رمان تونل خوشبختی فصل دوم به قلم نسترن قره داغی
ی دختر و ی پسر ... با دنیای متفاوت.. یکی سردو مغرور.. یکی شوخ و شیطون.. یکی بی تفاوت .. یکی فضول.. یکی پایبند به تمام اصولات خانواده.. یکی بی غید و بند و بیتوجه.. یکی محدود .. یکی ازاد.. اما ی چیزی این وسط هست به نام زور.. یک اجبار که این دو تا رو به هم وصل میکنه.. یک اجبار که بر میگرده به چیزای پوچ.. مثل تعصب قومی قبیله ای.. اجباری که از سه نفر سر چشمه میگیره.. سه تا خان..
ژانر : عاشقانه، طنز، انجمن رمان ترکان
تخمین مدت زمان مطالعه : ۹ ساعت و ۵ دقیقه
ژانر: #عاشقانه #کمدی
خلاصه:
ی دختر و ی پسر ...
با دنیای متفاوت..
یکی سردو مغرور..
یکی شوخ و شیطون..
یکی بی تفاوت ..
یکی فضول..
یکی پایبند به تمام اصولات خانواده..
یکی بی غید و بند و بیتوجه..
یکی محدود ..
یکی ازاد..
اما ی چیزی این وسط هست به نام زور..
یک اجبار که این دو تا رو به هم وصل میکنه..
یک اجبار که بر میگرده به چیزای پوچ..
مثل تعصب قومی قبیله ای..
اجباری که از سه نفر سر چشمه میگیره..
سه تا خان..
نویسنده:
خب ..
فصل جدید شروع میشه اما...
با ی تفاوت بزرگ..
تو این فصل دیگه خبری از ی شکل بودن نیست..
اینجا یکی هست که پایه شیطونی نیست..
اینجا دیگه خبری از تونل بین خوابگاه نیست..
اینجا ی داستان جداعه..
داستانی که بر میگرده به تعصب یا شایدم تعارف..
داستانی که توش هیچی دل بخواه نیست..
زور که از همه جلو تره...
شاید این اجبار تهش خوشبختی باشه یا شایدم بدبختی
اما تو دل این فصل ..
ی جا دور از هر دود و ماشینی..
ی جا بدون اپارتمان ها و برج ها..
توی ی روستا...
تونلی وجود داره که دیگه تونل غرور نیست..
ی تونل ناشناخته که کسی از اخرش خبر نداره..
شاید خوشبختی شایدم بدبختی..
اما..
برمیگردیم به فصل اول..
مسلما پایان داستان رونیکا و رادوین و پگاه و حسان و ارامش و مهراب به اونجا ختم نمیشه..
شخصیت فضول این فصل شما رو از زندگی اونا بی نصیب نمیزاره...
مقدمه...
میایم ...
گر چه با اجبار ...
میایم ...
گر چه بی میل..
میایم..
تا دل سنگت را اب کنم..
میایم ..
تاشاید تو را خام کنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو نیز کنارم بمان..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو نیز مرا بساز..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو تو نیز مرا خام کن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه به با تو بودن محتاجم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمعرفی شخصیت ها...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشخصیت های اصلی:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرستش سلطانی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامان آونگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشخصیت های مکمل اصلی:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگیتا قدیری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامون آونگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشخصیت های مکمل فرعی:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرونیکا آقایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاه رعوفی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرامش ریایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین خداداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسان محمدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهراب پوراسد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#NASTARAN_G_H
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#part_1
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+گیتااااااااااااااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ای زهرمار ،گوشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+دیر شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بریم بابا تمومم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه طرفم اومد و با هم از خونه خارج شدیم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار رخشم شدیم و د برو که رفتیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی به مقصد مد نظر رسیدیم ماشین و پارک کردم و با گیتا به سمت ساختمون حمله کردیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار اسانسور شدیم و دکمه طبقه چهارم و زدیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد خیلی شیک هر کدوم ی گوشه لم دادیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از اینکه اسانسور وایستاد و زر زدنای این زنه اسانسوریه تموم شد ،در و مثل گاو باز کردم و یورش بردیم به سمت در جلومون ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگیتا دستشو گذاشته بود رو زنگ و منم با مشت و لگد افتاده بودم به جون در که یهو در باز شد و چهره خشمگین ی خانم ظاهر شد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه خبرتونه؟؟؟؟سر اوردین؟؟؟این چه وضعشه؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر هیجان داشتیم که اصلا یادمون رفته بود داریم در مردم و نابود میکنیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگیتا شرو کرد از زنه عذرخواهی کردن و منم با ی بی خیخی ،زنه رو پس زدم و وارد شدم و با صدای بلند شروع کردم به بد و بی راه گفتن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+شما ها خجالت نمیکشید؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبخدا شیرمو حلالتون نمیکنم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمردم ازارای عوضی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیشعورا الان سه ماه منو از کار و زندگی انداختید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول که رونیکا بعدم که ارامش حالا هم که پگاه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن مطمعنم شما قرارداد بستید این سه ماه تابستون و کوفتم کنید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا همه با هم ی جشن میگرفتید دیگه ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اطرافم نگاه کردم که دیدم هر کی تو ارایشگاه بود مثل منگلا زل زده به من ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبی توجه به نگاه خیرشون به بچه ها نگاه کردم که هر سه بانیش باز داشتن نگام میکردن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگیتا هم وارد شد و ی سلام بلند بالا کرد که همه برگشتن و به اون نگاه کردن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلو اومد و پرید تو بغل هر سه تا شون و شروع کرد به تف مالی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم جلو رفتم و یکی یکی بغلشون کردم و یکی یدونه هم زدم تو سرشون..