رمان دستان خونین به قلم sepidya
ژانر : #عاشقانه #پلیسی #هیجانی #داستان_کوتاه
خلاصه :
رمان راجب يه گروه قاچاقچيه که در اثر افتادن پليس دنبالشون و کاراي ناخواسته و عشق. خيلي زجر ميبينن و در آخر تعدادي از افراد گروه ميميرن و بقيه هم دستگير ميشن… پایان تلخ
دوباره نور قرمز...آبي...ميچرخن
بازم ترس من...از دستگير شدن...از نا اميدي...دوري
بازم گشت شبانه ارشاد...پليس...نگهبان
بازم ترس من از اينکه بازم جامون لو بره...بقيمونو بگيرن...دوباره فرار کردن
_: سپيد...سپيد...سپيده کجايي تو دختر؟
من: توروخدا خفه شو ...ســــــــــــ
پگاه: اي وايـــــــــــــــ
نور کمرنگو کمرنگ تر ميشد...ديگه محو شد
من: واي بازم جامونو پيدا کردن
آرمين: ديگه جا بهتر اينجا نيس بريم...اه
گلياد: نميخوام دوباره اون اتفاق بيوفته
اردلان: آجي من نميزارم بيوفته خودم ميگيرمش ...داش آرمين بيا بزنيم به سلامتي روزي که اونا ديگه وجود ندارن
من: آرمين تورو خدا تو اينو آدم کن از بس خورده اين تهشو فقط درست گفت
اردي : آبـــجـــي مــــن هـــرچـــي بــخــورم بــلـا هـايـــي کـــه ســــرم اومـــده يـــادم نــــمــيــره...اصـــلا..بـــه ســـلــامــتــي اون
من: خفه شو
امير رضا: اي بيمعرفتا بدون من؟ تنها تنها ؟ خوش ميگذره ديگه
پگاه: تمومش کردي؟
امير رضا: آره ...خيلي التماس ميکرد اگه همين جوري ادامه ميداد کلي پولدار ميشديم
گلياد: حالم از هرچي موعتادو قاچاقچيو اينچيزاست به هم مبخوره
من: من بيشتر...اين اردلانو جم کنيد تا کار دستمون نداده
خسته شده بوديم...نميخواستيم...از اجبار همه اين کارارو ميکرديم
هممون بدمون ميومد از فروختن مواد...آدم کشتن...به کثافت کارياي اونا عمل کردن...مال اونا بودن....حتي جونمونم دست اونا بود
آرمين: کي انتقامتو ميگيري؟
من: نميدونم...دوسدارم انقد ضجرشون بدم که تو دنيا حد نداشته باشه
پگاه: جريان چيه کدوم انتقام؟
گلياد: پگاه بيا تا بهت بگم
اونا کشتنش...جلوي چشماي من... نميتونم بهش فکر نکنم
پگاه يه جيغي کشيد که ترسيدمو دويدم سمتش
من: پگاه...پگاه آجي چت شد يهو؟
پگاه: اون مرده؟
من: آره...هستي واسه انتقام؟
گلياد: آخر نگفتي چجور شد؟
من: اون کثافتا بهش شليک کردن...از پشت...نميزارم هيچ کدومشون زنده بمونن
آرمين : حالا از کجا ميدوني مرده؟
من: چيميگي تو؟ دارم ميگم تو بغل خودم رفت...تير خورد تو قلبش...به خدا قسم اگه همشونو نکشم اسمم سپيده نيست
دارم فکر ميکنم... به روزاي خوبمون که منو بغل ميکرد....وقتي لپامو گاز ميگرفت...همه ميگفتن نيلا چرا آرومه ؟ چرا انقد سپيده رو دوس داره؟
چرا وقتي سپيده هست مث باديگارد ازش مزاقبت ميکنه؟ چرا اذيتش نميکنه؟ خوب چجور دلش بياد خواهر 1 سالشو اذيت کنه؟
_ : اردلان...چرا انقد آرومي نفسم؟
_:عمه نگاه کن...ببين چقد سپيدرو دوس داره!!!
