رمان عاشقانه ترین دروغ به قلم صنم احمدی
داستان من شاید داستان خیلیا باشه ، کسایی از همین جامعه … کسایی که عاشقن ولی با باور نداشتنه عشقشون و بی اعتمادیشون زندگیشون از هم میپاشه … این داستان از زبون یه پسره که پزشکه ولی عشق و باور نداره و معتقده عاشق نمیشه ، تا اینکه بالاخره اونم عاشق یه دختر میشه یه دختر که زیباییش آدمو مجذوب می کنه ، اما اون دختر یه تله س و پسره اینو نمیدونه تا اینکه ...
تخمین مدت زمان مطالعه : ۳ ساعت و ۱۲ دقیقه
نیما با شیطتنت گفت:
-جنس مخالف به این خوبی. به این ماهی به این لطیفی
بهراد:اوی زن منو از اینایی که داری میگی حذف کنا
نیما: کی به زن کچل تو کار داره؟
نیما با تارا آشنا بود و چون تو یه دانشکده بودن باهم حسابی صمیمی بودن.
بهراد گوششو پیچوندو گفت:
-اگه الان اینجا بود حالیت می کرد
فرید:نیما دور زن منم خط میکشیا
همه باهم گفتیم:
-زنت؟
- نه منه؟ تا الان که داشتی زار میزدی نامزد داره
فرید:خب به کمکه شما دوستانه عزیز متوجه اشتباهم شدم
و بعد یه لبخند پت و پهن نشون ما 3تا داد
ماهم نه گذاشتیم نه برداشتیم تا پایین دنبالش کردیم. پایین که رسیدیم چون خسته بودیم زود از هم خداحافطی کردیمو رفتیم سمت خونه هامون.ترافیک نبود و زود رسیدم.ماشین و تو پارکینگ زدمو رفتم بالا. بعد از اینکه لباسمو عوض کردم خوابیدم رو تختم با فکره امشب لب خندی زدمو خوابیدم.
صبح ساعت 9 بیدار شدم چون امروز جمعه بود مطب تعطیل بود. ولی یه سر باید می رفتم بیمارستان. صبحانه ای خوردمو اول رفتم باشگاه. ساعت 11 از باشگاه برگشتم.یه دوش گرفتم و حاضر شدم که برم بیمارستان. همیشه سعی می کردم برای سرکار از کت شلوار استفاده کنم. هم رسمی تر بود هم بیشتر بهم میومد.
پس یه کت شلوار مشکی پوشیدم با یه پیراهن مردونه سفید و کروات مشکی.
سریع سمت بیمارستان رفتم. از در بیمارستان که وارد میشیا انگار وارد سالن مد شدی. هزار بار این پرستارارو دعوا کردم که کمتر آرایش کنین بابا. ولی کیه که گوش بده. همچین عشوه میان و کار می کنن هر کی ندونه فکر می کنه فیلم برداریی چیزیه.
سمت اتاقم می رفتم که صدای مهسا رو شنیدم. اووفی کردمو ایستادم. مهسا پزشک بود. هم دانشگاهی بودیم.
دختر خانومیم بود من به عنوان دوست باهاش صمیمی بودم. ولی فقط دوست! اما انگاری مهسا واسه خودش چیزه دیگه ای تصور کرده بود.
چون دیروز بهم پیشنهاد دوستی داد. از این دخترایی که خودشونو سبک می کنن حالم بهم می خوره دختر باید یکم ناز داشته باشه یکم غرور یعنی چی؟
مهسا:فرحان؟
-سلام بگو کار دارم.
مهسا:راجع به پیشنهاد دیروزم....
فکر کردم می خواد معذرت خواهی کنه واسه همین با اشتیاق گفتم:
-خب؟
مهسا آب دهنشو قورت داد و گفت:
مهسا:خب نظرت چیه؟
چشام اندازه نعلبکی گشاد شد و بدون اینکه جوابی بهش بدم با یدونه از اخمای معروفم تنهاش گذاشتم.
کاره زیادی نداشتم.فقط سر زدن به چند تا از مریضا بود که اونم خیلی سریع انجام دادم.
فریدم تو همین بیمارستان منتهی جمعه ها نمیومد. مطبشم تو همون ساختمان پزشکانی بود که من بودم.
کارم که تموم شود یه زنگ به فرید زدم.
-سلام
با صدای خواب آلود گفت:
فرید: هووم؟ بنال
-نکبت خوابی هنوز؟ پاشو لنگ ظهره.
فرید: بابا من تا بچه بودم فکر می کردم اسمم ظهرس بسکه تو و مامانم می گفتین پاشو ظهره.
تک خنده ای زدمو همون جور که سوار ماشین می شودم گفتم:
- به من چه گفتم می خوای بری پیش مهتا خانومت قیافت چپ و چوله نباشه. بگیر بخواب
داشتم قطع می کردم که یهو صدای گورومپی از پشت خط اومد و بعدم صدای داد فرید
-فرید چی شدی؟
فرید(بعد از کمی تاخیر): خب احمق آدم خبر به این مهمی و این جوری یاد آوری می کنه
با خنده گفتم: چه می دونستم تو انقدر هولی.
فرید:خفه هول بودنه تورم میبینیم.
خنده ی تخسی کردمو گفتم پشت گوشتو دیدی عاشقی منم دیدی.
فرید: آره میبینیم حالا.
-فرید داری زیادی زر می زنی. پاشو گمشو یه زنگ به اون بخت برگشته ای که می خواد زنت بشه بزن. بعدم با بچه ها قرار بذاز بریم پاتوق.
