رمان شرط زندگیمون به قلم seti tt و sky full of stars
راجع دو نفر به اسم های کیان و ملیکا هست که بنا به دلایلی مجبور به ازدواج میشن....این رمان شاید موضوعش اجباری باشه ولی مثل بقیه رمانا نیست...والبته رمان از زبان دونفر هستش....پایان خوش.
ژانر : عاشقانه، طنز، ازدواج اجباری
تخمین مدت زمان مطالعه : ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
تعداد صفحات : 95
ژانر : طنز،عاشقانه , ازدواج اجباری
خلاصه رمان :
راجع دو نفر به اسم های کیان و ملیکا هست که بنا به دلایلی مجبور به ازدواج میشن....این رمان شاید موضوعش اجباری باشه ولی مثل بقیه رمانا نیست...والبته رمان از زبان دونفر هستش....پایان خوش.
یادش بخیر...
آن روزی که بهم برخوردیم...
دیدار اولمان...
اجبار سرنوشت...
دست تقدیر باعث آشناییمان شد...
و این آغازی بود بر شروع خوشبختی ها...
.
.
.
قسمت اول
کیـــــــــــــــــــان:::
تو ماشین نشسته بودم.. چشمامم بسته بودم صدای آهنگ خیلی بلند بود در ماشینو باز کرد اومد نشست عطرش تو ماشین پیچید با یه لبخند محو کنار لبم گفتم
_سلام
_سلام عزیزم خوبی؟
_مرسی..
_چی شده چرا انقدر سردی؟
_پریا من صدبار به تو گفتم دیر نیا پایین الان دیر میشه
_خب چیکار کنم داشتم حاضر میشدم باید اینجوری کنی؟
_من نمیدونم تو چیکار میکنی انقدر طول میکشه با اون قیافت
زد تو سرم گفت باز تو به قیافه من گیر دادی کیان؟
خندیدم و گفتم چیه خب زشتی دیگه....
ماشینو روشن کردم راه افتادیم...بلیت برا سینما گرفته بودیم پریا گفت میره دستشویی من تند تند رفتم داشتم با سرعت میرفتم سریع برسم یهو محکم خوردم به یه دختره بد بخت ۳ متر پرت شد عقب شونشو گرفت گفت هووییی روانیه خر بیشور چته وحشی؟؟؟
با تعجب نگاش کردم یه دختر حدود ۲۲ ساله اینا بود با چشمای آبی آسمونیو موهای بورش از زیر روسری معلوم بود و پوست سفیدی داشت چپ چپ نگاش کردم گفتم خب حالا درست صحبت کن باباتو نکشتم که!..
یه نگاه گذرا انداخت و رفت منم رفتم تو سالن سینما منتظر پریا نشستم تابیاد تو فکر بودم...تنها دختری بود که انقدر باهام بد رفتار کرد تا جایی که یادمه همشون میخواستن باهام دوست شن..عجیب بود برام...تا پریا اومد فکرامو پس زدمو ازش پرسیدم
_داشتی میساختی؟
اونم بایه صورت متعجب پرسید
_چی؟..
_میگم داشتی میساختی؟
_منم میگم چیو؟
_دسشویی دیگه...مگه من علافم؟
_خوب بابا اینقد سخت نگیر مشتی بزا ببینم چه فیلمی رزرو کردی!
فیلمو تا آخر با پریا دیدیمو خواستیم قصد رفتن کنیم که خانوم گشنشون شد
_ای بابا آخه ساعت 6 و چه به شام خوردن...
_وااا خوب یه شام گرفتن که اینقد منت نداره نمی خوام اصن..
_خوب بابا حالا ناز نکن که حال منت کشی ندارم به اندازه کافی کسل هستم بیا بریم یه چیزی بدم که الان روده بزرگت کوچیکشو خورده...
_پووووف بریم بابا...
همون موقعه دستشو کشیدمو با خودم به رستوران روبروی پاساژ بردم..
نشستیم سر یه میز دنجو تا خواستم سفارش بدم پریا دوباره خواست بره دستشویی که بهش گفتم
_ایندفه دیگه دیر اومدی منتظر وانمیستم
_باشه دیگه چقد غر میزنی..
_سریع برگرد
اونم سریع رفتو منم سفارشارو دادم..
