راجب یه گروه قاچاقچیه که در اثر افتادن پلیس دنبالشون و کارای ناخواسته و عشق. خیلی زجر میبینن و در آخر تعدادی از افراد گروه میمیرن و بقیه هم دستگیر میشن… پایان تلخ

ژانر : پلیسی، عاشقانه، هیجانی، کوتاه

تخمین مدت زمان مطالعه : ۲۰ دقیقه

مطالعه آنلاین دستان خونین
نویسنده : sepidya

ژانر : #عاشقانه #پلیسی #هیجانی #داستان_کوتاه

خلاصه :

رمان راجب يه گروه قاچاقچيه که در اثر افتادن پليس دنبالشون و کاراي ناخواسته و عشق. خيلي زجر ميبينن و در آخر تعدادي از افراد گروه ميميرن و بقيه هم دستگير ميشن… پایان تلخ

دوباره نور قرمز...آبي...ميچرخن

بازم ترس من...از دستگير شدن...از نا اميدي...دوري

بازم گشت شبانه ارشاد...پليس...نگهبان

بازم ترس من از اينکه بازم جامون لو بره...بقيمونو بگيرن...دوباره فرار کردن

_: سپيد...سپيد...سپيده کجايي تو دختر؟

من: توروخدا خفه شو ...ســــــــــــ

پگاه: اي وايـــــــــــــــ

نور کمرنگو کمرنگ تر ميشد...ديگه محو شد

من: واي بازم جامونو پيدا کردن

آرمين: ديگه جا بهتر اينجا نيس بريم...اه

گلياد: نميخوام دوباره اون اتفاق بيوفته

اردلان: آجي من نميزارم بيوفته خودم ميگيرمش ...داش آرمين بيا بزنيم به سلامتي روزي که اونا ديگه وجود ندارن

من: آرمين تورو خدا تو اينو آدم کن از بس خورده اين تهشو فقط درست گفت

اردي : آبـــجـــي مــــن هـــرچـــي بــخــورم بــلـا هـايـــي کـــه ســــرم اومـــده يـــادم نــــمــيــره...اصـــلا..بـــه ســـلــامــتــي اون

من: خفه شو

امير رضا: اي بيمعرفتا بدون من؟ تنها تنها ؟ خوش ميگذره ديگه

پگاه: تمومش کردي؟

امير رضا: آره ...خيلي التماس ميکرد اگه همين جوري ادامه ميداد کلي پولدار ميشديم

گلياد: حالم از هرچي موعتادو قاچاقچيو اينچيزاست به هم مبخوره

من: من بيشتر...اين اردلانو جم کنيد تا کار دستمون نداده

خسته شده بوديم...نميخواستيم...از اجبار همه اين کارارو ميکرديم

هممون بدمون ميومد از فروختن مواد...آدم کشتن...به کثافت کارياي اونا عمل کردن...مال اونا بودن....حتي جونمونم دست اونا بود

آرمين: کي انتقامتو ميگيري؟

من: نميدونم...دوسدارم انقد ضجرشون بدم که تو دنيا حد نداشته باشه

پگاه: جريان چيه کدوم انتقام؟

گلياد: پگاه بيا تا بهت بگم

اونا کشتنش...جلوي چشماي من... نميتونم بهش فکر نکنم

پگاه يه جيغي کشيد که ترسيدمو دويدم سمتش

من: پگاه...پگاه آجي چت شد يهو؟

پگاه: اون مرده؟

من: آره...هستي واسه انتقام؟

گلياد: آخر نگفتي چجور شد؟

من: اون کثافتا بهش شليک کردن...از پشت...نميزارم هيچ کدومشون زنده بمونن

آرمين : حالا از کجا ميدوني مرده؟

من: چيميگي تو؟ دارم ميگم تو بغل خودم رفت...تير خورد تو قلبش...به خدا قسم اگه همشونو نکشم اسمم سپيده نيست

دارم فکر ميکنم... به روزاي خوبمون که منو بغل ميکرد....وقتي لپامو گاز ميگرفت...همه ميگفتن نيلا چرا آرومه ؟ چرا انقد سپيده رو دوس داره؟

چرا وقتي سپيده هست مث باديگارد ازش مزاقبت ميکنه؟ چرا اذيتش نميکنه؟ خوب چجور دلش بياد خواهر 1 سالشو اذيت کنه؟

_ : اردلان...چرا انقد آرومي نفسم؟

_:عمه نگاه کن...ببين چقد سپيدرو دوس داره!!!