_: نکنه حسوديت شد جيگرم؟
_: نه...اون خيلي آرومه... اونا شبيه همن
_: يني ميخواي بگي سپيده وقتي بزرگ شد مث اون ميشه؟
_: از قيافه که آره ولي اخلاقو رفتار نميدونم....
واي ... داره با نويد دعوا ميکنه...نويد پسر عممه...برادر گلياد...ميگه نيا سمت آجيم
_: سپيد؟ عشقم تو فکري؟
_: آره...داشتم خاطراتمو مرور ميکردم
_: چي توشون پيدا کردي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: غماي نيلا...هميشه ناراحت بود...کسي نيلارو دوس نداشت ...همه عمرش از ما دور بود تا اون سال وحشت ناک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: جريانو به الميرا گفتي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: نه..آخه چحور بگم ؟ چجوري بگم عشقشو کشتن؟ هان؟ بگو ديگه چجور بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: نميدونم عشقم نميدونم...وايسا برسيم راجبش فکر ميکني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پله ها رفتم بالا ... مث هميشه 2 تا 2تا...پامو رو اون پله هاي بد نميزاشتم...اصلا وقتي نگاشون ميکردم تمام خاطرات بدم ميومد جلوي چشام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم به پله هت نگاه ميکردم که يهو خوردم به امير رضا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکليدارو در آوردو داد دستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: چيکارش کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: بده بغلي.....خو درو باز کن ديگه عشقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکليدو کردم تو قفل که صداي جيغ شنيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: شنيدي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: چيو؟...درو باز کن ديگه ...خستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه دور کليدو چرخوندم که يکي داد کشيد : امير رضا بسه ديگه نميخوام...بسه بسه...نميخوام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه نگاه به امير رضا انداختم يه نفس عميق کشيدمو دوباره دسمو گذاشتم رو کليد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاين صداي من بود...ناله هاي من...از دردو غمو غصه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اين که يکي داشت ازم استفاده ميکرد...نه...اون اين کارو نميکرد خودم تنمو گذاشته بودم در اختيارش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکليدو کامل چرخوندمو درو باز کردم که يکي داد زد خيلي کثافتي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: الميرا چي شده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالميرا: تو ميدونستي اون آشغالا نيلاي منو کشتن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: من بيشتر دارم عضاب ميکشم يا تو؟ها؟ خوبه تو نديدي عشقتو جلو چشات بکشن...من ديدم برادرمو کشتن...چي ميگي؟ هان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا: سپيده آروم باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالميرا: ...نه بزار ببينمچه غطي ميخواد بکنه...به خاطر يه مشت قاتل خونوادمو به يه اتاق خاليو يه تخت فروختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ا؟ اينجوريه؟ چقد فروختي؟ منم کل زندگيمو ريختم بيرون ...حالا فقط ما قاطل شديم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالميرا: تو ميدونستي نيلا مرده...از من پنهون کردي...فقط من؟ من عاشقش بودم...تو هم عاشق امير رضايي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفت...رفت توي خونش...منم رفتم تو خونهي خودمون...چراغا خاموش بودن....خونه همون بورو ميداد ...بويي که بازم خاطراتم بد تر زنده ميشد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو اتاقمون که لباس عوض کنم....يهو خودمو امير رضارو رو تخت ديدم...چقد خوش بوديما....اون موقع تازه با امير رضا دوس شده بودم...تازه از خونه زده بودم بيرون...تازه رفته بودم تو ليست مافيا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستم پا کامپيتر...اوووووف سرم خيلي ميخاره پس چرا نميرم حموم...خارشش بند اومد...تقريبا يه هفتس سرگردونيم حموممون کجا بود؟اوووف بازم ميخاره...بوي سيگار حس ميکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: عشقم مگه بايد چند بار بگم اينجا نکش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: بيخيال بابا دنيا دو روزه ...مياي عشقو حال؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: ساعت 5:23 دقيقه صبخ؟نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_:واس چي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: ميخوام فردا ...يني امروز راحت و زود از خواب بيدار شم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: آخي ...نه بابا جون من؟ مگه من نميتونم تورو راحت از خواب بيدار کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: نه بابا مردم از ناراحتي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: چه ربطي داره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: پيش تو خسته ميشم ولي تو اينتر نت نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: دستت درد نکنه اين جا تشکره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خوب ممنون که بهت حال ميدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: باشه بابا من ميخوابم ...باي عشقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکدوم کامپيوتر؟ کدون اينترنت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمش يه رد گمکنيه واسه غصه خوردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*****3 سال پيش*****