فرید:باشه. می گم فرحان داداش واسم دعا کنا.
دلم یجوری شد. فرید از داداشم بهم نزدیک تر بود. اینبار خنده ی مردونه ای کردمو گفتم:
-پشتتم داداش برو از هیچی نترس. امیدت به خدا باشه. کسیم نمیتونه به تو نه بگه آقا فرید.فعلا.
فرید:نوکرتم داداش. میبینمت.فعلا
و بعد قطع کردم. ناها رفتم خونه مامان اینا.کسی اونجا نبود واسه همین با خیال راحت یه ناهاره خوشمزه خوردمو
بعذ از مدت ها تو اتاقه خودم خوابیدم.
با صدای زنگ گوشیم چشامو باز کردم. بهراد بود.
-جونم داداش؟ سلام
بهراد: سلام فرحان پاشو بیا پاتوق. این فرید جواب نگرفته داره همرو می خوره انقدر عصبیه.
خنده ای کردمو گفتم اومدم.
یکم بعد پیش فرید اینا بودم.
-سلام
ریحانه
00داستان خوبی بود ولی می تونست ادامه پیداکنه
۱ سال پیشنوال
00اخ دلم براش سوخ رمان خیلی خوبی بود
۱ سال پیشفاطمه
۱۵ ساله 00داستانش قشنک بود. ولی اخرش رو خراب کردن. و بی معنی تمام شد. باید یه فصل دیگه اضافش کنن. چون معلوم نیست چیشد
۲ سال پیشرائیتی ٰ
02خوب نیست خوشم نیومد!
۳ سال پیشگمنام
01خیلی الکی بود رمانش والکی هم تموم شد
۲ سال پیشتنها
21خوب بودو نویسنده میتونست از۱۰فصل به بالا بنویسه مثلا زندگی نیماونگین.مانی وسوگل روبازترش میکردویهویی تمومیش نمی کردولی درکل قشنگ بودومیشه ازش فصل دومم نوشت که اونم برمیگرده به ذهن خودنویسنده.
۲ سال پیشدیارا
00خوب بود......
۲ سال پیشRomi
00قشنگ بود ولی کاش آخرش یهویی تموم نمیشد
۲ سال پیشفضولی
۱۸ ساله 80میگم چرا چشم های من که سیاه قشنگ نیست چشم های بقیه که سیاهن جوری ازشون تعریف میکنید که باورمونم نمیشه سیاه باشه 🥺🥺💔
۲ سال پیش??فضول محل??
۱۵ ساله 022عزیزم حتما چشات زشتن ک میگی خوشگل نیس باورتم بشه ک زشتی 😂😂 اگرم قشنگ باشن حتما به صورت خودت نمیاد الان اگه بخام حساب کنم من از شخصیت کرشمه خیلی خوشگلترم😂😂 تازع بخاطره زیبایی رمان میگن خوشگله😂
۲ سال پیشیکی مثل همه
۹۹ ساله 200عزیزم همه چشمای قشنگی دارن اگه توهم بیشتر دقت کنی میبینی چشمات خیلی قشنگه وازش فقط یه دونه هست که ماله تو ومهم دلته که قشنگ باشه نه ظاهر 🤍🙂ماچ به کَلَت
۲ سال پیشLeila
۱۸ ساله 180آهای آدمی که قیافه ی دیگری رو مسخره میکنی باید بدونی که اون شخص قیافشو انتخاب نکرده،ولی تو خودت سطح شعورت رو انتخاب کردی🙂میگن لیلی خیلی هم زشت بوده ولی مجنون دیوونش بوده..پس قرار نیس دخالت کنی(:
۲ سال پیش??فضول محل??
۱۵ ساله 00که کل دنیا پر از آدم بودحتی مثل تهران ک مردم جای نشستن ندارن ک حتی نمی تونستی یه پاتو بذاری زمین چ برسه ک زندگی کنی واینکه اگه همه پولدارو***مهندس بودن فقیر وکارگر چی مشد پس ایجورنمیشه ک شما میگین
۲ سال پیش??فضول محل??
۱۵ ساله 00اگر بخوان بگن نسبتا خوشگه یا اینجوری ک شما میگین ایران این همع آدم خوشگل نداره باید بگم ک اینا آدم نیستن شخصیت ذهنی آدمن😂😂😂🤣😏 واینکه اگه میخواست این همه آدم ک تو رمانها هستن وجود داشته باشه
۲ سال پیشپارمیس
۱۷ ساله 20واقعا که مزخرف مزخرف
۲ سال پیشآلا
1224آغاااااااااا تنها مشکل من با رمانا این دخترای خیلی خوشگل و بسیاااار جذابن مگ ما زشتا ادم نیسیم،؟🤕😂
۴ سال پیشبه ط چ؟
579😂😂اره والا یه جوری میگن جذاب و فلان چشماش فلانه لباش اونجوره ... خوبه بگم ایران اینقدر ادم قشنگ نداره😂😂😂😂😐😂
۴ سال پیشبیتا
۱۲ ساله 32دقیقا
۳ سال پیشش
201اتفاقعن نسله آریای یکی از زیباترین نسلهاست بد تو میگی قشنگ نداره
۳ سال پیشtara
۱۶ ساله 92دقیقا
۴ سال پیشSaba
10خوشم نیومد
۳ سال پیش
صادقی
۳۸ ساله 00مزخرف بود