رمان بچه های یونی تهران به قلم ندا.غ
داستان طنز زندگی چند تا دانشجوی دختر ک دانشگاهو میترکونن و شادی رو تک تک سلولای بدنتون بیدار میکنن...عاشق شدنشون ک بماند!
تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۹ دقیقه
گفتم:ن پس بش بگو بره که هممونو بندازه:/ آسیه_من برم لباس عوض کنم پشت بندشم رفت تو اتاق.
چند دقه بعد از اتاق اومد بیرون.شالشو جوری زده بود که یه تار موشم معلوم نبود.
غزل گفت:استاد اومد.
همه مث دخدرای خوب به ردیف ایستادیم.
استاد اومد داخل و سلام با نشاطی کرد ما هم بی حال جوابشو دادیم.
بعد از احول پرسی و این حرفا نشست و دست گلو سمت ما گرفت.
کاظمی_ندا خانم گفتن آیناز مریضه گفتم بیام عیادت.
هدیه دست گلو ازش گرفت و گفت:شما لطف دارید.
رو به هدیه گفت من سعید هستم اینجا که کلاس نیس اینقد رسمی هستید.
گفتم_شما همیشه میرید عیادت دانشجو هاتون؟ هدیه زد ب پهلوم و اروم گفت ندااا.
آسیه برا جمع مردن موضوع گفت:استاد بفرمایید بشینید تا براتون چایی بیارم.
غزل_استاد نشستن.
آسیه_غزل عزیزم تو برو ظرفا رو بشور
غزل_ظرف نداریم نهار نخوردیم که گرسنگی کشیدیم.
آسیه گفت:برو نخود سیاه دادم دس ایناز تو اتاق برو ازش بگیر.
کاظمی قهقهه خندید.غزاله چپ چپ نگا کرد و رفت تو اتاق.
منو اسیه و هدیه نشستیم که غزل درو وا کرد و گفت:عه اسیه مگه نمیخواستی بری چایی بیاری برا استاد؟
اسیه دمپایی رو فرشیو برداشت و پرت کرد سمتش که سریع درو بست و دمپایی به در اتاق خورد.
از پشت درگفت:در ضمن چاییم نداریم!!
ما سه تا رو میگی؟اب شدیم از خجالت.
هدیه گفت:من میرم ترتیبشو بدم.و پا شد رفت تو اتاق.
کاظمی غش کرده بود از خنده.
زیر لب گفتم:ای حناااااق.
ندا
بعد از خنده گفت:خب آسیه خانم چه خبر؟ آسیه سرشو زیر انداخت و گفت:سلامتیتون استاد.
استاد:سعیدم
یکم مشغول ور زدن شدیم ک صداجیغ از تو اتاق بلند شد چن ثانیه بعد غزاله باجیغ دوید بیرون و آینازم باپتو پشت سرش آیناز:غزاله میکشمت!
دورتا دور اتاق می دویدن و جیغ میزدن غزاله : ندا! آسیه! کمک
استاد با چشمای از حدقه بیرون زده گفت: فک کنم حالشون خوب شد!
تو همین حال زینب اومد داخل استاد پشت ستون نشسته بود و معلوم نبود زینب با شوق تو اومد دوتا چیزبند( )قرمز و مشکی گرفت
وگفت: واااییییی بچه ها اینارو ببینید! یکیش واس منه یکیش واس آسیه!
بعدم به مسخره و با خنده گفت:
براشب اول عروسیش با کاظمی! کدومشون به من میاد؟
ماهمه فکا پخش زمین فکرشو بکن آیناز غزاله رو ول کرده بود مات نگاه میکرد.
کاظمی ازپشت ستون برگشت و اونا رو دس زینب دید.سریع برگشت پشت ستون و با صورت سرخ گفت: انگاری مزاحم شدم.
غزاله احمقم نه گذاشت نه برداشت گفت: قرمزه به آسیه میاد!
آسیه: غزالهههههههههه!
زینب سریع دوید تو اتاق و غزاله هم پشت سرش کاظمی بلندشدو گفت: من رفع زحمت میکنم.
