یه مدیـــر! شر و شیطون و پایه... یه معـــاون! آروم و مظلوم و ساده... یه دبیرستان پسرونه و کلی خراب کاری، اما بعد از اومدن خانم معاون مستبد و سخت گیری هاش... همه چی به این جا ختم نمی‌شه تازه داستان از اون جایی شروع میشه که خانم ادیب بد عنق و دیکتاتور، برای آدم کردن پسرا یه اردو راهیان نور ترتیب میده ولی اونجا خودش و آقایون مدیر معاون به طور خیلی اتفاقی وسط میدون جنگ گم می‌شند و... مقدمه : «توجه توجه! صدایی که می‌شنوید آژیر خطر یا همان وضعیت قرمز است؛ لطفا همگی سر جای خود بنشینید تا درخواست کمک کنیم... . . . اِهم اِهم با سلام و عرض ادب خدمت آموزش و پرورش عزیزم. به این وسیله به اطلاع می‌رسانم که دبیرستان ما با کلیه اساتید و دانش‌آموزان و از جمله خود بدبختم مورد حمله تروریستی معاونی دیکتاتور قرار گرفته‌ایم؛ بعد دریافت این پیام لطفا با تمام نیرو به کمک ما بشتابید! با تشکر مدیریت مدرسه... »

ژانر : عاشقانه، طنز

این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید

شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سحر

    در پارت 600

    عاشقانه

    ۳ هفته پیش
  • همدم

    در پارت 500

    عالی

    ۳ هفته پیش
  • مینا

    در پارت 400

    عالی

    ۳ هفته پیش
  • مریم

    در پارت 300

    بی نظیر بود

    ۳ هفته پیش
  • مریم

    در پارت 200

    عالی

    ۳ هفته پیش
  • تانیا هزار ویک رمان

    در پارت 300

    خعلی مناسب برای یک رمان طنز اما حیف این نیاز خانوم خیلی حجابیه نمیگم چیزه بدیه اما خب خوبتر می شد

    ۲ ماه پیش
  • لنا

    00

    سلام لطفارمان ی جوری بزاریدک بتونیم بخونیمش مثلجلداول الان من جلد دوم نصفه خوندم جلد سوم هم ک پیداش نمیکنم لطفالطفارمان ی جوری براریدک مثل جلد اول دانلودش کنیم

    ۳ ماه پیش
  • عالی

    در پارت 6600

    خیل

    ۳ ماه پیش
  • fati

    10

    میشه پی دی اف ش کنین که بتونیم راحت بخونیم؟🥺

    ۴ ماه پیش
  • گربه

    ۱۶ ساله در پارت 800

    اوم تا اینجا خوبه🐥

    ۴ ماه پیش
  • دلسا

    ۱۱ ساله 00

    نخوندم😂

    ۷ ماه پیش
  • عالیییی

    در پارت 100

    خیلی خوب بود

    ۱۲ ماه پیش
  • تنمن

    در پارت 4000

    عالی

    ۱۲ ماه پیش
  • نیکو

    ۴۰ ساله در پارت 100

    یاد مدسه مامانم افتادم .مامان منم هم مدیر مدرسه بود هم معاون ابتدایی میتونم تجسم کنم چون خودم دیده بودم شیطونی پسر بچه ها رو . بزرگتر که شدم شدم کتابدار مدرسه مامانم.دنیای قشنگی هست

    ۱ سال پیش
  • ف

    در پارت 4500

    عالی

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.