_: نکنه حسوديت شد جيگرم؟

_: نه...اون خيلي آرومه... اونا شبيه همن

_: يني ميخواي بگي سپيده وقتي بزرگ شد مث اون ميشه؟

_: از قيافه که آره ولي اخلاقو رفتار نميدونم....

واي ... داره با نويد دعوا ميکنه...نويد پسر عممه...برادر گلياد...ميگه نيا سمت آجيم

_: سپيد؟ عشقم تو فکري؟

_: آره...داشتم خاطراتمو مرور ميکردم

_: چي توشون پيدا کردي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: غماي نيلا...هميشه ناراحت بود...کسي نيلارو دوس نداشت ...همه عمرش از ما دور بود تا اون سال وحشت ناک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: جريانو به الميرا گفتي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: نه..آخه چحور بگم ؟ چجوري بگم عشقشو کشتن؟ هان؟ بگو ديگه چجور بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: نميدونم عشقم نميدونم...وايسا برسيم راجبش فکر ميکني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از پله ها رفتم بالا ... مث هميشه 2 تا 2تا...پامو رو اون پله هاي بد نميزاشتم...اصلا وقتي نگاشون ميکردم تمام خاطرات بدم ميومد جلوي چشام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم به پله هت نگاه ميکردم که يهو خوردم به امير رضا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کليدارو در آوردو داد دستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: چيکارش کنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: بده بغلي.....خو درو باز کن ديگه عشقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کليدو کردم تو قفل که صداي جيغ شنيدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: شنيدي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: چيو؟...درو باز کن ديگه ...خستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه دور کليدو چرخوندم که يکي داد کشيد : امير رضا بسه ديگه نميخوام...بسه بسه...نميخوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه نگاه به امير رضا انداختم يه نفس عميق کشيدمو دوباره دسمو گذاشتم رو کليد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين صداي من بود...ناله هاي من...از دردو غمو غصه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اين که يکي داشت ازم استفاده ميکرد...نه...اون اين کارو نميکرد خودم تنمو گذاشته بودم در اختيارش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کليدو کامل چرخوندمو درو باز کردم که يکي داد زد خيلي کثافتي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: الميرا چي شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الميرا: تو ميدونستي اون آشغالا نيلاي منو کشتن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: من بيشتر دارم عضاب ميکشم يا تو؟ها؟ خوبه تو نديدي عشقتو جلو چشات بکشن...من ديدم برادرمو کشتن...چي ميگي؟ هان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا: سپيده آروم باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الميرا: ...نه بزار ببينمچه غطي ميخواد بکنه...به خاطر يه مشت قاتل خونوادمو به يه اتاق خاليو يه تخت فروختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ا؟ اينجوريه؟ چقد فروختي؟ منم کل زندگيمو ريختم بيرون ...حالا فقط ما قاطل شديم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الميرا: تو ميدونستي نيلا مرده...از من پنهون کردي...فقط من؟ من عاشقش بودم...تو هم عاشق امير رضايي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفت...رفت توي خونش...منم رفتم تو خونهي خودمون...چراغا خاموش بودن....خونه همون بورو ميداد ...بويي که بازم خاطراتم بد تر زنده ميشد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم تو اتاقمون که لباس عوض کنم....يهو خودمو امير رضارو رو تخت ديدم...چقد خوش بوديما....اون موقع تازه با امير رضا دوس شده بودم...تازه از خونه زده بودم بيرون...تازه رفته بودم تو ليست مافيا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشستم پا کامپيتر...اوووووف سرم خيلي ميخاره پس چرا نميرم حموم...خارشش بند اومد...تقريبا يه هفتس سرگردونيم حموممون کجا بود؟اوووف بازم ميخاره...بوي سيگار حس ميکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: عشقم مگه بايد چند بار بگم اينجا نکش؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: بيخيال بابا دنيا دو روزه ...مياي عشقو حال؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: ساعت 5:23 دقيقه صبخ؟نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:واس چي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: ميخوام فردا ...يني امروز راحت و زود از خواب بيدار شم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: آخي ...نه بابا جون من؟ مگه من نميتونم تورو راحت از خواب بيدار کنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: نه بابا مردم از ناراحتي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: چه ربطي داره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: پيش تو خسته ميشم ولي تو اينتر نت نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: دستت درد نکنه اين جا تشکره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خوب ممنون که بهت حال ميدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: باشه بابا من ميخوابم ...باي عشقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کدوم کامپيوتر؟ کدون اينترنت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همش يه رد گمکنيه واسه غصه خوردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

