باغ خون آشام

به قلم تارا.ح

باغ متروکه‌ی نزدیک کلبه.... مدت هاست کسی به اونجا سر نمی زنه. هرچی زمان بیشتری می گذره سارینا درباره اون باغ و افرادش کنجکاو تر می شه. تا اینکه بالاخره از بین حصار های اونجا عبور می کنه، ولی چی در پشت حصار های خار دار انتظارش و می کشه...؟

رمان: سمبل تاریکی (جلد اول)

به قلم آلباتروس

اتفاقاتی که آیسان رو در محاصره خودشون قرار داده بودن، اون رو وادار می‌کنن تا بیشتر راجع‌به دنیایی که جز گذشت شب و روز، چیز دیگه‌ای از اون ندیده بود، تحقیق کنه. جهانی که متوجه شده بود، هیچ شباهتی به اون تصویری که در ذهن داشت، نداره. این دنیا تاریک‌تر از حد تصورش بود. آیسان به پیشنهاد یکی از دوست‌هاش تصمیم می‌گیره در کلبه‌های جنگلی مشغول به کار بشه؛ ولی زمان زیادی نمی‌گذره که می‌فهمه توی این جنگل یک چیزی درست نیست و افرادی از کلبه‌ها به طرز عجیبی ناپدید میشن.

باغ خون‌آشام

به قلم تارا.ح

باغ متروکه‌ی نزدیک کلبه.... مدت هاست کسی به اونجا سر نمی زنه. هرچی زمان بیشتری می گذره سارینا درباره اون باغ و افرادش کنجکاو تر می شه. تا اینکه بالاخره از بین حصار های اونجا عبور می کنه، ولی چی در پشت حصار های خار دار انتظارش و می کشه...؟

نقشی بر آب

در جهانی موازی شخص مرموزی به دنبال تثبیت قدرت خود است. قهرمانان قصه سعی می کنند با او مقابله کنند.

راهی برای دست یافتن

به قلم black.star

ستاره دختری زجر کشیده‌‌ست. فقط به خاطر کاری که پدر و مادرش باهاش کردن، اون از دختر پاک به قاتل تبدیل شده و حالا که روی پاهای خودش ایستاده، می‌خواد کسایی که بانی آزارش بودن رو نابود کنه. اون هم دور از چشم خواهراش تا به اون چیزی که می‌خواد برسه.

حلقه جادویی جلد دوم (سومین دختر وارث)

به قلم س.زارعپور

آنچه در فصل قبل گذشت : با حمله‌ی لرد به سرزمین هانه و ویکتوریا، اوضاع مردم زیر و رو شد. سرزمین‌‌های غارت شده به بـرده خانه‌هایی ناچیز و پست تبدیل شدند. لرد که به دنبال به دست آوردن حلقه‌ها حمله کرده بود، وقتی نتوانست جفت دیگرش را پیدا کند، همه‌ی تلاشش را به کار گرفت تا بفهمد کجاست و دست کیست و زمانی فهمید پیش چه کسانی‌ست که متوجه شد هر دو نفرشان از خانه فرار کردند و همان شبِ فرار، یکی از افراد مهمش را هم به قتل رساندند؛ به همین دلیل، دیوانه‌وار برای گشتن دست‌به‌کار شد. سافیرا و لئو، به دنبال یافتن کسانی که بتوانند و بخواهند با آن‌ها هم پیمان شوند، راهی شدند که میانه‌ی راه، توسط لرد غافلگیر و دوباره به ویکتوریا برگشتند. ادوارد، ایزد روح‌افزار و از مهره‌های به درد بخور لرد بود که پیش از مرگش، روحش را به جسم لئو منتقل کرده بود. لئو در گیر و دار مبارزه با نیروی فراطبیعی ادوارد که وجودش را تسخیر می‌کرد، همه‌ی تلاشش را انجام داد تا دوستانش را فراری دهد اما بعد از فرار آن‌ها، لرد با خشم و شقاوت، لئو را می‌کشد و راه برگشت ادوارد را از بین می برد. معشوقه‌ی ادوارد (کاترین) از لرد کینه‌ی بدی به دل می‌گیرد؛ اما دراک، جادوگر قدرتمندی که تحت فرمان لرد بود، به او اطمینان می‌دهد که هنوز راهی برای برگشتن ادوارد هست و با نقشه‌ای پنهان از چشم لرد، برای برگرداندن ادوارد دست به کار می‌شوند... . رده سنی:‌+‌16

