رمان سیاه قلب به قلم نیلوفر صبوری
دختری از جنس احساس لطیف
مغرور اما حساس
پسری از جنس اتیش
زیبا مغرور و سطح بالا
گذشته ای که با اینده بازی میکنه
کلکل هایی که از سر غروره
عشقی که به وجود میاد
از جنس اهنم باش اب میشی
باحرارت زیاد
دیگه ادم که احساس داره
عشقم برای خصوصیات ادم
مثل حرارت زیاد غرور،حسادت
ناراحی،همه چیو از بین میبره
تخمین مدت زمان مطالعه : ۳ ساعت و ۴۰ دقیقه
صدای هق هقم کوچه رو ورداشت خدارو شکر
کوچه ما خلوته چون روبه رومون مدرسه ابتدایی
یه شیف صبح دور ورم خونه نیست
فقط چهار تا خونست که اونم مایم زهرا اینا دوتا همسایه که صدا ازشون در نمیاد
زهرا محکم بغلم کردو گفت
-اروم باش عزیزم اروم هیش
-زهرا چرا اومده چی میخواد
-نمیدونم انگار اصلا نرفتن دروغ گفتن بهت رفته
-چرا مگه من کاریش داشتم
-مثل اینکه ترسید انتقام بگیر
-هه جالبه ولش کن بی خیال چه خبر از اقاتون
-نیستش رفته شهرستان
-نمیخوای ازش جداشی
-میکا مشکل تو با اون چیه اخه
-هیچی به خدا فقط میترسم دوباره بهت خیانت کنه
-تو یه چیزی دیدی ازش نه
-شاید
-بگو خوب منم بدونم
-بخیال دختر فردا میری مدرسه نه خوش
به حالت
-اره جات خالی تو کی میری کلاس کنکور
-نمیدونم به خدا معلوم نیست راستی آگیر 1 کجاست
تو اومدی بیرون میدونه
-اوف خونست اسمشو نیار الان میاد
من بی خبر از این که آگیر پشت دره شروع کردم
به در اوردن اداش
-الان میاد میگه
صدامو کلفت کردمو باداد گفتم
-زهرا بدو گوم شو خونه باز اومدی تو کوچه هروکر
یه دفه ای زهرا ابرو اومد گفتم
- هان چیه
برگشتم پشتمو نگاه کردم که دیدم یه موجود خوشگل ناز که قرمز شده مثل شعله اتیش چشاشم زده بیرون اماده فورانه
شروع کردم به شمارش معکوس برا انفجار که یک
نگفته با صدای دادش دیگه گوشامو احساس نکردم
خیلی با حال بود اسماعیل داداش زهرا دهنش یه متر باز میشود تا زبون کوچیکشو میدیدم عین
اژدها منتها بجای اتیش از دهنش دود در اومد
دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرمو پقی زدم زیر خند
حالا نخند کی بخند زهرا صورتمو گرفته بود سمت
خودشو یه چیزایی میگفت که نمیفهمیدم
یه دفعه یه طرف صورتم سوخت صدا ها برگشت
زهرا گفت
-ای درد حناق چته هاهاهاها دیوانه
-هههه ببخشید اخه نمیشنیدم وا حالا اگیر کو
-هیچی انقد از خندت حرصی شد رفت پی کارش
-وای پاشو پاشو بریم الان دوباره میاد
-باشه عزیزم فعلا بای.
