رمان تا ابد کنار تو
- به قلم mhlw
- ⏱️۲ ساعت و ۱۲ دقیقه
- 100.8K 👁
- 339 ❤️
- 325 💬
رمانم درمورد دختری هست به نام آرام برعکس اسمش خیلی شیطونه ....با اینکه تو بالای شهر میشنه ولی رفتارش خاکیه.ولی در همه جا اینجوری نیست....
موزیک تو رو ازم گرفت
منم هر چی دم دست بود کوبوندم این طرف
دیگه زخم زبون نزن نگو کوشون اون همه طمعی که داشتم واسش
ول کن بیا یه تار موتو نمیدم به کل ریتما به کل ملودیا
فک کن این بار هر چی گذشته مرده مموری پاک
چقدر نگو حرفات کهنه شده
ببروم کات خوب اصلا تو هر رابطه ای پر مشکله که حل شه
بیا حرف بزنیم حلش کنیم بسه
نباش حالا خوب مثل یه بچه حالا که سهمم از گوشیم فقط دکمه قرمزشه
Reject_wantons
پارت:4⃣ آخ من عاشقه این آهنگام فقط به عشق آهنگام زنده ام
(خخخ الکی مثلا من کلی مشکل دارم)
رسیدم خونه و ماشین رو پارک کردم رفتم تو مامان بابا نشسته بودن جلو تلوزیون
من:سلام برشهلا خانوووم اقا شاهین احوالات شما
شاهین:سلام دختر بابا خوبی عزیز بابایی
شهلا:سلام.دخیی من چطوره؟
من:??خوبم
بابا:عزیزم غذا خوردی؟
من:نوچچ.
بعد داد زدم:طلااااا جوووووووووون
طلا:جانم دخترم سلام عزیزم
من:سلام بر بانوی خودم
طلا:چیکار داشتی دخترم
من:طلایی غذام و میاری اتاقم؟
طلا:آره دخترم
و خسته و کوفته رفتم سمت پله و شروع کردم به غرغر کردن:اخه کدوم معماری 30تا پله میزاره.اه اه ادم انقدر پیچ و تاب میخوره که حالش بد میشه.(دوستان ما خونمون 2بلکسه و پله ها مارپیچ میخوره و به اتاقا میره)اه اه معمار این خونه بترکه ایشالله کجل شه.ایشالله خودش از 80پله بره بالا اه اه.
همینجور که داشتم غرغر میکردم رسیدم به اتاقم سریع لباسام و در اوردم یه تاپ شلوارک پوشیدم طلا هم غذام و اورد.بعد اینکه غذام تموم شد.ظرفامو گذاشتم میز بغل تختم و گرفتم و خوابیدم
تو خواب عمیق بودم که حس کردم مگس رفت تو دماغم.یه دونه محکم زدم رو دماغم که آه خودم بلند شد دماغ نازنینم خورد شد
یهو صدای خنده کسی امد یکی از چشامو باز کردم که دیدم آراد رو فرش پهن شده و داره هرهر میخنده
من:زهر مار
اراد:اخخ دلم درد گرفت عاشقتم آرام
من:درد.وفظیفته عاشقم باشی
آراد در حالی که داشت میرفت بیرون گفت:بلند شو حاظر شو مگه قرار نیست برین بیرون
من:آره ولی تو از کجا میدونی؟
اراد:کوروش بهت زنگید ولی من جواب دادم اون هم گفت بیدارت کنم قرار دارین
من:اووف بچه ها هم گفته بودن تو بیایی
اراد:خواهری کوروش بهم گفت ولی امشب من کار دارم فردا یه پروژه مهمی رو باید تکمیل کنم حتی آرتا هم داره میاد اینجا
من:آها اکی دادشی ولی خودتو خسته نکن فدات بشم من
اراد:خدانکنه تو فدای من شی من فدای تو بشم
طلا:دختررررم،پسرررررم،بیایین پایین عصرونه بهتون بدم
من:طلایی من که میخام با دوستام برم بیرون به آراد بده
آراد:مرسی طلا جوون منم دوستم میخاد بیاد با اون میخورم دیه تو زحمت نکش
طلا:باشه مادر زحمته چی؟
و رفت پایین اراد هم رفت اتاق خودش منم سریع حاضر شدم یه مانتو سفید بلند تا ساق پام میومد پشتش هم یه دختره بود که داشت سیگار میکشید و دختره مشگی بود.یه شلوار بالای مچ پوشیدم که مشگی بود موهامو باز گذاشتم که تا کمرم اومد یه شال نخی مشگی هم انداختم رو سرم یه ریمل زدم که موژه های طلایم مشگی بشه یه کتونی سوپر استار سفید که خط هاش مشگی بود پوشیدم.از اتاق زدم بیرون و پله ها سر خوردم و پریدم پایین که چشم به یه جفت کفش اسپرت پسرونه افتاد.اومدم بالا تریه شلوارکتون مشگی.امدم بالا تر یه بولیز مشگی که با خطای سفید نوشته بود طهران.اومدم بالاتر لبای خوش فرم خوشمل.دماغ نه بزرگ نه کوچیک.چشای قهوه ای روشن تقریبا به عسلی میزد.ابرو های پهن خوش فرم.موهای قهوه ای روشن که خامه ای زده بود.لامصب خیلی خوشگل بوووود.
