
رمان به دنبال شارلو
- به قلم زهرا صالحی (تابان)
- 116 پارت
- در حال نگارش
- 30.5K 👁
- 169 ❤️
- 265 💬
شارلو سرزمین افسانهای که مظهر قدرتش یک الماس بود، به طرز وحشتناکی در معرض یه شبیحخون، الماس رو از دست میده. و مردم دهکده توسط نیروی شیطانی طلسم میشن ... چند نفر از افراد شجاع دهکده تصمیم میگیرن برای پیدا کردن قدرت ارزشمند سرزمین شارلو کتاب مقدس رو پیدا کنن و دست به یک جستجو بزنن...
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطی
در پارت 11510داستان های عجیب از دل گذشته ها و چه افسانه هایی که باور کردن و نکردن آن خنده دار است...و چه لذتی دارد نشستن پای این قصه ها
۶ روز پیشفاطی
در پارت 11400در راهی ناشناخته با موجوداتی ناشناخته عجیب من را با خود همراه کرده دوست دارم کشف کنم کتاب مقدس را..با او همراهم تمام وقایع را از بالا میبینم کاش میتوانستم باآنها حرف بزنم نباید شک کنن بااتحاد و همدل بودن امکان موفقیت چند برابر است
۱ هفته پیشسهیل۲۹
در پارت 11410خنجر اتحاد🤔 چه جالب..اون سایه چی بود خنجر اتحاد چیه یا کیه؟؟؟
۱ هفته پیشفاطی
در پارت 11300عجیبه تنگه بدونِ اتفاق امکان نداره....شاید نور و دیدن ولی بهش نرسن..راهی طولانی که با طلسم هی کش میاد...نمیدونم ببینیم نویسنده مارو با چی آشنا میکنه ایندفعه
۲ هفته پیشسهیل۲۹
در پارت 11310چه سفر پر از فراز و نشیبی
۲ هفته پیشفاطی
در پارت 11200راه طولانی را پیموده ام..حافظه ام هنوز گمشده..ذهنم پراز اتفافات اخیری است که افتاده..نمیدانم چه چیزی قرار است رخ دهد دوست دارم تکیه بدهم و با چیزهای عجیب ذهنم قطعه ای درست کنم شاید راه حل باشد
۲ هفته پیشفاطی
در پارت 11100در آسمان و زمین از مشرق و مغرب بر بلندی کوه ها چیزی نهفته است..باید با آن همراه شد..در باتلاق شکیات گمشده ام کاش میتوانستم خودم را روی تند بگذارم تا سریع رد بشم..با زمین غریبه ام حس میکنم هرلحظه ممکنه من را ببلعد
۲ هفته پیشسهیل۲۸
در پارت 11110عالی بود دمتون گرم
۲ هفته پیشسهیل۲۸
در پارت 11010بیشتر دوست دارم زودتر سرنوشت سیریوس مشخص شده..دمتون گرم عالی بود
۳ هفته پیشسهیل۲۸
در پارت 10900سفر بخیر شارلویی ها..حس میکنم سیریوس هم یه شارلویی بوده
۳ هفته پیشفاطی
در پارت 10800هرچه جلوتر میرویم بیشتر به عمق فاجعه پی میبرم..حقیقتی که واقعی است..سایه ها ظاهرا رفته اند ولی در کمینن حس میکنم در بالای جایی نظاره گر ما هستند..ولی از چیزی ترسیده اند......
۴ هفته پیشفاطی
در پارت 10800همه در کنار هم حرکت میکنیم ولی افکارمون پریشان است..ترس و وحشت از اطراف برما غلبه کرده..و من با خود فکر میکنم میتوانیم در مقابل اتفاقات از خود دفاع کنیم
۴ هفته پیشاسماء
در پارت 10710سلام فقط خواستم از نویسنده عزیز تشکر کنم که به موقع *** ای جدید رو ارسال میکنه و ما رو منتظر نمیذاره چون من رمان آنلاین در حال تایپ نمیخونم به خاطر بعضی بدقولی ها ولی این کتاب اینقدر برام جذاب بود که بخونمش و منتظر بمونم سپاس فراوان
۴ هفته پیشفاطی
در پارت 10600همه چیز در همه گره خورده هیچ چیز سرجای خود قرار ندارد راه پرپیچ و خم...نمیدانم در این راه چه اتفاقاتی منتظر ماست..گذشته در گروه آینده و الان
۱ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است
-
صفحه اینستاگرام نویسنده taban_nevis
-
آیدی تلگرامی نویسنده https://t.me/taban_nevis
-
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
سهیل۲۹
در پارت 11510چه جالب..یه بخش از طایفه فراموش شده ی سیریوس