همین جوری داشتم به اطراف نیگا میکردم که همون دختررو دیدم که خورده بودم بهش(همون پروو)دیدم داره گریه میکنه واوو چقد چشای خیسش خوشگلن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهه حتمن داره واسه دوست پسرش گریه میکنه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفک کنم همون موقعه سنگینیه نگاهمو حس کرد که برگشت نگام کرد منم یه پوزخند زدمو رومو برگردوندم که دیدم پریا برگشت....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چه عجب این دفعه دیر نکردی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوب دیگه غذا ها کو؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الان میارن شکموو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اااا کیان من کجام شکموو فقط الان یکمی گشنمه....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باش بشین تا بگم سریعتر بیارن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغذارو خوردیم و پاشدیم پریا گفت _کیاااااان جونم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندیدم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیه باز چی میخوای...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کیفمو میاری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصلا دوست نداشتم کیف یه دخترو بردارم بیارم...مگه نو کرشم حس میکردم اونوقته که غرورم له میشه شاید اشتباه میکردم ولی واسه ی اینکه ناراحت نشه با خنده گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه خودت چلاغی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید وکیفشو برداشت راه افتادیم..من پریارو واقعا دوسش داشتمو قصد آشنایی برای ازدواج باهاشو داشتم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی هیچ وقت نتونستم بهش بگم...چون اون منو واسه ی تیپو قیافه و پول میخواست مطمئنن همینطور بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسوندمش خونشون تصمیم گرفتم برم یه دوری بزنم تو خیابون باید بیشتر فکر به این موضوع میکردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرابطه ای که موندگار نباشه بدرد تفریح میخوره که منم از اوناش نیستم یعنی نمیخوام باحساسات کسی بازی کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقسمت دوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینجوری که داشتم تو خیابون گشت میزدم تصمیم گرفتم تا دمِ اون رستوران که با پری رفته بودم برم جای باحالی بود پیاده شدم همینجوری که فکر میکردم دیدم صدای داد یه دختر میاد....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول گفتم بیخیال به من چه...ولی بعدش گفتم یعنی چی شاید یه نفر احتیاج به کمک داشته باشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین شد که رفتم دنبال صدا اونقد رفتم جلو که آخر رسیدم جلو و شکه شدم...همون دختره که بهم خورده بودو دیدم...یه 3 4تا پسر بودن که میخواستن ببرنش منم تا خواستم بیام دست به عمل شمو دختررو نجات بدم باز شکه شدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشگفتا بابا این دیگه کیه...تاحالا دختری مث این ندیده بودم دختره داشت میزدشون فک کنم رزمی کار بود ولی خداییش هیکلش خوب بود...همون 2 3 نفری رو که زد بقیشون فرار کردن والا منم میدیدم میگرخیدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره تا برگشت منو دید،منم که خشکم زده بود هیچی دیگه یه پوزخند زدو رفت!...منم همینجوری به جای خالیش زل زده بودم یه چندیقه همون جوری بودم بعدش که به خودم اومدم فهمیدم چیشده....چیکار کرد؟....به من پوزخند میزنی......یه بلایی سرت بیارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهه تاحالا کسی جرعت نداشته به من بگه بالا چشت ابرو بعد این یه الف بچه به من پوزخند میزنه..با اعصابی داغون برگشتم به خونم..وقتی رسیدم تو خونه از کثیفی خونه چندشم شد فردا حتما باید به زهرا خانوم زنگ بزنم بیاد خورو واسه فردا که بچه ها میان اماده کنه چون فردا دورهمی خونه منه....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپاشدم رفتم تو تختم خوابیدم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح با صدای آلارم کوفتی پاشدم اووف ساعت ۱۲ بود سریع گوشیو برداشتم زنگ زدم خانومی که قرار بود بیاد تمیز کنه خونرو بعد از تموم شدن تلفنم پاشدم رفتم یه چیزی خوردم لباس پوشیدم نشستم منتظر زهرا خانوم..دلم نمیخواست همه کارارو کنه اذیت میشود واسه همین کارای اتاقارو همیشه انجام میدادم..پسر به این خوبی کم پیداسا...بعد از یه ربع بیست دقیقه زنگ به صدا درومد زهرا خانوم بود باز کردم درو اومد تو یه خانوم تقریبا ۴۷ یا ۴۸ ساله بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به به سلام زهرا خانون چطورین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام پسرم مرسی شما خوبی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_قرباانِ شماا ببخشید زحمت میدم هر دفعه ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندیدو گفت خب حالا لوس نکن خودتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکارشو شروع کرد منم تو بعضی کارا کمکش میکردم با این کلا آدم بی احساسی بودم دلم نمیومد تنها انجام بده تا ساعت ۶ طول کشید کارش باهاش حساب کردم و رفت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه الانا بود بچه ها بیان همش با خودم میگفتم ای کاش دختر مُختر نیارن جمع خودمونی باحال تر بود پاشدم رفتپ تو اتاقم از کمد یه پیرهن مردونه سفید ساده پوشیدم با یه شلوار کتون مشکی پاکتی عطرمو برداشتم و باش یه دوشی گرفتم و موهامو با ژل دادم بالا مدل دادم کفشو پوشیدم یا علی رفتم تو پذیرایی نشستم انقدر دیر کرده بودن رو کاناپه خوابم برد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزنگ درو زدن خدارو شکر خوابم سبک بود زود پاشدم درو باز کردم ای خاک بر سر این دوستای من که نمیتونن دو روز دوس دخترشونو ول کنن اصلا دوست نداشتم دختر بیاد خونم خب اون دختراهم پدرو برادر داشتن چه پدرو برادری دوست داره دختر یا خواهرش بیاد خونه پسر غریبه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه چه کنیم اومده بودن دیگه درو باز کردم اومدن تو آرش بهترین دوستم بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا دوست دخترش ۴ سالی بود باهم بودن با المیراهم سلام کردمو هدایتشون کردم سمت پذیرایی بشینن رفتم آشپز خونه داد زدم آرش باز داری گشاد بازی در میاری پاشو بیا کمک دیگه آرش پاشد اومد آروم گفتم آرش خاک بر سرت چرا دوس دخترتو آوردی خودمونی بهتره بابا اسکل....