افسانه‌ای از چمروش (چَمروش) - نسخه آفلاین

در دوره‌ی زمانی چند هزار سال پیش دختری به نام دِرمَنه در دوره‌ی پادشاهی شاه هامین زندگی می کنه. خانواده‌ی اون جزو اشراف و طبقه‌ی مرفه هستند. پدرش داروگر و جزو کاهنانی به نام «شِنایا»ست. یک روز درمنه به صورت اتفاقی متوجه میشه که پدرش جوانی رو برای مراسمی مخفی آماده میکنه. اون که تا به حال درمورد چنین مراسماتی نشنیده بوده کنجکاو میشه تا سر از کار پدرش دربیاره و به همراه دو تن از بردگان خانه زادشون، به معبد قدیمی میرند و متوجه حقیقتی پنهان میشند که از مردم مخفی شده...

یابنده الماس (diamond finder)

به قلم زهرا باقری

داستان پسری به نام باگراد که از دهکده و مردمش دل کنده و قصد دارد آن‌جا را برای مدتی طولانی ترک کند، و علی رغم مشکلات بسیار در نهایت موفق می‌شود رویایش را محقق کند. اما این فقط آغاز راه اوست، زیرا در سفر هیجان انگیزش به مشکلاتی برخورده و پس از آن نیز به جواهری ناب دست می‌یابد که پس از مدت کوتاهی در می‌یابد که موجودات مخوفی نیز در پی یافتن آن هستند. و از آن‌جاست که مسافرت آرام و بی‌دغدغه‌ای که در ابتدای راه داشتند تبدیل به کابوسی هولناک شده و باگراد در طی راه مجبور می‌شود خود را از چشم دشمنان پنهان کرده و برای رساندن جواهر به مکانی امن، پا به راه طولانی‌تر و خطرناک‌تری بگذارد که...

جدال درندگان( زوزه در مه - جلد دوم)

به قلم Ngn

نیرا که برای ملاقات با اعضای شورا و چنگ زدن به ریسمان عدالت آن‌ها، وود را به جزیره کشانده بود؛ با پی بردن به حماقت‌‌هایش و از دست دادن عزیزانش به ده‌جنگلی برمی‌گردد؛ اما خود را وسط مهلکه‌ای پیدا می‌کند که آتشش را درنده‌ای چند صدساله به جان خاک سرد جنگل ریخته است و کینه‌اش از گرگینه‌ها، هیزم‌‌های این مهلکه‌ی جهنمی‌ است.

زوزه در مه (جلد اول)

به قلم Ngn

نیرا راهنماست؛ یعنی پنجمین آلفا از نسل محافظین. یک دختر ساده‌ی روستایی که آرزوهایش یک شبه بر باد می‌رود و او مجبور می‌شود گرگینه بودنش را بپذیرد و این اتفاق زمانی می‌‌افتد که نیرا خود را کنار جسم نیمه جان بهترین دوستش و جنازه‌ی یکی از درنده‌های شب می‌بیند. حال که زمان انتقام فرا می‌رسد، نیرا می‌ماند و قبیله‌ی از هم گسیخته‌اش و غــریـ ـزه‌ای که او از آن متنفر است. او که از ارثیه‌ی مادری‌اش فرار می‌کند، به خاطر کشتن یکی از درنده‌ها خود را مقصر می‌داند و منتظر انتقام آنهاست.

جدال نهایی(جلد پایانی رمان لیانا)

به قلم زهرا باقری

روبی پس از جمع کردن ارتشی بزرگ و متحد، به جنگ تنها دشمن خونی اش، نارسیسا رفته و نبردی را آغاز می کند که پایان دهنده ی نفرین هِدِس و آزادی مردم آدونیس است. او به قصد انتقام مرگ گذشتگان و عزیزانش به پا می خیزد تا یک بار برای همیشه سایه ی سیاه تاریکی را از سرزمینش برداشته و ...