*****3 سال پيش*****

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو گلياد...نيلا و ازدلانو سحراب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سحراب رئيس بانده ...باند قاچاقچيا ...داره با نيلا راجب کار حرف ميزنه اما نيلا اصلا گوش نميده داره با ليوان مشروب بازي ميکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو گلياد خيلي خسته ايمو پاهامون خيلي درد ميکنه...تا جايي که من فهميدم بايد بريم يه آپارتماني...اونجا همه اعضاي اين گروهن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي ميرسيم 2 نفر ميان جلومونو سلام ميدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: سلام ...خوش اومديد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اردلان: بچه ها اينم تازه وارداي جديد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خوشبختم ...آرمين هستم و دوستم امير رضا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا: اااا! چرا نزاشتي خودم خودمو معرفي کنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرمين: خو چه فرقي داره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا: فرقش اينه که زشته جلو خانمي به اين محترمي تو منو معرفي کني(به من اشاره کرد)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ميريم توي يکي از خونه ها ... اردلان ميگه که شب پارتيه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيلا خيلي عصبانيه ...منم خيلي خستم ...خونه مث عصر ميمونه ...تاريکه...ميترسم از اينجا...تقريبا 14 سالمه...خيلي ميترسم از اين که مث اونا بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شب شده ....پارتي شروع ميشه اما انگار پارتي نيست يه مهمونيه بين چند تا واحد ...يني همه ي واحدا...در همه ي خونه ها بازه يکي از اين خونه ميزنه بيرون ميره تو اون يکي...اونيکي خونه لامپاش روشنن ...تو يه خونه همه ميرقصن تو اون يکي دارن حرف ميزننو مشروب ميخورن ...تو يکي ديگش .... دارن تتو ميکنن ...آخه نميدونم کجاي اين به پارتي ميخوره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بيشتر مهمونا رفتن فقط 12 تا صاب خونه مونده....چند نفر خسته شدن ...چند نفر هم هنوز حال دارنو موندن....چند نفر مستنو اصلا حواسشون سر جاشون نيست .... کنار گلياد ايستادم...به اونا نگاه ميکنم....هنوز هيچي نشده نيلا واس خودش يکيو پيدا کرده ... پگاه و اردلان تو بغل هم دارن حرف ميزننو ميخندن ...همه ي حواسم به اوناس سرمو برميگردونم که يچيز به گلياد بگم که يهو جا ميخورم ...اون که گلياد نيست ...امير رضاست ...اه حتي اينجا هم دس از سرم ور نميداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: ميخوري؟ (شامپاين)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: نه ...سنم کمه از اين چيزا بدم مياد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: يبار امتحان کن بدت نمياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خو دوس ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: چته هاني ؟ چرا زود عصبي ميشي؟ دلستر چي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: نه...اصلا دوس ندارم چيز آشاميدني بخورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خوب باشه...راستي نگفتي چند سالته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: .......در برابر تو سنم کمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: مثلا؟ بهت مياد چارده پونزده باشي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خيلي باهوشي 14 سالمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خوب به هوش من شک داري؟ اگه انقد باهوش نبودم که نميومدم پيش تو ...اصلا نميومدم تو اين باند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمو ميکشه و ميبره تو يه اتاقي .... اهــــ اتاقه بو سيگار ميداد حالم داشت به هم ميخورد....وسايلاشو بر ميداره و دوباره دستمو ميگيره و ميبره بيرون .... نيلا رو مبل نزديک در نشسته بود ...نگاهش به منو گلياد بود ...منم که با امير رضا رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو برد سمت يه ماشيني...نشستيم تو ماشين ...انگار منو کنترل ميکرد خودم اصلا نميفهميدم دارم چيکار ميکنم هرچي بهم ميگه بدون اين که چيزي بگم گوش ميکردمو عمل ميکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توي ماشين بوديم...اون ميخنديد اما من فقط به اطراف نگاه ميکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشينو روشن ميکنه و ميرونه ....نميدونم داره کجا ميره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ميرسيم به يه کوچه بمبست....تاريکه...ميترسم...از کوچه هاي تاريک ميترسم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرفي نميزنم ....اونم دنده بک نميگيره که برگرديم....ماشينو خاموش ميکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمام داشتن ميرفتن...کم کم بيحال ميشدم...هميشه تو ماشينا اينجور ميشم....به يجاي تاريک روبرو خيره شده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يهو يچيز گرم رو صورتم حس کردم...صورتمو ميکشوند به سمت خودش...حالم اومده سر جاش ... دست امير رضاست ...اومد جلو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هوا سرده ...شيشه هاي ماشين پايينن.... نزديکو نزديک تر ميشه.... گرماي نفسش ميخوره بهم... چشام بسته ميشن....لباشو رو لبام حس ميکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به خودم ميام ...دستام دور گردنشه...دارم ميبوسمش ... واي خدا يهو يه صدايي مياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خيلي ميترسم...لبامون از هم جدا ميشه.... درو باز ميکنه و ميره بيرون ...اصلحشو در مياره و يه گلوله شليک ميکنه.... مياد تو ماشينو اون اصلحرو ميده دستم ....دستاش خوني بود ...ترسيده بودم اما ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ميرسيم به آپارتمان...نميدونم...نميدونم چم شده بود ...داشتم ميخنديدمو باهاش 2 پله 2 پله ميرفتم بالا...هي منو ميبوسيدو پامونو ميزاشتيم رو اونيکي پله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست خودم نبود ...نميدونستم دارم چيکار ميکنم...باهاش ميرفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