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو گلياد...نيلا و ازدلانو سحراب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسحراب رئيس بانده ...باند قاچاقچيا ...داره با نيلا راجب کار حرف ميزنه اما نيلا اصلا گوش نميده داره با ليوان مشروب بازي ميکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو گلياد خيلي خسته ايمو پاهامون خيلي درد ميکنه...تا جايي که من فهميدم بايد بريم يه آپارتماني...اونجا همه اعضاي اين گروهن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي ميرسيم 2 نفر ميان جلومونو سلام ميدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: سلام ...خوش اومديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاردلان: بچه ها اينم تازه وارداي جديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خوشبختم ...آرمين هستم و دوستم امير رضا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا: اااا! چرا نزاشتي خودم خودمو معرفي کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرمين: خو چه فرقي داره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا: فرقش اينه که زشته جلو خانمي به اين محترمي تو منو معرفي کني(به من اشاره کرد)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميريم توي يکي از خونه ها ... اردلان ميگه که شب پارتيه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيلا خيلي عصبانيه ...منم خيلي خستم ...خونه مث عصر ميمونه ...تاريکه...ميترسم از اينجا...تقريبا 14 سالمه...خيلي ميترسم از اين که مث اونا بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب شده ....پارتي شروع ميشه اما انگار پارتي نيست يه مهمونيه بين چند تا واحد ...يني همه ي واحدا...در همه ي خونه ها بازه يکي از اين خونه ميزنه بيرون ميره تو اون يکي...اونيکي خونه لامپاش روشنن ...تو يه خونه همه ميرقصن تو اون يکي دارن حرف ميزننو مشروب ميخورن ...تو يکي ديگش .... دارن تتو ميکنن ...آخه نميدونم کجاي اين به پارتي ميخوره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبيشتر مهمونا رفتن فقط 12 تا صاب خونه مونده....چند نفر خسته شدن ...چند نفر هم هنوز حال دارنو موندن....چند نفر مستنو اصلا حواسشون سر جاشون نيست .... کنار گلياد ايستادم...به اونا نگاه ميکنم....هنوز هيچي نشده نيلا واس خودش يکيو پيدا کرده ... پگاه و اردلان تو بغل هم دارن حرف ميزننو ميخندن ...همه ي حواسم به اوناس سرمو برميگردونم که يچيز به گلياد بگم که يهو جا ميخورم ...اون که گلياد نيست ...امير رضاست ...اه حتي اينجا هم دس از سرم ور نميداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: ميخوري؟ (شامپاين)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نه ...سنم کمه از اين چيزا بدم مياد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: يبار امتحان کن بدت نمياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خو دوس ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: چته هاني ؟ چرا زود عصبي ميشي؟ دلستر چي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: نه...اصلا دوس ندارم چيز آشاميدني بخورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خوب باشه...راستي نگفتي چند سالته؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: .......در برابر تو سنم کمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: مثلا؟ بهت مياد چارده پونزده باشي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خيلي باهوشي 14 سالمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خوب به هوش من شک داري؟ اگه انقد باهوش نبودم که نميومدم پيش تو ...اصلا نميومدم تو اين باند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو ميکشه و ميبره تو يه اتاقي .... اهــــ اتاقه بو سيگار ميداد حالم داشت به هم ميخورد....وسايلاشو بر ميداره و دوباره دستمو ميگيره و ميبره بيرون .... نيلا رو مبل نزديک در نشسته بود ...نگاهش به منو گلياد بود ...منم که با امير رضا رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو برد سمت يه ماشيني...نشستيم تو ماشين ...انگار منو کنترل ميکرد خودم اصلا نميفهميدم دارم چيکار ميکنم هرچي بهم ميگه بدون اين که چيزي بگم گوش ميکردمو عمل ميکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوي ماشين بوديم...اون ميخنديد اما من فقط به اطراف نگاه ميکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشينو روشن ميکنه و ميرونه ....نميدونم داره کجا ميره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميرسيم به يه کوچه بمبست....تاريکه...ميترسم...از کوچه هاي تاريک ميترسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرفي نميزنم ....اونم دنده بک نميگيره که برگرديم....ماشينو خاموش ميکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمام داشتن ميرفتن...کم کم بيحال ميشدم...هميشه تو ماشينا اينجور ميشم....به يجاي تاريک روبرو خيره شده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو يچيز گرم رو صورتم حس کردم...صورتمو ميکشوند به سمت خودش...حالم اومده سر جاش ... دست امير رضاست ...اومد جلو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوا سرده ...شيشه هاي ماشين پايينن.... نزديکو نزديک تر ميشه.... گرماي نفسش ميخوره بهم... چشام بسته ميشن....لباشو رو لبام حس ميکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه خودم ميام ...دستام دور گردنشه...دارم ميبوسمش ... واي خدا يهو يه صدايي مياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيلي ميترسم...لبامون از هم جدا ميشه.... درو باز ميکنه و ميره بيرون ...اصلحشو در مياره و يه گلوله شليک ميکنه.... مياد تو ماشينو اون اصلحرو ميده دستم ....دستاش خوني بود ...ترسيده بودم اما ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميرسيم به آپارتمان...نميدونم...نميدونم چم شده بود ...داشتم ميخنديدمو باهاش 2 پله 2 پله ميرفتم بالا...هي منو ميبوسيدو پامونو ميزاشتيم رو اونيکي پله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست خودم نبود ...نميدونستم دارم چيکار ميکنم...باهاش ميرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir****حال****