کلبه ای میان جنگل (جلد سوم لیانا)

به قلم زهرا باقری

روبی و مایکل در ادامه‌ی مأموریتشان، به شمشیری که میراث سرزمینشان بود، رسیده و با به‌دست‌آوردن آن، قدم بزرگی را برای نابودی نارسیسا برمی‌دارند. اما آیا واقعاً همه‌چیز آن‌طور پیش می‌رود که روبی می‌خواهد؟ آیا سرنوشت می‌گذارد که او به راحتی راه خود را ادامه دهد؟ سختی‌ها و دشواری‌های راه هرگز به پایان نمی‌رسند. تا جایی که به‌طور ناگهانی ناامیدی سراسر زندگی روبی را پر می‌کند و درست آن موقع است که کلبه‌ای را میان جنگل پیدا می‌کند؛ کلبه‌ای که روشن‌کننده‌ی ذهن تاریک اوست و... .

بازگشتی برای پایان (جلد دوم لیانا)

به قلم زهرا باقری

داستانی از هزارتوی حقیقت‌های زندگی‌اش، راهی پر از خطرات مرگبار و حضور موجوداتی مافوق تصوراتش. به واقعیت پیوستن رویاهای ترسناکش. همه و همه به دلیل گذشته‌ای تاریک و یک اشتباه؛ اشتباهی که موجب تباهی سرزمینی آرام و موجب برگزیدگی و بازگشت او شد. بازگشتی پرقدرت برای نجات سرزمین و مردمش؛ مردمی که روزی توسط لیانا و به‌خاطر فداکاری‌هایش، نجات پیدا کرده بودند. بازگشت شخصی که دست انتقام همه‌ی مردم رنج‌کشیده‌ی آدونیس از بی‌رحم‌ترین انسان بر روی زمین، یعنی ملکه نارسیسا است.

ناجی‌خیال

به قلم مایا

ناجی خیال، قصه‌ی دختر ساده‌ایه که همیشه سعی کرده توی زندگیش شاد باشه... اما با ورود مرد مرموز و عجیبی که ادعا می‌کنه دیوانه‌وار عاشق آرزوئه، رویه تکراری زندگی آرزو، سرشار از تغییر میشه...!

بد خون

به قلم mahdis laivgne

رمان در مورد دختری به اسم نگار که با یه پسر به اسم امیر آشنا میشه؛ اما مشکل واقعی اینجاست که امیر انسان نیست! نگار زمانی متوجه میشه که توی یه دو راهی قرار می‌گیره، مرگ یا زندگی! کم کم امیر از داستان بیرون میره و افراد جدیدی جایگزین اون می‌شن. کل اتفاقات اولیه این رمان در مورد زمانیه که نگار متوجه میشه داره با خون‌آشام‌ها زندگی می‌کنه و بخش بعدی داستان جداگانه‌ است.

روشا شرورترین دختر دنیا

به قلم تارا FT

‌ همیشه بهش فکر میکردم... تنها ارزوم بود.. که ای کاش منم پدر داشتم تا.... خودمو براش لوس کنم هر وقت دلم پره برم تو اغوششو براش دردو دل کنم ... که... که روز پدر با ذوق برم بغلشو بگم روزت مبارک بابایی...همش حسرت.!! ولی هیچ وقت فکرشم نمیکردم که همچین سرنوشتی پیش روم باشه.... هیچ وقت... هیچ وقت فکرشم نمیکردم یه روز تو جاده عشق قرار بگیرم..

پرنسس بی احساس من

درمورد یه دختره که حافظشو از دست داده و توی اسایشگاه روانی پاریس بستریه نمیتونه حرف بزنه و کلا با هیشکی کنار نمیاد تا اینکه اقای دکتری از راه میرسه و میخواد که بهش کمک کنه اما...

