رمان گریز از تو
- به قلم « دختر شب» Aysu molazhi
- ⏱️کمتر از 5 دقیقه
- 8.9K 👁
- 199 ❤️
- 55 💬
میدانی که سوخته ام؟ آن را هم میدانی که با بی گناهی سوخته ام؟ من از آتش عشقت جان دادم و سوختم، از عشق تویی که روزی قسم خورده بودی نابودم کنی. ولی حالا چه شد؟ چرا من باید تاوان اشتباه خانواده ام را پس میدادم؟ چه بد است که در لحظه ی خوشحالیت یکباره بسوزی و در دره ای عمیق جان بدهی و برای عشقی بسازی و بسوزی که برای نابودیت کمر بسته است. “آری” من دخترک ترسو و بی پناهی بودم که از ترس تمام مردها به تو پناه برد به تویی که با بی رحمی او را پس زدی و حالا یادت باشد که گفتم ‘من برگشته ام تا انتقام بگیرم’ و من(: «حریــرم، همان کبوتر وحشی تو»
رها
00عالیی♥️♥️
۱۱ ماه پیشال
00چرا مورد تایید قرار نگرفت خیلی قشنگ به نظر میاد که
۱۰ ماه پیشعسل
00لطفا ادامه بده نویسنده رمانت عالیه
۱۲ ماه پیش...
00رمان قشنگیه و تکراری نیست ادامه بدید لطفا
۱۲ ماه پیشسرمه
10لطفا این رمان رو ادامه بدید به نظر جذاب میاد
۱ سال پیشسارینا
00عالی بود
۱ سال پیشنری
00عالیییی بووود❤️❤️
۱ سال پیشناشناس
00عالی بود
۲ سال پیش.
00عالیه
۲ سال پیشمحیا
00قشنگه
۲ سال پیشسمیرا
20رمان جالبی به نظر میاد لطفا ادامه اش رو هم بذارید
۲ سال پیشماهلی
20عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی 😍🤩🥰😍😍😍 عاشقش شدم
۲ سال پیشفائزه سادات
20دوسش دارم خوبه
۲ سال پیشمرضیه
30خیلی باحاله امیدوارم باقیش رو هم بزارید باتشکر و سپاس از شما
۲ سال پیشزهرا
10تا اینجا که قشنگ بود امیدوارم باقیشم همینجوری باشه
۲ سال پیش
فیونا
21به عنوان قلم اول خیلی خوب بود. داستان قشنگی به نظر می رسه. چرا تایید نشده؟