همان همیشگی

به قلم طناز فلاح تفتی

عاشقانه

قطره اشکی از میان مژه‌های تاب خورده‌اش خزید و به روی گونه‌اش سر خورد. لرزش دستانش یک طرف و زمستانی که خیلی زودتر به وجودش رخنه کرده بود، یک طرف دیگر. خودش را لبه‌ی یک پرتگاه حس می‌کرد؛ که نه راه پیش داشت و نه راه پس... به راستی که چرا زندگی با او یک بازی تلخ را شروع کرده بود؟ زندگی‌اش مانند یک مار پله شده بود؛ که تا چندقدم بالا می‌رفت و با امید آنکه دیگر نیش نمی‌خورد به راهش ادامه می‌داد؛ اما امان از روزی که مار نیشش می‌زد و همان مسیر چند ساله را در عرض چندثانیه باز می‌گشت!


31
60,259 تعداد بازدید
13 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۱ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Mahsa

    00

    بد نبود ولی یه جاها کنترلش از دست نویسنده در میرفت .. یه اتفاقی می افتاد زیاد بازش نمیکرد و تعریف نمیکرد 😑 باید رو شخصیت شهرزاد هم کار میکرد بد بود 😑

    ۱ سال پیش
  • زهرا

    20

    براچی یجا بهش میگن رادمهر یجا میگن فرنود ؟؟؟

    ۲ سال پیش
  • مهدیه

    00

    خیلی دور از واقعیت بود حیف وقتی که برای خوندنش گذاشتم

    ۲ سال پیش
  • اتل متل جدایی

    161

    چی بگم خیلی رمان هایی رو خوندم که عالیه و نمیتونم با 150 حرف باقی مانده اونا رو بهت بگم ولی بهترینشون زندگی سیگاری با فصل های بعدش انتقام آبی و خیمه شب بازی که هر کدوم موضوع جداگانه ای داشت با فصل قبل

    ۳ سال پیش
  • نیلو

    10

    خیلی خوب نبود

    ۳ سال پیش
  • ساغرم

    61

    زیاد جالب نبود

    ۳ سال پیش
  • دریا

    72

    مسخره چرت بود

    ۳ سال پیش
  • ...

    34

    افتضاح بی معنی بود چ دختره خونوک مسخره بود اه

    ۳ سال پیش
  • زهرا

    112

    خلاصه اش که خوب بود بخونم بعد نظر میدم

    ۳ سال پیش
  • Tara

    ۱۶ ساله 92

    رمان خوب بود عالی نبود ولی خوب بود بنظرم ارزش خوندن داشت

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.