ماهم با صورتای سرخ رفتیم بدرقش کفشاشو پوشید و گفت:خدافظ گفتم:بسلامت
تا فکای ما اومد از رو زمین جمع شه استاد رفته بود در اتاقو بستم.آسیه داشت نفس نفس میزد گفتم:آسیه!
یهو جیغ کشید ک من سه متر پریدم عقب از ترس.
خشک کن رو برداشت و رفت تو اتاق صدای جیغ از تو اتاق بلند شد آینازم رفت تو و صدای جیغا چند برابر شد! منم تو کف بودم ک چی شد!
یهو غزاله باجیغ از اتاق اومد بیرون آینازم با کفگیر پشت سرش میدوید بعدم زینب ک آسیه با چوب خشک کن افتاده بود دنبالش
زینب اومد پشت من قایم شد و آسیه هم اومد جلوم چوب خشک کنو سمت زینب گرفت ک زینب هی منو چپ و راست کرد تاکتک نخوره
یهو آسی جیغ زد و اومد با چوب خشک کن بزنه تو سر زینب ک خورد تو سر من بدبخت بی همه چیز
ندا
****
از درد پخش زمین شدم و گفتم:
_الهی تیکه تیکه شی جلوووووم تریلی ١٩ چرخ از روت ردشه به حق مرتضی علی زدی دو نصفم کردی.
ایناز که داشت غزاله رو میزد ولش کرد و اومد بالا سر من.اسیه هم با دست لرزون چوب خشک کنو پرت کرد کنار.
غزل گفت:اوه اوه چقد عصبیه که زاپاس چرخم حساب کرد:|| هدیه جیغ ارومی زد و گفت:وای ندا چی شدی؟ ایناز_ووی خاک به سرم سرش خونیه.
اسیه چنگ زد به لپاش و گفت:ووی چت شد ندا هدیه با اخم گفت:با چوب زدی تو سرش بعد میگی چته؟ بعدم گفت:کمک کنید ببریمش درمانگاه دانشگاه.
با هر زحمتی که بود منو کشون کشون تا اونجا بردن.
دکتر که مرد میانسالی بود بالا سرم اومد و گفت:سرت چی شده؟!
ایناز_تریلی از روش رد شده هدیه گف:زر نزن.
بعدم قضیه رو واس دکتر تعریف کرد.دکتر دستی به پیشونیم زد جای زخمم تیر کشید جیغ زدم و کولی بازی در اوردم.
امممم نمیدونم
00درسته کامل نخوندم اما رمان عالی ای به نظر میاد عاشقتم نویسنده عزیز😍😍
۸ ماه پیشدختر زمستانی
۱۱ ساله 1293کوثر خانم تو نباید اینطوری میگفتی شاید به نویسنده جون بربخوره بعدشم نویسنده جون زحمت کشیده نوشته ادم باید رمان خون باشه و هم رویا پرداز هم نویسنده تا بتونه رمان هارو که میخونه حضم کنه ممنون ندا جان😘
۴ سال پیشکیانا
۱۲ ساله 00داش من فقط میتونم تصور کنم دارم به یکی میدم
۸ ماه پیشاوماما سیتااا
491اه خسته شدم از این رمانا که دختره چش رنگیه می ره جلو آینه بجز رژ و ریمل و رژگونه هیچی نمیزنه انگار من سرمو میکنم تو مواد رنگی بیرون میام
۴ سال پیش...
60وای همینو بگو😒😒😒
۴ سال پیشک
۱۲ ساله 00وایی دهنت اسفالت دارم جر میخورمممم فک کن میری صب تو مواد رنگیی خخخخخخخخخ
۸ ماه پیشعسل
14مارمان میخونیم سرگرم شیم این رمان ماشالا کلاس اموزش انواع فحش بودهمه چیزای زناشویی رو بدون سانسورگفته بود درسته ت بقیه رماناهم هس ولی ن تا این حدوسانسوردارن از بچه های کوچیک میخوام نخونن بداموزی داره
۴ سال پیشملکه رمان ها
12من ۱۴سالمه وقتی این رمان خوندم واقعاخجالت کشیدم ازبچه های که همسن من به پایین هستن میخوام نخونن چون واقعابدبود.