سی ثانیه قبل از فراموشی

به قلم MEHЯAN

دو نوجوان هفده‌ساله که مبتلا به یک بیماری نادر مغزی هستند، در اولین برخوردشان شیفته‌ی یکدیگر می‌شوند؛ اما مغز آن‌ها دچار محدودیت است و توان ذخیره‌ی اطلاعات را فقط به مدت ۲۴ ساعت دارند. آن دو مجبور می‌شوند برای ماندگاری در ذهن یکدیگر، دست به کار‌های خطرناکی بزنند.

آکرولیزیانا

به قلم Fatemeh_destroyer

آکرولیزیانا گرهٔ محکم و عجیبیِ که هفت تا زندگی مختلف رو به هم پیوند میزنه. زندگی‌ پروای دیوونه و سرخوش رو که تموم زندگیش توی فسیل‌ها و آرزوهای بزرگ و کارهای بی‌محاباش در کنار خونوادهٔ پرجمعیتش خلاصه شده؛ زندگی مهرانا دختر ترسوی محافظه کاری که همیشه فرار رو برقرار ترجیح میده و دنبال راه فراری برای مشکلاتش از جنس شوهره؛ زندگی تاریک لاوینی که دنیاش رو توی آینه‌ای می‌بینه که فقط چهرهٔ پر از نقاب خودش رو منعکس می‌کنه و توی اعماق قلبش فارغ از دوست داشتن بقیه‌ست؛ زندگی پر از کینه و نفرت جاوید پسر زخم‌خورده‌ای از پایین شهر رو که دنبال پر کردن حفره‌های خالی توی قلبشه؛ نیوان یه پسر متقلب و شیاد و در عین حال الکی خوش و بی‌هدفه که هیچ دست‌آویزی برای چسبیدن به زندگی نداره و عمرش رو صرف کارهای بیهوده می‌کنه و دایمون یه کرم کتاب خالی از انرژیِ که توی جمع و دور از کتاب‌هاش لال و فلج میشه اما نفر هفتم کیه؟ یه پسر گمشده توی زمان که مدت‌هاست راهش به دنیای واقعی رو گم کرده و توی مختصات بی‌ حد و مرزی از ناهنجاری آکرولیزیانا گیر افتاده. همهٔ این شخصیت‌ها و احساسات مبهم و بی‌تعادل به واسطهٔ آکرولیزیانا دور

نفرین طلسم شیطانی

به قلم RAJABI_F77

روزی از روز ها،دختر به بدجنسی شیطان،انگشتر طلسم شده شیطان رو که خودش و برادر دوقلوش برای فوضولی کردن توی دنیای ماورایی درست کرده بودن رو نفرین می کنه تا بعد از مرگش،اون انگشتر تا زمانی که همزادش بدنیا نیومده پنهان بمونه زمانی میرسه که آدینای قصه ما که از قضا همزاد همون بد سرشت بوده،اون انگشتر رو پیدا می کنه ولی خبر نداره که چه اتفاقات ترسناک و غیر قابل باور و تصوری در پیشش هست .با پیدا کردن انگشتر نفرین شده،سرنوشت این دختر به کل دگرگون میشه ..

تحول یک کابوس

دختری که نخواست اما مجبور شد؛ مجبور به کار کردن در سازمانی مخوف و غیر قانونی! سازمانی که ماموریت های نامعقول و خطرناک به همراه دارد. سازمانی که عجیب بود؛ به اندازه‌ی نامش، کایانْ کابوس! دختری که مجبور به رفتن به یکی از ماموریت ها شد؛ ماموریتی که آخر آن، نامعلوم بود...

افسانه‌ای از چمروش (چَمروش)

در دوره‌ی زمانی چند هزار سال پیش دختری به نام دِرمَنه در دوره‌ی پادشاهی شاه هامین زندگی می کنه. خانواده‌ی اون جزو اشراف و طبقه‌ی مرفه هستند. پدرش داروگر و جزو کاهنانی به نام «شِنایا»ست. یک روز درمنه به صورت اتفاقی متوجه میشه که پدرش جوانی رو برای مراسمی مخفی آماده میکنه. اون که تا به حال درمورد چنین مراسماتی نشنیده بوده کنجکاو میشه تا سر از کار پدرش دربیاره و به همراه دو تن از بردگان خانه زادشون، به معبد قدیمی میرند و متوجه حقیقتی پنهان میشند که از مردم مخفی شده...