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بابا سخت نگیر المیرا از خودمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یعنی جلوش از اون فحشا بدم دیگه؟ آرش زد توسرم خندید گفت کثافت اذیت نکن ***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکم کم همه اومدن ماشالا همه هم با دوست دخترای گرامیشون...اهل مشروبو سیگارو این چیزا نبودم زیادم بعضی از دوستام سیگار میکشیدنو یکم میخوردن ..امشبم یه چند نفرشون مشروب و از این کوفتیا آورده بودن میخوردن به دخترام میدادن المیرا که اگه میخورد خودم شخصا میزدن تو دهنش چون مث خواهرم بود ولی دختر خوبی بود آهنگ گذاشتم پاشیم یکم بر*ق*صیم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشسته بودیم چند نفری حالشون بد شده بود نازیلا (دوس دختر رفیقم) گفت حالم بده ..تمام چشماش قرمز شده بود اصلا خوب نبود اعصابم خورد شد داد زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ حامدِ آشغال چی دادی به خورد این دختره هان؟جواب پدر مادرشو چی میدی پاشد گفت م..می..میگم ببریمش بیمارستان نازیلا پاشد بره سمت دستشویی یهو دستشو گذاشت رو سرش از هوش رفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداد زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیه چرا مث اسکلا منو نگا میکنین این غلطارو کردید حالا جمعش کنید کمک کردیم حامد نازیلارو برد تو ماشین کم کم همه رفتن الی و آرش موندن سرم درد میکرد اعصابم خورد شده بود آرش گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چته تو چرا عصبی میشی...آروم زمزمه کردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_گفتم از این گوه خوریا خوشم نمیاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب حالا خودتو اذیت نکن اتفاقیه که افتاده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خودتو اذیت نکن چیه المیرا متنفرم از این کثافت کاریا متنفرم ۱۰۰ بار گفتم مگه گوش میدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب حالا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم آروم تر که شدم آرش و المیراهم رفتن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقسمت سوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم جلو آینه تیپم و دوست داشتم ..یه تیشرت مشکی بود که روش خال خال بود (البته ضایه نبود) با یه شلوار کتون سرمه ای و کتونیه آبی و سرمه ای یه دستی به موهام کشیدم سویچو برداشتم رفتم پایین یه ماشین جدید خریده بودم یه بی ام و مشکی بود هنوز پری نمیدونست میخواستم سورپرایزش کنم .. سوار شدم حرکت کردم سمت خونه پریا اینا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهووووففف چرا نمیاد پایین ..دوباره شمارشو گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جانم جانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کجایی پس دختر یه ربعه اینجا منتظرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اومدم آآآخخخ الان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی شد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستم خورد به در اتاق اه همش تقصیر توعه دیگه هول شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هول شدی اینجوری ای؟هول نشی کِی میای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_زهر مار بی مزه الان میام بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقطع کردم نشستم مث خر منتظر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد نشست تو ماشین گفت:واای کیان ببخشید تروخدا دیر شد .یه نگا بهش کردم گفتم چرا انقدر آرایش کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیه خو مگه با خودتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_با خودمم که باشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ای بابا یه روزه دیگه اذیت نکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس کسی نگات کرد زدم تو دهنش چیزی نمیگیا...راه افتادم دلم میخواس امروز خوش بگذره صدا آهنگ کاکو بندو زیاد کردم شروع کردم مسخره بازی..پریا غش کرد از خنده....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه تو راه انقد اذیتش کردم سرویس شد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب رسیدیم پیاده شو جوجه اردک زشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خودتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیاده شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اِییی واای کیییاااان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیه؟!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ماشینت مبارک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تازه دیدی؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وای آره حواسم نبود ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من چی بگم به توووو پس چجوری سوار شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمیدونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خنگ من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندیدو راه افتادیم رفته بودیم سورتمه تهران با چند تا از بچه ها قرار گذاشته بودیم اوناهم بیان...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدیم ارشو المیراهم بودن که وقتی دست تکون دادن رفتیم پیششون و حالو احوال پرسی کردیم...همون جا چندتا از بچه های دیگم بودن که شامل سامانو محمدو علی و داداشش که تازه دیدمش اسمش رضا و 27 سالشه بودن خلاصه دوستام همه همسن خودم بودن که میشه 31سال...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه رفتیم سوارسورتمه شدیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه تا نشستیم مسعول سرویسو روشن کردنو من که کلا کر شدم به عنایت الهی چون پریا خانوم جیغ بنفش می کشیدن با اینکه دور بودیم .. وقتی تموم شد پیاده شدم دیدم پریا هنوز نشسته صورتش مثل میت سفیده سریع رفتم آوردمش بیرون بغلش کردم گفتم سورتمه که ترس نداره پری چت شد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم حنجرسو جر دادو با یه صدای کاملا گوش خراش و بلند داد زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بجای این حرفا یه چیزی بیار کوفت کنم اینم من باید بت بگم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم که دیدم خیلی پرو شده یه اخم بهش کردمو پاشدم رفتم یه آبمیوه براش گرفتم که وقتی داشتم برمی گشتم دیدم رضا همون جوری زل زده داره پریا رو دید میزنه خانوم یه لبخندم بهش میزنه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای خدا یکی بیاد منو بگیره تا نرفتم جفتشونو بکشم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم سریع رفتم نشستم کنار پریا و گفتم _بدو بخور بریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به این زودی بریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سریعتر بخور.