رمان شبحی در تاریکی(شبح رقاص) به قلم شکیبا پشتیبان (کوه یخ)
کوه یخ اومد پر انرژی هم اومد. با رمانی به نام شبحی در تاریکی. با قلم متفاوت و دوست داشتنی . قصه ی ما قصه ی دلِ، قصه ی نگفته ها، قصه ای از تخیل و واقعیت، قصه ای از نور و روشنایی، قصه ای از شادی و درد و غصه، حاد و افسردگی، حسادت به شادی ها، تضاد های موافق و مخالف، قصه ی تاریکی محض، قصه ی زندگی یک برادر و خواهر به نام اردلان و تارا. موضوع در مورد دختر و پسریه که با هم برادر خواهرن برادر پلیسِ پدر و مادرشون توی تصادف مردن پسر پلیس می دونه که پدر و مادرش کشته شدن و ماجرا یه قتلِ و قاچاقِ اما، دختر نمی دونه طی ماجرایی می فهمه ماجرا رو. پسره سعی می کنه قاتل ها رو پیدا کنه از طرفی برا دختر خواستگار میاد حالا کیه ؟ همون قاتلی که خانواده شو کشته و خودش نمی دونه دختر دل می بنده ولی برادرش نمی ذاره و وقتی دختر می فهمه شکست خیلی بدی می خوره و .. رمانی سراسر عشق و جنایی و پلسی و بعضأ شاد. تارا ، دختری از جنس آب زلال، پاک، رمانی مرگ و میر، جنایت، عشق، تارا دختر جوانی که ندانسته و نشناخته عاشق قاتل پدر و مادرش می شود و اینک سرنوشت چه به راه شان می گذارد؟ و قصه ای از قصه ها در تاریکی به نام شبح
ژانر : پلیسی، عاشقانه، اجتماعی، جنایی
تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۴۵ دقیقه
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #پلیسی #جنایی
خلاصه:
کوه یخ اومد پر انرژی هم اومد.
با رمانی به نام شبحی در تاریکی.
با قلم متفاوت و دوست داشتنی .
قصه ی ما قصه ی دلِ، قصه ی نگفته ها، قصه ای از تخیل و واقعیت، قصه ای از نور و روشنایی، قصه ای از شادی و درد و غصه، حاد و افسردگی، حسادت به شادی ها، تضاد های موافق و مخالف، قصه ی تاریکی محض، قصه ی زندگی یک برادر و خواهر به نام اردلان و تارا.
موضوع در مورد دختر و پسریه که با هم برادر خواهرن برادر پلیسِ پدر و مادرشون توی تصادف مردن پسر پلیس می دونه که پدر و مادرش کشته شدن و ماجرا یه قتلِ و قاچاقِ اما، دختر نمی دونه طی ماجرایی می فهمه ماجرا رو.
پسره سعی می کنه قاتل ها رو پیدا کنه از طرفی برا دختر خواستگار میاد حالا کیه ؟ همون قاتلی که خانواده شو کشته و خودش نمی دونه دختر دل می بنده ولی برادرش نمی ذاره و وقتی دختر می فهمه شکست خیلی بدی می خوره و ..
رمانی سراسر عشق و جنایی و پلسی و بعضأ شاد.
تارا ، دختری از جنس آب زلال، پاک، رمانی مرگ و میر، جنایت، عشق، تارا دختر جوانی که ندانسته و نشناخته عاشق قاتل پدر و مادرش می شود و اینک سرنوشت چه به راه شان می گذارد؟
و قصه ای از قصه ها در تاریکی به نام شبحی در تاریکی.
و سرنوشتی که به دست روزگار رقم می خورد و با ما باشید تا انتهای رمان.
سخن اولیه نویسنده:
با سلام این رمان چهارمین اثر من هست.
باز هم مثل همیشه با ذهن خلاق خودم پیش گفتار و مقدمه رو با هم ادغام شون کردم خدا کنه خوب در بیاد جا داره از همراه های گلم تشکر کنم که حتی دیر به دیر هم پارت بذارم باز با من و رمانم ماندگار هستن.
این بار تمام تلاشم رو می کنم که زود به زود قسمت ها رو در اختیارتون قرار بدهم.
با امید به پروردگار بزرگ شروع می کنم.
(( مچکرم از توجه تون و سپاس ))
پیش گفتار
همیشه تو زندگی پستی بلندی هایی هست که نمی دونی چطور باید اون ها رو تو ترازوی حساب و کتاب زندگی قرار بدی!
گاهی اوقات، یک درد اون قدر عمیق شاید جسمت رو ضعیف کنه اما، به روحت آسیبی نمی زنه.
گاهی اوقات، هم یک درد ساده، خیلی ساده چنان ضربه مُهلِک و سختی بهت می زنه، چنان تو رو از پا در میاره، چنان قوی هست، که نه تنها روحت بلکه به جسمت هم صدمه وارد می کنه.
همیشه برای رسیدن به اوج باید یه نگاه به خودت بندازی ببین کجای زندگی قرار داری!