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدراز کشيدم رو تخت...پتو رومه ولي سردمه ...سرماش تو وجودم نميرفت فقط رو پوستم حسش ميکردم...خودمو تو بغل امير رضا جاميدم...رستاشو دورم ميپيچونه...گريم ميگيره....دارم ميميرم ...از بس که اين خاطرات تلخ ذهنمو پر کرده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصب شده...يه صبح آفتابي...واي خدا چقد دلم برا اين موقع تنگ شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم با کاراي هميشگي صبحمونو شب ميکنيم....بازم مث بقيه شبا همه خونه ها به هم راه دارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو صداي تمام آيفنو در مياد ...........
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط نيلا بود که اينجوري زنگ ميزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصلحمو برداشتو رفتم سمت در وقتي نيلارو ديدم باورم نميشد که زندس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز خوشحالي گريه کردمو اونم اومد بغلم کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار بار اولي بود که انقد ذوغ زده ميشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون لحظه بود که صداي زمين وردن يه چيزي اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي پشتمو نگاه کردم الميرا بود که پهن زمين شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيلايي که با سرعت بردش بيمارستان هنوز همون نيلا بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا مدام بهم زنگ ميزد ... پگاه هي اس ميفرستاد گليادم در حال پرسيدن حال الميرا بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنميدونستم بايد جواب کدومو بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اون طرفم بايد جلوي نيلارو ميگرفتم تا يه خراب کاري نکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم جواب پگاهو ميدادم که وقتي سرمو برگردوندم ديگه نيلارو نديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد چند دقه اومدو يه خبر داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنميدونستم اين خبره خوشحالش کرده يا ناراحتش گرده يا اينکه ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم عمه ميشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار که هيچکدومشون خوشحال نبودن اما از چهره الميرا معلوم بود يه حس مادري گرفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروندم تا خونه و ماشينو بردم تو پارکينگ که يهو پنچر شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اونجايي که غاچاق چيو دزد و قاتل بودم به نظرم مشکوک ميومد که يهو ماشيني که چند روز پيش چکاب شده پنچر بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي پياده شدم زير لاستيکا شيشه خورده و ميخو سنگاي تيز ريخته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساختمونم خلوت بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از اون جريانا بار اولم بود ترسيده بودم آخه يه خورده مشکوک ميومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمعلوم بود هرکي بود ميخواست منو از ماشين بکشه بيرون تا دخلمو بياره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکاشکي نيلا و الميرا پياده نميشدن حالا خودم تنهاي تنها بايد برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسم عجيب بود آخه همون شبي که نيلا بياد بايد اين اتفاق بيوفته؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اين که برادر خودم بود ولي بهش شک کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشايد با پليسا دس به يکي کرده که هممون لو بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديواره هاي حياطو خوب نيگا کردم و بعد با مشت زدم به ماشين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه اون يارو صداي ماشينو شنيده باشه پس حتما ميدونه من اين بيرونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو يکي در زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقلبم داشت از جاش ميکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرو که باز کردم يه خانومه اي پشت در بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرو حل دادو اومد تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه رسما داشتم ديوونه ميشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: شما؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: منو نميشناسي ... ولي من خواهر همون يارو ام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: کي؟همون يارو اي که با کلي التماس مرد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خودت بهتر ميدوني پس... جون برادرمو گرفتي حالا منتظر جون برادر خودت باش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: بکشش ...واسم مهم نيست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسم مهمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيلي هم مهمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون عوضي دنبال نيلاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرو آروم بستمو رفتم تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيلي ترسيده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا لامپارو خاموش کرده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکر کردم خوابه ولي....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا : سوپرايز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: زهرمار ترسيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا: عشقم خوب يکم ذوق کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: به چه دليل؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا: ديوونه به اين ديوونه اي داري.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ميگم عقلت سالم نيست نگو حالا ديگه خودتم اعتراف کردي...برو کنار حوصله ندارم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا: جريان چيه رنگت پريده ....