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم که دید یکم بیشتر حرف بزنه ناقصه حرفی نزدو را افتادیم البته از دست بچه ها بزور فرار کردیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدیم تو ماشین گفتم البته بهتره بگم داد زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه بهت نگفتم اینقد آرایش نکن تا پسر مردم پرو پرو زل بزنه بهت؟هااا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته مث اینکه خودتم خیلی خوشت اومده بود چون از لبخندت پیدا بود...یعنی اینقد عقده جلب توجه داری مگه من بهت کم توجه می کنم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ببین کیان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پریا خفه شو فقط خفه شو تا الان خیلی بهت رو دادم پرو شدی جلو چش خودم با دیگران لاس میزنی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم که حالش بهتر شد شروع کرد..ببین آقا کیان خوب گوش کن اولا من دنبال جلب توجه نیستم بعدشم هیچیه من به تو ربط نداره مگه شوهرمی که انقدر به من گیر میدی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_زر نزن بابا آدم شدی واس من آره؟شوهرت نیستم ولی اجازه ام نمیدم هر خری که از راه رسید بد نگات کنه هه منو بگو میخواستم خوش بگذره بهت امروز...دیگه تا آخرای راه هیچ حرفی بینمون زده نشدو فقط وقتی رسیدم دم خونشون خیلی سرد گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به سلامت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم با اینکه تعجب کرد ولی نشون ندادو پیاده شد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقسمت چهارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه خسته شده بودم از این وضعیت ۲ هفته بود با پریا حرف نزده بودم باید زنگ میزدم قانعش میکردم که اشتباه از خودش بوده گوشیو گرفتم زنگ زدم بعد از ۴ تا بوق جواب داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_علیک سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پریا زنگ نزدم که باهات دعوا کنم فقط قانعت کنم اون روز من هیچ اشتباهی نکردم که الان داری سرد میشی همین ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من باهات سرد نشدم اونروز خیلی بد باهام حرف زدی حق بده منم دخترم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_توام بد حرف زدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهردو ساکت شدیم..هیچی نمیگفتیم اون منتظر بود من عذر خواهی کنم منم مناظر اون بودم سکوت و شکستم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خعلی خب دیگه اشتباه از هردومونه ولی گذشت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوهوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیرون میای بریم امشب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بعلههه ساعت چند؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خبر میدم خدافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچوقت عذخواهی تو کارم نبود چون غرورم نمیزاشت عذر خواهی کنم...با اینکه دوسش داشتم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم فکر کردم دیدم الان که تمیز نیستم باید یه دوش بگیرم نیم ساعت و تا حاضر شم 1ساعت دیگه خوبه..واسش فرستادم 6ونیم بیرون باشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم یه دوش گرفتمو کاملا لباسام مشکی بود حالا میگن یارو اومده عزا ولی خوب پریا همیشه میگه مشکی زیاد بم میاد خوب منم که به نظر خانومم اهمیت میدمو خلاصه یه چیزیم خوردم رفتم دنبال خانوم...که رسیدم دم در بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چه عجب ontimeشدید بالاخره..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوب دیگه راه بیوفت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الان من فقط منتظر بودم تو بم بگی را بیفتم دیگه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ایششش برو خوب میگی چیکار کنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هیچی سفت بشین سرجات کمربندم ببند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_امر دیگه؟..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_عشق شیرینم من فقط به یه ب*و*سم راضیم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_محاله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_که محاله..!اینطوریاس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_معلومه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه یه چیزی من میگفتمو یه چیزم اون تا رسیدیم دربند...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_واییی دربند..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوبه الان دفعه هزارم دارم میارمتا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_راس میگی ولی ایندفه فرق داره..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالاخره رفتیم یه جا نشستیم و پری هم گفت میخواد بره دسشویی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز 2 دیقه نگذشته بود که گوشی پریا شروع کرد به زنگ خوردن اول گفتم وایسم تا بیاد بعدش دیدم دیگه گوشیه داره میسوزه از بس یارو خودشو پاره کرده اون ور تلفن و گوشیشو برداشتم ببینم کیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الو(پسره)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پریا تروخدا عشقم سوع تفاهم شده اون دختره همون دخترخالم بود که می گم بین ما جدایی انداخته..پریا خواهش می کنم...(پسره)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز چیزایی که شنیده بودم شکه شده بودم خیلی همینطور عصبانی...عشقم..پریا...سوع تفاهم...جدایی..تا اومدم دوتا فش نون و آبدار بدم به یارو پریا خانوم از دستشویی اومدو گوشیو ازم گرفت و اول دید کی پشت خط بوده بعدش قطع کردو برگشت طرفم که دید از عصبانیت چقدر قرمزمو فقط منتظر انفجارم....کیان اونطوری که تو فکر می کنی نیس بخدا ای...خواست ادامه بده که باسیلی من رسما خفه شد...همون موقع خواست باز توضیع بده که من شروع کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_لازم نیست بروم بیاری خودم میدونم چه حماقتی کردم که فکر کردم ادمی وگر نه تو یه ه*ر*ز*ه حیوونی بیش نیستی از اولشم معلوم بود منو بخاطر پول می خوای...