رمان مهمیزهای سیاه به قلم آزاده دریکوندی
« به نظرم زندگی کردن با زنده بودن خیلی فرق داره! همهمون بعد هر جنایت قِسر در رفتیم تا زندگی کنیم؛ ولی نکردیم! مثلا من بابا... اگه سر و کلهی عشق توی زندگیم پیدا بشه شاید منم بتونم زندگی کنم... چی فکرمیکنی؟» یک شرکت واسطهای که در زمینهی واردات و ترخیص کالا از گمرک فعالیت میکند؛ اما در پشت پردهی آن چه اتفاقات شومی ممکن است بیافتد؟ آوازهی دو اَبَر شرور یعنی یک پدر و پسر بیرحم میان تمام مردان مافیایی پیچیده است که میخواهند کسب و کارشان را گسترش دهند تا میان تبهکاران سری توی سرها شوند! مخالفان را به ورطهی نابودی بکشانند، خیانتکاران را مجازات کنند و مهرههای به درد بخور را به خود جذب کنند... «دردسر تو راهه... ولی نه واسه ما!» هشدار: این رمان دارای صحنههای اکشن، هیجان انگیز و خشونت آمیز میباشد که به تمامی افراد توصیه نمیشود. همچنین موزیکهای هر پارت برای پاراگرافهای خاصی هستند که زمان پلی شدن هر کدام از آنها پیش از پاراگراف مربوطه نوشته شده است.
این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
وای دقیقا🤣جای شکرش باقیه نیلی گفت الان نه😆
۴ ساعت پیشهدی
در پارت 5300عشق نیلی مثل آفتاب به وجود سورن گرما میبخشه و چه خوش اعترافی بشه توی مزرعه گل آفتاب گردان❤️ بی صبرانه منتظرم🤩
۱۵ ساعت پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به به😍 چه کامنت خوش ذوقی
۴ ساعت پیشهدی
در پارت 5300سورن نیلی و یک مزرعه آفتابگردون🥰
۱۵ ساعت پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
و موسیقی....🥰
۴ ساعت پیشهدی
در پارت 5300چقد سورن عاشق برام جذابه😍
۱۵ ساعت پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به به😍
۴ ساعت پیشآمینا
در پارت 5300ساعت یک ونیم نصف شب وقت چیه واقعا؟؟؟😅😅😅واقعا پیگیری میکنم😅😅😅
۲۱ ساعت پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نمیدونم یهو هردوشون جا خوردن اصلا ببینم وقت چیه😆
۴ ساعت پیشساناز
در پارت 5310🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
۲۱ ساعت پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به به... تنوع شیرینی به خرج دادی خواهر😍
۴ ساعت پیشمهلا
در پارت 5300💜💜💜
۲۲ ساعت پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚💚
۴ ساعت پیشZarnaz
۲۰ ساله 10-3میشه یکشنبه پارت داشتیه باشیم داخل مزرعه گل آفتاب گردون 🙏😍لطفااااا🙏🙏
۵ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
این یکشنبه که نشد اطلاع رسانی کنم ولی اگه کامنتت شیش تا لایک بخوره تا پنجشنبه قطعا یکشنبه بعدی رو پارت میذارم🤩
۴ روز پیشZarnaz
۲۰ ساله 10کاشکی میتونستی نظرم پین کنی که اول باشه همه لایک کنن😎🙃🙈🤭❤️
۴ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اتفاقا خوب شد که نمیتونم چون من پارت از دستم نمیچکه😂
۲ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مزرعه آفتابگردون رو فعلا یه چند پارتی فاصله داریم باهاش
۴ روز پیشKimia
00دوستم میخواستم نظر مثبتمو ثبت کنم ولی نمیدونم فکر میکنم منفی ثبت شده اگه منفیه شما مثبت در نظر بگیرین
دیروزZarnaz
۲۰ ساله 00کیمیا عزیز بزنی روی نظر مثبته نظرت مثبت میشه اگر نشد اشکال نداره آزاده جون باید مثبت بگیره😁🙈
دیروزKimia
30زدم نشد ولی باش
۱۱ ساعت پیشZarnaz
۲۰ ساله 00هورااااا آزاده جونم باید یکشنبه پارت بدی جونمی جونننن😍😍💃💃چون 6تا لایک خوردم💃💃❤️❤️
دیروزآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
پناه بر خدا🥴
دیروزZarnaz
۲۰ ساله 00تازه 9تا شد💃😍😁🤭
۲۳ ساعت پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آخ قلبم....🥴💔
۵ ساعت پیشKimia
در پارت 5310آزاده ی عزیزم یکشنبه قراره مزرعه ی آفتاب گردون ببینیم🌞
۱۰ ساعت پیشماندانا
در پارت 2200این پارت ها هزار بار ارزش خوندن دارن 😕 و پارت ۱۶ پارت ۱۹ پارت ۳ و...
دیروزآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فعلا صبر بنما که نوبت بچههای طرفدار ژانر عاشقانه اس😌
دیروزایلما
در پارت 5200مگه مریم میزاره تو به نیلی برسی😁😒اصلاچرا باید دختره ی نچسب و ببری خونت 😑
۲ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چون به اون طرف نزدیک بود و وقت نداشت ببرتش خونهی خود مریم. عجله داشت بره سمت نیلی 🤭
دیروزZahra
00سلام آزاده جان دیشب پارت نداشتیم؟؟؟
۲ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نه گلی با عرض شرمندگی فعلا تا اطلاع ثانوی یکشنبه ها رو پارت نداریم🙈
۲ روز پیشŹahra
00آها نمیدونستم
۲ روز پیشایلما
در پارت 5100چقدرم از این مریم بدم میاد ..تاحالا زبون نداشت جلو سورن الان بلبل شده😑😑
۳ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اینجا فکر کنم کسی از مریم خوشش نمیاد🥲
۲ روز پیشZahra
در پارت 5200الان داشتم سریال آمین رو ازشبکه آی فیلم میدیدم شخصیت همایون تمدن منو یاد منوچ خودمون انداخت اونم با پسرش تو کار خلاف وقاچاقه
۳ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
من خیلی دیر به دیر سریال میبینم🥲
۲ روز پیشKimia
10اول اینکه پارت طولانی بود مرسی بوس بهت و بعد اینکه اشکان قشنگم بیا و زنده باش لطفا چون اصلا از میکائیل خوشم نمیاد و تحملش سخته همین مزسی خسته نباشی🤍✨
۷ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
تنها کسی که همه دوسش داشتن توی این رمان اشکان بود که گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است 🤣🤣🤣
۷ روز پیشKimia
00اره دیگه روزگار عاشق ما ماهم عاشق اشکان حسودیش شد بهمون😞😂
۶ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
در نتیجه علاقه مندیتون به کارامترها حسادت برانگیز نباشه چون گلچین روزگار در کمینه😂
۵ روز پیشKimia
00من عاشق میکائیلم روزگار بیا اینم ازما بگیرش تروخدا التماست میکنم بیا ببرش کی میای؟🤣
۵ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
گلچین روزگار در این حد خوش سلیقه نیست😂
۴ روز پیشKimia
00ناراحت شدم😔🤣
۴ روز پیشسارا
00یعنی علاوه بر اینکه رماناتو میخونم کامنتای هر پارت رو هم میخونم تازه میام یه دور دیگه سر میزنم ببینم چی جواب دادی عالیه😂😂😂یه سطح دیگه ای هستی اصلا
۳ روز پیشKimia
00کی من؟منکه نویسنده نیستم اشتباه نگرفتی؟
۳ روز پیشسارا
00وای ببخش گلم مثل اینکه اشتباه ریپلای کردم باید آزاده رو ریپلای میکردم😘
۲ روز پیشKimia
00نه خواهش میکنم اشکالی نداره💞
۲ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
لطف داری عزیزم😌💚💚💚
۲ روز پیش
پرنیا
در پارت 5300میکائیل اگه نیلی نگفته بود امشب نه ،ساعت یک و نیم نصفه شب هم وقت پیدا کردن مزرعه آفتاب گردون بود 😬😂 به حرفای منوچهر هم با دقت گوش نداد واس خاطر مزرعه که توش کلبه هم بسازه😍😍😍