پسره:سلام خانوم رستمی اینجا کاری داشتید؟
من:ااااا تو اینجا چیکار میکنی
آرتا:به قول یه بنده خدا فضول رو بردن جهنم
اااااا پسره یالغوز داشت حرف خودم رو به خودم پس میدادددد
من:اولا یاد بگیر حرفای جدید یاد بگیری.دوما با اینکه لازم نیست بهت بگم ولی محض اطلاع اینجا خونه مااااا هاااا
با تعجب گفت:ینی...ینی تو خواهر آرادی
من:با اجازه شما
آرتا:اگه اجازه ندم
من:کچلت میکنم
آرتا:هه تو فنچ
یهو بدون جلب توجه پریدم روشو موهاشو میکشیدم آرتا هم داد میزد یهو آراد اومد منو بغل کرد و گفت:چرا عین سگ و گربه افتادید بهم؟ مگه شما ها همدیگر رو میشناسید؟ اصن ببینم آرام تو چرا تو بغل آرتا بودی؟
ارتا:بابا اراد بغل چیه داشت موهامو میکند
من:حقته تا تو باشی دیگه زبون درازی نکنی
آرتا:یکاری نکن زبونتو تو دهنت لوله کنم
جنی
10عالی بود ولی چرا انقدر رابطه آرام و آراد خوب بود خواهر و برادر های واگعی اینجوری نیستن بیان از من بپورسین
۴ هفته پیشArnika
10این رمان کپی رمان قرار نبود هستش همش رو از روی اون کپی کرده
۱ ماه پیشیاسمن
01واقعا عالی بود
۲ ماه پیشمعصومه
01عالی بود
۳ ماه پیشالسا
10در حد یه رمان ساده خوب بود ولی غلط املایی زیاد داشت خیلی جا هم یه چیه سر هم میکرد معلوم نمیشد چیه به چیه آرامم شخصیت سلیطه و بد دهنی داشت و این باعث شده رمان جذابیتی نداشته باشه
۳ ماه پیشگیتی
60بچه گانه و لوس بود خیلی متن آهنگ داشت حوصله سر بر بود با آهنگ رمان رو طولانی کرده بود
۴ ماه پیشترانه
00درست یه کم خیالی بود ولی قشنگ بود من که ازش خوشم اومد
۵ ماه پیشفرشته
30افتضاح ترین رمانی بود که خواندم.چقدر بچه گانه بود.حیف از وقت آدم
۵ ماه پیشعالی بود.خسته نباشید
00عالی بود.خسته نباشید
۵ ماه پیشانسان
30به شدت اما بی خودی بود،بسیار بی حیایی و بی عفتی داشت ، خیلی خارج از اخلاق و انسانیت بین روابط نامحرم ها داشت ،اصلا اثری از خدا و دین در زندگی شوند نبود،بد دهنی زیاد بود،متاسفم که همچین چیزی بیخودی خون
۶ ماه پیشمتین
20عمو جون چند سالته😂?!
۶ ماه پیشمهدیه
10ارتا و ارام همیشه هی میگفتن اقایی خانوممم دیگه شورشو دراوردن
۷ ماه پیشنگار
40رمانش خیلی بچگانه و توهمی بود
۸ ماه پیشBS
20سلام خوب بود ولی بعضی جاها جالب نبود مثلاً دختری که به هیچکس احترام نمیذارن و خیلی بددهنه و از پوشش هاشون هم خوشم نیومد و خیلی راحت نامحرم به نامحرم دست میزد امیدوارم جبران بشه
۸ ماه پیش
-
رمان شرط زندگیمون ژانر : #عاشقانه #طنز #ازدواج اجباری
-
رمان تا ابد کنار تو ژانر : #عاشقانه #طنز #ازدواج اجباری #همخونه ای
-
رمان مرد خودخواه من ژانر : #پلیسی #عاشقانه #طنز #همخونه ای
-
فرار دردسر ساز ژانر : #عاشقانه #طنز #کلکلی #همخونه ای
-
همخونه شیطون من ژانر : #عاشقانه #طنز #کلکلی #ازدواج اجباری #همخونه ای #هیجانی
Shirin
10مضحک به معنای واقعی بعضیا با چه اعتماد به نفسی این چرتوپرتارو مینویسن؟