خدا همیشه بهترین ها رو به بهترین جاها می رسونه، بهترین مقام ها رو بهشون می ده، بالاترین جایگاه ها رو در اختیار شون قرار می ده.
تو اون پستی بلندی زندگی بعضی ها پستی دارن بعضی ها بلندی دارن.
یه موقع پست ترین ها هم یه جایگاه هایی دارن که بلندی ها ندارن.
یه موقع والا ترین ها به پست ترین جاها می رسن که حتی نمی تونی فکرش رو بکنی.
و نه ،
هست زمان هایی که ...
پست ترین ها پست می مانند و بالاترین ها والا می مانند.
یه جو عقل، تفکر، اندیشه و ذهن خلاق که داشته باشی برای رسیدن به اوج کافیه.
یه وقت هایی تو این پستی بلندی از زندگی سیر نمی شی بلکه زندگی سیرت می کنه.
یه وقت هایی هم بهترین خوشی ها رو بهت می ده.
یه وقت هایی هم خودت از خودت سیر می شی که چرا زنده ای؟ چرا داری زندگی می کنی؟ تا کجا؟ ولی باید باشیم.
باید باشیم و بکوبیم تو دهن دشمن هامون با دوستی، با رقابت، با حسادت.
حتی اگه حسود نیستی تو ظاهر حسادت کن.
باید زنده باشیم و جزو بهترین ها باشیم چه به دلخواه چه زوری.
باید که باید بشه.
دوست دارم که صد در صد بشه.
می گم خوبم؟ آره که خوبم.
ولی، الان حتی آدم بدها هم بهترین می شن ما آدم خوب ها که جای خود داریم.
بعضی ها، چنان با دوستی بهمون خنجر می زنن که دردش رو احساس نمی کنیم بلکه سوت می کشه می ره تو اعماق ترین جای وجودمون و جلا می ده.
باید بهترین باشیم تا بگیم:
- آره ما هم می تونیم قوی باشیم و حتی جایگاه بزرگان رو هم به دست بیاریم اراده می خواد.
اراده کنم دنیا تو دستامه.
تو بدترین شرایط باید خندید و چشم هر کی با ما حسادت داره کور بشه، فلک بشه، دود بشه، سیاه بشه بره هوا.
ولی، بعضی ها نمی خوان که بشه، نه اینکه نخوان نمی تونن چون بغض شده، چون تبری شده توی گلو که خشکیش مثل برهوت می مونه و تا نشکنه، تا ابری نشه، تا بهاری نشه، همون طوری می مونه.
باید چون نوری در تاریکی بدرخشی.
باید چون خورشید بسوزی و بتابی تا بهترین بشی.
باید با سخت ترین ها بسازی و بجنگی نگو ولش بابا، بی خیال نشو یک هدف رو دنبال کن بگو اینه هدف من محکم بمون و با سختی ها پیش برو. بهترین نتیجه رو می گیری تنها راهیه که باهاش موفق و سر بلندی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباید بری تو عمود و ادامه بدی نه این که بری تو افق و محو بشی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمیشه به خودت بگو من بهترینم حتی اگه بدترین باشی و همیشه به خودت تلقین مثبت بده و پر انرژی باش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو اون پستی و بلندی ترازو رو باید بذاری کف دستت ببینی دو به دو هستی یا دو به چهار !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمساوی شدی تازه اول راهی و اما، اگه حتی یه قدم هم جلو باشی برای رسیدن به اوج کافیه تا بهترین تصمیم برای زندگیت رو بگیری.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلت رو مثل آیینه صاف کن و با خودت روراست باش و به سمت آینده ات اوج بگیر.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرف های کوبنده باید زد تا طرف مقابلت رو رسمأ به زمین کوبید هه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنویسنده:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irش. پشتیبان « ت »
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنکته :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتمامی شعرهای داخل متن اثر نویسنده است.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمقدمه اصلی :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآبی ام به رنگ دریا، به رنگ آسمان.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز آن رنگ بیزارم ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین دنیا روزگار بیزارم کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز آسمان و رنگش که زندگی ام را بردند، بیزارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز خودم که یتیم شدم، بیزارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز تو آسمان، از تو نفرت دارم، تو گرفتی مادر زیبایم را، تو گرفتی پدر جانانم را.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز عشق فقط می دانم که صورتی است مثلِ دنیای من، که مدتی است به سیاهی و تباهی گذشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعشق برایم به معنای صداقتی ست که انگار سال ها آن را تجربه کرده باشم، البته در کنار خانواده ای که حالا ندارم شان.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآسمان، برایم واژه گنگی بیش نیست .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعشق، در سرزمین باد ها صید می کند چون ماهی در دریا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو حال من می توانم خودم را از نو بسازم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو سرآغاز رمان از زبان تارا شروع می شود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز زبان شخص اول:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوینده: تارا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک سال از مرگ پدر و مادرم می گذرد فقط منم و برادرم، که برادرم بخاطر اینکه زود غم هایش را فراموش کند خودش رو با کارهایش مشغول می کند اسم داداش من اردلان که به شوخی آرد صدایش می کنم، البته او هم لطف می کند حرصش را سر من خالی می کند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن تارا منش هستم و دانشجوی تجربی و دانشگاه امیر کبیر تهران درس می خوانم. یک دوست صمیمی دارم اسمش سودا است خیلی به من کمک کرد تا از افسردگی در بیایم. آخر بعد مرگ پدر و مادرم ضربه شدیدی به من خورد اردلان و سودا خیلی هوایم را داشتند من سودا را واقعا مثلِ خواهرم دوستش دارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسخت است بی مادر باشی که وقتی محتاج صدای مادر هستی مثل همیشه داد بزند بگوید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تارا بچه باز که خاستگارات رو فراری دادی. آخر از مرد ها بیزارم بخاطر همین با ترفند های خودم فراری شون می دَِهم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی سخت است بی پدر باشی که بهت بگوید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تارا دخترم بیا بغل بابا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم واسه مامان بابام تنگ شده تصادف خوبی نبود. بغض راه گلوم رو بسته. خسته ام از خودم الان دیگه مامان لعیا پیشم نیست بگه:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- وقت شوهر کردنته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا سینا پیشم نیست بگه:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- دخترم خانوم شده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو همین فکرها بودم که صدای استاد را شنیدم داشت می گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- کلاس تموم شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز فکر بیرون اومدم که یکی محکم زد رو شونه ام برگشتم ببینم کیه که دیدم سوداست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- سودا مرض داری مگه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- الان که فک می کنم آره !!