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه پگاه نگاه کردم که با ی قیافه نصفه ارایش شده از زیر دست اریشگر در رفته بود و اومده بود پیش ما ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه پشت سرش نگاه کردم که اریشگر مثل گراز وحشی در حال حمله به پگاه بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع پگاه و سمتش هول دادم و گفتم:وایی پگاه برو سر جات بشین الان میاد میخورتت هیچی واسه حسان نمیمونه ها..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها خندیدن و پگاه هم سرخ شد و رفت نشست سر جاش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارایشگره هم ی چشم غره بهش رفت و دوباره مشغول بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اون دو تا منگل نگاه کردم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار هنوز قسمت نشده بود برن زیر دست این اعزرایلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون هیچ ارایشی نداشتن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه باهم رفتیم و رو صندلیا نشستیم تا نوبتمون بشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصحبت ها حول و حوش لباس و اینا میگشت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن یکی که دیگه مغزم پوکیده بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحتی صدای بابامم در اومد بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهی میگفت پس عروسی دوستات تموم نشد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینا چرا دارن هی پشت سر هم عروسی میکنن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای اریشگرا همه با هم پاشدیم و رو صندلی مخصوص نشستیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون اول چشمام و بستم و بیخیال لم دادم تا کارش تموم شه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irها داشتم میگفتم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه مامان و بابا حسابی شاکی بودن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه تقریبا اوایل اردیبهشت ماه ،بچه ها گفتن که قراره ازدواج کنن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته قرار بود بعد امتحانات مراسم خواستگاری و اینا برپا بشه بعد ببین ننه بابا ها چی میگن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از امتحانات و پایان ترم ،همه با هم اومدن تهران و تو ی روز مشخص مراسم خواستگاری بر پا شد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب خانواده رادوین و رونیکا که باهم اشنا بودن و از خداشون بود ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبخاطر همین همون تیر ماه عروسی گرفتن و رفتن سر خونه زندگیشون..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما خب بابای ارام یکم واسه جهاز وقت گرفت و تو مرداد عروسی اونا هم بر پا شد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما بابای پگاه که یکم سخت گیر بود گفت الا و بلا باید حداقل دو ماه نامزد بمونید و این شد که تو بیست و هفت شهریور ماه عروسی پگاهیناهم برپاشد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما کاش همه باهم عروسی میگرفتن تا ما هم سه ماه علاف نمیشدیم هم سه تا لباس جدا نمیگرفتیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته هر کدوم رسم و رسومات خودشونو داشتم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثلا همین مراسم حنا بندون..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرونیکا اینا که ی جشن مفصل گرفتن و به همه فامیلای داماد شام دادن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما ارام اینا هر کدوم جدا حنا گرفتن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهراب با فامیلای خودش ارامم با فامیلای خودش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیا همین پگاهینا اصلا جشن نگرفتن ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط حسانینا رفتن خونه پگاهینا و ی کوچلو حنا زدن دستشون و یکم بزن و برقص خانوادگی کردن و تمام..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیا مثلا رونیکا اینا همون روز عروسی عقد کردن یا ارام اینا دو روز قبل عروسی عقد کردن یا پگاهینا که کلا همون اول عقد کردن و ی جشن عقد کنونم اون ور گرفتن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تکونای ارایشگر چشمام و باز کردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوووووف ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر غرق فکر و خیالا عروسی بودم که نفهمیدم کی ارایشم کرد کی موهامو درست کرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی نگاه به خودم کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووووووف چشم هامان در بیاد خوشگلما ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزنم به تخته چشم نخورم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جام بلند شدم و تشکر کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارایشم ی ارایش لایت و دخترونه بود و موهامم چون کوتاه بود کار خواستی نکرده بود و فقط سشوار کشید و چتریامو برده بود بالا و با ی سنجاق بالا جمع کرده بود ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل بچه ها شده بودم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهام از دو طرف تو صورتم بود و وسطش به طرف بالا بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم و تو یکی از اتاقا لباسم و پوشیدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباسم ی پیرهن طوسی دکلته بود که روی بازوهاش بند میخورد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا کمر تنگ بود و از کمر تا مچ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#part_2