****حال****

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دراز کشيدم رو تخت...پتو رومه ولي سردمه ...سرماش تو وجودم نميرفت فقط رو پوستم حسش ميکردم...خودمو تو بغل امير رضا جاميدم...رستاشو دورم ميپيچونه...گريم ميگيره....دارم ميميرم ...از بس که اين خاطرات تلخ ذهنمو پر کرده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صب شده...يه صبح آفتابي...واي خدا چقد دلم برا اين موقع تنگ شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازم با کاراي هميشگي صبحمونو شب ميکنيم....بازم مث بقيه شبا همه خونه ها به هم راه دارن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يهو صداي تمام آيفنو در مياد ...........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط نيلا بود که اينجوري زنگ ميزد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلحمو برداشتو رفتم سمت در وقتي نيلارو ديدم باورم نميشد که زندس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از خوشحالي گريه کردمو اونم اومد بغلم کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار بار اولي بود که انقد ذوغ زده ميشدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون لحظه بود که صداي زمين وردن يه چيزي اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي پشتمو نگاه کردم الميرا بود که پهن زمين شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيلايي که با سرعت بردش بيمارستان هنوز همون نيلا بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا مدام بهم زنگ ميزد ... پگاه هي اس ميفرستاد گليادم در حال پرسيدن حال الميرا بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نميدونستم بايد جواب کدومو بدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اون طرفم بايد جلوي نيلارو ميگرفتم تا يه خراب کاري نکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم جواب پگاهو ميدادم که وقتي سرمو برگردوندم ديگه نيلارو نديدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد چند دقه اومدو يه خبر داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نميدونستم اين خبره خوشحالش کرده يا ناراحتش گرده يا اينکه ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم عمه ميشدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار که هيچکدومشون خوشحال نبودن اما از چهره الميرا معلوم بود يه حس مادري گرفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روندم تا خونه و ماشينو بردم تو پارکينگ که يهو پنچر شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اونجايي که غاچاق چيو دزد و قاتل بودم به نظرم مشکوک ميومد که يهو ماشيني که چند روز پيش چکاب شده پنچر بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي پياده شدم زير لاستيکا شيشه خورده و ميخو سنگاي تيز ريخته بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساختمونم خلوت بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اون جريانا بار اولم بود ترسيده بودم آخه يه خورده مشکوک ميومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