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- دیونه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب دیدم بدجور تو فکری گفتم از اون فضا خارجت کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا سودا دختر خوبیه همیشه کاری می کنه که غم هام یادم بره که دوباره گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ تارا پاشو بریم سلف یه چی بخوریم که ناهار نخوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- کی ؟ تو ؟ تا جایی که یادمه داشتی دو لپی غذا می خوردی بعدشم الانم ساعت دو هست چه وقت غذاست! منم باید برم اردلان الان دیگه می رسه برم واسش غذا درست کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- می خوای منم بیام بهت کمک کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- لازم نکرده میای داداشم رو هوایی می کنی تنها می شم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- از خداتم باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- عمراً...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مرگ، خب تو هم داداش منو بگیر.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- من به گور بابام بخندم واسه داداش قوزمیت تو بشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اوی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- کوفت جمع کن بریم کلاس خالی شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوتایی با هم زدیم از دانشگاه بیرون سودا منو رسوند خونه خودشم رفت تا رسیدم فوری لباسام رو عوض کردم رفتم دستم رو شستم و غذا رو آماده کردم نیم ساعت بعد اردلان اومد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ به به چه بویی خواهر کوچولوم چه کرده!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- محشر کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ماشالله از زبون کم نمیاریا!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- پس چی تا لباستو عوض کنی منم میز رو می چینم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه بوس رو گونه ام زد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ باشه آجی خوشگله من.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفت منم رفتم آشپزخونه میز رو چیدم. اردلان اومد رو صندلی نشست و واسه خودش غذا کشید و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ تارا آجی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- جونم داداشی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- یادته گفتم یه کاری دارم یه ماهه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- فردا باید برم مأموریت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره بغض راه گلوم رو بست. داداشم سروان پلیسه قراره تنها بشم من از تنهایی می ترسم هیچ وقت تنها نبودم وقتی به خودم اومدم دیدم دستای گرم اردلان رو دستمه اردلان هم بوی بابا سینا رو می ده که با لحن آرومی گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- غصه نخور آجی واسه همیشه که نیس همش یه ماهه تو هم که قرار نیس تنها بمونی دانشگاه هست دوستت سودا هست تازه خواهر یکی از همکارام هم تنهاست قرار شد وقتی من می رم بیاد اینجا تا یه ماه پیشت باشه نبینم غصه بخوریا!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ولی آخه داداشی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- هیس، بذار فردا با خیال راحت برم این مأموریت خیلی واسم مهمه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- از منم مهم تره که یه ماه قراره نباشی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- دیگه نشنوما؟! قول می دم زودی بیام اخمات رو وا کن دیگه؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- باشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آفرین حالا بخند تا راحت غذام رو بخورم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه لبخند تلخ زدم که اردلان غذاش رو خورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه میلی به خوردن نداشتم لبخند دل منم به خاطر دل خوشی تنها برادرم بود که دلش نگیره و راحت غذاش رو بخوره آخه تازه از سر کار اومده خسته است .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی من زیاد اشتها نداشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه ماه؟ تنهایی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــــــــــــــــــــ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک هفته از رفتن اردلان به مأموریت می گذره و من تو خونه، یا با شهلام ( خواهر همکار اردلان ) یا دانشگاه با سودا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالان ساعت یازده شبه بدون این که خودم بخوام پلک هام سنگین شدن و خواب رفتم صبح با صدای زنگ گوشی بیدار شدم با چشمای خمار گوشی رو برداشتم آلارم رو قطع کردم و دوباره خوابیدم نمی دونم چه قدر گذشته بود که با صدای شهلا نیم متر از جام پریدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تارا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ها چته؟