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپام کلوش میشد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدامنش حریر بود و یکمم دنباله داشت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکفشامم پاشنه ده سانتی جلو بازطوسی بود که جنسش مخمل بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اتاق بیرون اومدم و دیدم بچه ها همه حاضر و اماده وایستادن جلو در ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحوصله توصیف ندارم شما خودتون فکر کنید یکی پری یکی فرشته یکی حوری..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه بیرون در نگاه کردم ببینم چه خبره که اینا اینجوری زل زدن بهش که با دیدن صحنه ایی سری چشمامو گرفتمو ی کوچلو لای انگشتام و باز کردم و به بیرون نگاه کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاییییی حسان خر ما هیچی خودت معذب نمیشی جلو این همه ادم رفتی تو حلق دختره داری ماچش میکنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه بعد از این که اقا حسان خوب کارش و کرد و تخلیه شد پگاه که نه لبو ول کرد و گل داد دستش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخداوکیلی حسان حق داشت نتونه جلو خودشو بگیره پگاه فوق العاده خوشگل شده بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارایش قشنگی داشت و لباس عروسشم دکلته بود و دامن ساده ای داشت و روی سینش با سنگای تزیینی ،تزیین شده بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهاشم خیلی ماهرانه درست شده بود و تاج خوشگلی هم رو سرش گذاشته بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشنلش و پوشیده بود ولی کلاهش و هنوز نذاشته بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگل و از حسان گرفت و بعد به کمک اریشگر و حسان کلاهش و سرش کرد و با هم راهی اسانسور شدن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما خب من که میدونم تو اسانسورم دوباره داستان دارن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانتو شالم و پوشیدم و با دخترا هلک و هلک از پله ها رفتیم پایین..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت یک بعد از ظهر بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی به پایین رسیدیم دیدیم پگاه سوار ماشین شده و حسانم داره سوار میشه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته اقا حسان لطف فرمودن بعد از مدت ها ی دیویست و شیش خریدن ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونا که رفتن به کوچه نگاهی کردم که دیدم اقا رادوین و اقا مهراب همینجوری که قربون چشم و چال همسراشون میرفتن بی توجه به ما سوار ماشین شدن و گاز دادن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار نه انگار ما اینجا ادمیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه گودزیلا ها اومدیم و ما ماشین نداشتیم شما نباید ی تعارف بزنید؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا گیتا رفتیم و سوار رخش شدیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+خب حالا ما تا ساعت هفت چه غلطی بکنیم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من چه بدونم ؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوفی کردم و همون جور که از کوچه بیرون میزدم گفتم:اینجا ی پارک هست ،بریم یکم با هم قدم بزنیم و حرف بزنیم ی ساندیجی بخوریم تا ببینیم چی میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-با این سر و وضع؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+مگه چشه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-افتضاحه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+برو بابا به این خوبی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تیپ ما به درد عروسی میخوره نه پارک..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+ول کن بابا کی سر ظهری پارکه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگیتا دیگه چیزی نگفت و به ی پووووف اکتفا کرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغل پارکه ،پارک کردم و با اون سر و وضع وارد پارک شدیم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپارک خلوت خلوت بود ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما همین که یکم رفتیم جلو تر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#part_3
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوایییییییی مامانننننن....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینا خونه زندگی ندارن همه با هم ریختن تو پارک..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگیتا اومد بره که دستشو گرفتم و بی توجه به ده پانزده تا پسری که دور هم نشسته بودن و قلیون میکشیدن و الانم مثل بز زل زده بودن به ما به سمت زمین بازی رفتیم و روی سکو ها نشستیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم با هم درباره پسرا پیچ پیچ کردیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما مگه طاقت اوردم.؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا هزار تا التماس گیتا رو راضی کردم که بریم و فقط