معلوم بود هرکي بود ميخواست منو از ماشين بکشه بيرون تا دخلمو بياره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاشکي نيلا و الميرا پياده نميشدن حالا خودم تنهاي تنها بايد برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واسم عجيب بود آخه همون شبي که نيلا بياد بايد اين اتفاق بيوفته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اين که برادر خودم بود ولي بهش شک کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شايد با پليسا دس به يکي کرده که هممون لو بريم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديواره هاي حياطو خوب نيگا کردم و بعد با مشت زدم به ماشين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اگه اون يارو صداي ماشينو شنيده باشه پس حتما ميدونه من اين بيرونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يهو يکي در زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قلبم داشت از جاش ميکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درو که باز کردم يه خانومه اي پشت در بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درو حل دادو اومد تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديگه رسما داشتم ديوونه ميشدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: شما؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: منو نميشناسي ... ولي من خواهر همون يارو ام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: کي؟همون يارو اي که با کلي التماس مرد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خودت بهتر ميدوني پس... جون برادرمو گرفتي حالا منتظر جون برادر خودت باش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: بکشش ...واسم مهم نيست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واسم مهمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خيلي هم مهمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون عوضي دنبال نيلاس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درو آروم بستمو رفتم تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خيلي ترسيده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا لامپارو خاموش کرده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فکر کردم خوابه ولي....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا : سوپرايز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: زهرمار ترسيدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا: عشقم خوب يکم ذوق کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: به چه دليل؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا: ديوونه به اين ديوونه اي داري.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ميگم عقلت سالم نيست نگو حالا ديگه خودتم اعتراف کردي...برو کنار حوصله ندارم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا: جريان چيه رنگت پريده ....خبريه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خيلي بد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا : بيا بغلم ...بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اول اينکه الي جون داره مامان ميشه که اونا خيلي ناراحت بودن ...دوم اين يارو که ديشب مغذشو سوراخ کرديم خواهرش افتاده دنبالم ميخواد يکي از اون دوتارو بکشه (با بغض)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا : بگير بخواب ببينم تا فردا چي ميشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه انقد ترسيده بودم که زورکي خوابيدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونم چيزي نشده پريدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداي دعوا ميومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اونجايي که هميشه پيش ميومد صداي نيلا بود که تو کل ساختمون ميپيچيد و صداي اردلان که هي بهش ميگفت خفه شو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جعم خونواده جعم بود فقط يه خواهر نبود که منم خودمو رسوندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : چي شده اردلان ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اردلان : گمشو بيرون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش داد زدم : خودت گمشو بيرون تا حالا تو اينجا بودي حالا نوبت منه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيلا : بيا زندگي من شده نونوايي هرکي از راه ميرسه نوبت ميگيره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اردلان رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: نيلا چي شده ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيلا : بچم ناقصه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : يني چي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: نفهمي ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: بگو ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: ببين ...من خونم به خون الميرا نميخوره ...گرفتي حالا ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: آهان ...تا تو باشي سر خود هرکاري نکني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: دهنتو ببند گمشو بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: حالا الميرا کجاست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خاک بر سر بي ارزت کنم گذاشتي بره ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: من هيچوقت جلو کسي که دوسش دارمو نميگيرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: تو غلط ميکني .بيا بريم دنبالش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرجاي زمين خدارو که پامون ميرسيد کشتيم اما انگار اين الميرا بخار شده بود رفته بود آسمون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديگه نا امير شده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بار اولم بود اشکاي نيلارو ميديدم ...تا حالا برا کسي گريه نکرده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديگه خواستم برگردم که نيلا با صداي بلند گفت : پيش سحراب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: اون بره پيش سحراب که چي بشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: تو هم وقتي جايي نداشته باشي بري ميري پيش پسر عمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: من اصلا نميدونم نويد کجاست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :.....اصلا چه لزومي داره وقتي من هستم تو بشيني پشت فرمون؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خفه شو ميخواي گير بدي به يچيز درست گير بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وققعا فقط پيش سحراب بود که نرفته بوديم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پامو گذاشتم رو گزو روندم تا خونش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرچي زنگ زديم نبود .... در زديم بازم نبود ...دزد و قاتلو قاچاقچي بوديم ديگه... نيلا از در پارکينگ رفت بالا و درو برا من باز کرد بعدش از بالکن رفتيم تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه چراغا خاموش بودن غير از نور کامپيتري که از تو اتاق ميزد بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نزاشتم نيلا بياد تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون الميرا بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واقعا الميرا بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چجور اينو به نيلا بگم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زمين پر خون بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرده ها لکه هاي خون روشون پاشيده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الميرا هم که رنگش پريده بودو رو زمين از حال رفته بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نتونستم جلوي نيلارو بگيرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد تو و الميرارو ديد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه تير تو شکمش يکي ديگه تو سرش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه اصلحه هم تو دستش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديگه غير قابل کنترل شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اين که ميدونست الميرا مرده ولي بغلش کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به زور ميخواست برسونش بيمارستان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نبضش ديگه نميزد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ار سرديش معلوم بود خيلي وقته تموم کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيلا مثل ديوونه ها شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ميترسيدم همونجا بالايي سر خودش بياره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...........

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امروزه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روز تشحيه جنازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اردلانو آرمينو امير رضا هر شب پيششن که يه وقت بلايي سرش نياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خيلي داغونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتن خاکش ميکردن که يکي اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من نميدونستم اون کي بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي که حرفاشونو با سحراب شنيدم فهميدم که پدر الميراست ...مادرشم اونجا بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از چهره هاشون معلود بود خيلي الميرارو دوس داشتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومدن سمت منو نيلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پدرش فميده بود نيلا با الميرا بوده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه نگاهي کرد به نيلا جوري که خود نيلا گريش بند اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مادرس اومد جفتمو ايستاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: شما الميراي منو ميشناختيد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: ميتونيد بهم بگيد چجوري مرد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: اون...خودگشي کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: واي خدا...آخه واسه چي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: اون...اون ...به خدا نميدونم چجور بهتون بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: بهم بگبد ...خواهش ميگنم تو هم جاي دخترمي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: اون ...حامله بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: وااااي چطور ؟ از کي ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: از...نميتونم...نبايد بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: باهاش کاري ندارم فقط بهم بگو دخترم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: برادر من ... هموني که اونجا نشسته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: چرا خودشو گشت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: اسمش نيلاس ... گروه خونيشون به هم نميخورد ... سر بچه بازياشون الميرا هم حامله شد ... نيلا هم بچشو دوست داشت هم الميرارو اما اون بچه تاقص بود ... دکترا گفته بودن بايد بچشونو بندازه اما نيلا دوست نداشت ... برادرم خيلي عصباني شده بود ...سر الميرا داد ميزد ... که چرا بايد بچشونو بندازن ... الميرا هم رفت ...همه جارو دنبالش گشتيم ...تو خونه ي سحراب بود که به خودش شليک کرده بود ... يکي تو مغذش اونيکي تو شکمش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: ميتونم با برادت حرف بزنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: نميدونم ...ميتونيد باحاش حرف بزنيد اما شايد زود عصبي بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفت سمت نيلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفت سمت نيلا و وسط جم يکي زد تو گوشش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اينکه گفتم اونه ناراحت شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه جا ساکت شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه با نيلا نگاه ميکردن اما ديگه کار از کار گذشته بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبانيت از تو چشاش معلوم بود ..... اونقد که ميترسيدم بهش نزديک شم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداي پدر الميرارو ميشد تا آمريکا هم شنيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: تو يه آشغالي ....تو به دختر من تجاوز کردي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيلا: اولا که ساکت شو حرمت خودتو نگه دار...دوما من با دخترت تجاوز نکردم با ميل خودش باهام بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: در هر صورت اون بچه تو بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيلا با صداي بلند داد زد: بچه من بود که بود ..نکنه پدر يزرگشم تو بودي؟ اصلا ميدوني الميرا روزا آخر عمرش چه شکلي بود؟ تمام روزا منتظر بود بهش زنگ بزنيد اما انگار که نه انگار دختري داريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: من پدرشم هرکار دلم بخواد ميکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: برو بابا اسمته ادعاته... من به جاي که باش خوش بگذرونم يه زندگي بهش دادم اما تو چي؟ بچه من با اين که هنوز دستو پا نداشت براش احساس مسئوليت ميکردم تو چي؟ اسم خودتو ميزاري پدر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخه چرا ما؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چرا اين بلا ها داره سر خونواده ما مياد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سه سال بود که سر همه چي دعوا بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خيانت...دروغ... قتل...دزدي....مواد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اين که اون کارو کردم پشيمونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سه سال پيش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حدودا همين موقع ها بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گلياد اومده بود خونمون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيلا داشت آهنگ گوش ميداد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداي آهنگشو ميشنيدم ... اشکاشو ميديدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آره... آهنگ غم ناکي بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداي مامان بابامو ميشنيدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ميشنيدم که ميگفتن من بچه اونا نيستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون اصلا مادر هيچکدومون نبود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخه چرا؟ درست موقعي که شارژ گوشيش تموم شد بايد صداي مامان بابام بلند تر بشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيلا هم که يه آدرم عصبي و احساسي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باديدن اشکاي من عصبي تر شدو از اتاق زد بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آره ...داشتم گريه ميکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب يه نوجوون 14 ساله ناراحت ميشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گلياد بغلم کرده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