۴ سال پیشکیانا
۱۲ ساله 00خوبه که من بدترشم خوندم
۸ ماه پیشندا
۱۸ ساله 20بچه ها من این رمان رو هر چی سرچ میکنم برام بالا نمیاد کجا پیداش کنم بخونمش؟از اینجام که نمیشه برم بخونم
۴ سال پیشملکه رمان ها
00بایدیکم بین کلمات فاصله بزاری
۴ سال پیشندا
۱۸ ساله 20کلا هر کاری میکنم بالا نمیاد برام هر جوری مینویسم نمیشه حتی نصف خلاصه و اسم نویسنده هم نوشتم و گفت موردی یافت نشد
۴ سال پیشسازنده برنامه
فقط کلمه تهران رو جستجو کنید تا تمام رمان هایی که کلمه تهران داخلشون هست به شما نمایش داده بشه. بعد روی رمان مورد نظر بزنید تا بیاد.
۴ سال پیشندا
۱۸ ساله 00ممنون از پاسخگوییتون سازنده جان ولی این کار هم کردم و فقط رمان تهران دود بالا اومد
۴ سال پیشسازنده برنامه
پس رمان احتمالا به خاطر درخواست زیاد، حذف شده و تو نسخه جدید امکان دریافتش نیست
۴ سال پیش...
00وا چون ، رمان خوب بوده و خیلی ها درخواست دادن حذف شده 😐😑، این دیگه چه وضعشه ، اینا برعکس همه جا جا هستن چرا ، به جای این که بفرستن ، حذف میکنن 😐😑
۴ سال پیشعسل
۱۶ ساله 00عالی بود
۳ سال پیشعسل
20چیز خیلی جالبی نیست که بخاطرش خودتو بکشی رمانای خیلی بهتری هست
۴ سال پیشعسل
00سلام خواستم بدونم کی فصل دوم رمان پسران شاه دختران گدا رو میزارین اخه خیلی وقته رمانو رو نصفه خوندم الان خیلی دوست دارم بیقیشو بخونم لطفا فصل دومشو بزارین
۴ سال پیشالهام
00شخصیتاش خیلی زیاد بود😒
۴ سال پیشnarges
۱۵ ساله 20بنظرم اگه ندا با ارتان بود بهتر بود اخه بیشتر از ارتان لب میگرفت تا بهراد😂😂 ولی یه چیزی چرا بهراد به ندا زور میگف چرا مگه چکارشع اخه به اون چه البته وسطای رمان و میگم
۴ سال پیشnarges
۱۵ ساله 00این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
ندا
۱۸ ساله 31با توجه ب نظرات منم میخوام نظرمو بگم همیشه که نباید دختر رمان دست نخورده و شیک به پسر دختر بازه رمان که خودش هر کاری خواسته کرده تحویل داده بشه حالا اگر پسر بود و با همه ی دخترا بود یکی جیکش در نمیومد
۴ سال پیشرضوانه
۱۶ ساله 20منم کلمه تهران رو سرچ کردم اما نمیاره...چجوری پیداش کنیم؟
۴ سال پیشهستی
11دیگه بچه های کوچیک بیشتر بلدن ..سبک رمان این بوده میتونه زورش میرسه😁
۴ سال پیش........
۱۶ ساله 02اه اه اون صحنه تو پارتی خیلی واضح توضیح داد حالم داشت بهم میخورد
۴ سال پیشارواح تاریکی
۲۱ ساله 21وای خدایا دلم دلم دلممم😂😂😂خیلی باحال نظر دادید بعضی هاتون😂😑 و درجواب اون دوست عزیز که گفت با مسائل زناشویی رمان رو جلو برده موافقم واقعا دیگه بعضیا رمان ها گند این چیزا رو درمیارن😑😑که چی مثلا😑
۴ سال پیشاااامممم
۱۶ ساله 10ای چقدر این ارتان چندشه با اون کاراش صحنه اول
۴ سال پیش
....
00ادامشو کجا بخونم؟؟؟؟ بدون دانلود کردن برنامش البته