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی دور سر سره سوار شیم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جامون بلند شدیم و به سمت سر سره رفتیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اون مارپیچا بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پله هاش بالا رفتیم و اول گیتا بعد من نشستیم و با جیغ جیغ سر خوردیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جام که بلند شدم چشمم خورد به چند تا از اون پسرا که از جاشون بلند شده بودن و اومده بودن تو زمین بازی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی از پسرا:ای جانم چه ذوقی هم میکنن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینجوری میومدن جلو ما میرفتیم عقب..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب راستش ترسیده بودم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو پارک خر پر نمیزد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو همین گیر دار بودیم که یهو گوشی گیتا زنگ خورد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعی کرد خیلی ریلکس جواب بده اما همین که پسرا با ی جهش رسیدن بهمون هول شد و تند تند گفت:وایی هامون چند تا پسر مزاحممون شدن ترو خدا زود بیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ما تو همون پارک نزدیک ارایشگاهیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینا رو در حالی میگفت که دست و پاهاش میلرزید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعی کردم اروم باشم و ترسم و نشون ندم و در این هین گفتم:برید گمشید عوضیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی دیگه از پسرا:نوچ نوچ چه حرفای زشتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگیتا:چی از جونمون میخواید؟؟؟برید گورتونو گم کنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی دیگشون:ی بوس بدی رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو ی دستی رو شونه پسره نشست و به عقب کشیدش و گفت:ی بوس کمه بیا خودم دو تا بوس بهت بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامون با ی حرکت اومد یقه طرف و گرفت و ی مشت کوبوند تو صورتش و این شد اغاز ی دعوای حسابی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه پسرا دور هامون جمع شده بودن و اونم مثل سلمان خان همرو نفله میکرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین هامان شیر برنجم وایستاده بود و دست به سینه نگاه میکرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما طولی نکشید که با اولین مشتی که هامون خورد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین جری شد و همچین با عصبانیت اخم کرد و اومد طرف پسرا که من خودمو خیس کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی لگد به این ی مشت به اون ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون یکی اومد با چوب از پشت بزنه تو سرش که یهو چرخید و زل زد به پسره..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی نگاه کافی بود که پسره دست و پاش شل بشه و لرزون لرزون دست سه چهار تا از رفیقاشو بگیره و دره..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو بلند زدم زیر خنده که هامان گردنش صد و هشتاد درجه چرخید و با تعجب زل زد به من..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم سریع خودمو کنترل کردم و به اسمون چشم دوختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر کاری میکردم نمیتونستم از ذوقی که کرده بودم نخندم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه میدونید چیه پسره همونی بود که بوس میخواست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه که بعد از پنج دقیقه فضا از هر گونه پسری پاک سازی شد الا این پت و مت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی چشم غره به گیتا رفتم که اویزون هامون شده بود و بعد رو به هامون گفتم:اینجا چی کار میکنید؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی دستی به لباسا و موهاش کشید و گفت:اومده بودم ارایشگاه دنبال گیتا تا بریم اتلیه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+کجاااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگیتا :اووووووووو چته بابا چرا جیغ میزنی؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+مگه شما عروس دومادیت که میخواید برید اتلیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامون:مگه فقط عروس دومادا میرن اتلیه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+نه ولی خب ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامون:نه ول خب نداره دیگه،مرسی که ماشینتو در اختیارم گذاشتی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد همین جوری که سویچ و کش رفته بود و به همراه گیتا به سمت ماشین میرفت گفت:تو هم با هامان بروو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهاااااا؟؟؟؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنههههههههه ،هامان نهههههه؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#part_4
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم و به هامان نگاه کردم که داشت لباساشو درست میکرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند دقیقه بعد خونسرد بهم نگاه کرد که سریع گفتم:من عمرا با تو بیام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبی تفاوت شونه بالا انداخت و به سمت پرشیایی رفت و نشست ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین که استارت زد انگار تازه یادم افتاد،که اگه این پسره بره من تنهایی قراره چه غلطی بکنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن تنها تو ی شهر دیگه که اصلا نمیشناسمش ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو ی پارک پر پسر..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این سر و وضع ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون ماشین...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع پریدم طرف ماشین و در و باز کردم و خودم و داخل ماشین پرت کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامان چند دقیقه متعجب بهم زل زد ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی خیلی زود به خودش اومد و حرکت کرد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب الان قراره منو این پسره کجا بریم؟؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+کجا داری میری؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به تو چه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+واااا ،منم داری با خودت میبری اخه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دارم میرم مسافر خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+کجااااا؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا عصبانیت برگشت طرفم و گفت:اگه ی بار دیگه جیغ بزنی از رو همین پل پرتت میکنم پایین..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر که جدی این و گفت خود به خود لال شدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دارم میرم مسافر خونه ایی که توش میموندیم ،تا ساعت هفت که نمیتونم تو کوچه ها بگردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+من عمرا با تو بیام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی پوزخند زد و نیم نگاهی بهم کرد و گفت:من میرم تو شما هر جا خواستی برو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچییییییی؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای خداااااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه من بلد بودم که اصلا سوار ماشین تو نمیشدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه که چند دقیقه بد جلوی در ی مسافر خونه پارک کرد و پیاده شد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم سریع پیاده شدم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبی توجه به من داشت میرفت داخل که لباسش و از پشت کشیدم و چسبیدم بهش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشت طرفمو ی چشم غره خفن بهم رفت و لباسش و ازاد کرد ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداخل شد و منم مثل جوجه اردک پشت سرش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی پیش اون یاروکه کلیدا رو نگه میداشت رسیدیم از ترس بازوی هامان چسبیدم و حتی وقتی که میخواست دستش وبکشه هم ولش نکردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیارو از اونای بود که ی عالمه سیبیل داشت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اونایی که موهای بلند و پرپشتی داشتن و ابروها دو تا موکت بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونایی که ی زخم تو صورتشون دارن از کجا تا کجا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اونایی که ی دستمال یزدی میندازن گردنشون و زنجیر میچرخونن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامان با جدیت رو به طرف گفت: کلید اتاق و بده ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم ی نگاه به من کرد و با ی لحن داش مشتی گفت:والا اینجا هتل پنج سیتاره نی داش...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامان ی نگاه بهم کرد و گفت:خواهرمه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاییییییش ،اوشکول...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصلا چی فکر کردی؟؟مگه من محتاج اینم که تو بگی زنتم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالاغ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرده با خنده در حالی که کلید و میاورد گفت:با دادش برو بیرون با ابجی برگرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکلید و از یارو گرفت و بدون حرف اضافه داخل راهرویی شد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم که مثل کنه چسبیده بودم به دستش و ولش نمیکردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوسط راهرو بودیم که یهو دستش و از دستم کشید بیرون و پشت چشم نازک کرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت ی اتاق رفت و درشو باز کرد ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهم اشاره کرد که یعنی برو تو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد شدم و اونم وارد شد و در و بست...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی نگاه به در بسته کردم و سریع بازش کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامان ی نگاه با تعجب به من کرد و بعد به در..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدشم رفت در و بست..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره به در بسته نگاه کردم و بازش کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامان که میخواست بشینه رو هوا خشکش زد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جاش بلند شد و اومد طرفم و در و با صدای بدی بست و دست منو با عصبانیت گرفت و کشید و نشوند رو ی صندلی ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم از جام پاشم که به شونم فشار اورد و پرتم کرد رو صندلی و گفت:از جات بلند نمیشیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#part_5
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا چشمای گرد شده سر جام نشستم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه بی اعصاب این یارو!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقاطی داره!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیوونه زنجیره ایی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبی توجه به من رفت سر ساکش و لباس و حوله برداشت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جاش بلند شد و ی نگاه به من کرد و با جدیت گفت:از جات تکون نمیخوری برم بیام فهمیدی؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرم و چند بار به نشونه تفهیم بالا و پایین کردم و اونم با ی اخمی که اکثر مواقع روپیشونیش بود از در اتاق بیرون رفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین که خارج شد نفس حبس(نمیدونم درسته یا نه) شدم و بیرون فرستادم و ی نفس عمیق کشیدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوووووف ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی سگیه که تا نداره..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل فنر از جام پریدم و شروع کردم به وارسی اتاق..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی اتاق تقریبا هفت هشت متری بود که ی فرش شیش متری پوسیده و چرک کفش پهن بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا دو تا تخت ی نفره و ی میز ناهارخوری که روش ی سینی حاوی دو تا استکان و ی قندون و ی فلاکس بود و ی یخچال کوچیک ..