واقعا تو یه دختر ه*ر*ز*ه ای که با همه هستو اونارو فقط واسه تیغ زدن میخوای...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میدونی چیه اره اره من یه هرزم و فقط واسه تیغ زدنت بات بودم ولی تو چی هه تو فقط پولداری چیز دیگه ای داری؟نه تو یه احمقی که فقط بدرد تیغ زدن میخوری...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم همون موقع یه سیلی بهش زدمو از رستوران اومدم بیرون...نگران پول رستورانم نبودم چون اصن سفارشی نداده بودیم اونموقع...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینقدر داغون بودم که دره ماشینو عین وحشیا بستم....با آخرین سرعت تو جاده رانندگی میکردم و همش به اینکه چه حماقتی کردم که به اون دختره حروم زاده دلبسته بودم فکر میکردم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونقدر غرق تو فکرام بودم که اصلا حواسم به رانندگیم نبودو...تازه با بوق کامیون جلویی از فکر اومدم بیرون...تا خواستم فرمونو بچرخونم سرم باسرعت به شیشه برخورد کرد....احساس مایه ای رو پیشونیم...بعدشم تاریکی مطلق....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقسمت پنجم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irملیکــــــــــــــــــــا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از امروز میشه یه هفته کامل که بابا تو ای سی یو....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدکترا میگن تا دوماهه دیگه حتما باید یه کلیه بهش بدن تو این هیری ویری هیچ پولیم ندارم معلوم نیس باید چیکار کنم....خودمم که آقای دکتر نمیزاره نمیدونم چرا بهونه الکی میاره میگه دخترم تو جوونیو نمیشه و از حرفا که کلیتو بدی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...خوب مگه کار دیگه ایم میشه کرد؟...البته مطمعنن اینو برا این میگه چون دوست باباعع وگرنه کی الان به فکر دیگرانه...یه اتفاق دیگم افتاده همون یارویی که اوروز خورده بود به من....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد بهم پوزخند زد(همونی که دوست داشتم داغونش کنم)اونم معلوم نبود چش بود فردای روزی که بابا بستری شده بود با آمبولانس آوردنش...آخه چرا من هرجا میرم اینم هس؟..نیگا کن تروخداا شانس با مردم عکس میگیره به ما که میرسه پوزخند میزنه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصن به من چه مرتیکه چلغوز..بشقاب..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوالاااا...دوباره رفتم نشستم روی صندلی بیرون حیاط که شده بود همدم منو تنهاییام تو این چند وقت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از اینکه نشستم داشتم به این فکر می کردم که با باباچیکار کنم که یه مرده اومد نشست کنارم...گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام دخترم خوبی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم متعجب گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام ممنون...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اسمت چیه عزیزم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم همونجا بگم بتوچه که گفتم زشته مرده سن بابامو داره یکم باهاش درست صحبت کنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ملیکا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ملیکا جان من مشکل تورو میدونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل اینکه پدرت به کلیه نیاز داره و شما نمیتونی جورش کنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من میتونم کمکت کنم راستش من چند روزه تورو دارم اینجا میبینم و همینطور میبینمت که چطوری نگران پدرتی الان دخترای کمی مثل تو پیدا میشه که نگران خانوادشون باشن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن اولش بهت زده از اینکه میخواد به میخواد کمک کنه و بعدش خوشحال گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ممنون ولی چطوری میتونین کمکم کنید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیخواستم بگم من پولی ندارم که گفتم غرورم چی میشه و بیخیالش شدم...تا اون گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من یه کلیه سالم جور میکنم درصورتی که برام کاری کنی درواقع در صورتی کمک می کنم که به شرطم عمل کنی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوااا حالا شرط نزاره برم کلفتشون بشم!!!والا بعید نیس...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چه کاری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من یه پسر دارم که میخوام اون خوشبخت شه و سروسامون بگیره درحالی که اون اصن فانع به ازدواج نیست....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_که اینطور ولی اینا چه ربطی به من داره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من ازت میخوام باهاش ازدواج کنی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیییییییی؟یعنی میگین من با کسی که نمیشناسم ازدواج کنم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دخترم شما میتونین همو بشناسین..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن پسرم چندروز پیش تصادف داشته و تو همین بیمارستانه تو کماست اما اون به زودی بهوش میاد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینم کم مونده...ولی این تنها امیده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا فکر اینکه این تنها راهه وگرنه بابامو از دست میدم اشک تو چشام حلقه زد...من آدم احساساتی نبودم اما بابا فرق داشت اون تنها قهرمان و تکیه گاه من بود...پس منم باید اون محبتاشو جبران میکردم حتی به قیمت یه ازدواج اجباری.. _میتونم فکرامو کنم بهتون بگم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حتما شما می تونی تا ماه دیگه هم فکر کنی تازه اونموقع از برگشت پسرم هم اطمینان کامل می کنیم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون رفتو منو با هزاران فکر تنها گذاشت الان زندگی بابای من فقط به یه ..شرط..بستگی داشت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقسمت ششم::