خبريه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خيلي بد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا : بيا بغلم ...بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اول اينکه الي جون داره مامان ميشه که اونا خيلي ناراحت بودن ...دوم اين يارو که ديشب مغذشو سوراخ کرديم خواهرش افتاده دنبالم ميخواد يکي از اون دوتارو بکشه (با بغض)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا : بگير بخواب ببينم تا فردا چي ميشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه انقد ترسيده بودم که زورکي خوابيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم چيزي نشده پريدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي دعوا ميومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اونجايي که هميشه پيش ميومد صداي نيلا بود که تو کل ساختمون ميپيچيد و صداي اردلان که هي بهش ميگفت خفه شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجعم خونواده جعم بود فقط يه خواهر نبود که منم خودمو رسوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : چي شده اردلان ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاردلان : گمشو بيرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرش داد زدم : خودت گمشو بيرون تا حالا تو اينجا بودي حالا نوبت منه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيلا : بيا زندگي من شده نونوايي هرکي از راه ميرسه نوبت ميگيره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاردلان رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نيلا چي شده ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيلا : بچم ناقصه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : يني چي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: نفهمي ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: بگو ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: ببين ...من خونم به خون الميرا نميخوره ...گرفتي حالا ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: آهان ...تا تو باشي سر خود هرکاري نکني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: دهنتو ببند گمشو بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: حالا الميرا کجاست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خاک بر سر بي ارزت کنم گذاشتي بره ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: من هيچوقت جلو کسي که دوسش دارمو نميگيرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: تو غلط ميکني .بيا بريم دنبالش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرجاي زمين خدارو که پامون ميرسيد کشتيم اما انگار اين الميرا بخار شده بود رفته بود آسمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه نا امير شده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبار اولم بود اشکاي نيلارو ميديدم ...تا حالا برا کسي گريه نکرده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه خواستم برگردم که نيلا با صداي بلند گفت : پيش سحراب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: اون بره پيش سحراب که چي بشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: تو هم وقتي جايي نداشته باشي بري ميري پيش پسر عمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: من اصلا نميدونم نويد کجاست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ :.....اصلا چه لزومي داره وقتي من هستم تو بشيني پشت فرمون؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خفه شو ميخواي گير بدي به يچيز درست گير بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوققعا فقط پيش سحراب بود که نرفته بوديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپامو گذاشتم رو گزو روندم تا خونش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرچي زنگ زديم نبود .... در زديم بازم نبود ...دزد و قاتلو قاچاقچي بوديم ديگه... نيلا از در پارکينگ رفت بالا و درو برا من باز کرد بعدش از بالکن رفتيم تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه چراغا خاموش بودن غير از نور کامپيتري که از تو اتاق ميزد بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنزاشتم نيلا بياد تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون الميرا بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا الميرا بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچجور اينو به نيلا بگم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزمين پر خون بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرده ها لکه هاي خون روشون پاشيده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالميرا هم که رنگش پريده بودو رو زمين از حال رفته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنتونستم جلوي نيلارو بگيرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد تو و الميرارو ديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه تير تو شکمش يکي ديگه تو سرش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه اصلحه هم تو دستش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه غير قابل کنترل شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اين که ميدونست الميرا مرده ولي بغلش کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه زور ميخواست برسونش بيمارستان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبضش ديگه نميزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irار سرديش معلوم بود خيلي وقته تموم کرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيلا مثل ديوونه ها شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميترسيدم همونجا بالايي سر خودش بياره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...........