محکم ... اونقد که نياز داشتم به بودنش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با يه تلنگر از فکر در اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاه: سپيد بايد بريم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: چي؟ اما کجا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دورو برمو که ديدم هيچکدوم از بچه هاي ساختمونو گروه اونجا نبود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عينک آفتابيمو زدمو رفتم تو ماشين پگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با سرعت زيادي ميروند اونقدر که تو هوا بوديم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوز ماشينو نبرده بود تو پارکينگ که بازم صداي نيلا ميومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: اه امير رضا دس از سرم بردار ديگه خسته شدم از اين زندگي دزدو پليسي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خفه شو اهمق به خاطر خواهرته که جلو تو ميگيرم اگه به من باشه که خودم ميکشمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: پس عاشق خواهرمي ...منم عاشق بودم حالا بزار رگمو بزنم تا گردنتو نشکوندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هيچي نفهميدم تا اينکه ديدم توي چارچوب در ايستادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: نيلا به خاطر من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: به خاطر تو چي؟ تا اينجا هم فقط به خاطر تو بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: يه فرصت بده من که مردم تو هم خودتو بکش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امير رضا: سپيد؟؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اتاق زدم بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***از زبون نيلا***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط يه سوزشي پشت گردنم حس کردمو همه جا سياه شدو تعادلمو از دست دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اتاق خودم بود ... اما نميتونستم تکون بخورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستو پام به تخت بسته بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه سروم هم بهم وصل بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ميدونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاه بهم آرامبخش تزريق کرده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخ چي ميشد اگه به جاي آرامبخش هوا ميزد بهم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم ميرفتم پيش عشقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: داداشـــــي ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: زهر مار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: داداشـــــي؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: برو گمشو نميبينمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: اشکال نداره يکم استراحت کني ميبيني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: پردرو بکش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: نميتونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: چرا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: يادت نمياد خودت ديشب پرده رو کندي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: حالم خوب نيس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: استراحت کن پگاه بياد بهت سر بزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: بهم دس بزنه هفتاد جدو آبادشو ميارم جلو چشاش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***خودم***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم بيرون اتاق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاه با يه پلاستيک سرنگو کپسول مپسول رفت تو اتاق گفت منتظر بمونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد چند دقه دادو بيداد نيلا پگاه زد بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: خوابيده نبايد بري پيشش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حس ميکردم داره يه کارايي ميکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از آپارتمان زدم بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يهو فهميدم که گوشيمو جا گذاشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دويدم تا دم در که يهو صداي آژير پليسا اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط ميتونستم بترسم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پليسا از همه طرف داشتن ميومدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راه فراري نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حس ميکردم اميد دارم اما اميدي به نجات پيدا کردن نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آيفن تمتم واحدارو زدم وقتي همه جواب دادن داد زدم پليسا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خيلي ترسيده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستامو از پشت دسبند زده بودن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پيش ماشيناشون بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يکي يکي از ساختمون ميوردن بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه رو آوردن غير از امير رضا و نيلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واسم سخت بود بعد سه سال بگيرنمون اونم انقد الکي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نميخواستم بقيه عمرمو تو زندان بپوسم يا اينکه اعدام بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما يه حکم بدي بهم ميخورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واقعا نا اميد شده بودم که با يه درد شديدي بيهوش شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هوا خيلي سرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم خيلي درد ميکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي چشامو باز ميکنم آرمينو اردلان بالا سرم دارن اصلحه هاشونو جمو مور ميکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: آــــــخــــ .... اردلان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اردلان : آروم باش تکون نخور حالت خوب نيس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرمين : گلياد کجا رفت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: آرمــــــيـــــــن گليا حالش خوبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گلياد: پاشيد وقت حرف زدن نداريم جامونو يکي لو داده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اردلان گرفته بودم که بتونم زود زود بيام اما اصلا حال نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هوا تاريک شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از يه جايي رفتيم که پر گِلو علفو هيزم بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرمين پشت سر ما ميومد که حواسش باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يهو حس کردم پاهام رو زمين نيست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اردلانو آرمينو گلياد داشتن با تمام قدرتشون ميدويدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداي شليک خيلي زياد بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اين که به اين صدا عادت کرده بودم اما تو اون موقعيت ديگه برام نا آشنا بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه سوراخي تو ديوار بود که فقط يه نفر ميتونست ازش رد بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اول من رفتم بعدشم اردلان اومد که منو ببره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گليا هم داشت خودشو جمو جور ميکرد که بياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداي شليک شديد تر شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گليا داشت ميومد که با يه صدايي نظرش عوض شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرمين...تير خورده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • M