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیفمو برداشتم رفتم سوار ماشین تصمیم گرفتم یکم دور بزنم خیلی جا خورده بودم از این پیشنهاد اییی وااای نه..نکنه این مرده بابای همون پسرس...نه بابا فقط اون که نیست تو بیمارستانه... نمیدونم خدا خودت کمک کن من گیر اون بیفتم بدبختم ...ولی چاره ایم نبود اگه اون بود...دیگه هیچی برام مهم نبود فقط میخواستم حال بابام خوب شه..***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسیدم دم خونه هوووف باز کلیدو نبردم ..زنگ زدم مامانم باز کرد درو با هزار سختی خودمو کشوندم بالا از پله ها آسانسورم که ماشالله همیشه خراب بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام ملی چیشد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میگم بهت بزار برسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چرا انقدر داغونی چیزی شده؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مامان میزاری یکم تنها باشم؟ببخشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم هیچی نگفت رفتم تو اتاقم لباسامو کندم نشستم گوشه تخت ..فکر..فکر..فکر دیگه مخم ترکیده بود ***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از دو روز تصمیم جدیمو گرفتم..موضوع رو به مامانمم گفته بودم . شاید میشد یه کسیو تحمل کنم ولی نمیتونستم رفتن بابامو تحمل کنم مشکلش خیلی هاد بود..رفتم یه دوش گرفتم داشتم کپک میزدم..اومدم تو اتاقم دیدم گوشیم داره زنگ میخوره قطعم نمیکرد هرکی بود..:| برداشتم دیدم بعله..آوا خانومه بیکاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الو سلام ملی خره نمیگی نگران میشم گوشیو جواب نمیدی؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام چطوری خب بابا حالا عصبی نشو وضعیتمو که میدونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی شد؟بابات خوب میشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اینجوری نمیشه بگم باید ببینمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_همین الان میام دنبالت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_همین الان بیای با صحنه بد مواجح میشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نکنه حموم بودی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندیدمو گفتم آره..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باش برو بپوش لباساتو زنگ بزنی مث جت جلو درم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خدافظ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیو قطع کردم..دیگه باید ناراحت چی باشم؟بابام که داره خوب میشه همه چی داره درست میشه ..یه مانتوی کتی زرد تا رونام داشتم اونو پوشیدم با یه شلوار جین جذب و گوشیو برداشتم کردم تو جیبم یکمم صورتمو آرایش کردم رفتم بیرون از اتاق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کجا میری ملیکا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مامان آوا میخواد بیاد دنبالم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه هیچی نگفت..زنگ زدم به آوا ماشالله انگار رو گوشی خواب بود بعد ۱ بوق جواب داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_زهر مارو هان بیا من حاضرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جلو درم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خدااایی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به جان تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه میام الان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا مامان خدافظی کردم و رفتم پایین این پروام تا منو دید شروع کرد به بوق زدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هووو خفه شو همسایه ها خوابن... مگه عروسی ننته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیا بشین بریم چرتم نگو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم نشستم کلی حال احوال کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اون موضوعی که گفتی باید ببینی منو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اسکل گیراوردی؟اینجا دم خونمون؟برو یه جای دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چه جایی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چمیدونم یه پارکی چیزی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراه افتاد انقدم تند میرفت نزدیک بود ۴ نفرو یه جا زیر کنه ..بله دیگه همچین دوستی داریم ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسیدیم پارک جوانمردان..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اسکل دیگه چرا همچین جایی آوردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بابا خوش میگذره دیگه پیاده شو قیافشو نگاه شبیه احمقاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خفه شووووو کثافت نکنه ادای بارکد(فیلمه)و در میاری واس من؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_والا خب.. شبیه موز شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_زر نزن پیاده شو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه پیاده شدیم رفتیم یه جای باحال پیدا کردیم رو چمن نشستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمیدونم چی بگم از کجا شروع کنم آوا هنوزم تو شکم ..یه مرد مُسنی تو بیمارستان نشست پیشم گفت من میدونم مشکل باباتو و میدونم چقدر نگرانیو از این حرفا بعدش گفت من به یه شرطی واسه بابات کلیه جور میکنم منم پرسیدم چه شرطی...گفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی گفت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_گفت..گفت با پسرش ازدواج کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جاااااان؟؟؟؟پسرش کیه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمیدونم ..مجبورم انجام بدم اینکارو بخاطر بابام..ممم یادته اون روز که رفته بودیم پاساژ گفتم یه پسره خورد بهم فحشش دادم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آوا اون پسره تو بیمارستانه نمیدونم چشه همش میترسم این مرده بابای اون پسره باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_از کجا معلوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمیدونم میگفت پسرم بهوش نیومده و تا دکتر میگه تا یک ماه آینده حتما بهوش میادو از این حرفا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ملی واقعا میخوای ازدواج کنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوهوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الهی بمیرم بره پسره تو گیرش میفتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خفههه شو بیشور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خندیدو گفت ایشالله حل میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ایشالله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم با هم قدم زدیمو یه چیزی خوردیم منو رسوند دم در بیمارستان خودشم رفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمش میگفتم ای کاش اون مرده نباشه دوباره گیر بده..تا رسیدم تو بیمارستان دیدمش ای تف تو این شانس البته تف که چه عرض کنم گوه تو این شانس..تا منو دید اومد سمتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام دخترم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیا بریم بالا صحبت کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایییی واااای من نخوام صحبت کنم با این باید کیو ببینم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر اون لحظه ندا آمد خودشو :|
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچی دیگه پاشدم باهاش رفتم بالا صحبت کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میدونم خیلی سخته برات..باید یه چیزیو بهت بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من بابتو میشناسم بابات یکی از دوستای قدیمیه منه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتعجب کردم!آخه کدوم دوست خوب و قدیمی ای این شرطو میزاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میدونم الان داره چی تو سرت میگذره..ملیکا تو با پسرم با هم خوش بخت میشی مطمعنم اگر یه کار کنی پسرم عاشق بشه من حاضرم هرکار کنم فقط امیدوارم زودتر خوب شه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میشه بابام از این شرط با خبر نشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمیخوام ناراحت شه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه هرجور تو دوس داری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پسرتون کیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسمش کیانه الان تو کماس..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_واقعا؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهی کشیدو گفت واقعا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ای وای ایشالله خوب شن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو انداخت پایین منم دیگه چیزی نگفتم گوشیشو از جیبش در
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفت نگاه کن.. عکس پسرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینه ای وای حدس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیزدم...همونه ای واااییی با تعجب خیره شده بودم به عکس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میشناسیش؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اِممم نه یعنی یبار تصادفی امو دیدیم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیو گذاشت تو جیبش و سرشو تکیه داد به دیوار بعد یه ربع بلند شد رفت اون طرف با دکتر صحبت کنه...یعنی این پسره چش شده..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد پنج دقیقه با یه حال داغون اومد نشست رو صندلی اصلا حالش خوب نبود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آقا چی شده؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچی نمیگفت فقط سرشو گرفته بود تو دستاش منم سعی کردم چیزی نپرسم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم یه لیوان آب براش آوردم دادم دستش..بعد اینکه حالش یکم بهتر شد شروع کرد..دکتر ا..میگن شاید مشکل حافظه پیدا کنه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیدونستم چی بگم آخه چیزی ام نداشتم که بگم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقسمت هفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراستش تاحالا سابقه نداشته یا کسیم نبود توفامیلی آشنایی که حافظه شو از دست بده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ناراحت نباشد انشالا خوب میشن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آره خوب میشه ولی ممکنه خیلی دیر حافظش برگرده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شما نگران اون نباشید تازه ممکنه با دارو سریعتر خوب بشن...شما نگران نباشید...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو راست میگی دخترم من نباید الکی نگران باشم...فعلا همچی بستگی به خود خدا داره...من باید دعا کنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یه سوال می تونم بپرسم؟..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_البته بپرس!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ایشون الان بهوش اومدن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه دکترا فقط فهمیدن حافظش دچار اختلال شده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_که اینطور...به قول شمام همچی دست خداست...ما فقط باید دعا کنیم زودتر بهوش بیان تا وضعیت اصلیشون معلوم شه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_همینطوره...دخترم ببخشید اگه وقتتو گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این چه حرفیه اصلا اینطور نیست...شما منو ببخشید اگه بلد نبودم چطوری دلداریتون بدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اتفاقا دخترم..تو خیلی خوبی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم باخجالت گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ممنون مرسی شما لطف دارید...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بهتره دیگه بری پیش پدرت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله...خدانگه دار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خداحافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاویی دلم سوخت...واییی نه دیدی..دیدی..گفتم من شانسم قهوه ایه...آخه اینهمه آدم این باید بشه اون آدم خوش شانسی که قراره شوهر من شه....وای خدا سرمو به کدوم دیوار بکوبم؟؟اوممممم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالاخره چاره ای نیست باید به این شرط عمل کنم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراهو تا دم ای سی یو طی کردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدم دم شیشه بابارو دیدم همون موقع چشام بارونی شدو شروع کردم به گریه کردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه چرا مگه آدم چقد میتونه پست باشه که بیاد چاقو بزنه تو شکم کسی و اون نفر بابام باشه که بهش حمله شده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدا از باعث و بانیش نگذره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاشکامو پاک کردمو نشستم رو صندلی تو سالن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه این فکر کردم که جدا اگه با این پسره ازدواج کنم چی میشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irممکنه منو یادش نیاد...