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامروزه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروز تشحيه جنازه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاردلانو آرمينو امير رضا هر شب پيششن که يه وقت بلايي سرش نياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيلي داغونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتن خاکش ميکردن که يکي اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن نميدونستم اون کي بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي که حرفاشونو با سحراب شنيدم فهميدم که پدر الميراست ...مادرشم اونجا بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز چهره هاشون معلود بود خيلي الميرارو دوس داشتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومدن سمت منو نيلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرش فميده بود نيلا با الميرا بوده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه نگاهي کرد به نيلا جوري که خود نيلا گريش بند اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمادرس اومد جفتمو ايستاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: شما الميراي منو ميشناختيد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: ميتونيد بهم بگيد چجوري مرد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: اون...خودگشي کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: واي خدا...آخه واسه چي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: اون...اون ...به خدا نميدونم چجور بهتون بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: بهم بگبد ...خواهش ميگنم تو هم جاي دخترمي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: اون ...حامله بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: وااااي چطور ؟ از کي ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: از...نميتونم...نبايد بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: باهاش کاري ندارم فقط بهم بگو دخترم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: برادر من ... هموني که اونجا نشسته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: چرا خودشو گشت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: اسمش نيلاس ... گروه خونيشون به هم نميخورد ... سر بچه بازياشون الميرا هم حامله شد ... نيلا هم بچشو دوست داشت هم الميرارو اما اون بچه تاقص بود ... دکترا گفته بودن بايد بچشونو بندازه اما نيلا دوست نداشت ... برادرم خيلي عصباني شده بود ...سر الميرا داد ميزد ... که چرا بايد بچشونو بندازن ... الميرا هم رفت ...همه جارو دنبالش گشتيم ...تو خونه ي سحراب بود که به خودش شليک کرده بود ... يکي تو مغذش اونيکي تو شکمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: ميتونم با برادت حرف بزنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: نميدونم ...ميتونيد باحاش حرف بزنيد اما شايد زود عصبي بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفت سمت نيلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفت سمت نيلا و وسط جم يکي زد تو گوشش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اينکه گفتم اونه ناراحت شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه جا ساکت شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه با نيلا نگاه ميکردن اما ديگه کار از کار گذشته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعصبانيت از تو چشاش معلوم بود ..... اونقد که ميترسيدم بهش نزديک شم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي پدر الميرارو ميشد تا آمريکا هم شنيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: تو يه آشغالي ....تو به دختر من تجاوز کردي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيلا: اولا که ساکت شو حرمت خودتو نگه دار...دوما من با دخترت تجاوز نکردم با ميل خودش باهام بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: در هر صورت اون بچه تو بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيلا با صداي بلند داد زد: بچه من بود که بود ..نکنه پدر يزرگشم تو بودي؟ اصلا ميدوني الميرا روزا آخر عمرش چه شکلي بود؟ تمام روزا منتظر بود بهش زنگ بزنيد اما انگار که نه انگار دختري داريد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: من پدرشم هرکار دلم بخواد ميکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: برو بابا اسمته ادعاته... من به جاي که باش خوش بگذرونم يه زندگي بهش دادم اما تو چي؟ بچه من با اين که هنوز دستو پا نداشت براش احساس مسئوليت ميکردم تو چي؟ اسم خودتو ميزاري پدر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه چرا ما؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچرا اين بلا ها داره سر خونواده ما مياد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه سال بود که سر همه چي دعوا بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيانت...دروغ... قتل...دزدي....مواد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اين که اون کارو کردم پشيمونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه سال پيش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحدودا همين موقع ها بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگلياد اومده بود خونمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيلا داشت آهنگ گوش ميداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي آهنگشو ميشنيدم ... اشکاشو ميديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآره... آهنگ غم ناکي بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي مامان بابامو ميشنيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميشنيدم که ميگفتن من بچه اونا نيستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون اصلا مادر هيچکدومون نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه چرا؟ درست موقعي که شارژ گوشيش تموم شد بايد صداي مامان بابام بلند تر بشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيلا هم که يه آدرم عصبي و احساسي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباديدن اشکاي من عصبي تر شدو از اتاق زد بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآره ...داشتم گريه ميکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب يه نوجوون 14 ساله ناراحت ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگلياد بغلم کرده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحکم ... اونقد که نياز داشتم به بودنش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا يه تلنگر از فکر در اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاه: سپيد بايد بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: چي؟ اما کجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدورو برمو که ديدم هيچکدوم از بچه هاي ساختمونو گروه اونجا نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعينک آفتابيمو زدمو رفتم تو ماشين پگاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا سرعت زيادي ميروند اونقدر که تو هوا بوديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز ماشينو نبرده بود تو پارکينگ که بازم صداي نيلا ميومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: اه امير رضا دس از سرم بردار ديگه خسته شدم از اين زندگي دزدو پليسي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خفه شو اهمق به خاطر خواهرته که جلو تو ميگيرم اگه به من باشه که خودم ميکشمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: پس عاشق خواهرمي ...منم عاشق بودم حالا بزار رگمو بزنم تا گردنتو نشکوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهيچي نفهميدم تا اينکه ديدم توي چارچوب در ايستادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نيلا به خاطر من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: به خاطر تو چي؟ تا اينجا هم فقط به خاطر تو بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: يه فرصت بده من که مردم تو هم خودتو بکش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير رضا: سپيد؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اتاق زدم بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***از زبون نيلا***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط يه سوزشي پشت گردنم حس کردمو همه جا سياه شدو تعادلمو از دست دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتاق خودم بود ... اما نميتونستم تکون بخورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستو پام به تخت بسته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه سروم هم بهم وصل بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميدونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاه بهم آرامبخش تزريق کرده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخ چي ميشد اگه به جاي آرامبخش هوا ميزد بهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم ميرفتم پيش عشقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: داداشـــــي ؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: زهر مار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: داداشـــــي؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: برو گمشو نميبينمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: اشکال نداره يکم استراحت کني ميبيني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: پردرو بکش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: نميتونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: يادت نمياد خودت ديشب پرده رو کندي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: حالم خوب نيس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: استراحت کن پگاه بياد بهت سر بزنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: بهم دس بزنه هفتاد جدو آبادشو ميارم جلو چشاش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***خودم***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم بيرون اتاق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاه با يه پلاستيک سرنگو کپسول مپسول رفت تو اتاق گفت منتظر بمونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد چند دقه دادو بيداد نيلا پگاه زد بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_: خوابيده نبايد بري پيشش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحس ميکردم داره يه کارايي ميکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز آپارتمان زدم بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو فهميدم که گوشيمو جا گذاشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدويدم تا دم در که يهو صداي آژير پليسا اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط ميتونستم بترسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپليسا از همه طرف داشتن ميومدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراه فراري نداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحس ميکردم اميد دارم اما اميدي به نجات پيدا کردن نداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآيفن تمتم واحدارو زدم وقتي همه جواب دادن داد زدم پليسا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيلي ترسيده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستامو از پشت دسبند زده بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپيش ماشيناشون بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيکي يکي از ساختمون ميوردن بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه رو آوردن غير از امير رضا و نيلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسم سخت بود بعد سه سال بگيرنمون اونم انقد الکي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنميخواستم بقيه عمرمو تو زندان بپوسم يا اينکه اعدام بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما يه حکم بدي بهم ميخورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا نا اميد شده بودم که با يه درد شديدي بيهوش شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوا خيلي سرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستم خيلي درد ميکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي چشامو باز ميکنم آرمينو اردلان بالا سرم دارن اصلحه هاشونو جمو مور ميکنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: آــــــخــــ .... اردلان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاردلان : آروم باش تکون نخور حالت خوب نيس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرمين : گلياد کجا رفت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: آرمــــــيـــــــن گليا حالش خوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگلياد: پاشيد وقت حرف زدن نداريم جامونو يکي لو داده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاردلان گرفته بودم که بتونم زود زود بيام اما اصلا حال نداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوا تاريک شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز يه جايي رفتيم که پر گِلو علفو هيزم بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرمين پشت سر ما ميومد که حواسش باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو حس کردم پاهام رو زمين نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاردلانو آرمينو گلياد داشتن با تمام قدرتشون ميدويدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي شليک خيلي زياد بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اين که به اين صدا عادت کرده بودم اما تو اون موقعيت ديگه برام نا آشنا بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه سوراخي تو ديوار بود که فقط يه نفر ميتونست ازش رد بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول من رفتم بعدشم اردلان اومد که منو ببره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگليا هم داشت خودشو جمو جور ميکرد که بياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي شليک شديد تر شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگليا داشت ميومد که با يه صدايي نظرش عوض شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرمين...تير خورده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرگل
10چرت. خیلی خیلی چرته و بچگونس در حدی که آدم از خوندن داستان کوتاه منصرف 😐😐😐میشه. البته نارحت نشی میتونی ایب و ایراداش رد بگیره و از نو بسازی.🫡🫡🫡 موفق باشی.
۲ ماه پیشهدیه
10چرت ترین رمانی که خوندم
۳ ماه پیشخودمم نمیدونم
30واقعا مزخرف یعنی با خوندنش منی که یه رمان خوانم به خودم امید پیدا کردم که میتونم یه رمان بهتر بنویسم
۴ ماه پیشZeinab
10واقعا خیلی مسخره بود به قدری که تا آخرش نخوندم😐
۴ ماه پیشنازنین مریم ندیم پور
۱۸ ساله 00عالی بود فقط پایانش تلخ بود ولی به نظرم همی شه نباید پایان خوش باشه
۶ ماه پیشFtm_nadi
00برای خودمو وقتم متاسفم ک اینطوری و واسه این رمان هدرش دادم!
۷ ماه پیشرجینا
۱۶ ساله 30از همون اول به قدری بچگانه و کسل کننده بود که نتونستم ادامه بدمش٫:
۹ ماه پیشایلین
۱۵ ساله 13این داستان واقعا جالبه و قشنگه
۱۱ ماه پیشغزل
۱۵ ساله 10نخوندم😂
۱۰ ماه پیشEnget
40داداش نه اول داشت نه وسط نه آخر یجوری خلاصه کردی که اصن پشمام
۱۲ ماه پیشبهار
۱۴ ساله 40واقعا رمان مسخره ایی بود نویسنده ش آبروی همه ی نویسنده هارو بردی اه اه خیلی مزخرف بود چرت ترین رمانه
۱ سال پیشلورآ
02زیاد بنظرم جالب نبود ولی بیشتر تلاش کن مطمئنم بهتر میشی:)
۱ سال پیشسید مسعود سیف زاده
۴۷ ساله 41با عرض معذرت مزخرف بود
۲ سال پیشآیلین
۱۸ ساله 35رمان خوبی بود و کوتاه بود ولی خیلی تلخ و ناراحت کننده بود...
۲ سال پیشفافا
62مزخرف داغون خیلی مسخره
۲ سال پیش
M
00حاجی خداییش این چی بود نوشتی من اصن نفهمیدم چی به چی بود ،کی به کی بود، کی گذشتس کی آینده کی حاله😶😶🤔🤔