داشتم خواب ناز می دیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب هر کاری کردم بیدار نشدی گفتم جیغ بزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- شهلا ( متفّکر بهش نگاه کردم ) من خوابم سبکه با کوچک ترین صدا از خواب بیدار می شم یعنی می خوای بگی نمی دونستی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشهلا طوری که هل شده باشه گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ ها چیزه، هیچی، گفتم فضای موجود رو عوض کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمام رو ریز کردم خوب دیدمش و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ از عمد این کار رو کردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خنده گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ آره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا اون بدو من به دنبالش از اتاق خارج شدیم رفتیم تو سالن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- شهلا وایستا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- برو بابا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- می کشمت مگه اینکه گیرت نیارم بهت می گم وایستا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مغز خر خوردم مگه! وایسم که جونی واسم نمی مونه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- دیونه نمی گی تارهای صوتی گوشم پاره می شه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دفعه ایستاد مکث کرد و بعد بلند بلند خندید دوباره گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ مرگ کجاش خنده داشت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خیلی باحالی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- گم شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر دو ایستاده بودیم داشتیم نفس می گرفتیم که یه دفعه یادم افتاد امروز تولد سودا است که قرار بود برم خرید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدو نفری صبحونه خوردیم یه خورده خونه رو تمیز کردیم منم تا ظهر امتحان فردا رو خوندم شهلا ناهار رو آماده کرد بعد ناهار خوردن آماده شدن مون یک ساعت طول کشید رفتیم بازار هر دو مون واسه سودا کادو خریدیم سودا عاشق پارچه ساتن هست برا همین من واسش پارچه ساتن صورتی مات خریدم و شهلا هم براش دسبند سفید با نگین های صورتی خرید ساعت ۴ شد ۶ جشن شروع می شه خسته و کوفته هر دو با پاهای شل و ول رفتیم خونه هر دو نوبتی دوش گرفتیم و لباس های خوشگل مون رو تن کردیم و من بر خلاف شهلا که آرایش غلیظ کرد یه آرایش ملایم کردم خب نوبتی هم باشه بذار قیافمو واستون بگم خب الان که رو به روی آینه هستم چشمام خرمایی صورتم سفید پوست بینی کوچیکی دارم موهام طلایی ان لبام کوچولو و صورتیه منم اینم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار ماشین شهلا شدیم و دِ برو که رفتیم پیش به سوی جشن تولد سودا، همین طور که شهلا گاز می داد تو راه خنده شوخی هم می کردیم وقتی رسیدم جمع شلوغ بود سودا تا ما رو دید لبخند زنان اومد طرف ما چه خوشگل کرده پدر سوخته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- سلام سودی جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مرگ بیست بار نگفتم اسمم رو مخفف نکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب تو هم بهم بگو تری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- برو بابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ناقلا خوشگل کردیا کی رو زیر سر داری بگو واست جورش کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- گم شوو شما دو تا که لاو ترکوندین برین تو اتاق لباساتون رو عوض کنید بیایین شما رو به بقیه معرفی کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اوکی شهلا جونم بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا رفتن ما به اتاق صدای موزیک و آهنگ بلند شد رفتیم هر دو لباس هامون رو عوض کردیم و از اتاق رفتیم بیرون که سودا با دست اشاره کرد که بریم پیشش جمعیت شلوغ بود از فک و فامیل گرفته تا دوستان و آشنایان وقتی رسیدیم به سودا، سودا داد زد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ امیرررر قطع کن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه آهنگ قطع شد و امیر اومد پیش ما و خطاب به سودا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ چته؟ خوبی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسودا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ آره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر هم گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ آره و مرگ په چته؟وگرنه زلزله، سونامیی چیزی اومده!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسودا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ می خوام دوستام رو معرفی کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ ای جون به جون بشی سودی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسودا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ جرئت داری یه بار دیگه بگو سودی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر دستاشو برد بالا و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ نزن بابا تسلیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو این باعث شد که منو شهلا بخندیم که نگاهش افتاد به ما وقتی نگاهش رو دیدم، دیدم نگاهش روی من مات و مبهوت شده منو شهلا بهش سلام کردیم اونم خودش رو جمع و جور کرد و رو به سودا با اشاره دست به سمت من گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ ایشون رو معرفی نمی کنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسودا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ دوست صمیمی ام تارا و دوست بعدیم شهلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو همین طور ما رو به بقیه معرفی کرد و دوباره صدای آهنگ و جیغ بچه ها شروع شد اتفاق ها پشت هم، سودا شمع رو فوت کرد و همه شعر تولدت مبارک رو خوندیم کادو مون رو بهش دادیم و کیک خوردیم و دوباره صدای آهنگ دوپس دوپس از قبل بلند تر شد و رفتیم وسط قر دادیم خسته شدم با شهلا رفتیم نشستیم و ناگفته نماند تا آخر جشن تولد نگاه امیر رو من بود شهلا هم مدام دم گوشم می گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ چشم امیر تو رو گرفته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب بگیره من چیکار کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خاک تو سرت من بودم با سر قبول می کردم پسر خوشگل خوش تیپ برازنده خوش هیکل تازه از سودا پرسیدم هم مهندسه هم نوازنده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- می خوای واست بگیرمش تعارف نکنیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irطوری جدی گفتم که خنگ باورش شده بود که گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ جوون من ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مرگ چه ذوقیم می کنه نکبت خاستگار ندیده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- شعور نداری دیگه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- انقده خاستگار باکلاس تر از این داشتم که بهشون محل سگ هم ندادم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- از بس خل و چلی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم جوابش رو بدم که سودا اومد حرف مون رو قطع کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ دوستم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بله !