همین..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سمت یخچال و بازش کردم و توشو نگاه کردم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهه ،از یخچال ماهم خالی تر بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط ی بطری اب توش بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر یخچال و بستم و رفتم سمت میز ناهار خوری ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر فلاکس و باز کردم و توش و نگاه کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاههههه تو اینم که جز چایی هیچی نیست..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"دقیق بگو بینم از فلاکس چه انتظاری داشتی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثلا فکر میکردی اگه درشو باز کنی گل افتاب گردون میزنه بیرون؟"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرو جون مادرت وجدان که حوصله تورو ندارم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناراحت در فلاکس و بستم و دوباره به اتاق نگاه کردم که چشمم خورد به دو تا ساک..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپاورچین پاورچین مثل این کاراگاه ها رفتم جلو ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد یواش موقعیت و سنجیدم و رو زانو هام جلو ساکا نشستم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی زیپش باز بود و یکی بسته..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب به احتمال زیاد بازه ماله هامانه ،بسته ماله هامون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهامون خودش چیه که وسایلش چی باشه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو کردم تو ساک هامان و ی نگاه دقیق توش انداختم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمش لباس بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی انگاه به دورو بر ساک انداختم و چند تا زیپ پیدا کردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونا رو هم باز کردم و توش نگاه کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوه اوه اوه ،یادم نبود اقایونم لباس زیر دارن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع زیپ و کشیدم و نیشم و باز کردم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جام بلند شدم و دوباره ی نگاه دقیق به اتاق انداختم که اینبار چشمم خورد به گوشی هامان..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنیشم دوباره اتوماتیک باز شد و تقریبا به طرف گوشی پرواز کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دلم دعا دعا میکردم رمز نداشته باشه ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشی و برداشتم و روشنش کردم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخ جووووووون رمز نداره..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا اومدم برم ی کم فضولی کنم حس ششم زنانم به کار افتاد و علام خطر کرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع گوشی و خاموش کردم و گذاشتم سر جاش خودمم رفتم به حالت اول رو صندلی نشستم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی دیقه نشد که در باز شد و هامان حوله به دست وارد شد ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمونجور که موهاش و با حوله خشک میکرد ی نگاه دقیق به من انداخت و ابروهاش انداخت بالا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتعجب کرد دید به حرفش گوش دادم بیچاره خبر نداره تا تو فلاکسشم دید زدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#part_6
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقیافشو خونسرد کرد و به طرف گوشیش رفت ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم باهاش ور رفت و گذاشت سر جا اولش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره به من ی نگاه کرد و رفت سر یخچال ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبطری اب و در اورد و ی نفس سر کشید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه اه ،پسره بی تربیت ،شاید منم خواستم از اون اب بخورم چرا دهنیش کردی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبطری گذاشت تو یخچال و درش و بست..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره برگشت ی نگاه به من کرد و رفت رو تخت نشست..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی چند بار دهنش و باز و بسته کرد ولی حرفی نزد و نگاهش و ازم گرفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی چند دقیقه هر کدوم به نقطه ای خیره شدیم و بعد این پسره بدون حرف پاشد و از اتاق بیرون رفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع به سمت گوشیش رفتم و روشنش کردم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیخواستم یکم تو تلگرام و اینستاش فضولی کنم اما هر چی گشتم پیدا نکردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامکان نداشت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی این پسره اصلا تو فضای مجازی دوری نمیزنه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعیییییییییی چقدر پاستوریزس...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه دلیل همون حس ششم زنانه سریع گوشی و خاموش کردم و رفتم سرجام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه دیقه نرسید در باز شد و هامان با ی سینی وارد شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدو تا ساندویچ توش بود با دو تا نوشابه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدارو شکر از ناحیه ی خورد و خوراک پاستوریزه نیست..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما خدایی بهش نمیاد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهش میخوره کم کم پنج تا دوست دختر و داشته باشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"البته شایدم مخفیشون کرده .."