موجوداتی به نام از ما بهترون

به قلم نگار 1373

یه رمان ترسناک با حال، با یه شخصیت کله خراب و نترس. اردلان یه استاد و نویسنده‌ی موفقه که دو تا ازدواج نا‌موفق داشته. فریماه، دختر همسر اولشه و اردلان جونش براش در میره! آخر هفته‌ها فریماه پیش پدرشه و بقیه‌ی روزای هفته رو پیش مادرش. زندگی اردلان به صورت معمول نه هیجان‌آوره، نه کسل کننده، ولی اون خودش دنبال هیجان می‌گرده. واسه نوشتن کتاباش به جاهای عجیبی سر می‌زنه و دنبال خونه‌هایی هست که جنا اونجا لونه کردن. این وسط پستش به یه خونه می‌خوره که با بقیه‌ی خونه‌هایی که دیده کاملا فرق داره و سر این موضوع خیلی بلا و دردسرای ترسناک به سرش میاد که حتی آدمی به نترسی اردلان، به لرزه میفته...

به طعم خون - آنلاین

این رمان در ژانر عاشقانه و خوناشامی و تخیلی نوشته شده است. این قصه،قصه منِ منِ یتیمِ یتیم خانهِ فرشتگان زمینی! منِ عجیب و غریب و همیشه تنها. منِ متفاوت با همه. همیشه اونا رو میدیدم. چشمای قرمزشون و به یاد دارم. مگر میشه چشم ها قرمز باشند؟ پوست زیادی سفیدشون. خالکوبی یک شکل و ترسناکشون. اونا کین؟ من کیم؟ اینجا کجاست؟ چرا همه چیز قرمزه... از قرمز بدم میاد... از خون بدم میاد. اما از اون... بزارید بریم سراغ اول اولش... شایدم وسطاش! اینجا خوبه...از حوض آبی و ماهی قرمزم شروع میکنم...

دنیای ماورایی

به قلم گلشن امریی

داستان درباره‌ی یه دخترِ یه دختر که تو عشق شکست میخوره شب که میخوابه اصلا با خودش فکر نمیکنه صبح که از خواب بیدار میشه مکان و زمان و دنیا و سرنوشتش تغییر میکنه دختری که ...

بی تاب سند

به قلم میم.گل

همه چیز از یه ماموریت شروع شد...از همون شبی که چهره جذابشو دیدم! و زندگی ناجوانمردانه روی مدار دلتنگی ثابت موند! میدونی بدتر از تحمل دلتنگی چی میتونه باشه؟؟اینکه به چشم خودت،عذاب کشیدنش رو ببینی...اون موقعست که حاضری از خودت و زندگیت بگذری و دست به هرکاری بزنی تا نجاتش بدی....

چشمان آتش کشیده

به قلم Fatemeh78

یه مرد، مردی از تبار خون مردی با چشمان ماورایی. مردی که قدرت و سرعتی فراتر از انسان‌های دیگه به ارث برده بود. مردی متفاوت از تمام انسان‌های دیگه. مردی که متمایز بود و ناگریز از تغییری هزارساله، مردی که هزاران سال پیش در تابوت خود چشمانش را باز کرد و به دنیای تاریکی خوشامد گفت. ابرای خاکستری و تیره که سرتاسر آسمون‌و پوشونده بودن، کم کم قطره‌ها رو مهمون زمین کردند. صدای رعد و برق بلندی به گوش رسید و شُر شُرِ آروم قطره‌ها، تندتر از تند شد. خیابون و پیاده‌رو ها خلوت شدن همه‌ی مردم سریع حرکت کردن تا از دست سیل و طوفانی که به راه بود در امان بمونن. ولی زیر اون قطره‌های تند و تیز یک نفر بر خلاف بقیه‌ی مردم آروم قدم می‌زد؛ پالتوی مشکی رنگش زیر بارون تیره‌تر شده بود. موهاش نمناک شده بودن و چند تار، روی پیشونی سفیدش تاب می‌خورد. نگاهش‌و‌ به زمین دوخت و به گودالای لباب از آب نگاه کرد. با استشمام بویی لباش‌و بهم فشرد. دستاش‌و مشت کرد و نگاهش‌و بالا گرفت. - ببخشید آقا می‌شه بهم کمک کنید؟ اون دختر ازش کمک می‌خواست، از مردی که برخلاف بقیه‌ بود. یه چیزی اون‌ رو متمایز می‌کرد . نگاهش‌و به پای زخ