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خبر دسته اول برات دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشهلا هم گفت؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ لابد امیرتون از تارا خاستگاری کرده !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسودا یکم تعجب کرد و بعد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ آره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد نوبت من و شهلا بود که داشتیم تعجب می کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب که چی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسودا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ گفت واسه امر خیر با خانواده اش بیاد خونت تمام خصوصیاتت رو براش گفتم که چه آدم گندی هستی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بیخود اولاً که من ازدواج بکن نیستم دوماً در موقیعتش نیستم سوماً برو بهش بگو جوابم رده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشهلا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ خله قیافه اش داد می زنه بدجور تو گلوش گیر کردی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ خل خودتی .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه کلی حرف زدیم و از همه خداحافظی کردیم و با سودا رو بوسی کردیم و سوار ماشین شهلا شدیم تو حرکت به سمت خونه بودیم که شهلا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ تارا امیر عجب جیگری بود حیف بی عرضه کج سلیقه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- من کج سلیقه نیستم ولی نمی خوام ازدواج کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بالاَخره کی چی؟ همیشه که نمی تونی مجرد بمونی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناخوداگاه یاد مادرم افتادم و روم رو کردم سمت پنجره حرف مادرم اومد تو سرم ( همیشه که نمی تونی مجرد بمونی بالاخره باید ازدواج کنی و شوهر داری رو یاد بگیری) آخ مامان کجایی که باز منو نصیحت کنی بگی ( هر دختری یه آقا بالاسر می خواد )اشک رو گونه ام روان شد و سُر خورد زیر چونه ام دوباره دلم بی قرارشون شد اردلانم که با این وضعیت رفته ماًموریت دلم واسه اردلان یه ذره شده هر موقع تلفنی باهم صحبت می کنیم اما، فایده نداره بعدش بغض می کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسیدیم خونه. شهلا ماشین رو پارک کرد بدون اینکه نگاهش کنم و نفهمه گریه کردم رفتم تو اتاقم لباسم رو با یه لباس خواب تاپ و شلوارک یک دست سفید عوض کردم سرم به بالش نرسیده خوابم برد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه سخته انتظار کسی را بکشی که بدانی،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچ وقت، باز گشتی نخواهد داشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو، اَبدیّتی است ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه سخته دلت بخواد برای دلتنگی هم که شده گریه کنی ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغافل از اینکه، ممکنه دیگه اشکی نداشته باشی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک هفته از اون روز هم گذشت امروز هفته دومِ که اردلان پیشم نیست امروز هم مثل همه روزها می رم دانشگاه الان ساعت دو بعد از ظهر است طبق معمول به خودم رسیدم لباس پوشیدم و پیش به سوی دانشگاه امروز شهلا نیست رفته خونه خودش رو یه سر بزنه برگرده امروز یه کم دلم گرفته به سودا گفتم نیاد دنبالم که خودم می خوام پیاده روی کنم تا دانشگاه همین طوری داشتم پیاده روی می کردم و به سمت دانشگاه می رفتم که از جلو یه توپ مستقیم خورد تو سرم، آخ مامان، سرم، یه دست به سرم کشیدم و ببینم که مسبب این کار کیه! چشمم خورد اول به توپ تو دستم بعد به پسری که جلومه، به به، چه جیگری، خوشگل، خوشتیپ، به به چه هیکلی ! خاک تو سرم من داشتم پسر رو دید می زدم اینم عینه ماست واستاده بِرّ و بِرّ منو نگاه می کنه به نظر میاد ۲۵ ، ۲۶ داشته باشه آخه مرد بزرگ تو بچه ای اومدی بازی ! به به دور و زمونه عوض شده .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خانوم، خانوم، خانوم خوشگل.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irها !!! این چی گفت ؟!! خوشگل !نه دیگه وقتشه به حرف بیام .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بفرما توپت آقا پسر.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ببخشید خورد به شما.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مهم نیست اما تو عابر پیاده جای فوتبال نیستا !!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوپ رو بهش دادم و دوباره گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ از شما که مشخصه ۲۵ یا ۲۶ داشته باشی بعیده بچه بازی در آوردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب چیه مگه !؟ بعضی اوقات حتی ما آدم های بزرگ هم نیاز به این داریم که برگردیم به دوران بچگی مون. مگه ما آدم بزرگ ها دل نداریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله بله ؟!!! این چه فوری پسر خاله شد ! در جا بهش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ بهتره حواس تون رو بیشتر جمع کنید خداحافظ .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراهم رو کشیدم رفتم بدون اینکه به حرفش توجه کنم که می گفت " آهای خانوم خوشگله حداقل اسمت رو بهم بگو " پا قدمم رو تند تر کردم و رفتم دانشگاه سارا رو دیدم که داره بهم دست تکون می دِه رفتم پیشش روی یکی از صندلی ها نشستم و کل ماجرا رو براش تعریف کردم و بعد استاد اومد درس داد چون لیست حضور غیاب نداشت گفت که اسامی مون رو بنویسیم. همه اسم هاشون رو نوشتن وقتی به من رسید نوشتم " عمو زنجیر باف " استاد در حال خواندن لیست بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد یکی یکی خوند:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- محمد یوسفی، زهرا شمس، مهسا محمدی، سودا منجی، عمو زنجیر باف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمگی با صدای بلند:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بله.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد که هنوز متوجه نشده بود و گیج بود گفت؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ عمو زنجیر باف؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباز همگی با صدای بلند:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بله.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد که تازه متوجه وضعیّت شده بود با حالت عصبی گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ اینجا چه خبره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسری گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- شما گفتی عمو زنجیر باف.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد با حالت عصبی گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ این مسخره بازی کار کیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم با افتخار دستم رو بلند کردم و گفتم؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ من استاد کار منه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ آه، دخترم تویی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله چه مشهورم! چه استاد مهربون شد یهو. اردلان دستت درد نکنه که گذاشتی از موقعیتت نهایت استفاده رو ببرم مشهوری چه حالی می ده ها!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بله با اجازه تون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- کمتر شیطونی کن خانوم منش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- استاد ببخشید کمال هم نشین در من اثر کرد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- کمال کیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- کمال من خانوم سودا منجیِ استاد .مگه نه سودی جون؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدش دیگه کلأ کلاس از صدای خنده بچه ها منفجر شد، بله دیگه ما اینیم بعد کلاس با صدای بلند استاد ساکت شد و بعد هم استاد کلاس رو تعطیل کرد و بعد طبق معمول با دوستان خل و چل کمی صحبت کردم بعد با سودا سوار ماشینش شدیم و پیش به سوی خانه سودا منو دم در خونه ام پیاده کرد و با کلی شوخی و خنده از هم خداحافظی کردیم و اون رفت منم رفتم تو خونه خب از بوی قرمه سبزی معلومه که شهلا اومده و غذا رو هم درست کرده رفتم لباسم رو عوض کردم و دست و رومو شستم و رفتم آشپزخونه و .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- سلام شهی جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- به به سلام ترتر ببین چه کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اوهوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چیه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چند بار بهت بگم اسم من تارا ست تارا منش انقد نگو ترتر ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بشین بابا، تو هم انقد به من نگو شهی اسم من شهلاست شهلا آزاد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- برو گمشو.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چشم ایشالله باهمم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خفه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- هم چنین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه خورده چرت و پرت گفتیم و ناهارمون رو خوردیم و من رفتم بالا تو اتاقم و شهلا هم رفت آماده بشه بره پیشواز رفیق صمیمی اش که تازه از دبی اومده یه خورده درس خوندم بعد خودم رو ولو کردم رو تخت به ثانیه نکشید خوابم برد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشعر متن ؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدایم کن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای تو مهتاب شب های من است.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدایم کن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن به صدایت دل بسته ام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدایم کن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن اوج مهربانی صدایت را می خواهم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدایم کن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای تو تنها صدایی است که من می شنوم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخ جوون این یه ماه عین برق گذشت البته به من خیلی سخت گذشت ولی دیگه مهم نیست واسه اینکه امروز داداش اردلانم میاد دلم واسش یه ذره شده صبح تند و سریع آرایش کردم و لباس پوشیدم الانم فرودگاهم منتظر اردلان. مسافرها همه جا هستن بدجور شلوغه ولی من هنوز داداشیم رو پیدا نکردم یه کم اطرافم رو می بینم نه نیست، پس کجاست؟ یه صدا از پشتم اومد از بس گیج بودم حالیم نبود که طرف از پشت سرم گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ منتظر کسی می گردی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بله منتظر برادرم هستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- منم منتظر خواهرم هستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- برو پی کارت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- شما خواهرم رو ندیدی احتمالاً؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه لحظه دقت کردم صدا چقد آشناست برگشتم دیدم آخ جوون داداشی جونی منه، پریدم بغلش بوس بارونش کردم به به الان جمعیت فرودگاه فکر می کنن این دختره " من " خله .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- داداش جونی خودم دوست دارم، فدات بشم، آرد له شده خودم ، دلم واسه ات یه ذره شده بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تارا دخترم بیا پایین بابا جان تا آبرومون نرفته !