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب برا چی باید مخفی کنه ؟این که ننه باباش پیشش نیستن.!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد طرفم و سینی و گذاشت رو میز ناهار خوری و ی ساندویچ و نوشابه واسه خودش برداشت و رفت رو تخت نشست و بی توجه به من شروع به خوردن کرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم غذا مو برداشتم و شروع کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبسم الله..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگاز اول نزده بودم که این پسره گفت:به رفیقت بگو پاشو از زندگی هامون بکشه بیرون..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه قیافه اخمو جدیش زل زدم و حق به جانب گفتم:رفیق من وارد زندگی داداشت نشده ،مثل اینکه یادت رفته برادرت دو ماه تمام اویزون رفیق من بودا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخمش بیشتر شد و با عصبانیت گفت:برادر من نفهمه خیلی چیزارو درک نمیکنه شما به رفیقت بگو بیخیال داداش من شه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+هیچ منم دلم نمیخواد رفیق به اون گلی نصیب داداش تو بشه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببین...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+تو ببین اونا الان دارن عشق و حالشون و میکنن دعواشون واسه ماست..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس خواهشن بیخیال شو ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودت بعدن به داداشت بگو ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوکی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچی نگفت و حرصی نگام کرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم بیخیال شروع کردم به خوردن ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم بیخیال شد و غذاش و خورد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از اینکه غذاش و خورد پاشد و به سمتی رفت ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی کاور برداشت و از توش ی کت بیرون اورد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی نگاه به من کردو گفت:پاشو روتو برگردون میخوام لباس بپوشم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا گیجی گفتم:هااا؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میگم پاشو روتو برگردون میخوام لباس بپوشم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+اهاااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم و رومو برگردوندم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند دقیقه بعد پرسیدم :پوشیدی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم طرفش که دیدم ی شلوار جذب کتان مشکی پوشیده به همراهی تیشرت سفید و ی اور کت مشکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرسته اخلاق نداره ولی لامصب تا دلت بخواد تیپ و قیافه داره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشت موهاشو تو اینه درست میکرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irذوق زده و در حالی که زل زده بودم به موهای خوشگل و خوش حالتش گفتم:میشه من موهات و درست کنم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب زل زد بهم گفت:نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپکر شدم و با لحن لوسی گفتم:تولخدا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره بهم نگاه کرد و گفت:منکه زبون شما ها رو حالیم نمیشه اما امیدوارم شما زبون ادمیزاد بفهمی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irننننننه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایییییییییییییییش به درک ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره الاغ بووووق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه بعد از اینکه اقا موهاشونو درست کردن از اتاق خارج شدن و به منم اشاره کردن تا برم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت تازه پنج بود این کجا داره میره اخه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اتاق خارج شدم و با هامان قدم برداشتم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتیم میرفتیم پیش اون همزاد قیصر که یهو ی صدای شنیدم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اتاقی میومد که بغلم بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواستادم و به سمت در رفتم و چسبیدم بهش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای جر و بحث میومد.فکر کنم دعواع..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخ جووووون دعوااااا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چی کار داری میکنی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir