رمان میرغضب مهربون
- به قلم شبنم کرمی
- ⏱️۷ ساعت و ۱۳ دقیقه
- 95.4K 👁
- 427 ❤️
- 303 💬
داستان درباره دختری به اسم رویاست! رویاتوی یکی از پس کوچه های پایین شهر تهران همراه با مادرش زندگی میکنه, پدر رویا از دنیا رفته , ورویا تلاش میکنه که چرخه زندگی روبه دست بگیره ودنبال یه کارروز مزدی میگرده, باپیدا شدن کارتازه سختی های زندگیش شروع میشه.... پایان خوش...
دست واردخونه شد, باورم
نمیشد, اونا ماموربودن, اومده
بودن قهرمان منوببرن! اونا
حتی اجازه ندادن که پدرم
غذاشوبخوره! به بابا نگاه
کردم, به دستش دستبندزده
بودن! باغم نگاهم کردوگفت؛
غصه نخوری بابایی من میرم
زودبرمیگردم, همه چی درست
میشه, باگریه وکولی بازی به
مامورا حمله کردم واجازه
نمیدادم پدرمو ببرن! بابا با
دهن خشک شده بهم توپید؛
رویاااانکن,, بیشترازاین عذابم
نده,قول میدم,بهت قول میدم
همه چی درست میشه, مامان
باگریه اومد دستمو گرفت و
کشون کشون منو بردتوی اتاق
هرچه گریه کردم وباباموصدا
زدم فایده نداشت, بابارفته بود...
پارت سوم...
به داروخونه رسیدم, به پول
مچاله شده توی دستم نگاه
کردم, همین پول های کثیف
باعث نابودی پدرم شدن!!!
قرص هاروخریدم ودوباره
مسیره رفته روبرگشتم, بازم
به فکرفرورفتم, اون روز بعد
ازاینکه بابارو بردن ماهم
پشت بندش رفتیم کلانتری!
باورم نمیشد! باباواین همه
شاکی, اخرش فهمیدیم یه
نفرازخدا بی خبر کلاه پدر
بدبختمو به عنوان نماینده
خارجه برداشته ورفته, بابامم
واسه ورشکست نشدن وجمع
کردن اوضاع ازاین واون
قرض کرده ووام گرفته!!
باباروانداختن زندون ومامانم
بابدبختی وضررهای زیاد
کارخونه ومغازه هارو فروخت
اماکم بود!خیلی کم! خونه و
ماشین و... همه چی درعرض
دوماه دود شدورفت هوا!!!
خونه روفروختم, فقط چند
تاوسیله ازخونه واسمون
مونده بود, اومدیم پایین شهر
یه خونه ی ۵۰متری خریدیم!
حتی مبل هامونم فروختیم
فقط یه کاناپه که یادگاراز
بابام بود همراهمون آوردیم
ووسایل اتاق من!! یه مدت
توخونه جدید مستقرشدیم
صبح زود یه مامور بایه نامه
اومد درخونه مون! بابای من
قهرمان من! همه ی زندگی من
توی زندون خودشو دار زده
بود وتنهاچیزی که ازبابام به
ال
00عالیییییییییی
۳ هفته پیشخوب بود
00خوب بود نویسنده خسته نباشید
۴ هفته پیش...
10رومان رو تا قسمتی شروع کردم ولی نخوندم چون خط نوشته هایش پر نبود مثل شعر ها نوشته بود و من کلا نتونستم درست بخونم اگه خوبم باشه نوشتنش درست نبود نظر من
۱ ماه پیشهانا
00رمان قشنگی بود فقط رویا همش درحال گریه کردن بود ولی ارزش خوندن داره
۲ ماه پیشفریده
00خوب بود
۲ ماه پیشمحشر بود
00خیلی قشنگ و زیبا بود
۲ ماه پیشفاطی
00خیلی رمان خوبی بود حتما بخونیدش عالی بود
۲ ماه پیشگلی
00رمان خوبی بود توصیه میکنم بخونید ممنون از نویسنده عزیز خسته نبشی
۲ ماه پیشیلدا
00خوب بود بنظرم اگر اینقدر غم انگیز نبود بهتر میشد
۳ ماه پیشیلدا
00خیلی خوب بود ولی اگر اینقدر غم انگیز نبود بهتر میشد واینکه رویا اینقدر ضعیف نبود
۳ ماه پیشهدی
00عالی بود موفق باشی
۳ ماه پیشزهرا
00من اول که خوندم خیلی خوشم نیومد ولی بعددویه قسمت رمان قشنگی شد و خوشم اومد بستگی به سلیقه ی طرف داره
۴ ماه پیشمدی
3-1بنظرتون بخونم یا نخونمش؟ ارزش داره؟
۴ ماه پیشآوا
00خوب بود
۵ ماه پیش
-
رمان مرد خودخواه من ژانر : #پلیسی #عاشقانه #طنز #همخونه ای
-
میرغضب مهربون ژانر : #عاشقانه #طنز #همخونه ای #اربابی #معمایی
-
مهمان زندگی ژانر : #عاشقانه #طنز #همخونه ای
-
اجبار اختیاری، اختیار اجباری ژانر : #عاشقانه #همخونه ای #اربابی
-
سند بدون عنوان ( جلد اول رمان به طعم شکلات ) ژانر : #عاشقانه #طنز #معمایی
حنا
00عالی بود واقعا