-ب*و*س ب*و*س بای
رفتم خونه درم بستم
اروم پاورچین پاورچین رفتم داخل که صدای مامانم در
نیاد رفتم تو اتاقم خوب حالا چی کار کنم اوم
اها فهمیدم دوبار یواشکی رفتم سمت اشپزخونه و
گوشی مامانو کش رفتم که بقیه رمان دیشبو بخونم
تا نشستم صفحه فهرستو باز کردم تا ضربه زدم
رو اسم رمان گ*ن*ا*هکار یه دفعه با دماغ رفتم
تو زمین اخ اخ بدجور دردم گرفت سرمو که گرفتم
بالا مامانو با وردنه بالا سرم دیم
-زلیل مورده تو باز رفتی سر گوشی من رمان خونی
خیرسرت خرس گنده شدی خودتو تو اینه دیدی
آسمان
۳۲ ساله 10غلط های املایی رمان خیلی زیاده، به حدی که از خوندم این داستان منصرف شدم
۴ هفته پیشزری
۱۵ ساله 612بد نبود برا منی که خیلی رمان میخونم یکم بچه گونه است ولیدست از تلاش کردن بر ندار بازم رمان بنویس تونستم میخونم این رمانت چندتا اشکال داشت که میگم یکی غلط املایی داشت دوم با رهن روستایی نوشته شده بود
۳ سال پیشتی تی
۱۸ ساله 140عزیزم اگه خودت روستایی هستی که حرفت از نظر خودت درستع اگرم نیستی باید بگم من روستاییم و اصلنم نگارش رمان به روستایی ها نمیخورع توهین نکن دوما نویسنده تسلط نداشته به رمانش و همه دیالوگ رو سر سری نوشته
۳ سال پیشدقیقا
00دقیقا
۳ ماه پیشMn
100خانم زری خانم مثلا متشخص این که گفتی با لحن روستایی یعنی چی؟مثلا لحن روستایی چجوره؟واقعا متاسفم برای این نسل مثلا پیشرفته ای که هنوزم روستا و روستایی بودن رو فحش میدونن و مایه افتشونه،کمی تأمل واقعا😏
۲ سال پیشزینب
10اصلا چرت و پرت و مزخرف حالا من تو فاز این بودم که اخرش میکا به یک مانکن تبدیل شه عشقشون مزخرف بود مهرساد اصلا چطور و چرا مرد همشو خلاصه کرد تو سطر اخر نوشت مزخرففف
۳ ماه پیشعسل
00خوب بود می دونی اهنگاش منو یاد عشقم می انداخت🖤😢
۴ ماه پیشناز
00من یادمه کلاس اول بودم انقد غلط املایی نداشتم که تو این رمان انقددددد هست
۴ ماه پیشزی زی گولو
۲۲ ساله 00آبکی،چرتو پرت، اصلا کسی بخونه نمیفهمه موضوع چیه! بچگانه، مزخرفففف
۵ ماه پیشمیا
۲۵ ساله 00خیلی غلط املایی داشت آخرش گیج شدم ولی در کل چرت بود
۵ ماه پیشزی زی
۳۲ ساله 00داغون پر از غلط املایی بحس 🙄بی حترامی 😐توند توند 😬کلاس چندمی ندیسنده فکر کنم چهارم پنجم ابتداییه
۶ ماه پیش?دخی پاییزی?
60این رمان بود آیا..یه رمان بگید که عاشقانش کم باشه انتقامی باشه ممنان
۲ سال پیشملیسا
00گاهی عشق از پشت خنجر می زند
۱ سال پیشرعنا
۱۷ ساله 00گاهی عشق از پشت خنجر می زند و دومیو یادم رفته اسمشو سومی هم رویا بیدار می شود سه فصله ولی خیلی رمانش جذااااب بود انتقامی بود ولی دختره به عشقش نرسید چون رضوان کرد و باید رضوان میکشت 😔
۷ ماه پیشهرچی
00واقعا چرت ترازاین نمیشد ازاول تا آخر کپی برداری ازبقیه رمان ها پراز تناقض که گیج کننده هست وپرازغلط املایی کاشکی نویسنده بهمون رحم کنه ودیگه رمان ننویسه بره همون مشقهاشو بنویسه شاید بیشتر موفق بشه
۸ ماه پیشزهرا
۱۵ ساله 00بهترین رمانی بود ک تو عمرم خوندم ۱۰ بار خوندمش و هربار باهاش میخندم و گریه میکنم مرسی بابت رمان زیبات
۸ ماه پیشعلی
00با سانسوره؟
۸ ماه پیشAdine
۱۷ ساله 00با سلام و احترام من این رمان رو قبلا خونده بودم و میتونم بگم از جورد علاقه هامه و برای بار چندم تو این اپلیکیشن خوندمش ولی متاسفانه خیلی قسمتاش حذف شدا بود مخصوصا تو قسمت ۶.لطفا اصلاحشون کنید. ممنونم
۹ ماه پیشM.S
۱۶ ساله 00رمان خیلی قشنگی بود یخورده غلط املایی داشت ک فکر کنم بخاطر تایپ بوده باشه و اینکه من اصلا اخر رمان رو نفهمیدم چی شد چجوری مرصاد مرد چرا مرد ولی کاش هیچوقت پای مرصاد وسط کشیده نمیشد
۹ ماه پیش
دانیلا
۱۸ ساله 00نویسنده گرامی اگه ممکنه این لطفو در حق ما بکن دیگه رمان ننویس هم اینکه کل رمان غلط املایی بود و هم اینکه میکا واقعا لوس بود و آخرشم نفهمیدم چه بلایی سر مرساد اومد!!؟