رمان نوای شب به قلم سارا سلیمانی
نوا دختره شیطونی که یه شب تو شهربازی دلش برای امیر کسی که چند وقتی باهاش سر جنگ افتاده میلرزه و ...
تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۲ دقیقه
بعد بر داشتن کیف دستیه قرمزه کوچولوم که فقط موبایلم و توش گذاشته بودم دست مانارو کشیدمو به همراهه ایدا و بهار از اونجا خارج شدیم
بهار زیر چشمی نگاهم کرد و بلند برای اینکه توی اون هیاهو صداش به گوشم برسه گفت: انگار جدی جدی قصد داری یه کروکدیل تور کنی درست نمیگم
برگشتم سمتش ابرومو بالا انداختم و گفتم: جلبک جونم اجیت،کــروکدیل نـه بلکه امـشــب یه پرنس تـور مـیـکنـه، پـرنـس
بهار:آیدا شوهر میخوام
آیدا:منم میخوام
_لامصب کی اونو نمیخواد؟
سه تایی زدیم زیره خنده و مانا مامان مهربون اکیپمون با نگرانی نگاهش جلوی کش اومدن لبخند خوشگلشو گرفت
نمیدونم چیشده بود که اینقدر جو گیر شدم، نمیدونم چرا حاضرشدم پاهامو تو معرض دید چندتا ادم عوضی بزارم ولی، اصلا دست خودم نبود انگار من نوای همیشگی نبودم برق این همه تجمل و این همه ثروت چشمامو کور کرده بود
شاید نیما راست میگفت، من دختره حسودی بودم، همیشه مامان جون سره این موضوع دعوام میکرد، ولی من حسودم، یه دختره چموش و حسود و البته زورگو'هیچ کسم نمیتونه کاری بکنه
چرا وقتی میتونم یه پسره پولدار و جذاب تور کنم و اینده رویایی برای خودم بسازم، یه کروکدیل بیریخت تور کنم؟
من که از خوشگلی چیزی کم ندارم
هر چی اهنگ ارومتر میشد دستای سام ه*ر*ز* تر میشد، دستاشو دوره کمره باریکم محکم فشار میداد
بوی اودکلنشم باعث شده بود سرم درد بگیره
دستامو روی سینش گذاشتم یکم به عقب هولش دادم سریع فهمید نباید از حدش بگذره چون یکم ازم فاصله گرفت
البته فقط یکم دیگه تا اخره اهنگ با رعایت همون فاصله تو بغلش ناشیانه تکون میخوردم بماند چند بار پاهاش و لگد کردم
اهنگ که تموم شد دوباره اهنگ تندی توسط دی جی پخش شد و سام منو به سمت سالن هدایت کرد دلم میخواست دستمو از دستش بیرون بکشم
ولی، نتونستم نه از عشق و علاقه ها نه، فقط با خودم گفتم الان میگه چه دختره لوسو بچه ننه اییه
سام:میگم، نوا کوچولو شما الان قبول میکنی دوست دختر من باشی
میدونستم درخواست میده ولی نه اینقدر بی پروا و رک سریع از شک خارج شدم درحالی که از پیست *ر*ق*ص* دور میشدیم گفتم:خوب بدم نمیاد، ولی باید بیشتر همدیگه رو بشناسیم، بعد دوستیمون و محکم میکنیم ولی امشب اگه مایل باشی حاضرم پار...
هنوز حرفم تموم نشده بود که صدای پر عشوه و نازکی از پشت سرم شنیدم...
صدا:وای امیر جونم ببین کی اینجاس داداشه دوست داشتنیم اقای کم پیدا، اگه مامان بدونه بلاخره دل از شمال کنده
به سمت صدا برگشتم ولی با دیدن شخصی که دختره امیر خطابش کرده بود خشک شدم، دوسه بار از نیم رخ دیده بودمش و همیشه جذابیتش زبونزده بچه های دانشگاه بود
ولی،تو تصورمم نمی گنجید اینقدر معرکه باشه، دهنم باز مونده در نگاهه اول صلابت و غرور تو چشماش و میدیدی چشمای مشکی که غرور توش موج میزد
صورتی گندمی و فک مربعی گونه های استخونی و دماغ قلمی لبای متوسط و ابروهای پرپشت مشکی که با پرده تاریک چشماش هم رنگ بود موهای مواج مشکی که به بالا هدایت شده بود تمام اینا کناره هم یک چهره جذاب، دلنشین و رویایی برای این پسر که قدش حدودا 1.90 میشد ساخته ولی، خوب تیپ خوب و هیکل معرکش که داشت استینای کت تک سورمه ای شو جر میداد یکی دیگه از امتیازاش بود
از نوک پاتا فرق سرش و کنکاش کردم ولی، ولی پوزخند رو لبای خوش فرمش بهم فهموند گاف دادم و زیادی بهش خیره شدم
اخمای اون دختری که حالا رسما تو بغلش بودم توهم رفته بود و مثل دشمن خونیش بهم نگا میکرد
امیر: دید زدنتون تموم شد
نوا:.خلق خدایی دوست دارم دید بزنم نخوردمت که، چشمای پسره گرد شده بود توقع نداشت اینقدر پرو باشم رو کردم سمت سام و گفتم: خوشحال شدم از هم صحبتی باهات، خوش باشید
سرمو پایین انداختم و به سمت میزی که دخترا دورش بودن برگشتم داغ شده بودم
هییی الان این سام در موردم چی فکر میکنه فکر کنم با خودش بگه این دختره دیگه کیه به من قول همراهی میده پسرخالمو میخورهه
به درک بزار فکر کن میمون هرچی زشت تر اداش بیشتر والا
وقتی رسیدم بهار و ایدا نبودن متعجب به مانا که غرغر کنون سرجاش ایستاده بود گفتم:مانا دخترا کجا رفتن
مانا:رفتن قرش بدن، اخ پاهام الهی بمیرن دِ اخه عین ادم میز صندلی میچیدن دیگه میمونا
نوا:.هاهاها، خله، مگه مسجده که میز صندلی بچینن با گفتن این حرف بلند زدم زیره خنده(تا دو دقیقه پیش داغ شده بودا) مانا بشگون ریزی از رون پاهام گرفت چنان دادی کشیدم که کسایی گه اطراف ما بودن به سمت ما برگشتن
ماهم خودمونو زدیم به کوچه علی چپ انگار نه انگار اتفاقی افتاده مانا زیره لب غرید:بابا بیوتیفول، بچه باکلاس، خوب شد گفتی، نمیدونستم
نوا: جلبک، ساییدی منو یه امشب اگه گذاشتی بریم هوا
مانا: نه تو خیلی پرو شدی من باید یه صحبتی با زینب جون بکنم
کیف دستیمو برداشتم و گوشیمو ازش خارج کردم
اوه اوه 14تماس بی پاسخ از نیمارو به مانا داد زدم
مانی بیا بریم یه جا خلوت من یه زنگ به این جلبک بزنم ببینم چیکار داره
مانا: نیما رو میگی؟
نوا:اره منـظورم هــمـون جــلـبکه
مانا گل از گلش شکفت با عجله از جاش بلند شد درحالی که دستمو میکشید
گفت:حتما نگران شده یه زنگ بهش بزن گ*ن*ا*ه* داره نوا
نوا: باشه بابا اروم باش اروم دستم جــر خــورد مانـــی
به خودم که اومدم دیدم تو باغم و مانا مثل سگ اقای پتیبل زل زده بهم یه چشم غره رفتم و مشغوله گرفتن شماره مانی شدم
شمارش چند بود؟؟ ای خاک تو مخم شمارش که سیوهه، مشغول پیدا کردن اسم نیما بودم که مانا با عصبانیت گوشی و از دستم کشید و از حفظ تند و بدون مکث یه شماره گرفت بعد گوشیو داد دستم
همون جوری مثل اول زل زد بهم، فکم چسبیده بود به سقف شماره داداشمو این چلغوز حفظه من هموز نمیدونم ایرانسل یا همراه اول
یا این فازش نوله یا من خواهره مهربانی نیستم
همین جوری به مانا نگا میکردم گوشی و به گوشم چسبونده بودم و به پشت خطی مسخره نیما گوش میدادم
آقای راننده آقای راننده یالا بزن تو دنده
بروبه،سمت تهرون میخوام برم تلویزیون
من میشم همکاره مجری
همدم و همراهه مجری
میگیم و میخندیمو شادیم وسرخوش
با پیچیدن صدای شنگوله نیما تو گوشی دست از نگاه کردن به چشمای مانا که پرو پرو تو چشمام زل زده بود برداشتم
نیما: کپک، چرا گوشیو جواب نمیدی برغاله ها، تو سره تخته بشورنت رفتی عشق و حال پر داف من اینجا بغل این میثاق لندهور نشستم مگس میپرونم
این انصافه ها ضعیفه ها برن پارتی مردا بتمرگن تو خونه قانون طبیعت عوض شده یا من ببوگلابی تشریف دارم
مرضیه
00خوب بود فقط اینکه دلستان هی جابه جامیشدوقاطی شده بود آدمو عصبی میکرد
۷ ماه پیشپریسا
۳۸ ساله 00اصلا جالب نبودفوق العاده نامنظم از قسمت دو دیگه نخوندم هرچی بیشتر بخونی بیشترسردرنمیاری پارت ها قاطی بودکلا
۹ ماه پیشنسترن
۳۵ ساله 00داستان و پارتاش قاطی بود از یه جایی به جایی دیگه داستان میزارید دقت کنید گند نزنید
۱۲ ماه پیشکوثر
10خیلی پارتهاش نامنظم هست
۱ سال پیشSani
۲۱ ساله 00خیلی به هم ریخته بود
۱ سال پیشملی
10بنظرم ارزش خوندن داشت کلی هم براش گریه کردم در کنار طنز بودنش.بعد،ی نقطه ضعف داشت این بود که پارت های رمان به ترتیب نبود هعی عقب و جلو میشد و می فهمیدی یکم جلوتر قراره چی پیش بیاد
۱ سال پیشالهه
۲۲ ساله 00جلد دوم رو کجا میشه خوندش
۲ سال پیشمریم
30به نظر من که عالی بود ولی کاش پارتهایش به ترتیب بود
۲ سال پیشنوای شب
13دختره راحت غرورشو زیر پا میذاره خوب نبود
۳ سال پیشفاطی ژون
۱۷ ساله 31چرا پارت هاش قاطی بود اصلا خوب نبود من که نفهمیدم چی شد ولی بازم میگم خوب نبود
۳ سال پیش........
00بددددددددددددددد
۳ سال پیشحدیث
20چه شیر تو شیری بود حیف وقت
۳ سال پیشتی تی
10خوب بود ولی چرا پارت هاش اینجوری بود رید به اعصابم
۳ سال پیشنازی
70پارتها اصلا به ترتیب نبودن و من اصلا نفهمیدم چی نوشته خیلی چرت بودیا میره عقب یا میره جلو بد بود😕😕😕
۳ سال پیش
.
00موضوع جالب بود ولی می تونست بهتر هم باشه اگه پشت سر هم بود و پارت های منظم بودن از قسمت شهر بازی هم کلا ادامه پیدا نکرد معلوم نشد چی شد