فرزند خورشید ( جلد دوم آینه زمان)

به قلم fatima32

قسمت دوم رمان بنام فرزند خورشید بیشتر حول و حوش زندگی کوروش کبیره و اینکه بعد از ایشان چه اتفاقاتی رخ میده و حتی با داریوش کبیر هم ملاقات می کنند . اینبار در کنار مجید و محبوبه و آرش ، ما کسانی مثل اردوان و نارسیس و پریدخت را هم داریم . شروع داستان ابتدا به دوره کوروش کبیر می پردازه و اینکه قبل و بعد از تولدش چه اتفاقاتی برایش رخ داد و چی شد که به دوره امروز اومد و چجوری اتفاقی با مجید روبرو شد ، بچه ها با پدر و مادر و خانواده کوروش کبیر هم آشنا می شوند و ماجراهایی متفاوت تر از قسمت اول داستان براشون اتفاق می افتد .

جاودانه

به قلم Hanieh_M

نیو پسری است که با خوردن معجونی به جاودانگی رسیده . او هر سه سال یکبار رشد می کندو برای اینکه رازش فاش نشود از همه دوری می کند ، تا اینکه با پسری به اسم تیس آشنا میشود و این سر آغاز دردسر ها و زندگی جدید نیو است...

الهاگان جهنم (جلد دوم آترپات)

به قلم آسام

آب و آتش نسبتی دارند دیرینه آتشی که آب میپاشند بر آن میکند فریاد ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند آبهای شومی و تاریکی و بیداد خاست فریادی ، و درد آلود فریادی من همان فریادم ، آن فریاد غم بنیاد هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود من نخواهم برد ، این از یاد که آتشی بودیم بر ما آب پاشیدند...



در رویای دژاوو لحظاتی پیش

دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می‌کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی می‌شید و احساس می‌کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می‌شنوید و فکر می‌کنید قبلا شنیدید... فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصه‌ی ما همه‌ی ترسش همین حسه! نه اینکه از خودِ دژاوو بترسه، فقط نگرانه اتفاقات گذشته تکرار بشن و باز هم اون غمی که تجربه کرده به سراغش بیاد. گلشن از شباهت اتفاقات امروزش با گذشته‌اش می‌ترسه!

دنیای رمان

+1000 رمان عاشقانه و طنز

معرفی بیش از ۱۰۰۰ رمان محبوب ایرانی خارجی و صوتی ...

ارسال روزانه بین 2 تا 4 رمان جدید به برنامه

رمان های آنلاین با پارت گذاری روزانه

با بیش از 35 ژانر مختلف برای همه سلیقه ها

یک جرعه از کتاب غرور_و_تعصب

تعداد آدم‌هایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را می‌شناسم از آن ناراضی‌تر می‌شوم" هر روز که می‌گذرد بیشتر معتقد می‌شوم که آدم‌ها "شخصیت ناپایداری دارند" نمی‌شود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین

فروردین
۲۷
نقد و بررسی رمان سووشون

اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف

دکلمه

گمشده

دکلمه

پناه همیشگی قلبم

دکلمه

اُهم

دکلمه

رفتن...

دکلمه

کاش‌ تو ماه ‌بودی

نویسندگی بیاموزید
آخرین نظرات کاربران
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید