﻆ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺣﺮﻓﺶ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻐﻀﺶ ﺗﺮﮐﯿﺪ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﺳﺮﺩ ﺩﺍﺩ ﺩﻟﻨﺎﺯ ﺍﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﻮﮎ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺎﻧﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ﺍﻧﺸﺎﻟﻠﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻪ ﺻﻼﺡ ﺑﺎﺷﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ ﻓﯿﻦ ﻓﯿﻨﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻬﺮﺍﺩ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﻬﺮﺍﺩ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﯿﻪ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭘﺸﺖ ﭼﺸﻤﯽ ﻧﺎﺯﮎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﻋﺸﻘﻢ ﺩﯾﮕﻪ !!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﺍﯾﯿﯿﯽ ﺣﺎﻟﻤﻮ ﺑﻬﻢ ﻧﺰﻥ ﺧﻮﺍﻫﺸﺎ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺩﻟﺘﻢ ﺑﺨﻮﺍﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻓﻌﻼ ﮐﻪ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﭼﯽ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻨﺠﮑﺎﻭﯼ ﻧﮕﺎﻫﺸﺎﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩ ... ﺍﺯ ﺟﺎﯾﺶ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺮﺧﻮﺍﺳﺖ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﮔﻠﻢ ... ﻟﺒﺎﺳﺖ ﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ ﺗﺎ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناهار ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻭﺍﺳﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ -ﺧﻮﺏ ﻣﯿﭙﯿﭽﻮﻧﯿﺎﺍﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﺑﺮﻭ ﺑﭽﻪ ﺑﺮﻭ ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻪ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﻏﺬﺍ ﺷﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﯿﻪ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﻭ ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﺸﻨﯿﺪ ...ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ ﺩﺭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﺴﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺁﺟﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺟﺪﯾﺪﻩ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯼ؟؟ﭼﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺪﺍﺧﻼﻗﻪ ﺑﻬﺶ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺯﻭﺭﺵ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ ﻓﻘﻂ ﺯﯾﺮﻟﺒﯽ ﯾﭽﯿﺰﯼ ﺑﻠﻐﻮﺭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ ﺑﻠﻐﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﺯ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺷﺮﻭﻉ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺪ؟؟ ... ﺍﺻﻼ ﮐﺪﻭﻡ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺗﻮ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻓﻘﻂ ﮔﯿﺮ ﺑﺪﻩ ... ﺑﺎﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺳﺒﺎﺑﺎﺵ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﺗﻮﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﻍ ﺑﻐﻠﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻣﺘﻌﺠﺐ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ " ﯾﻨﯽ ﻣﮕﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﯾﺮﻭﺯ ﺍﯾﻘﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺑﺸﻪ ﺁﺩﻡ؟؟ " ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺯ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﭘﻨﺞ یا شش ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﻍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻧﮑﺮﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﻍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﻮﻑ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﻤﺶ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﻟﺮﺯ ﺑﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺗﻨﺶ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻭﺣﺸﺖ ﺯﺩﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺵ ﺑﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﭼﻘﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﻍ ﻣﯿﺘﺮﺳﺪ ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺳﻤﺖ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺟﻠﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﻍ ﻣﺮﻣﻮﺯ ﺭﺩ ﻧﺸﻮﺩ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻗﺪﻡ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺳﺮﯾﻊ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﻤﮑﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﯿﻮﻓﺘﺪ ... ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﭼﻬﺮﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺁﻫﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺭﻓﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻝ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮔﻔﺖ :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﯾﮑﻢ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﻢ ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺗﻮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﻮﺩﺕ ﺳﻔﺮﻩ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻟﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﺧﯿﺮﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺪ " ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﯽ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻍ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ؟؟ " ﺩﺭ ﺍﻓﮑﺎﺭﺵ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺟﺎﯾﯽ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﺍﺵ ... ﺻﺪﺍﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺶ ﻣﯿﺮﺳﯿﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻃﻼﯾﯽ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﺎﻍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﺪﻭﯾﺪ ﺩﺍﻣﻦ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﻗﻬﻘﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﺳﺮ ﻣﯿﺪﺍﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻣﻨﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ !!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻭﻟﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﺎﻭﺍﺿﺢ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺶ ﺭﺳﯿﺪ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﺑﺮﺩ ﺧﯿﺲ ﻋﺮﻕ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﺠﻮﻡ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻋﺬﺍﺑﺶ ﻣﯿﺪﺍﺩ ...ﺳﻌﯽ ﮐﺮﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﮐﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﺍﮔﺮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺻﺤﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ... ﻟﺒﺎﺱ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺳﻮﺯﻥ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺯﺩﻥ ﺷﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ - ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺁﺟﯽ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﺗﻤﻮﻡ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﻫﻔﺘﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺁﯾﻨﺪﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺍﻭﻭﻭﻣﻤﻤﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﯾﮑﻢ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻨﯽ ﺗﻮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺭﺳﺎﻡ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻨﺪﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﺧﻮﻥ ﻫﺎﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻻﮎ ﺯﺩﻩ ﺍﺵ ﻭﺭ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﻟﻨﺎﺯ ﺭﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﯾﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﭼﯿﻪ؟ﺍﺯ ﻗﯿﺎﻓﺖ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻣﯿﺸﻪ ﺑﻬﺶ ﺩﺭﺱ ﺑﺪﯼ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯿﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﺑﺮﻭ ﮐﺘﺎﺑﺖ ﺭﻭ ﺑﯿﺎﺭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻟﻨﺎﺯ - ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﻪ ﺑﺮﯾﻦ ﺗﻮﯼ ﻫﺎﻝ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺣﻮﺍﺳﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭘﺮﺕ ﻣﯿﺸﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﯼ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺘﺎﺑﺶ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺎﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻣﯿﻨﯽ؟؟ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﭘﯿﮑﻢ؟؟ﯾﮏ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻩ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺧﻮﺩﻣﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺮﻡ ﺍﻭﻥ ﺳﺮ ﺷﻬﺮ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﺍﺩﻧﺶ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻣﯿﻨﯽ ﺗﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻣﻦ ﭼﻪ ﺑﺪﻭﻧﻢ ... ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﮔﻪ ﺍﯾﺮﺍﺩﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﮕﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺍﺯ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺳﺮﺥ ﺷﺪ " ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﺮﻭﺋﯿﻪ ﺗﻤﺎﻣﻪ ﺯﻧﯿﮑﻪ ﺗﻮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﯾﻪ ﻣﺎﻩ ﺻﺪﺗﺎ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺍﺯﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺣﺎﻻ ﻫﻢ ﻭﻝ ﮐﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﯿﺴﺖ؟؟ "

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺰﻭﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﺩﻣﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺭ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻣﯿﻨﯽ ﺑﺮﮔﺸﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﮕﯿﻦ ﺍﮔﻪ ﮐﺎﺭﻡ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻦ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺳﻔﺎﺭﺷﺘﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﺪﺍﺩﯾﻦ؟؟ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻭﻗﺘﻢ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻫﺪﺭ ﺑﺪﻡ !!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮﺩ،ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻣﯿﻨﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺟﻠﻮﯾﺶ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺮﻓﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻭ ﺑﺎ ﻣﻼﯾﻤﺖ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺑﺎﺷﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺯﺩﯼ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﻭﻟﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭ ﻧﺒﺮ ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﻮﺩﻡ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺟﻮﺍﺑﺸﻮ ﻣﯿﺪﻡ ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻣﯿﻨﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺑﺎﺷﻪ ... ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎ ﺑﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭘﺴﺘﻢ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺻﻼ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﻭﺭ ﺷﺪ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﭘﻮﻝ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺷﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻭﻟﯽ ﻏﺮﻭﺭﺵ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩ ﮐﺴﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺯ ﺷﺨﺼﯿﺘﺶ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ ... ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﺪ ﺗﭙﺶ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒﺶ ﺭﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎ ﻭﺿﻮﺡ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻣﯿﺸﻨﯿﺪ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﻏﺮ ﺯﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﭼﺘﻪ ﺩﺧﺘﺮ؟؟ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﯽ ﻫﯿﭻ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺻﺒﺢ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻣﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﺎﺩﺵ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﻭﺍﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻗﺪﻡ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺳﻤﺖ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺭﻓﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻭ ﺑﺎ ﺳﺮﯾﻌﺘﺮﯾﻦ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﻍ ﺭﺩ ﺷﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻠﯿﺪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻔﻞ ﻓﺮﻭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﺒﺮﺩ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﺰﺩ .. ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻏﺮ ﺯﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﺁﺧﻪ ﺍﺣﻤﻖ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﯿﻮﻣﺪﯼ ﮐﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩﺳﺮﺍ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﻻ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺧﻮﺩﺵ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﺣﻮﺍﺳﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﺧﺐ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺘﺶ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺳﺮﯾﻊ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺑﻌﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺯ ﻇﻬﺮﺵ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻝ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺁﺭﺍﻡ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻏﺬﺍ ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺁﻣﺎﺩﻩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﻣﺶ ﮐﻨﺪ ... ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺭﻓﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺩﻣﻪ ﺩﺭ ﺭﺳﯿﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﻧﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻔﺶ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﻧﻪ ﮐﻮﻟﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺁﻭﺭﺩﻩ ... ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺯﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺍﺣﻤﻖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﺗﺎﻕ ﻧﺎﻣﺮﺗﺐ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺗﺎﻕ ﺭﺍ ﮐﻤﯽ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﻨﺪ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺳﺎﻋﺖ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺳﺮﺵ ﺳﻮﺕ ﮐﺸﯿﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﺩﯾﺮ ﺷﺪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﻮﻟﻪ ﺍﺵ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻔﺸﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﺍﺷﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﺍﺯ ﮐﺪﺍﻡ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﯿﺮﻭﺩ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﻍ ﻣﯿﮕﺬﺷﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﮐﻤﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﻨﺪ ....ﻭﻟﯽ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎﺩﯾﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﻍ ﺗﻨﺶ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﺵ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻨﺶ ﺳﺴﺖ ﺷﺪﻩ ﻭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻫﻮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ ...ﻗﺪﻡ ﺍﻭﻝ ﺭﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﭘﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﭼﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﯿﻮﻓﺘﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﻮﻟﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭘﺸﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﮔﺸﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺩﺭﯾﺎﺑﺪ ... ﺑﺒﯿﻨﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﺎﻧﻊ ﺳﻘﻮﻃﺶ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ... ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﻓﺮﺩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺶ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﻭﺣﺸﺖ ﺯﺩﻩ ﻗﺪﻣﯽ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ...ﺟﯿﻎ ﺧﻔﯿﻔﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ... ﯾﮏ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺮﺩ ... ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺯﺍﻧﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﻤﯽ ﺧﻢ ﺷﺪ ﻭ ﻧﻔﺴﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﺮﺩ ... ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﺮﺩ ﺷﺮﻣﺰﺩﻩ ﺷﺪ ... ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺳﺮﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ....ﻭﻟﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﺭﺍ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﺪﯾﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﺸﺪ ﭘﺴﺮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﭘﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟؟چرا ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨم ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺣﺘﯽ ﺳﺮﮐﻼﺱ ﻫﻢ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ- ﺩﻟﻨﺎﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ؟؟ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺳﺮﺣﺎﻝ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻧﯿﺴﺘﯽ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﻪ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﺎﻧﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﻭﺟﺪﺍﻧﺶ ﮐﻤﺘﺮ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﺷﻮﺩ ...ﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺶ ﮔﻮﺵ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ﻣﯿﺪﺍﺩ ...ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ ...ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﺮﺱ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.