    00

    حاجی خداییش این چی بود نوشتی من اصن نفهمیدم چی به چی بود ،کی به کی بود، کی گذشتس کی آینده کی حاله😶😶🤔🤔

    ۲ هفته پیش
  • پرگل

    10

    چرت. خیلی خیلی چرته و بچگونس در حدی که آدم از خوندن داستان کوتاه منصرف 😐😐😐میشه. البته نارحت نشی میتونی ایب و ایراداش رد بگیره و از نو بسازی.🫡🫡🫡 موفق باشی.

    ۲ ماه پیش
  • هدیه

    10

    چرت ترین رمانی که خوندم

    ۳ ماه پیش
  • خودمم نمیدونم

    30

    واقعا مزخرف یعنی با خوندنش منی که یه رمان خوانم به خودم امید پیدا کردم که میتونم یه رمان بهتر بنویسم

    ۴ ماه پیش
  • Zeinab

    10

    واقعا خیلی مسخره بود به قدری که تا آخرش نخوندم😐

    ۴ ماه پیش
  • نازنین مریم ندیم پور

    ۱۸ ساله 00

    عالی بود فقط پایانش تلخ بود ولی به نظرم همی شه نباید پایان خوش باشه

    ۶ ماه پیش
  • Ftm_nadi

    00

    برای خودمو وقتم متاسفم ک اینطوری و واسه این رمان هدرش دادم!

    ۷ ماه پیش
  • رجینا

    ۱۶ ساله 30

    از همون اول به قدری بچگانه و کسل کننده بود که نتونستم ادامه بدمش٫:

    ۹ ماه پیش
  • ایلین

    ۱۵ ساله 13

    این داستان واقعا جالبه و قشنگه

    ۱۱ ماه پیش
  • غزل

    ۱۵ ساله 10

    نخوندم😂

    ۱۰ ماه پیش
  • Enget

    40

    داداش نه اول داشت نه وسط نه آخر یجوری خلاصه کردی که اصن پشمام

    ۱۲ ماه پیش
  • بهار

    ۱۴ ساله 40

    واقعا رمان مسخره ایی بود نویسنده ش آبروی همه ی نویسنده هارو بردی اه اه خیلی مزخرف بود چرت ترین رمانه

    ۱ سال پیش
  • لورآ

    02

    زیاد بنظرم جالب نبود ولی بیشتر تلاش کن مطمئنم بهتر میشی:)

    ۱ سال پیش
  • سید مسعود سیف زاده

    ۴۷ ساله 41

    با عرض معذرت مزخرف بود

    ۲ سال پیش
  • آیلین

    ۱۸ ساله 35

    رمان خوبی بود و کوتاه بود ولی خیلی تلخ و ناراحت کننده بود...

    ۲ سال پیش
  • فافا

    62

    مزخرف داغون خیلی مسخره

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.