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز بغلش جدا شدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ لوس بی مزه، منو باش دلم واسه داداش خل و چلم تنگ شده بود حقا که همون آرد له شده ای.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بریم خونه؟ به جون خواهری خیلی خسته ام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآره والا قیافه اش داد می زد خسته اس منم دست از مسخره بازی برداشتم و با اردلان که تو یه دستش چمدون بود رفتیم تاکسی گرفتیم رفتیم خونه وقتی به خونه رسیدیم گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ من که ماشینم تو پارکینگِ چرا با ماشین نیومدی دنبالم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اصن از موقعی که ماشینت رو گذاشتی رفتی ماًموریت من دست به ماشینت نزدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- می دونستم، آجی خوشگله می رَم دوش بگیرم ناهار درست می کنی واسم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینقد مظلوم گفت که فهمیدم تو ماًموریت غذای درست و حسابی بهش ندادن گونه شو بوسیدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ تا تو دوش بگیری ناهار حاضره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- فدای آجی خودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خدا نکنه برو دوش بگیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاردلان رفت حموم منم رفتم لباسم رو عوض کردم و دستم رو شستم و رفتم آشپزخونه کتلت درست کردم با سالاد و مخلفات بعد ۱۵ دقیقه اردلان از حموم تر و تمیز اومد بیرون و بعد کلی تعریف کردن از غذا دو نفری با شوخی و خنده غذامون رو خوردیم بعد غذا رفت اتاقش بخوابه من ظرف ها رو شستم بدو رفتم سمت اتاقش که دیدم با بالا تنه لخت که یه شلوار ورزشی مشکی پوشیده با ریکاوی که سینه مردونه اش مشخص بود رو تخت لم داده داداشم ماشالله هیکلش بیست خوش تیپه خوشگل و همه چی تموم، که گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ کاری داری ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالکی خودمو لوس کردم و با قیافه در هم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ ناراحتی برم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه کنار خودش رو تخت دو نفره اش اشاره کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ بیا اینجا که ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم کنارش دراز کشیدم و اردلان یه دستشو گذاشت رو شکمم و نوازش کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- نکن قلقلکم میاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- قربون خواهریم بشم که قلقلکش میاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقیافه ام رو مثه شرک مظلوم کردم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ واسم سوغاتی نیاوردی از ماًموریتت ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آوردم قربونت برم ببخش یادم نبود فردا بهت می دَم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- قربون داداشی من دیگه برم بخوابم تو هم استراحت کن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم بلند بشم که گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ کجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- برم لالا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- امشب رو کنار داداشت بخواب.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم از خدا خواسته قبول کردم همون طور تو سکوت بودم که دوباره گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ پس چرا ساکتی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- جونم داداشی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چرا فضولیت گل نمی کنه پس ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مهم نیس.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خواهر فضول من امشب چش شده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- هیچی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- می دونستی دروغگوی خوبی نیستی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خب پس بگو چته آجی من.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- نبودی خیلی تنها بودم. دلم واسه مامان بابا تنگ شده، غرهای مامان رو دیگه نمی شنوم، بوس های بابا دیگه رو موهام نیست، داداشی تنهام نذار چرا همش می ری ماًموریت؟ من دلم داداشیم رو می خواد چرا مثله قبل باهام نیستی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه خودم اومدم دیدم اشک هام مثه بارون صورتم رو خیس کردن و اردلان داره اشک هام رو پاک می کنه همون طور که با سرانگشتش اشک هام رو پاک می کرد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ نریز این اشکا رو عزیز دل داداش ببخشید خواهر خوشگلم باور کن با کارام مشغولم تو که می دونی سرم شلوغه ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقول می دَم از این به بعد بیشتر کنارت باشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد منو بغل کرد و موهام رو بوسید و دوباره گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ خودم از این به بعد موهای خوشگلت رو می بوسم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو به خودش فشار داد و دوباره گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بوی مامان رو می دی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تو هم بوی بابا می دی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- عزیزممم. دیگه نبینم مروارید از چشمات بریزه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خودم از این به بعد غر می زنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه لبخند محو زدم دوباره گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ چه خبر از دانشگاه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- درس هات چطوره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مثل همیشه عالی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آفرین خواهر خودم، فردا میام دانشگاهت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irها!! تعجب کردم اردلان هیچ وقت دانشگاه من نمی اومد چی شده می خواد بیاد؟؟؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- هان !!!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چیه ؟ چرا چشمات شده عینه وزغ شده؟ چیز عجیبی شنیدی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- من ؟! نه ؟! تو که هیچوقت دانشگاه نمی اومدی!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- معلومه تو دانشگاه یه آتیشی به پا کردی، فردا معلوم می شه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن با تشر البته با جنبه شوخی:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ داداش؟؟!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- جان داداش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- هیچی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- قربونت برم نمی خوای بخوابی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو به خودش نزدیک تر کرد و تو بغلش فشرد و موهام رو نوازش کرد و به فکر خوبی های داداشم خوابم برد صبح شد با صدای اردلان بیدار شدم که گفت؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ بدو دست و روت رو بشور بیا صبحونه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آفرین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا چشمای خواب آلود از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی دست و صورتم رو شستم و رفتم آشپزخونه کنار اردلان نشستم صبحونه رو خوردیم و هر کدام رفتیم اتاق خود من یه مانتو آبی آسمانی و شلوار مشکی جین پوشیدم مقنعه سر کردم رفتم جلوی میز آرایش یه ریمل زدم با یه رژ ، کیف دستیم رو برداشتم و رفتم از اتاق بیرون همون لحظه اردلان با لباس نظامیش اومد بیرون. داداشم واسه خودش جیگریه همه جوره لباس بهش میاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- به به داداش تیپت تو حلقم گیر کرده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بده واست درش بیارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آره بی زحمت معلوم نیس امروز کدوم دختری رو می خوای به کشتن بدی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- واسم زن بگیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بیخود ور دل خودم می مونی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تو هم شوهر کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- نوچ منم ور دلت می مونم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- می ترشیا !!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- باشه بابا ترش نکن می رَم دختر به خوشگل من کی دیده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- من !!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- وای مامانم اینا ! قربون دهنت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بسه بریم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- چشم بریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا هم رفتیم پارکینگ سوار ماشین دنا اردلان شدیم گاز گرفت از پارکینگ خارج شدیم و رسیدیم دانشگاه. اردلان ماشین رو ورودی دانشگاه پارک کرد و به محض ورود ما دوتا دخترا همه چشماشون بگم چی ! عینه اسکناس ۵۰۰ تومنی درشت شده بود به خصوص بچه های اکیپ سانا، پارمیدا، آرسا. به به داداشم نیومده واسه خودش خاطرخواه جذب کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدیم محوطه دانشگاه به بچه های اکیپ شون توپیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اوی چشما درویش، داداشم رو تموم کردینا .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسانا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ وای مامانم اینا ، تارا داداش به این ماهی و جیگری داشتی رو نمی کردی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آرسا داداشم رو خوردیا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرسا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ چه جیگری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپارمیدا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ جونم هیکل .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- خفه همگی توجه داشته باشین داداشم لباس نظامی تنشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی به لباسش توجه کردن عینه ماست وارفتن در همین حین که اردلان تا الان ساکت بود خنده اش مثه بمب منفجر شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپارمیدا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ چه ناز می خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- مرگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- تارا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- جونم داداش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- هرسه تاشون رو می خوام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- هان!!!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسانا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسارا
۲۰ ساله 00عالی و آخرش هم هیجان انگیز و خوشحال کننده
۹ ماه پیشعفت
۴۵ ساله 00قلمش ضعیف بود.چرا شبح آمد وچرا رفت دلیلی نداشت
۱۱ ماه پیشmobina
00دوبار خوندم بازم چیزی نفهمیدم تارا همش غش می کرد شبح از کجا آمد خوشمان نیامد
۱ سال پیشفرزانه
00دوس داشتم عالی
۲ سال پیشدینا
25پایانش خوشه یا نه ؟
۴ سال پیشفتب
۵۹ ساله 00اره
۲ سال پیش
30خلاصشو خوندم یهو قرم گرف:
۲ سال پیشسَنَ نع
10دستت درد نکنه ولی دختر رو خیلی ضعیف نشون دادی هی گریه میکرد و یه پاشون بیمارستان بود😑💖
۲ سال پیشپریماه
۱۹ ساله 11ننوشت بودترسناک که عجب
۳ سال پیشV_A
110تو خلاصه نصف بیشتر داستان رو توضیح دادی😂
۳ سال پیشمهدیه
60اه اه حالم از شخصیت تارا له هم خورد یک سره گریه میکرد
۳ سال پیش...
30داخل ژانرش نگفته بود ترسناک هم هست
۳ سال پیشمحسن سلم
54اصلا خوب نبود . قلم مسخره ای داشت . انگار بچه پنج ساله قصه میگه
۴ سال پیشّّّ
12خب من رمانو نخوندم ولی از قرار معلوم جلد دوم نیست و رمان نصفه هست من منتظر میمونم لطفایتوی قسنت نظرات بگین که کی جلد دوم میاد مرسی
۴ سال پیشاسمم ب ت چ؟
151رمانو کامل خوندم بازم میگم انقد مارو شکننده نشون ندین و اینکه تکلیغ اون شبح ها چی شد؟ اصلا هم ترسناک نبود
۴ سال پیشRAHAII
30چرا ترسناک؟!-_-به نظرم یه دور دیگه ژانرو نگاه کن!
۴ سال پیش
ملک محبت
00ضعیف بود دختره حى قش میکرد بعدا چه برادریه. که میزاره دوستش خواهرشو بغل کنه حتى اگه م،، ثله خواهرش بود غیرتش کجا رفت