چه بهتر یادش نیاد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی خوب نمیشه...اصلا اگه ازدواج کردیم نباید بزارم بهم دست بزنه..حداقل واسه چندوقت..آره خدارو چه دیدی شاید طلاق گرفتیم...یه چند ساعتی پیش بابام موندم بعدش رفتم خونه..***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیمو پرت کردم رو تخت..خودمم گرفتم خوابیدم مخم منفجر شد از بس فکرو خیال کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ای بمیر تووو چقد میخوابی دختر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاِ این صدا کی بود..چشامو باز کردم دیدم بعله آقا امیر باز پاشده اومده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ملی یه سوال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو خونه نامحرمه با ماتنو میخوابی؟D:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مسخرهه زهر مار خسته بودم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو گرفت کشید بلندم کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چطوری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به توچه ببینم تو خونه رندگی نداری هی میای اینجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_والا فقط خونه داریم زنو زندگی نداریم بی زحمت یکی برام جور کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کی به تو زن میده پسر خاله ی خُلم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این آخرِ ابراز عالاقت بود؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این آخرِ آخرِ احساسم بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بعله.. مامانم گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی میگید باز شما دوتا شروع کردید .. امیر با لحن مظلوم گفت خالههه دخترت اذیتم میکنه.. مامانم با خنده گفت:انقدر باهم لج نکنین شاید ملی رو گرفتن برا تو بلند گفتم :ووووییی بلا به دور امیر خندید زد تو سرم. الان بابام بود بغلم میکرد میگفت دخترمو شوهر نمیدم نوکرشم هستم دوباره به فکر بابا افتادم دلم گرفت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پاشو بریم یه دوری بزنیم حاظرم که هستی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_گوشیمو برداشتمو زدیم بیرون..***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک ماه گذشت..حالم بد بود مشکل بابام داشت بدتر میشد هی نظرم راجع به ازدواج تغییر میکرد..دیگه نمیتونستم فکر کنم... سریع حاضر شدن رفتم بیمارستان ..بابای پسررو دیدم..اوه مای گاد:| چقد خوشحاله..رفتم سمتش سلام کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام دخترم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پسرم به هوش اومده فعلا دکترا داخل اتاقن هنوز معلوم نیس حافظش و از دست داده یا نه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به سلامت ایشالله خوب شن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ملیکا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بفرمایید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جواب چی شدش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو انداختم پایین یا منو من گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مم..ب..باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مرسی دخترم..جبران میکنم حال پدرتو خوب میکنم مطمعن باش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه لبخندِ تلخ زدمو رفتم پیش اتاق بابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز همون پشت شیشه زمزمه کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خیلی دوست دارم بابا حتی حاضرم بخاطر تو شرط اون مرده رو قبول کنم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقسمت هشتم:::
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباورم نمیشه اینقدر سریع گذشت...همین یک دوماه پیش بود که اون شرط گذاشته شد و بعد از یکماه جواب منو بهوش اومدن کیان و عمل موفقیت آمیز بابا...بعدشم خواستگاری و جواب مثبت منو جشن عروسی واسه دوهفته بعدش که امروز باشه...همه چی خیلی سریع پیش رفتو من الان با لباس عروس خوشگلم که سلیقه منو مادرشوهرم باشه زیر دست آرایشگرم...واسه انتخاب آریشگر خیلی پرسوجو کردیم که آخر تونستیم یه دونه از بهترینای تهرانو پیدا کنیم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسه باغم خیلی فکر کردیم که آخر قرار شد تو یکی از باغای بابای کیان بگیریم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای آریشگر با خودم اومدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی شده؟خراب شد آرایشم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه بابا کارت تمومه فقط بیا تاجو تورتو بزارم بعد خودتو ببین..باشه ای گفتمو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم مشغول درست کردن موهام شد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اون چیزی که تو آینه دیدم خیلی شکه نشدم چون خودم طبیعی خوشگل بودم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی خدایی آریشش خیلی حرفه ای بود...بایدم اینطور می بود معلوم نی چقدر پول میگیره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم با صدای آریشگر که میگفت داماد بیرون منتظر رفتم شنلو تن کردمو اومدم بیرون...اصلا حال این مسخره بازیایی که وایسم داماد خوب قورتم بده رو نداشتم...پس سریع رفتم پیش داماد واستادم که مث اینکه اونم از این جوگیر بازیا خوشش نمیومدو سریع بهم دسته گلو دادو درو برام وا کرد و منتظر شد تا بشینم..منم عین آدم بدون کمک از اون نشستم سرجام اونم درو آروم بستو اومد نشست رو صندلی راننده و به سمت عکاسی را افتاد...وای که چقد اونجا ژستاش بی مزه بودو همش مثبت 18...آخه که چی پسفردا خواستی عکسو بزنی تو خونت بچت بیاد ببینه چشمو گوشش باز شه والااا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالاخره ماهم از عکاسی اومدیم بیرونو دوباره من نشستمو کیانم رانندگی کرد تا یه باغی نزدیک لواسون که مال خودشون بودو واسه عروسی اونجا تزیین شده بود...واوووو چقد خوشکل بود من که دهنم از زیباییش باز مونده بود که همون موقع کیان یه پوزخند زدو گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هه اینقد ندید بدیدی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم بگو که از عصبانیت به درجه انفجار رسیده بودم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو خوبی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir